نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
نباید با واکنش به قطعنامه آژانس به آمریکائیها بهانه بدهیم!
روزهای مدعی اصلاح طلبی در واکنش به قطعنامه ضد ایرانی آژانس علیه کشورمان، مثل همیشه در حال تئوریزه کردن انفعال هستند. در حالیکه در فضای سیاسی کشور، ضرورت اقدام متقابل و قاطع در برابر طرف های غربی مطرح است، رسانه های زنجیره ای از یکسو به عادی سازی مساله و پرهیز از هرگونه واکنش قاطع ایران و از سوی دیگر هراس افکنی نسبت به واکنش آمریکایی ها را در دستور کار خود قرار دادهاند.
سرویس سیاسی-
روزنامه اعتماد روز گذشته در یادداشتی به بهانه صدور قطعنامه ضد ایرانی آژانس علیه کشورمان، ابتدا به تطهیر سه کشور اروپایی به عنوان طراحان اصلی این قطعنامه پرداخت و نوشت: «. اگرچه اقدام بانیان قطعنامه، یعنی انگلیس، فرانسه و آلمان، اقدامی غیرسازنده و غیرمسئولانه بوده، اما ظاهراً هدف آنها در این مرحله طرح موضوع و زمینهسازی برای اقدامات بعدی و در عین حال جلوگیری از دادن حربهای قوی به دست آمریکا بوده است. اروپا نشان داده که حفظ برجام سیاسی برای منافع امنیتیاش مهم است و بهرغم کوتاهی یا ناتوانی در تأمین منافع اقتصادی ایران نمیخواهد شاهد فروپاشی کامل آن و دست بالا یافتن دولت ترامپ در این حوزه باشد.»
این روزنامه مدعی اصلاح طلبی در ادامه با مقصر جلوه دادن ایران در صدور این قطعنامه و همچنین تلاش آمریکائیها برای تمدید تحریمهای تسلیحاتی علیه کشورمان، به توجیه سیاستهای خصمانه و ظالمانه آمریکائی ها و اروپائیها پرداخت و نوشت: «در حالی که فشار حداکثری آمریکا ادامه دارد، علاوه بر قطعنامه جدید آژانس، گزارش اخیر دبیرکل سازمان ملل مبنی بر ادعای شرکت موشکها و پهپادهایی با «منشأ ایرانی» در برخی حملات به عربستان فاکتورهای جدیدی هستند که وارد معادله شدهاند. در چنین شرایطی هدف ایران باید تا حد مقدور گرفتن بهانه از عناصر تندرو در واشنگتن و منطقه باشد..»
اعتماد همچنین ضمن توصیه اکید مسئولان به انفعال و عدم هرگونه واکنشی به این اقدام وقیحانه اروپاییها نوشـت: «ایران هنوز حربههایی در دست دارد که آخرین آنها تهدید به خروج از انپیتی است، اما نباید فراموش کرد که در بستر موجود، بعید نیست که عناصر تندرو در واشنگتن و منطقه در واقع مشتاق توسل ایران به این حربهها بوده و آن را مفید به حال پیشبرد پروژههای تجاوزکارانه خود بدانند.»
گفتنی است کارشناسان ارشد حوزه بینالملل بارها بر این مهم تأکید کردهاند که برنامه هیچ کشوری علیه کشور دیگر بدون همراهی عوامل وابسته یا مرعوب عملیاتی نخواهد شد و حمایت دولت آمریکا از برخی گروههای سیاسی داخلی ایران، برای بزنگاههایی است که آمریکا قصد عملیاتی کردن برنامههای خود علیه ملت ایران را دارد که مقابله با توان دفاعی با ابزار فشار اقتصادی و تحریم نمونه بارز آن در مقطع کنونی است.
آمریکا برای فشار بیشتر به ملت ایران با خروج از برجام وارد مرحله جدید شد و پس از آن با «تقسیم کار» با برخی کشورهای اروپایی برای فشار بیشتر ادامه یافت. بهنظر میرسد که در این تقسیم کار ضلع سومیهم وجود دارد و نقش کاتالیزوری برخی عوامل داخلی است که باید این مسیر را در داخل فراهم کنند. تسلیمطلبان افراطی مدعی اصلاحطلبی که چندی پیش در نامهای ذلت بار خواستار مذاکره باترامپ و اعطای امتیازات بیشتر به آمریکا را مطرح کرده بودند، علیرغم آنکه خود را در مقابله با نیروهای وفادار به انقلاب، «رفرمیست» و «اصلاحطلب» میخوانند، در بزنگاههای مهم، اعم از وقایع سال ۷۸، ۸۸ و حوادث دی ۹۶ یا در برهههایی که آمریکا و اروپا برای صدور قطعنامهها تحریم علیه ایران، در صف مقابل ملت ایران قرار داشتهاند، با جریان خارجی همراهی کردهاند و این نخستین بار نیست که آنان در یک بزنگاه مهم برای مردم ایران، به جای قرار گرفتن در صف ملت ایران، همراهی با تحریم کنندگان و صف بیگانگان را ترجیح دادهاند.
اهمیت این عناصر داخلی یا شبکه اقتصادی- رسانهای همکار غرب در داخل کشور از آنجاست تا دیروز ابزار فریب افکار عمومی درباره مذاکره و توافق با آمریکا بودند و پس از خروج آمریکا از برجام، تطهیر و بزک آمریکا را همزمان با قالب کردن اروپا بهعنوان نقطه امیدواری کشور دنبال کردند و امروزه هم که خباثت اروپائیها عیان گشته با وقاحت هرچه تمامتر انفعال و وادادگی را به دولتمردان پیشنهاد میکنند.
حقیقتاً آمریکا به این جریان امید بسته تا بتواند با کمک آنها کشور را به موافقان سازش و امتیازدهی بیشتر و مخالف آن دو پاره کند. جریانی که آمریکا طمع کرده که دوباره تلاش خواهند کرد تسلیم را تئوریزه کنند و آنها مهمترین سرمایههای ترامپ در ایرانند.
با خروج از ان پی تی، دوستانمان را از دست میدهیم!
روزنامه آرمان در مطلبی نوشت: «خروج ایران از انپیتی منجر میشود که دوستان خودمان را هم از دست بدهیم... مهم است که توجه داشته باشیم وقتی چنین قطعنامهای صادر میشود دیپلماسیمان را فعالتر کنیم و مقداری با کشورهای عدمتعهد نشست داشته باشیم و نشستهای توجیهی با سفرای کشورهایی که با ایران رابطه نزدیک دارند، بگذاریم و برای کشورهای عضو شورای حکام تبیین کنیم که اهداف ایران چیست و چرا اجازه بازدید از مراکز مورد درخواست آژانس را نمیدهد.»
این روزنامه زنجیرهای در ادامه نوشت: «باید توضیح داد پروندهای تحتعنوان پیامدی توسط همین شورای حکام در سال 2015 بسته شده و اگر کشوری ادعاهایی داشته باشد که قبل از 2015 مطرح شده و مربوط به سال 2003 بوده، به این معناست که تمام اعتمادها را از بین میبرد. ایران تاکنون نهایت همکاری را با آژانس کرده و باید باز هم این همکاری را ادامه دهیم.»
مدعیان اصلاحات اینگونه القاء میکنند که با امتیازدهی یکطرفه به غرب، میتوانیم به نتیجه برسیم. این نسخه پیچی ذلیلانه تاکنون خسارتهای متعددی را به کشور تحمیل کرده که برجام یکی از مصادیق آن است.
در ماده ۱۰ NPT آمده است «چنانچه هریک از اعضای پیمان تشخیص بدهد که حوادث فوقالعاده مربوط به این پیمان، منافع عالیه کشورش را به مخاطره انداخته است، این حق را خواهد داشت که در اِعمال حاکمیت ملی خود از پیمان خارج شود». برهمین اساس و به دلایل متعدد دیگر، ایران میتواند در واکنش به قطعنامه جدید ضدایرانی که از سوی شورای حکام آژانس انرژی اتمی صادر شده، از ان پی تی خارج شود.
یکی از نقاط ضعف جدی دولت روحانی، امتناع از اجرای «اقدام متقابل» در واکنش به گستاخی آمریکا و اروپاست. آمریکا و اروپا فقط زبان زور را میفهمند. تجربه ثابت کرده است که هزینه انفعال در مقابل دشمن، به مراتب بیشتر از هزینه مقاومت است.
آدرس غلط ارگان دولت برای واکنش ایران به قطعنامه شورای حکام
روزنامه ایران دیروز در گزارشی با عنوان «گزینههای روی میز تهران در واکنش به قطعنامه شورای حکام» نوشت: «به نظر میرسد مقامهای ایرانی اینک برای تلافی قطعنامه شورای حکام دو گزینه جدی را پیش رو دارند؛ نخست اینکه ایران اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی را موقتاً تعلیق کند و همزمان با آژانس وارد گفت وگو شود. گفت وگویی که طراحی و اجرای یک «مدالیته» جدید را دنبال خواهد کرد. مدالیته موافقتنامهای ویژه برای تنها دستهای از ابهامات مورد ادعا در فعالیتهای هستهای صلحآمیز کشور است. بر اساس مدالیته جدید مدنظر تهران، آژانس میتواند از مراکز مورد درخواست خود بازدید کند مشروط به اینکه از یک سو این اقدام به معنای تأیید اسناد جاسوسی اسرائیل نباشد و از سوی دیگر به سایر اسناد ادعایی علیه ایران تسری پیدا نکند تا مقامهای آژانس با اتکا به آن اسناد، بار دیگر درخواست بازرسی از مراکز دیگر را داشته باشند. ایران و آژانس پیشتر سابقه همکاریهایی این چنین را از سر گذرانده و رسیدن به مدالیتهای را در دستور کار قرار داده بودند که در سال ۱۳۹۴ و کمی بعد از حاصل شدن توافق هستهای، موضوعاتی همچون اسناد ادعایی پیرامون «پارچین» را حل و فصل کرد.»
ارگان دولت افزود: «راه دیگری که هنوز روی میز مقامهای ایران قرار دارد، گزینه خروج از توافقنامه منع گسترش سلاحهای هستهای
(ان پی تی) است. اگرچه در سالهای اخیر همکاری ایران با آژانس با فراز و نشیبهای زیادی همراه بود اما حتی در مقاطعی که رابطه دو طرف به اوج بحران کشیده شد و به تصویب تحریمهای سنگین بین المللی انجامید، همچنان عضوی از این پیمان باقی ماند.»
بازی خصمانه و چند لایه آمریکا و اروپا در پسابرجام و اخیراً، تصویب قطعنامه ضد ایرانی آژانس، تردیدی در ضرورت خروج فوری از NPT باقی نمیگذارد. آنچه ارگان دولت در قالب گزینه نخست پیش روی ایران مبنی بر گفتوگو با آژانس مطرح میکند، پاس گل به دشمن و فراهم ساختن زمینه تداوم بهانهجویی حریف علیه ایران است.
مجلس یازدهم و دولت آینده نمیتوانند کاری کنند!
روزنامه سازندگی در یادداشتی به قلم سید مصطفی هاشمی طبا با عنوان «فقط شعار» نوشت: «از مجلس یازدهم باید در حد استانداردهای مجلس و شرایط فعلی کشور انتظار داشته باشیم. این مجلس با توجه به ساختاربندیها نمیتواند بهیکباره غوغا کند و تمامی مشکلات را حل کند... شرایط امروز کشور به شکلی است که با مصوبات نمیتوان کاری از پیش برد...کدام مصوبه میخواهد گرهگشای مشکلات اقتصادی باشد و از اساس دستور کار مجلس و مصوبات این نهاد چه دردی از دردهای اقتصاد را دوا میکند.»
در ادامه آیه یأس خواندن این فعال سیاسی آمده است: «اداره مشکلات جامعه و حلوفصل آنها با حرف زدن، شعار دادن یا خطونشان کشیدن برای رقیب ممکن نیست. ریشه مشکلات کشور را باید حل کنیم. باید در یک بررسی علمی و بیطرفانه میزان دقیق و واقعی صادرات و واردات را بررسی و مقایسه کرد، آمار مشکلات بیکاری و معیشت مردم را استخراج و بر اساس این آمارهای کارشناسانه مدل جدیدی برای اداره کشور طراحی کرد تا بر اساس آن قانونگذاری صورت بگیرد.»
دولت سیزدهم، دولتی اصولگرا است
وی افزوده است: «به نظر میرسد دولت سیزدهم از آن اصولگرایان باشد اما واقعیت این است که باید باور داشته باشیم که دولت اصولگرای سیزدهم نیز کار خاصی از پیش نخواهد برد....»
اظهارات مدعیان اصلاحات در خصوص مخدوش سازی مجلس یازدهم و حتی دولت دوازدهم در حالی است که خود آنها مسببان اصلی مشکلات کشور بودهاند. شایانذکر است حالا که مجلس یازدهم درصدد حل مشکلات کشور برآمده، آنها از فرط عصبانیت به مهملگویی، آیه یأس خواندن، منفیبافی و اساساً به پریشانگویی روی آوردهاند.
آیا کارکرد دولت تنها فروش نفت است؟
روزنامه دولتی ایران دیروز در گزارشی با عنوان «اگر کاندیداهای دیگر رئیس جمهوری شده بودند!» نوشت: «این روزها برخی رسانههای همیشه منتقد دولت در حالی تیترهای نخست صفحاتشان را به تخریب دولت دوازدهم اختصاص میدهند که ردپایی از واقعیتگویی در نقدهایشان دیده نمیشود. «مردم از ما راضیاند؛ ما نبودیم وضع صد برابر بدتر میشد» و «ممنون که هستم» جدیدترین نمونه تیترهایی است که به زبان طعنه بیان کردند. در همین راستا این نوشتار و گزارش به این سؤال میپردازد که اگر کاندیدای دیگری جز حسن روحانی برنده انتخابات ۹۶ و رئیس دولت دوازدهم بود؛ باز هم چنین قضاوتی وجود داشت و آیا براستی وضع بهتر از این شرایطی میشد که در آن به سر میبریم؟»
در گزارش مذکور آمده است: «همه می دانند گرداندن کشور تحریم شده ای که همیشه فروش نفت مهم ترین منبع تامین ارز و بودجه جاری اش بوده، در این وضعیت کار آسانی نیست؛ بنابراین با توجه به پیشینه بقیه کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ و ۹۶؛ آنان بعید بود بتوانند کاری از پیش ببرند؛ آن هم در شرایطی که بلایای طبیعی و بحران های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی متعددی در سال های اخیر دامنگیر کشور شده است.»
ارگان دولت افزود: «اگر مدیریت بحران هایی مانند سیل سال گذشته در سه استان گلستان، لرستان و خوزستان، زلزله های هرمزگان، کرمانشاه و آذربایجان غربی و سرانجام فراگیری ویروس کووید ۱۹ و بیماری کرونا که نه تنها ایران بلکه جهان را با بحران مواجه کرده است؛ در شرایطی که درآمدهای ایران از ۱۰۰ میلیارد دلار در سال به ۹ میلیارد دلار رسیده؛ از نظر رقبای سیاسی دولت «خدا قوت گفتن» ندارد لااقل با تحریف واقعیت، آدرس غلط به مردم ندهند آن هم در شرایطی که نیک می دانند در بحرانیترین وضعیت مالی و ارزی پس از انقلاب هستیم و این کاهش درآمد، بر همه بخش ها از جمله بودجه دولت تاثیر گذاشته است. البته اگرچه به صفر رساندن سطح صادرات نفت ایران از سوی آمریکا عملی نیست؛ اما به خاطر صادرات غیررسمی، درآمدهای حاصل از فروش نفت در ایران به میزان قابل توجهی کاهش یافته و این واقعیتی است که هیچ فرد منصفی نمی تواند آن را کتمان کند.»
ارگان دولت بهگونهای تیتر زده که گویا کشف تازهای انجام داده تا پسرفت اقتصادی کشور در دولت روحانی را موجه نشان دهد اما همانطور که در بالا آمده است، حرف روزنامه ایران چیزی جز بهانه تحریم و کاهش درآمدهای ارزی نیست. باید پرسید آیا وظیفه و کارکرد دولت تنها فروش نفت است؟ در این زمینه گفتنی است؛ اولا چرا دولت علیرغم هشدارهای دلسوزان، حل همه مشکلات را به دستیابی به توافق هستهای منوط کرد، به دشمنان قسم خورده نظام اعتماد کرد و تضمین نگرفت تا آنها با وجود اجرای پیشدستانه تعهدات برجامی از سوی ایران، با خیال آسوده بدعهدی کنند؟ و ثانیا چرا به توصیههای اکید صاحبنظران اقتصادی وقعی ننهاد و ظرفیتهای درونی شکوفایی اقتصادی را معطل گذاشت؟ از جمله رها کردن بخش مسکن که مرتبط با بیش از 200 شغل است و فعالسازی آن تورم و بیکاری را کاهش میدهد و دیگری عدم هدایت نقدینگی به بخشهای مولد اقتصاد. ثالثا، دولتی که از تحریم مینالد و پالس انفعال و ضعف که مطلوب دشمن است، به بیرون ارسال میکند، چرا در جنگ اقتصادی چوب حراج به ذخایر دلار و طلا زد؟