اصـرار بـر سـازش!
سیدحسین خاتمی خوانساری
پس از خروج ترامپ از برجام، روابط آمریکا و ایران در یکسال گذشته پر تنوعترین حالت را به خود دید. با توجه به اینکه عدم صداقت ترامپ مثل روز روشن است باز هم عدهای از سازش دم میزنند و قصد دارند حالتهای مختلفی را در مذاکره امتحان کنند. تغییر موضع ترامپ در هر سخنرانی و توییت، هم عدم تعادل فکری او را رساند و هم عدم صداقتش برای مذاکره را فهماند. ابتدا پیش شرط دوازدهگانه را مطرح میکنند و پس از بیاعتنایی جمهوری اسلامی، مذاکرات بدون پیش شرط را پیشنهاد میدهند. نخستوزیر ژاپن را برای میانجیگری به ایران میفرستند و همزمان در حمله به نفتکشها ایران را مقصر میدانند. پهپاد جاسوسیشان وارد خاک ایران میشود و پس از ناکامی و منهدم شدن با ژست دلسوزانه جنگ کاغذی را متوقف میکنند. هر روز ملتمسانه ایران را به مذاکره دعوت میکنند و در خلال آن مقامات جمهوری اسلامی را تحریم میکنند. ترامپ همانند رؤسای جمهور قبلی بارها ثابت کرد هیچ نیت خیری در دراز کردن دست مذاکره به سمت ایران ندارد و حتی میخواهد با تحریم دکتر ظریف راه ورود به مذاکره را هم ببندد. این در حالی است که سازشطلبان در داخل کشور مدام در حال کوبیدن بر طبل جنگ، سازشگری و کنار آمدن با کدخدا هستند. صحبت از سازش و نه نگفتن به پیشنهاد مذاکره و میانجیگرها در حالی صورت میگیرد که رئیسجمهور محترم و آقای ظریف وزیر امور خارجه از بدعهدیهای آمریکا گلایه کردند و امکان هرگونه مذاکره را منتفی دانستند. برخی اصلاحطلبان حتی به مشاهدات خود اعتنا نمیکنند و هر روز بحث مذاکره که در اصل همان سازش و تن دادن به خواستههای آمریکا هست را مطرح میکنند.
حشمت ا... فلاحت پیشه، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس با یادداشتی در روزنامه آرمان به تاریخ نهم تیرماه میگوید: «نه گفتن در دیپلماسی مزیت به حساب نمیآید»! او موضع ایران در برجام را به حق میداند و به مواضع دوگانه آمریکاییها اعتراف میکند ولی مجدداً خواهان ورود دولت به اشکال مختلف برای تعامل با ترامپ است. اشکالی که در این مدت با امتحان آنها به اندازه کافی ما را از رسیدگی به مسائل اصلی که مسبب مشکلات کشور بوده دور کرده. در واقع امتحان راههای مختلف برای رسیدن به یک توافق سست مانند برجام تا الان زمان زیادی را از ما گرفته و فرصتهای بیشماری را برای تقویت اقتصاد و حل مشکلات کشور از بین برده است. فلاحت پیشه بازهم حل مشکلات کشور را به مذاکرات گره زده و گفته «جمهوری اسلامی ایران به جای نه گفتن به هر گونه درخواست مذاکره و یا میانجیگری باید یک ابتکار عملیاتی داشته باشد که حاوی شروط واقعی کشور برای احیای دیپلماسی بوده داشته باشد. همچنین در قبال هر موضعی که مطرح میشود اعم از درخواست میانجیگری یا مذاکره، باید در فضای دیپلماسی عمومی تهران یک بسته پیشنهادی داشته باشد و بر اساس این بسته پیشنهادی توپ را به زمین دیگر بازیگران بیندازد». ظاهرا فکر میکند دیپلماتهای ما تاکنون با دست خالی و بدون در نظر گرفتن منافع ملی کشور مذاکره کردهاند. او ساده انگارانه میگوید «آمریکاییها از مواضع گذشته خودشان عدول کردهاند و این عدول ناشی از مقاومت ایرانیهاست». اما نمیگوید چگونه میشود هم مقاومت کرد و هم تن به خواستههای دشمن داد. دشمنی که سالهاست به صراحت اعلام کرده از هر وسیلهای برای نابودی مردم ایران و انقلاب ارزشمندشان استفاده میکند.
پیش از این حجاریان در مشق نو گفته بود «بعضی معتقد بودند، در رابطه گرگ و میش میان ایران و آمریکا ما نیز از زمانی گرگ یا بهتعبیری ابرقدرت شدهایم و میتوانیم مذاکره و مقابله کنیم. در برابر این سنخ نگاهها، ایدهای مانند گفتوگوی تمدنها را داریم که در اوج فشارهای بینالمللی مطرح میشود و در زمانهای که یک عمل نابخردانه میتوانست هزینه سنگینی به بار آورد، راهی متفاوت آغاز میشود و خاتمی، بازی را تغییر میدهد». ایشان قائل است مذاکره کردن یعنی «ابرقدرتی» اما توضیح ندادند که در عین ابرقدرت بودن در زمان خاتمی چه دستاوردی جز پلمب کردن و بستن و تعطیل کردن نیروگاههای هستهای به دست آمد و چه توفیقی جز تسلیم در برابر به اصطلاح قدرتهای جهان حاصل شد؟ عقبنشینی بیش از آنکه دشمن بخواهد و در باورش بگنجد! همچنین دقیقاً نمیگوید چه طور بازی تغییر پیدا کرد وقتی دستها را بالا بردید؟ حجاریان و برخی اصلاحطلبان که دست برتر را در ترساندن از جنگ نسبت به آمریکا دارند و حتی وقتی آمریکاییها گفتند: ما قصد جنگ نداریم، از جنگ هراسی خود دست برنداشتند، میخواهند با ایجاد کمپین و هجوم هشتکها مقاومت کنند و چهره حقیقی آمریکا را افشا کنند، در حالی که عملا اعتقادی به این چهره غیرصادق ندارند و دم از گفتوگو و سازش در قالب چماق و هویج میزنند. حجاریان پس از توضیح شخصیت ترامپ و ستمکاری آمریکا، میگوید ما به «نیروی مقاومت صلحطلبی» نیاز داریم تا به جهان بگوید جنگها چه عواقبی دارند. و پیشنهاد میدهد نیروهای صلحطلب در خارج از کشور، به جهان بگویند «انتهای منطقی رویه بولتون و مجاهدین خلق و سلطنتطلبها تنها از یک جبهه قربانی نمیگیرد». ظاهرا برخی اصلاحطلبان به مقاومت نظری و تسلیم عملی اعتقاد دارند و با آنکه میدانند آمریکا قابل اعتماد نیست، علاقه به مذاکره و قبول شروط آمریکا و یا ارائه شرطهای جدید و وقت گذراندن با آن هستند.