ظرف دل را چگونه پرکنیم؟(خوان حکمت)
از وجود مبارك پيامبر(ص) نقل شده است كه فرمود: «مَنْ عَمِلَ بِمَا عَلِمَ وَرَّثَهُ الله عِلْمَ مَا لَمْ يَعْلَمْ»؛ هر كه به آنچه مىداند عمل كند، خداوند، دانش آنچه را نمىداند، به او ارزانى مى دارد (1).که اين به وارثان بعدي هم رسيد؛ در كلمات نوراني اميرالمؤمنين(ع) هم هست، مرحوم كليني از وجود مبارك حضرت امير نقل ميكند كه «عَالِمٍ عَلَي هُدًي مِنَ الله قَدْ أَغْنَاهُ اللهُ بِمَا عَلِمَ عَنْ عِلْمِ غَيْرِهِ» عالمى كه هدایت الهى داشت، خداوند او را از علم ديگران بىنياز ساخته (2). هر كسي فنّي را فرا گرفت، وقتي تكرار كرد، در آن فن ماهر و مجتهد ميشود؛ اين خاصيّت عمل به آن رشته و تكرار رهاورد آن فن است؛ اما اینکه چيز ديگري را به عنوان ابتكار ياد بگيرد، اين از تكرار خود آن فن بر نميآيد، لكن اين حديث نوراني به ما وعدّه داد كه اگر كسي به دانستههاي خود عمل كند، چيزهايي را كه ياد نگرفته بود، از استاد نشنيده بود و در كتابي نديده بود خداي سبحان به او عطا ميكند.
شرط مفید بودن مجالس علمی
به ما نگفتند «سامع» باشيد، گفتند «مستمع» باشيد؛ به ما نگفتند «مستمع» محض باشيد، گفتند هر كس به مجلس علمي ميرود ظرف هم به همراه داشته باشد. «مُسْتَمِعٍ وَاعٍ» ؛یعنی شنوندهاى كه بشنود و آن را بخاطر بسپارد و آن را به كار بندد(3). كه دو عنصر محوريِ شرط شنونده است، در روايات ما هست؛ فرمود اگر در مجلس علمي شركت كرديد و اگر خواستيد آن محفل براي شما سودآور باشد، بايد اين دو عنصر را داشته باشيد: «سامع» نباشيد و «مستمع» باشيد، يك؛ «واع» باشيد، دو؛ «واع»؛ يعني كسي كه «وعاء» و ظرف همراه اوست؛ اينچنين نباشد كه فقط انسان بشنود و وقتي از محفل علم بيرون رفت چيزي در يادش نباشد، «مُسْتَمِعٍ وَاعٍ» باشد. در بيانات نوراني حضرت امير(ع) هست كه «إِنَ هَذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِيَهًْ فَخَيْرُهَا أَوْعَاهَا»؛این دلها همانند ظرفهايى است؛بهترينشان آنهايى هستند كه سخنان حكيمانه را بهتر در خود نگه مىدارند(4). فرمود اين دلها ظرف است و شما اين ظرف را با حرفهاي آشغال، با هر سريال، با هر خبر، با هر روزنامه و با هر مقاله پُر نكنيد. يك وقت است كسي غذا ميخواهد، اگر دستگاه معدّه و روده خود را با غذاهاي ناسالم يا غذاهاي غير مقوّي پُر كرد، ديگر سير است؛ گاهي انسان ذهن خود را به حرفهاي غير علمي پُر ميكند، اين ذهن ديگر كِشش آن را ندارد كه بار علمي را بِكِشد.
عهد بستن بزرگان برای عالم شدن و عالمپروری
بزرگاني مثل مرحوم بوعلي يك رساله عهد نوشتند ـ كمتر كسي است که رساله عهد بنويسد اصلاً رساله عهد را براي همين گذاشتند كه ما با خدايمان عهد كنيم. آنقدر فيض ذات اقدساله ريزش دارد كه به ما اجازه داد كه يك طرف عهد باشيم و او طرف ديگر! ما کتابهای نذر و وقف فراوان داريم؛ اما عهد كم است. عهد يعني يك رساله که بخشي از اقسام فقهي مانند نذر و عهد و يمين است؛ اين بزرگان رساله عهد مينوشتند که من با خدا عهد كردم، تعهّد كردم، «عاهدتُ الله» كه قصّه نخوانم، علمي شوم يا استاد شوم، يا مؤلف شوم، يا مدرّس شوم كه شاگرد بپرورانم. من اينجا نيامدم قصه بخوانم، فلان سريال را ببينم يا فلان داستان را گوش دهم، من آمدم محقّق و عالِم شوم و عالمپرور باشم. اين رساله عهد را مرحوم بوعلی نوشتند كه من عهد كردم قصّه نخوانم. كسي كه عهد كرده قصه نخواند، وقتي كه ماه باجلال و شكوه محرّم رسيد، او با قصه، مجلس را كه اداره نميكند، او رمز و راز نهضت حسيني را كه حقمدار و حقمحور بود بيان میکند. مسئله امر به معروف، نهي از منكر، حقمداري، حقمحوری، پرهيز از باطل، گرايش به حق، پرهيز از كذب، گرايش به صدق، جامعه دروغ نگويد، دروغ نبافد، دروغ اِسناد ندهد؛اين موارد همیشه عصاره بحثهاي ايام محرّم خواهد بود. معناي اين عهد اين است كه من با خدا تعهّد كردم حرفهاي غير علمي نزنم، داستان بيمغز نگويم، وقت مردم را تلف نكنم؛ اين كارِ من و تعهّد من خواهد بود، مردم هم وقتي در مجالس حسينيه و مسجد و امثال آن شركت ميكنند، براي شنيدن مواعظ الهي و نهضت جهاني سالار شهيدان(ع)، آنها هم «مُسْتَمِعٍ وَاعٍ» باشند؛ يعني هم خوب گوش دهند و هم ظرف بياورند كه اين مطالب در آن ظرف جا بگيرد و اگر وجود مبارك اميرمؤمنان(ع) در قرآن به اين وصف شد كه (تَعِيَها أُذُنٌ واعِيَةٌ ؛ گوشهای شنوا آن را دریابد و بفهمد). (5) به ذيل اين آيه که نگاه كنيد، ميگويند يكي از مصاديق بارز اين آيه وجود مبارك اميرالمؤمنين(ع) است كه حضرت «مُسْتَمِعٍ وَاعٍ» بود، «واعي» بود؛ يعني «وعاء» و ظرف ميآورد،(6) اين ظرف را خداي سبحان به ما داد؛ ولي اگر اين ظرف را با قصه و داستان پُر كرديم، جا براي مطالب ديگر نيست. اينكه ميبينيد بعضيها حوصلهشان زود سر ميرود، براي اين است كه ظرفيتي ندارند. الآن شما بهترين غذا را به كسي بدهيد كه اين با پفك شكم خود را سير كرده است، اين شخص ديگر اشتها ندارد، به او گفتند که اين ماده غذايي نيست؛ ولي گوش نداد و شكم خود را با آن پُر كرد، ديگر احتياجي به غذاي سالم ندارد و احساس نياز نميكند! به او گفتند قصه سودمند نيست، حرفهاي باطل سودمند نيست، طنز سودمند نيست، مطالب غير علمي سودمند نيست! اگر وجود مبارك حضرت را به عنوان امام پذيرفتيم كه پذيرفتيم! بايد در محافل علمي مصداق
(تَعِيَها أُذُنٌ واعِيَهًٌْ) باشيم. فرمود وقتي معارف الهي تنزّل كرد، گوشِشنوايي كه «وعاء» باشد و ظرفيت داشته باشد اين معارف را ميپذيرد. هم ما و هم گويندگان ما بايد در محافل دینی حرفهاي با مغز، برهاني، استدلالي، قرآني و روايي به مردم تحويل دهند و هم مستمعان ما «مُسْتَمِعٍ وَاعٍ» باشند تا (تَعِيَها أُذُنٌ واعِيهًٌْ).
بيانات حضرت آيتالله جوادي آملي (دام ظله)
در جلسه درس اخلاق؛ 1/8/93
مرکز اطلاع رسانی اسرا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. الخرائج و الجرائح، ج3، ص1058.
2. الکافی(ط ـ اسلامی)، ج1، ص33 و 34.
3. الکافی(ط ـ اسلامی)، ج1، ص33.
4. نهجالبلاغه، حکمت147.
5. حاقه ، 12 .
6. الکافی(ط ـ اسلامی)، ج1، ص423.
خوان حکمت روزهای یک شنبه منتشر میشود.