kayhan.ir

کد خبر: ۱۶۱۹۵۲
تاریخ انتشار : ۱۸ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۹:۲۹
یک شهید، یک خاطره

شبِ دامادي




مریم عرفانیان
در شب دامادی عليرضا همة دوستان جمع شدیم و او را روی دست بلند کردیم و دور تا دور مجلس چرخاندیم. به او گفتم:
- «حتماً خيلي خوشحالي که امشب شب دامادی‌ات هست؟»
عليرضا بی‌هیچ فکری بلافاصله جواب داد:
- «من وقتي خوشحالم که در جبهه شهید شوم، پیکرم رو به روستا بياورند و مردم مرا روی دست‌هایشان تا مزارم تشيیع کنند.»
خاطره‌ای از شهید عليرضا خالقی
راوی: علی خالقی، دوست شهید