صبر از نگاه علی (ع)
محمدمهدی رشادتی
مصادیق صبر
امیرالمؤمنین در اهمیت اقسام صبر میفرمایند: صبر در بلا و گرفتاری نیکو و زیباست اما زیباتر و نیکوتر از آن، صبر از محرمات الهی و چشمپوشی از گناه است. (غررالحکم، ج 1، ص 609) در نهجالبلاغه صبر را بر چهار پایه (اصل) قرار میدهند: شوق- هراس- زهد- انتظار. آن کس که اشتیاق بهشت دارد، شهوتهایش کاهش پیدا میکند. شخصی که از آتش جهنم میترسد، از حرام دوری میگزیند. انسانی که در دنیا زهد میورزد، مصیبتها را ساده میپندارد و بالاخره انسانی که مرگ را انتظار میکشد، در نیکیها و کارهای خوب شتاب میکند. (حکمت 31) در عبارت فوق علاوه بر مقاومت کردن در برابر گناه و هواهای نفسانی و نیز تحمل سختیها و مصیبتهای دنیایی، انجام دادن کارهای خوب و شتاب ورزیدن در نیکیها از جمله مصادیق مهم صبر شمرده شده است.
صبر، امر اکتسابی
صفت صبر ارتباطی با بدن قوی و نیرومند، جسم چالاک و هیکلی تنومند ندارد. بلکه یک حالت روحی و یک ویژگی درونی و به تعبیر علامه طباطبائی(ره) مصداقی از عزم و تصمیم حدی قلب است. (المیزان ج 16 ص 326)
صبر و استقامت، بیش از همه به نوع تفکر آدمی و به نوعی جهانبینی انسان مربوط میشود. به عبارت دقیقتر عنصر صبر و بردباری نتیجه و محصول یک نوع معرفت است و بستگی کامل دارد که در کدام محیط تربیتی پرورش یافته باشد.
به نظر میرسد که صفت صبوری برخلاف صفت شجاعت که امری ذاتی و غیراکتسابی است، کاملا اکتسابی و دستیافتنی است و با تربیت صحیح و در خانوادهای سالم و با ممارست میتوان فرزندان را به زیور زیبای شکیبایی و صبوری آراست.
امیرالمؤمنین(ع) صبر را نتیجه یقین و از دستاوردهای ایمان به شمار میآورد: الصبر ثمره الیقین و الصبر ثمره الایمان (غررالحکم، ج 1، ص 606) روشن است که ایمان و یقین بیجهت نیست بلکه منظور ایمان به غیب و کتابهای آسمانی و یقین به آخرت و قیامت است. (بقره 1-5)
معرفت، مراتبی دارد و بالاترین مرتبه آن یقین است. هر اندازه کفه ایمان سنگینتر باشد و هر اندازه درجه معرفت بیشتر باشد، مقاومت انسان در برابر ناملایمات و اجتناب او از گناهان و جدیت و سختکوشی آدمی در راه بندگی و انجام وظایف الهی بیشتر و بیشتر خواهد شد.
روزی حضرت علی(ع) از درب دکان قصابی میگذشت. قصاب به آن حضرت عرض کرد: یا امیرالمؤمنین، گوشتهای بسیار خوبی آوردهام، اگر میخواهید ببرید. فرمود: الان پول ندارم که بخرم. عرض کرد: من صبر میکنم پولش را بعدا بدهید. فرمود: من به شکم خود میگویم صبر کند. اگر نمیتوانستم به شکم خود بگویم از تو میخواستم که صبر کنی. ولی حالا که میتوانم، به شکم خود میگویم صبر کند. (حکایتها و هدایتها، ص 107)
نقل میکنند پس از فوت فرزند روحانی آیتالله محمدرضا گلپایگانی، عدهای از علماء و بازاریان تهران برای عرض تسلیت حضور این مرجع بزرگ رسیدند و گفتند: زمانی که آیتالله میرزا عبدالعلی تهرانی فرزند جوانشان مرد، فرموده بود: دعا کنید خدا مهرش را از دلم ببرد. حالا شما هم از خدا بخواهید مهر او را از دلتان خارج کند، آقای گلپایگانی فرمود: اما من میگویم دعا کنید خدا مهر او را در دلم بیشتر کند تا مصیبت مرگ او در دلم بیشتر و زیادتر اثر کند و صبر نمایم تا خداوند اجر و ثواب بیشتری نصیب من عطا فرماید. (هزار و یک حکایت اخلاقی، ص 242)
صدهزاران کیمیا حق آفرید
کیمیایی همچو صبر آدم ندید (دفتر 1854-3)
عاقبت جوینده یابنده بود
که فرج از صبر زاینده بود (دفتر 595-6)
صبر جمله انبیاء با منکران
کردشان خاص حق و صاحب قران (دفتر 1410-6)