به مناسبت دهم ربیعالثانی رحلت حضرت فاطمه معصومه(س)
مرثیهای برای خواهر آفتاب
شهر ما با نام تو برای همه نامآشنا است. شهری که شهره مردان بزرگش به خاطر بزرگی وجود کبریایی توست.
قم- محمد خامهیار
مردمان این شهر نه که مردمان این مرز و بوم بر سر سفره احسان تو نشستهاند و قدردان خوان کرم تو هستند. ما در سایهسار گنبد طلایی و گلدستههای فیروزهای این حرم نفس گرفته ایم. ما هرچند در کویر بساط زندگی خود را پهن کردهایم اما به عشق این حرم زنده ایم. همین حرم که بزرگانی را در کنار خود پرورش داد و حوزه علمیهای را برپا کرد و انقلابی را خلق کرد و نهضتی عظیم را در عالم بشریت به وجود آورد.
صفای زندگی ما با زمزمههای زیارتنامه تو جان میگیرد.
تو، هم فاطمهای هم معصومه و مستمسک ما در روز جزا. حرم تو بهشت روی زمین من است.
من به شفاعت تو دل بستهام. مثل همه آنان که چون پروانه دور ضریح تو میچرخند و به جایگاه تو نزد خدا معتقدند و به آن ایمان دارند.آن طور که امام صادق(ع) فرمود: با شفاعت تو شیعیان وارد بهشت میشوند.
بانوی آب و آینه! از خدا خواستهام هرگاه توفیق زیارت تو را به دست آورم به من معرفتی عنایت کند تا با معرفت به زیارت نایل آیم.
بانوی حرم! تو معصومهای، دختر امام، خواهر امام و عمه امام. تو طاهره، تقیه، نقیه، راضیه، مرضیه، سیده و اختالرضایی.
زیارت حرم کبریایی تو، مردم این شهر و این دیار را به آسمانها پیوند میدهد.
با زیارت حرم تو عرشنشینی تفسیر میشود و عشق رنگ و رویی جاودانه به خود میگیرد.
ما با واژه واژه این زیارت خو گرفتهایم که برای رستگاری خود از تو به پیشگاه حقتعالی طلب شفاعت داریم.
تو عزیزی که زیارت تو را جز بهشت پاداشی نیست.
تو فاطمهای که بزرگان شهر ما در بدو ورود به استقبال آمدند و تا روز آخر غلامی تو را افتخار خود کردند.
امروز شهر ما سوگوار رحلت جانکاه توست و مردم آن در غم هجران تو جامه تو جامه سیاه بر تن دارند ای بانوی حرم، خواهر آفتاب طوس.