نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
آنهایی که روحانی را به قدرت رساندند امروز نه راه پیش دارند و نه پس!
روزنامه زنجیرهای شرق در سرمقاله شماره دیروز به قلم سردبیر نوشت: «روی کار آمدنِ دولت روحانی ماحصل وضعیتی استثنائی بود تا شاید از وضعیت استثنائی جدیتری جلوگیری کند و آن وضعیت چیزی نبود جز سایه جنگ. اینک با گذشت زمان، تردیدی اساسی در تئوری وضعیت استثنائی بهوجود آمده است».
سرویس سیاسی-
این یادداشت میافزاید: «اکنون این پرسش بنیادی در خرد جمعی مردم وجود دارد که اگر در گذشته وضعیتی استثنائی برقرار بود که رأیدادن به روحانی را توجیه میکرد، امروزِ روز وضعیت چگونه است؟ سکوت و سرگشتگیِ طبقه سیاسی، اصلاحطلبان و اصولگرایانِ معتدل از اینجا نشئت میگیرد که پاسخی درخور برای این پرسش ندارند. اگر بر طبل دشمنی با آمریکا بکوبند که ناچار به اصولگرایان نزدیک خواهند شد و اگر از مذاکره دَم بزنند، اطمینان جدی به آمریکا ندارند. از اینرو پَس نشستهاند تا این بار ديگران تصمیم بگیرند که وضعیت استثنائی اعلام کنند یا بهسوی مذاکره قدم بردارند».
نویسنده اعتراف میکند با ادعای وضعیت استثنایی یعنی جنگ دولت روحانی سرکار آمده است ادعایی که در صحت آن امروز تردید جدی وجود دارد، مدعیان اصلاحات در سالهای گذشته همواره برای موفقیت در انتخابات یا عبور از برخی گردنهها مردم را از وقوع جنگی احتمالی و شرایطی استثنایی ترساندهاند، وضعیتی که همگان بر دروغین بودن آن اعتراف دارند ولی برای پیروزی در انتخابات خود را ناگزیر از این دروغگویی میدانند.
نباید به خاطر قطع کمک حزبالله FATF را رد کنیم!!
روزنامه همدلی به نقل از علی خرم دیپلمات سابق ایرانی درباره راهکار ایران پس از خروج آمریکا از برجام نوشت: «یکسویه حرکت کردن و به سمت روسیه یا چین رفتن کار درستی نیست. نقض اصل سیاست انقلاب اسلامی ایران نیز هست. ما باید در غیاب آمریکا با اتحادیه اروپا کار کنیم و اتحادیه اروپا را همراه داشته باشیم. البته هستند کسانی که در تلاشاند اروپا را حذف کنند و به سمت روسیه و چین پیش بروند. تصور آنها این است که اگر به سمت اروپا پیش بروند، باید «اف. ای. تی. اف» را امضا کنند».
وی در ادامه ضمن تکرار خواست آمریکا، رژیم صهیونیستی و کشورهای غربی در تحمیل FATF به ایران یعنی قطع حمایت از جریان مقاومت اسلامی منطقه، گفت: «بهجز ایران و کرهشمالی، همه کشورها «اف. ای. تی. اف» را امضا کردهاند. ما اگر میخواهیم مبادله ارزی انجام دهیم باید به قانون پولشویی احترام بگذاریم و به این قانون که با جرائم سازمانیافته، تروریسم و غیره مقابله کنند، پایبند باشیم. ما اگر هر کالایی را بفروشیم برای واردکردن آن پول به داخل، باید به «اف. ای. تی. اف» پایبند شویم. ترسی که وجود دارد برای مقابله با «اف. ای. تی. اف» این است که ما اگر آن را امضا کنیم دیگر نمیتوانیم به حزبالله کمک کنیم. این موضعگیری باعث شده ما به سمت روسیه برویم. چون روسیه «اف. ای. تی. اف» را نمیخواهد؛ یعنی میخواهد با ما مبادله کالا به کالا انجام دهد.»
گفتنی است بیان صریح چنین موضع موهنی درحالی است که به عقیده بسیاری از تحلیلگران و کارشناسان یکی از اهداف اصلی آمریکا و کشورهای غربی برای تحمیل توافقنامه استعماری FATF تضعیف توان و اقتدار دفاعی و نظامی کشور و نیز جریان مقاومت اسلامی منطقه است. اعماق فاجعه نفوذ و اعتماد کاذب این جریان داخلی را میتوان در زمینهسازی برای تحمیل این قرار داد به وضوح یافت،که بس فاجعهبارتر از اقدام مشترک هستهای خواهد بود. آیا میتوان پیشزمینه دیگری جز، کنترل و محدودسازی توان سپاه و به دنبال آن تضعیف نقش مقاومت در منطقه با اهرم فشار FATF را برای چنین عملکردی متصور شد؟
تلاش این شبکه همکار آمریکا و غرب در داخل ایران برای تحمیل چنین قراردادهای ننگینی به کشور در حالی است که آنها از یک سو ادعا میکنند برای مبادلات ارزی باید به قانونی که با جرائم سازمانیافته و تروریسم مقابله میکند پایبند باشیم اما پاسخ نمیدهند چرا خود آمریکا، عربستان، ترکیه، قطر و امارات که بر طبق اسناد و مدارک موثق از تروریستهای منطقه حمایت دارند مشمول این پروتکل نمیشوند. آمریکا و همپیمانان عربیاش عامل بقا و دوام تروریستها هستند و آزادانه از لحاظ مالی و نظامی تروریستها را حمایت میکنند.
همه متهم هستند جز عدم نظارت دولت!
روزنامه اعتماد در ستونی در صفحه اقتصادی پاسخ یک اقتصاددان به نوبخت را منتشر کرد.
در این ستون یادداشت یک اقتصاددان منتشر شده که «در پاسخ به اظهارات محمدباقر نوبخت، سخنگوي اقتصادي دولت درخصوص پرداخت ٣٥ هزار ميليارد تومان به مالباختگان موسسات مالي با فشار تريبون نمازجمعه نوشته است: «...گاهي ذكر نكتهاي ضرورت مييابد:...نقل قول است از ايشان[نوبخت] كه اين هزينه به جامعه تحميل شده بابت يك سخنراني نماز جمعه!!! [منظور مبالغی که به مالباختگان موسسات مالی پرداخت شد] دوم اينكه موسسات مالي با چه كوره پولسوزي پول سوزاندهاند كه چنين رقم زياني در سطح كلان ايجاد كردهاند و دولت و نظارت كجا بودهاند طي اين مدت؟! چك را دولت و مجلس از جيب ملت تحت فشار و تنگنا كشيدهاند اما حتي چند صفحه گزارش در مورد اينكه اين پولها كجا رفته و چه شده و چرا بايد مردم تقبل زيان را ميكردهاند در اختيار عموم قرار داده نشده. سوم، اين بزرگوار بيش از ٣٠ سال است كه در مقامات هستند اينجانب مطمئن هستم كه بيش از صد گزارش اقتصادي شامل مباحث پولي از ميزشان رد شده اما هنوز مفاهيم اوليه جا نيفتاده و آشنا نيست «پول پرقدرت» را پول پر فشار ميخوانند و ضريب فزاينده پولي را ضريب فشار. آخر اينكه براي اينجانب يك پرسش باقي مانده كه چرا درك مفاهيم اقتصادي چنين مشكل افتاده؟»
نویسنده اما در انتهای این یادداشت نتیجهای محیرالعقول گرفته است: «درس آخر و نه البته كماهميتتر اين گفته جناب دكتر نوبخت است كه اگر بانك مركزي مستقل شود بايد ليبرالي عمل كند. استقلال بانك مركزي در جهان امروز به معني معقول و منطقي عمل كردن بانك مركزي بر اساس نياز شرايط اقتصاد است، و دور ماندن تصميمهاي پولي و بانكي از دخالت روزمره سياستكاران. اين ميشود ليبرالي چون ليبرالي هم قبلا ملعون اعلام شده معقول عمل كردن بانك مركزي خارج از بحث است.»
نکته دقیق و ظریف اینجاست که گویا برای این جماعت تنها دو شیوه اقتصادی چپ و راست (مراد چپ و راست در جهان است) باورپذیر و شدنی است. اگر دقت کنید این ذهنی که این یادداشت را نوشته خود اسیر مباحث سیاسی است. آن هم اسیر مکتبی سیاسی که معتقد است اقتصاد نباید در حوزه دخالت سیاستکاران باشد. البته این ظاهر ادعای این مکتب است و نقد آن در تمام این صفحه از روزنامه هم ممکن نیست. اما در کل باید گفت که نویسنده که به صورت کلی و بسیار سادهانگارانه از عبارت سیاستکاران استفاده کرده ابتدا باید روشن میکرد که مرادش از سیاستکاری چیست و حدود آن کجاست؟ وگرنه اتخاذ تصمیماتی که منافع ملی یک کشور را در پی دارد نیز خود امری سیاسی است. بنابراین بدون تعیین حدود اینگونه رای صادر کردن از کمال عقل نیست.
ضمنا باید این را یادآور شویم که در دهههای آغازین این قرن (هجری خورشیدی) در میان قشر روشنفکر جامعه تنها راه نجات مارکسیسم بود و شیوههای آن برای اداره جامعه و اکنون نیز باز طیف روشنفکر (در اصطلاح جامعه) آن تنها راه نجات را مذموم میداند و شیفته مدل رقیب آن شده. تا فردا خاطر ایشان به کدام طرف مایل شود؛ الله اعلم.
انکار حضور در دولت و دندان تیز کردن برای انتخاباتهای بعدی
روزنامه آرمان در مطلبی نوشت: «چون آقای روحانی به مشورتها توجه جدی نمیکند راهکاری برای خروج از شرایط فعلی نمییابد. همچنانکه در چیدمان دولت دوم خود به اصلاحطلبان رو دست زد و به تعبیری آنها را به کابینه راه نداد و فرمان به راست پیچید و با این مسئله مواجه شدیم که هم خود دولت آسیب دید و هم اصلاحطلبان سرخورده شدند و این مسئله به کل جامعه منعکس شد. در شرایط کنونی نیز اگر دولت این تغییرات را ایجاد نکند مردم احساس خواهند کرد که رئیسجمهور توجهی به مشکلات آنها ندارد».
گفتنی است اصلاحطلبان در طول 5 سالی که روحانی رئیسجمهور بوده است، بیش از آنکه از او حمایت کرده باشند از دولت روحانی سهمخواهی کردهاند. در حال حاضر اکثریت قریب به اتفاق اعضای کابینه، از مدعیان اصلاحات هستند.
در حقیقت عطش دستیابی به قدرت و بیتوجهی به مشکلات و دغدغههای مردم در اصلاحطلبان به حدی گسترش یافته است که تنها پس از یکسال از آغاز به کار دولت دوازدهم؛ این جماعت به دنبال تبرئه خود از دولت است.
نگاه منفعتطلبانه مدعیان اصلاحات به دولت روحانی، واقعیتی انکار ناپذیر است، همچنانکه «ابراهیم اصغرزاده»-اسفند ۹۲ - صراحتاً اعلام کرد:«دولت روحانی، رحم اجارهای ماست» و پس از او «عبدالله ناصری» از اعضای حزب منحله مشارکت گفت: «اگر رحم اجارهای دولت، جنین را خوب محافظت کند، حتماً اصلاحطلبان آن را دوباره اجاره خواهند کرد».
بحراننمایی کاذب از ایرانِ بدون برجام
روزنامه آفتاب یزد در مطلبی نوشت: «لغو برجام... به ضرر همه بخشهاست. زیرا ایران هزینههای بسیاری برای گفتوگو با جهان پرداخت کرده است اگر از سوی سایر ارکان حکومت و جریانهای سیاسی از تلاش دولت برای حفظ برجام حمایت نشود قطعا گفتوگو جای خود را به تنش سیاسی و خشونت کلامیخواهد داد. در این صورت ایران مسئلهای تحت عنوان برنامه مشترک برای گفتوگو با جهان نخواهد داشت و شرایط در داخل روز به روز بحرانیتر خواهد شد و در نهایت تنش و بحران جای گفتوگو و برنامه مشترک را خواهد گرفت».
برجام هیچ دستاوردی برای دفاع ندارد، به همین دلیل بزککنندگان این توافق خسارتبار، به هراسافکنی و بحراننمایی کاذب روی آوردهاند.
برجام ابزاری در دست دشمن برای معلق نگه داشتن اقتصاد ایران و تعمیم خسارت محض به دیگر مولفههای قدرت کشورمان است. با اینحال مدعیان اصلاحات اصرار دارند که این رویکرد خسارتبار ادامه یابد!
این یادداشت میافزاید: «اکنون این پرسش بنیادی در خرد جمعی مردم وجود دارد که اگر در گذشته وضعیتی استثنائی برقرار بود که رأیدادن به روحانی را توجیه میکرد، امروزِ روز وضعیت چگونه است؟ سکوت و سرگشتگیِ طبقه سیاسی، اصلاحطلبان و اصولگرایانِ معتدل از اینجا نشئت میگیرد که پاسخی درخور برای این پرسش ندارند. اگر بر طبل دشمنی با آمریکا بکوبند که ناچار به اصولگرایان نزدیک خواهند شد و اگر از مذاکره دَم بزنند، اطمینان جدی به آمریکا ندارند. از اینرو پَس نشستهاند تا این بار ديگران تصمیم بگیرند که وضعیت استثنائی اعلام کنند یا بهسوی مذاکره قدم بردارند».
نویسنده اعتراف میکند با ادعای وضعیت استثنایی یعنی جنگ دولت روحانی سرکار آمده است ادعایی که در صحت آن امروز تردید جدی وجود دارد، مدعیان اصلاحات در سالهای گذشته همواره برای موفقیت در انتخابات یا عبور از برخی گردنهها مردم را از وقوع جنگی احتمالی و شرایطی استثنایی ترساندهاند، وضعیتی که همگان بر دروغین بودن آن اعتراف دارند ولی برای پیروزی در انتخابات خود را ناگزیر از این دروغگویی میدانند.
نباید به خاطر قطع کمک حزبالله FATF را رد کنیم!!
روزنامه همدلی به نقل از علی خرم دیپلمات سابق ایرانی درباره راهکار ایران پس از خروج آمریکا از برجام نوشت: «یکسویه حرکت کردن و به سمت روسیه یا چین رفتن کار درستی نیست. نقض اصل سیاست انقلاب اسلامی ایران نیز هست. ما باید در غیاب آمریکا با اتحادیه اروپا کار کنیم و اتحادیه اروپا را همراه داشته باشیم. البته هستند کسانی که در تلاشاند اروپا را حذف کنند و به سمت روسیه و چین پیش بروند. تصور آنها این است که اگر به سمت اروپا پیش بروند، باید «اف. ای. تی. اف» را امضا کنند».
وی در ادامه ضمن تکرار خواست آمریکا، رژیم صهیونیستی و کشورهای غربی در تحمیل FATF به ایران یعنی قطع حمایت از جریان مقاومت اسلامی منطقه، گفت: «بهجز ایران و کرهشمالی، همه کشورها «اف. ای. تی. اف» را امضا کردهاند. ما اگر میخواهیم مبادله ارزی انجام دهیم باید به قانون پولشویی احترام بگذاریم و به این قانون که با جرائم سازمانیافته، تروریسم و غیره مقابله کنند، پایبند باشیم. ما اگر هر کالایی را بفروشیم برای واردکردن آن پول به داخل، باید به «اف. ای. تی. اف» پایبند شویم. ترسی که وجود دارد برای مقابله با «اف. ای. تی. اف» این است که ما اگر آن را امضا کنیم دیگر نمیتوانیم به حزبالله کمک کنیم. این موضعگیری باعث شده ما به سمت روسیه برویم. چون روسیه «اف. ای. تی. اف» را نمیخواهد؛ یعنی میخواهد با ما مبادله کالا به کالا انجام دهد.»
گفتنی است بیان صریح چنین موضع موهنی درحالی است که به عقیده بسیاری از تحلیلگران و کارشناسان یکی از اهداف اصلی آمریکا و کشورهای غربی برای تحمیل توافقنامه استعماری FATF تضعیف توان و اقتدار دفاعی و نظامی کشور و نیز جریان مقاومت اسلامی منطقه است. اعماق فاجعه نفوذ و اعتماد کاذب این جریان داخلی را میتوان در زمینهسازی برای تحمیل این قرار داد به وضوح یافت،که بس فاجعهبارتر از اقدام مشترک هستهای خواهد بود. آیا میتوان پیشزمینه دیگری جز، کنترل و محدودسازی توان سپاه و به دنبال آن تضعیف نقش مقاومت در منطقه با اهرم فشار FATF را برای چنین عملکردی متصور شد؟
تلاش این شبکه همکار آمریکا و غرب در داخل ایران برای تحمیل چنین قراردادهای ننگینی به کشور در حالی است که آنها از یک سو ادعا میکنند برای مبادلات ارزی باید به قانونی که با جرائم سازمانیافته و تروریسم مقابله میکند پایبند باشیم اما پاسخ نمیدهند چرا خود آمریکا، عربستان، ترکیه، قطر و امارات که بر طبق اسناد و مدارک موثق از تروریستهای منطقه حمایت دارند مشمول این پروتکل نمیشوند. آمریکا و همپیمانان عربیاش عامل بقا و دوام تروریستها هستند و آزادانه از لحاظ مالی و نظامی تروریستها را حمایت میکنند.
همه متهم هستند جز عدم نظارت دولت!
روزنامه اعتماد در ستونی در صفحه اقتصادی پاسخ یک اقتصاددان به نوبخت را منتشر کرد.
در این ستون یادداشت یک اقتصاددان منتشر شده که «در پاسخ به اظهارات محمدباقر نوبخت، سخنگوي اقتصادي دولت درخصوص پرداخت ٣٥ هزار ميليارد تومان به مالباختگان موسسات مالي با فشار تريبون نمازجمعه نوشته است: «...گاهي ذكر نكتهاي ضرورت مييابد:...نقل قول است از ايشان[نوبخت] كه اين هزينه به جامعه تحميل شده بابت يك سخنراني نماز جمعه!!! [منظور مبالغی که به مالباختگان موسسات مالی پرداخت شد] دوم اينكه موسسات مالي با چه كوره پولسوزي پول سوزاندهاند كه چنين رقم زياني در سطح كلان ايجاد كردهاند و دولت و نظارت كجا بودهاند طي اين مدت؟! چك را دولت و مجلس از جيب ملت تحت فشار و تنگنا كشيدهاند اما حتي چند صفحه گزارش در مورد اينكه اين پولها كجا رفته و چه شده و چرا بايد مردم تقبل زيان را ميكردهاند در اختيار عموم قرار داده نشده. سوم، اين بزرگوار بيش از ٣٠ سال است كه در مقامات هستند اينجانب مطمئن هستم كه بيش از صد گزارش اقتصادي شامل مباحث پولي از ميزشان رد شده اما هنوز مفاهيم اوليه جا نيفتاده و آشنا نيست «پول پرقدرت» را پول پر فشار ميخوانند و ضريب فزاينده پولي را ضريب فشار. آخر اينكه براي اينجانب يك پرسش باقي مانده كه چرا درك مفاهيم اقتصادي چنين مشكل افتاده؟»
نویسنده اما در انتهای این یادداشت نتیجهای محیرالعقول گرفته است: «درس آخر و نه البته كماهميتتر اين گفته جناب دكتر نوبخت است كه اگر بانك مركزي مستقل شود بايد ليبرالي عمل كند. استقلال بانك مركزي در جهان امروز به معني معقول و منطقي عمل كردن بانك مركزي بر اساس نياز شرايط اقتصاد است، و دور ماندن تصميمهاي پولي و بانكي از دخالت روزمره سياستكاران. اين ميشود ليبرالي چون ليبرالي هم قبلا ملعون اعلام شده معقول عمل كردن بانك مركزي خارج از بحث است.»
نکته دقیق و ظریف اینجاست که گویا برای این جماعت تنها دو شیوه اقتصادی چپ و راست (مراد چپ و راست در جهان است) باورپذیر و شدنی است. اگر دقت کنید این ذهنی که این یادداشت را نوشته خود اسیر مباحث سیاسی است. آن هم اسیر مکتبی سیاسی که معتقد است اقتصاد نباید در حوزه دخالت سیاستکاران باشد. البته این ظاهر ادعای این مکتب است و نقد آن در تمام این صفحه از روزنامه هم ممکن نیست. اما در کل باید گفت که نویسنده که به صورت کلی و بسیار سادهانگارانه از عبارت سیاستکاران استفاده کرده ابتدا باید روشن میکرد که مرادش از سیاستکاری چیست و حدود آن کجاست؟ وگرنه اتخاذ تصمیماتی که منافع ملی یک کشور را در پی دارد نیز خود امری سیاسی است. بنابراین بدون تعیین حدود اینگونه رای صادر کردن از کمال عقل نیست.
ضمنا باید این را یادآور شویم که در دهههای آغازین این قرن (هجری خورشیدی) در میان قشر روشنفکر جامعه تنها راه نجات مارکسیسم بود و شیوههای آن برای اداره جامعه و اکنون نیز باز طیف روشنفکر (در اصطلاح جامعه) آن تنها راه نجات را مذموم میداند و شیفته مدل رقیب آن شده. تا فردا خاطر ایشان به کدام طرف مایل شود؛ الله اعلم.
انکار حضور در دولت و دندان تیز کردن برای انتخاباتهای بعدی
روزنامه آرمان در مطلبی نوشت: «چون آقای روحانی به مشورتها توجه جدی نمیکند راهکاری برای خروج از شرایط فعلی نمییابد. همچنانکه در چیدمان دولت دوم خود به اصلاحطلبان رو دست زد و به تعبیری آنها را به کابینه راه نداد و فرمان به راست پیچید و با این مسئله مواجه شدیم که هم خود دولت آسیب دید و هم اصلاحطلبان سرخورده شدند و این مسئله به کل جامعه منعکس شد. در شرایط کنونی نیز اگر دولت این تغییرات را ایجاد نکند مردم احساس خواهند کرد که رئیسجمهور توجهی به مشکلات آنها ندارد».
گفتنی است اصلاحطلبان در طول 5 سالی که روحانی رئیسجمهور بوده است، بیش از آنکه از او حمایت کرده باشند از دولت روحانی سهمخواهی کردهاند. در حال حاضر اکثریت قریب به اتفاق اعضای کابینه، از مدعیان اصلاحات هستند.
در حقیقت عطش دستیابی به قدرت و بیتوجهی به مشکلات و دغدغههای مردم در اصلاحطلبان به حدی گسترش یافته است که تنها پس از یکسال از آغاز به کار دولت دوازدهم؛ این جماعت به دنبال تبرئه خود از دولت است.
نگاه منفعتطلبانه مدعیان اصلاحات به دولت روحانی، واقعیتی انکار ناپذیر است، همچنانکه «ابراهیم اصغرزاده»-اسفند ۹۲ - صراحتاً اعلام کرد:«دولت روحانی، رحم اجارهای ماست» و پس از او «عبدالله ناصری» از اعضای حزب منحله مشارکت گفت: «اگر رحم اجارهای دولت، جنین را خوب محافظت کند، حتماً اصلاحطلبان آن را دوباره اجاره خواهند کرد».
بحراننمایی کاذب از ایرانِ بدون برجام
روزنامه آفتاب یزد در مطلبی نوشت: «لغو برجام... به ضرر همه بخشهاست. زیرا ایران هزینههای بسیاری برای گفتوگو با جهان پرداخت کرده است اگر از سوی سایر ارکان حکومت و جریانهای سیاسی از تلاش دولت برای حفظ برجام حمایت نشود قطعا گفتوگو جای خود را به تنش سیاسی و خشونت کلامیخواهد داد. در این صورت ایران مسئلهای تحت عنوان برنامه مشترک برای گفتوگو با جهان نخواهد داشت و شرایط در داخل روز به روز بحرانیتر خواهد شد و در نهایت تنش و بحران جای گفتوگو و برنامه مشترک را خواهد گرفت».
برجام هیچ دستاوردی برای دفاع ندارد، به همین دلیل بزککنندگان این توافق خسارتبار، به هراسافکنی و بحراننمایی کاذب روی آوردهاند.
برجام ابزاری در دست دشمن برای معلق نگه داشتن اقتصاد ایران و تعمیم خسارت محض به دیگر مولفههای قدرت کشورمان است. با اینحال مدعیان اصلاحات اصرار دارند که این رویکرد خسارتبار ادامه یابد!