چرا باشگاه پرورش اندام جایگزین زورخانه شد؟
در گذشته و در همه جوامع مختلف، پهلوانها نماد قدرت شهرها و حکومتها به حساب میآمدند. در ایران اما پهلوانی صرفا برای قدرتنمایی مطرح نبود، بلکه شاید بتوان گفت از یک عقیده مذهبی ریشه میگرفت. در اوستا بنا بر آموزههای زرتشت، سلامت بدن و تربیت بدنی از فرایض فرد فرد ایرانیان شمرده میشد، زیرا زرتشتیان معتقد بودند که سلامت روح افراد وابسته به سلامت بدن است. در یسنا 9 فقره 19 آمده که «انسان اوستایی ضمن پنج چیز که از اهورا مزدا درخواست میکرد، اول بهشت و دوم قوت بدن بود».
«بریجیت دارکس» پژوهشگر مطالعات شرقی دانشگاه سوربن پاریس میگوید: رمز پایداری زورخانه در طول تاریخ چند هزار ساله خود اعتقاد به این است که برای درک شرایط زندگی و تغییر جهان، بدن باید سالم و قوی باشد.
علاوهبر روحیه حماسه و دلاوری و حفظ کیان ایران باستان که رابطه تنگاتنگی با پهلوانهای این سرزمین داشت، پهلوانهای ایرانی نماد اخلاق و جوانمردی هم بودند و شاید این ویژگی پهلوان ایرانی باشد که او را از پهلوانان سرزمینهای دیگر متمایز میکند. از پوریای ولی که داستان فداکاریها و جوانمردیهایش شهره آفاق شده تا جهان پهلوان تختی که آبرو بخشید به ورزش کشتی و پهلوانی کشور، همه نماد اخلاقگرایی و مردانگی بودهاند.
اسلام زورخانه را به کمال رساند
پهلوانپروری در ایران باستان گرچه وجود داشته، اما با آمدن اسلام زورخانهها وارد مرحلهای جدید شدند که در آن بیش از پیش تربیت روح و اخلاق انسانی در کنار پرورش بدن اهمیت پیدا کرد. بعد از ورود اسلام به ایران، امیرالمومنین(ع) به عنوان الگوی پهلوانان مطرح شد، کسی که اسلام مدیون قدرت و مردانگی او شد؛ کسی که دروازه خیبر را از جا درآورد و در نبردی با عمر بن عبدود با جوانمردی تمام او را شکست داد. الگو بودن امیرالمومنین(ع) در زورخانهها را میتوان در لابلایاشعار مرشدها کشف کرد؛ ابیات زیر نمونهای ازاشعار مدح و ترویج مرام علی(ع) است:
به نام خداوند آیین مهر
به یزدان ماه و کیان و سپهر
به این گود و میدان که دارد نشان از علی
بگو از دل و جان علی یا علی
به ورزش ز رسم کهن یاد کن
ز مردی و مردانگی یاد کن
تو راه فتوت بگیر از علی
تو دل شاد کن پوریای ولی
همچنین با راه پیدا کردن تصوف و عرفان به زورخانهها واشعاری با مضامین عرفانی، زورخانه تبدیل به ورزشگاه انسانسازی شد.
بنابراین زورخانهها، مروج سبک زندگی علوی بودهاند و از این جهت نقش مهمی در گسترش شریعت ایفا کردهاند. زورخانهها و پهلوانهایی که در آن مکان رشد کردند، نشان دادند که قهرمانی به زور بازو برای زمین زدن انسانها نیست، بلکه قهرمانی در ساخته شدن روح انسان است و در این راه، میزان و ترازوی قهرمانی شباهت هرچه بیشتر به مرام و مسلک علی(ع) است.
زورخانه، خانه پرورش روح و جسم
زورخانه، خانه پرورش جسم و روح، قوانین خاص خودش را دارد که هر کدام یک ِِالمان و نماد محسوب میشود. علاقهمندان به این رشته ورزشی از همان ابتدا که وارد زورخانه میشوند باید از دری با ارتفاع کوتاه و با سری خم شده بگذرند تا از همان بدو ورود بدانند در این مکان تواضع و فروتنی حرف اول را میزند؛ تا بدانند برخلاف بدنسازیهای امروزی، در زورخانه فقط اندام زیبا موضوعیت ندارد و یا زور بازو برای ترساندن مردم استفاده نمیشود، بلکه قرار است ترس و دلهره را از ضعیفان و محرومان دور کند.
از آن درِ کم ارتفاع که بگذریم به گود و سَردَم، محل نشستن مرشد، میرسیم. مرشد حکم رهبر معنوی زورخانه را به عهدهدارد؛ در کنار میل و کبادهای که بدن ورزشکاران را پرورش میدهد،اشعار عرفانی مرشد هم روح ورزشکار را صیقل میدهد. میاندار و ورزشکاران داخل گود از مرشد رخصت میطلبند و مرشد هم با صدای زنگ فرصت را اعلام میکند و این احترام به مرشد تمرین خوبی است برای پذیرش سخن مرشدان اصلی زندگی یعنی پیامبر و امامان معصوم (ع).
یکی از اخلاق حسنه زورخانهها این بود که اگر کسی گرفتاری داشت و نیازمند میشد از طریقی با مرشد و یا پهلوان مشکلش را درمیان میگذاشت و با گلریزانی که میکردند مشکل آن شخص حل میشد.
در زورخانهها به همه کسانی که وارد میشوند احترام میگذارند و اگر کسی که وارد میشود از سادات باشد یا پهلوان مسن و پیشکسوتی باشد، مرشد زنگ را به صدا در میآورد و اعلام میکند که حضار صلوات بفرستند.
رونق باشگاه پرورش اندام به جای زورخانه
رشد بیحد و مرز غرب گرایی کورکورانه در ایران معاصر، آسیبهای جدی و شاید جبران ناپذیری به فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی وارد ساخت. جریانی که در آن تجمل، ظاهرگرایی، مصرف و همچنین خودخواهی ناشی از فردگرایی ارزش به حساب میآید و مرام اخلاق مدارانه پهلوانی در آنجایگاهی ندارد.
متاسفانه برخی از مردهای ایرانی به سمت و سویی کشیده شدند که فقط بدن زیبا و ساخته شده در باشگاههای پرورش اندام را برای به نمایش گذاشتن در کوچه و خیابان، آن هم با یک تی شرت تنگ و کوتاه، هدف و غایت قرار داده و متاسفانه «آرنولد شوارتزنگرها» و «رانی کالمنها» جایگزین مردانی همچون جهان پهلوان تختی شدهاند.
این باشگاهها بیشتر پهلوانپنبههایی را تربیت میکنند که بدنهای زیبای ناشی از آمپول و پودر تقویتی دارند.اما جالب اینجاست که صدا و سیما هم در زمین جریان نابودگر فرهنگ بازی میکند و هر سال زحمت میکشد و با تهیه برنامه مردان آهنین، به سر آمدن دوره ورزشهای زورخانهای و پهلوانی را اعلام میکند.
به هر حال همانطور کهاشاره شد زورخانه روح و جسم را با هم پرورش میدهد و ورزشکاران اخلاقمداری را وارد اجتماع میکند که این میتواند مروج مرام علی(ع) باشد و در عمل با حمایت از مظلوم و کمک به فقرا ارادت خودشان به راه و روش علوی را نشان میدهد. بنابر این لازم است که به زورخانهها اهمیت بیشتری داده شود و با حفظ این ورزش باستانی بتوانیم به سبک ایرانی اسلامی خودمان، جسم و روح جوانانمان را پرورش بدهیم.
علیرضا پیوگانی- تبیان
«بریجیت دارکس» پژوهشگر مطالعات شرقی دانشگاه سوربن پاریس میگوید: رمز پایداری زورخانه در طول تاریخ چند هزار ساله خود اعتقاد به این است که برای درک شرایط زندگی و تغییر جهان، بدن باید سالم و قوی باشد.
علاوهبر روحیه حماسه و دلاوری و حفظ کیان ایران باستان که رابطه تنگاتنگی با پهلوانهای این سرزمین داشت، پهلوانهای ایرانی نماد اخلاق و جوانمردی هم بودند و شاید این ویژگی پهلوان ایرانی باشد که او را از پهلوانان سرزمینهای دیگر متمایز میکند. از پوریای ولی که داستان فداکاریها و جوانمردیهایش شهره آفاق شده تا جهان پهلوان تختی که آبرو بخشید به ورزش کشتی و پهلوانی کشور، همه نماد اخلاقگرایی و مردانگی بودهاند.
اسلام زورخانه را به کمال رساند
پهلوانپروری در ایران باستان گرچه وجود داشته، اما با آمدن اسلام زورخانهها وارد مرحلهای جدید شدند که در آن بیش از پیش تربیت روح و اخلاق انسانی در کنار پرورش بدن اهمیت پیدا کرد. بعد از ورود اسلام به ایران، امیرالمومنین(ع) به عنوان الگوی پهلوانان مطرح شد، کسی که اسلام مدیون قدرت و مردانگی او شد؛ کسی که دروازه خیبر را از جا درآورد و در نبردی با عمر بن عبدود با جوانمردی تمام او را شکست داد. الگو بودن امیرالمومنین(ع) در زورخانهها را میتوان در لابلایاشعار مرشدها کشف کرد؛ ابیات زیر نمونهای ازاشعار مدح و ترویج مرام علی(ع) است:
به نام خداوند آیین مهر
به یزدان ماه و کیان و سپهر
به این گود و میدان که دارد نشان از علی
بگو از دل و جان علی یا علی
به ورزش ز رسم کهن یاد کن
ز مردی و مردانگی یاد کن
تو راه فتوت بگیر از علی
تو دل شاد کن پوریای ولی
همچنین با راه پیدا کردن تصوف و عرفان به زورخانهها واشعاری با مضامین عرفانی، زورخانه تبدیل به ورزشگاه انسانسازی شد.
بنابراین زورخانهها، مروج سبک زندگی علوی بودهاند و از این جهت نقش مهمی در گسترش شریعت ایفا کردهاند. زورخانهها و پهلوانهایی که در آن مکان رشد کردند، نشان دادند که قهرمانی به زور بازو برای زمین زدن انسانها نیست، بلکه قهرمانی در ساخته شدن روح انسان است و در این راه، میزان و ترازوی قهرمانی شباهت هرچه بیشتر به مرام و مسلک علی(ع) است.
زورخانه، خانه پرورش روح و جسم
زورخانه، خانه پرورش جسم و روح، قوانین خاص خودش را دارد که هر کدام یک ِِالمان و نماد محسوب میشود. علاقهمندان به این رشته ورزشی از همان ابتدا که وارد زورخانه میشوند باید از دری با ارتفاع کوتاه و با سری خم شده بگذرند تا از همان بدو ورود بدانند در این مکان تواضع و فروتنی حرف اول را میزند؛ تا بدانند برخلاف بدنسازیهای امروزی، در زورخانه فقط اندام زیبا موضوعیت ندارد و یا زور بازو برای ترساندن مردم استفاده نمیشود، بلکه قرار است ترس و دلهره را از ضعیفان و محرومان دور کند.
از آن درِ کم ارتفاع که بگذریم به گود و سَردَم، محل نشستن مرشد، میرسیم. مرشد حکم رهبر معنوی زورخانه را به عهدهدارد؛ در کنار میل و کبادهای که بدن ورزشکاران را پرورش میدهد،اشعار عرفانی مرشد هم روح ورزشکار را صیقل میدهد. میاندار و ورزشکاران داخل گود از مرشد رخصت میطلبند و مرشد هم با صدای زنگ فرصت را اعلام میکند و این احترام به مرشد تمرین خوبی است برای پذیرش سخن مرشدان اصلی زندگی یعنی پیامبر و امامان معصوم (ع).
یکی از اخلاق حسنه زورخانهها این بود که اگر کسی گرفتاری داشت و نیازمند میشد از طریقی با مرشد و یا پهلوان مشکلش را درمیان میگذاشت و با گلریزانی که میکردند مشکل آن شخص حل میشد.
در زورخانهها به همه کسانی که وارد میشوند احترام میگذارند و اگر کسی که وارد میشود از سادات باشد یا پهلوان مسن و پیشکسوتی باشد، مرشد زنگ را به صدا در میآورد و اعلام میکند که حضار صلوات بفرستند.
رونق باشگاه پرورش اندام به جای زورخانه
رشد بیحد و مرز غرب گرایی کورکورانه در ایران معاصر، آسیبهای جدی و شاید جبران ناپذیری به فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی وارد ساخت. جریانی که در آن تجمل، ظاهرگرایی، مصرف و همچنین خودخواهی ناشی از فردگرایی ارزش به حساب میآید و مرام اخلاق مدارانه پهلوانی در آنجایگاهی ندارد.
متاسفانه برخی از مردهای ایرانی به سمت و سویی کشیده شدند که فقط بدن زیبا و ساخته شده در باشگاههای پرورش اندام را برای به نمایش گذاشتن در کوچه و خیابان، آن هم با یک تی شرت تنگ و کوتاه، هدف و غایت قرار داده و متاسفانه «آرنولد شوارتزنگرها» و «رانی کالمنها» جایگزین مردانی همچون جهان پهلوان تختی شدهاند.
این باشگاهها بیشتر پهلوانپنبههایی را تربیت میکنند که بدنهای زیبای ناشی از آمپول و پودر تقویتی دارند.اما جالب اینجاست که صدا و سیما هم در زمین جریان نابودگر فرهنگ بازی میکند و هر سال زحمت میکشد و با تهیه برنامه مردان آهنین، به سر آمدن دوره ورزشهای زورخانهای و پهلوانی را اعلام میکند.
به هر حال همانطور کهاشاره شد زورخانه روح و جسم را با هم پرورش میدهد و ورزشکاران اخلاقمداری را وارد اجتماع میکند که این میتواند مروج مرام علی(ع) باشد و در عمل با حمایت از مظلوم و کمک به فقرا ارادت خودشان به راه و روش علوی را نشان میدهد. بنابر این لازم است که به زورخانهها اهمیت بیشتری داده شود و با حفظ این ورزش باستانی بتوانیم به سبک ایرانی اسلامی خودمان، جسم و روح جوانانمان را پرورش بدهیم.
علیرضا پیوگانی- تبیان