از هراره تا تهران - 56
نخستین جوانانی که خواب خوش صهیونیستها را پس از نیم قرن آشفته کردند
سخنرانی رهبر انقلاب سال ۱۳۸۰: فلسطين يک موضوع اسلامى و متعلق به کل جهان اسلام است و اشغال آن، يکى از ارکان توطئههاى شيطانى سلطهگران جهانى ـ در گذشته انگليس و اکنون آمريکا ـ براى تضعيف و ايجاد تفرقه در جهان اسلام بوده است.
دشمنان اسلام همواره سعى کردهاند با تقسيمبندي هاى قومى، مانع از وحدت کلمة مسلمانان شوند تا بتوانند بر آنها سيطره پيدا کنند. در ابتداى اشغال فلسطين، علماى مجاهدى چون شيخ عزّالدين قسّام و حاج امين الحسينى، از مسلمانان، براى نجات فلسطين استنصار کردند و مرجع بزرگ دينى، مرحوم شيخ محمدحسين آل کاشفالغطاء حکم جهاد عليه صهيونيست ها صادر فرمود؛ ولى متأسفانه به تدريج، شکل اسلامىِ مبارزات تضعيف و شکل قومى آن پُررنگ شد.
پيروزى انقلاب اسلامى در ايران به رهبرى امام خمينى ـ مردى فرزانه، از تبار پيامبر اکرم صلىاللهعليهوآله ـ نقش اساسى در بيدارى اسلامى در همة جهان، بهويژه در کشورهاى منطقه داشت. پيروزى مسلمانان در رويارويىِ بهظاهر نابرابر با دشمنان اسلام در جنوب لبنان، نشان ديگرى از اصالت و حقانيت مبارزات اسلامى و تأکيدى است بر اينکه اگر مسلمانان به وعدة خداوند اعتماد کنند و براى خدا مجاهده نمايند، پيروزى آنها حتمى است.
بىترديد، پيروزى خيرهکنندة مقاومت اسلامى در جنوب لبنان از يک سو و شکست فضاحتبار طرح هاى سازشکارانه از سوى ديگر، از عبرت هاى اصلى منطقه است که موجب شده مردم مسلمان فلسطين، يک بار ديگر به انتفاضه رو کنند؛ ولى اين بار ديگر نغمههاى سازشکارى در داخل فلسطين يا منطقه، بر روى فلسطينيانِ صبور، شجاع و مقاوم اثرى ندارد و آنها مصمّم هستند که انشاءالله مبارزات خويش را تا پيروزى ادامه دهند.
انتفاضة اول، تحت تأثير القائات صهيونيست ها و حاميانشان، با وعدة دستيابى فلسطينيان به امتيازات، از طُرق صلحآميز و با اِعمال نفوذ سازشکاران و فشار آمريکا و غرب، متوقف شد؛ ولى گذشتِ ده سال از آن تاريخ، نشان داد که همة تلاش هاى حاميان صهيونيسم در جهان، براى نجات رژيم اسرائيل از فشارهاى ناشى از مبارزات مسلمانان بوده و آنچه را که به مذاکرهکنندگان فلسطين وعده داده بودند، سرابى بيش نبوده است.
اشغالگرى، توسعهطلبى و سبُعيّتى که امروز اسرائيل از خود نشان مىدهد، از ابتدا براى اهل بصيرت و دلسوزان جوامع اسلامى قابل پيشبينى بود.
از ابتداى شکلگيرى اسرائيل، اين رژيم غاصب و دروغين، همواره به حقوق مسلّم فلسطينيان تجاوز کرده و بعضى از حکومت هاى غربى ـ به خصوص آمريکا ـ آن را توجيه و حمايت کردهاند و مجامع بينالمللى هم با توجيه اقدامات اين رژيم، سعى کردهاند به هويت آن و تجاوزاتش مشروعيت بخشند.
سرزمين فلسطين و قدس شريف، همواره مورد طمعِ بعضى از قدرت هاى غربى بوده است و تحميل جنگ هاى طولانى صليبىها عليه مسلمانان، نشان بارز اطماع آنها نسبت به اين سرزمين مقدس است. بعضى از فرماندهان ارتش متفقين، پس از شکست عثمانى و ورود به بيتالمقدس گفتند: «امروز جنگ هاى صليبى به پايان رسيد!»
اشغال اين سرزمين براساس يک طرح چندجانبه، پيچيده و با هدف جلوگيرى از اتحاد و پيوستگى مسلمانان و پيشگيرى از تأسيس مجدد حکومت هاى قدرتمند مسلمان بود. دلايلى در دست است که نشان مىدهد صهيونيست ها با نازي هاى آلمان روابط نزديک داشتند و ارائة آمارهاى اغراقآميز از کشتار يهوديان، خود وسيلهاى براى جلب ترحم افکار عمومى و زمينهسازى براى اشغال فلسطين و توجيه جنايات صهيونيست ها بوده است. حتى دلايلى در دست است که عدهاى از اراذل و اوباشِ غيريهودىِ شرق اروپا را به نام يهودى، به فلسطين کوچانيدند تا با پوشش حمايت از بازماندگان قربانيان نژادپرستى، يک حکومت معاند اسلام را در قلب جهان اسلام نصب کنند و پس از سيزده قرن، يک گسستگى بين مشرق و مغرب اسلامى ايجاد نمايند. در آغاز، مسلمانان غافلگير شدند؛ چون از کُنه طرح صهيونيست ها و حاميان غربى آنها مطلع نبودند. عثمانى شکست خورد؛ قرارداد «سايکس پيکو» به طور محرمانه، براى تقسيم کشورهاى اسلامىِ خاورميانه، بين فاتحين جنگ منعقد شد؛ جامعة ملل قيموميت فلسطين را بهعهدة انگليسي ها گذاشت؛ آنها هم به صهيونيست ها وعدة مساعدت دادند و با مجموعهاى از طرح هاى حساب شده، يهوديان را به فلسطين آوردند و مسلمانان را از خانه و کاشانة خويش آواره کردند.
در اين مصاف طولانى که يک طرف غرب و صهيونيسم بود و طرف ديگر دولت هاى عربِ تازه تأسيس شده، دشمنان اسلام براى مقابله، از ابزارهاى گوناگون و پيچيدهاى استفاده کردند که از جملة آنها، رسانههاى تبليغاتى و مجامع بينالمللى بود. آنها از يک سو مسلمانان را به صبر، خويشتن دارى، گفتگوهاى صلح و سازش دعوت مىکردند و از سوى ديگر اسرائيل را مسلح مىنمودند. اهداف راهبردى آنها از تعامل نابرابر و تبعيضآميز بين کشورهاى مسلمان و اسرائيل، اين بود که همواره برترى نظامى اسرائيل را بر کشورهاى اسلامى حفظ کنند و در مجامع بينالمللى از آن رژيم حمايت کنند و با به کار گرفتن رسانههاى تحت نفوذ خود، جنايات اسرائيل را توجيه نمايند و در بين مسلمانان تبليغ کنند که فکر پيروزى بر اسرائيل، خيال خامى بيش نيست.
رژيم اسرائيل از زمانى که رسماً توسط سازمان ملل تأييد شد ـ يعنى بيش از نيم قرن قبل ـ تا سال گذشته، يکهتازى مىکرد و هيچ چيز و هيچ کس جلودارش نبود؛ ولى مقاومت اسلامى لبنان که مرکّب از چند هزار جوان مسلح به سلاح ايمان است، خواب اين رژيم و حاميانش را پريشان کرد. اين جوانان عزيز، بدون دادن هيچگونه امتيازى به اسرائيل، آن رژيم غاصب را با خوارى از جنوب لبنان بيرون کردند. پيروزى اين عزيزان، چراغ راهِ ديگر مبارزان مسلمان شد. و امروز شاهد انتفاضة مسجدالاقصى هستيم که از نوع مقاومت اسلامى لبنان، در ابعادى وسيع است.
..در سال 1370، اعراب و مسلمانان، در پى يک سلسله شکست هاى متوالى ـ در جريان جنگ خليج فارس ـ دچار سرخوردگى بودند. وحدت درونى آنان نيز در معرض فروپاشى جدى قرار داشت و چنددستگى بر آنان حاکم بود.
...آن زمان در مورد نحوة برخورد با اسرائيل همواره دو روش مطرح مىشد: مقابلة نظامى ارتش هاى عرب با اسرائيل؛ که گفته مىشد همة تجربهها در آن با شکست مواجه شده است. و روش سازش که منجر به تحقق خواستههاى اسرائيل، از طُرق مسالمتآميز مىگرديد و در ازاى عقبنشينى از بخشى از اراضى اشغال شده، عدم رشد توان نظامى کشورهاى عربى را تضمين مىکرد؛ نظير آنچه که در کمپ ديويد شاهد آن بوديم. در آن روزها، الگوى مقاومت مطرح نبود و گفته مىشد از پذيرش عمومى برخوردار نيست؛ اما اينک يک الگوى موفق پيش روى ماست که توانست براى نخستين بار، سرزمين هاى اشغال شده را بدون دادن هرگونه امتيازى به اسرائيل، آزاد کند و مانع از تحقق خواستة رژيم صهيونيستى در بهجاىگذاشتن پرچم خود در پايتخت اين کشور عربى ـ يعنى لبنان ـ گردد. در کمپ ديويد، شرط عقبنشينى اسرائيل، عدم اعزام ارتش مصر به شمال سينا بود؛ ولى در جنوب لبنان، اين اسرائيل است که با نگرانى از قدرت مقاومت اسلامى، ملتمسانه خواستار اعزام ارتش لبنان به مرز فلسطين و لبنان است؛ يعنى مقاومت توانست حاکميت را به طور کامل به جنوب لبنان و ديگر مناطق اشغالى باز گرداند.