بحرانهای طبیعی و راهکار مدیریت مقابله با آن -بخش نخست
مهار بلایای طبیعی با ایمنسازی بافتهای فرسوده
فریده شریفی
ایران به دلیل قرار گرفتن در یک موقعیت جغرافیایی خاص از پتانسیل بالایی در زمینه حادثهخیزی برخوردار است. محاصره شدن به وسیله کویرها و بیابانهای عراق، عربستان، آسیای میانه و دوری بخش وسیعی از آن از دریا سبب تشدید خشکسالی شده به نحوی که حدود یک پنجم مساحت کشور ما را اراضی بیابانی تشکیل میدهد. پراکنش نامناسب باران در بخشهای مختلف کشور سبب شده که در برخی از استانهای جنوبی کل بارندگی سالیانه در یک روز نازل شود و سبب بروز سیلهای بسیار مخرب گردد در حالی که در برخی سالها و بعضی مناطق ممکن است بارندگی سالیانه به کمتر از 50 میلیمتر برسد که سبب ایجاد خشکسالی میشود. جغرافیای کوهستانی و بیابانی، کم بودن و نامنظم بودن بارشهای جوی و ساختار زمینشناسی خاص موجب شده که ایران در طول تاریخ همواره با حوادث طبیعی مختلف مانند سیل و زلزله مواجه باشد.
از نظر موقعیت طبیعی، قاره آسیا از میان پنج قاره جهان با تحمل بیش از یکسوم بلایای طبیعی شاهد بروز بیشترین سوانح و حوادث بوده است و در میان کشورهای این قاره، کشور ایران پس از چین، هند و بنگلادش بیشترین خسارات را متحمل شده است. از مجموع 40 بلایای طبیعی شناخته شده در جهان، امکان بروز بیش از 30 نوع آن در کشور ما متصور است.
حوادث و سوانح طبیعی
حوادث و سوانح طبیعی، شامل مواردی است که انسان نقش مستقیم و تعیینکنندهای در وقوع، جلوگیری از بروز و یا مهار و کنترل آن ندارد و ممکن است در هر زمان، مکان و موقعیتی تحقق پیدا کند از جمله سیل، زلزله، طوفان، سونامی، آتشفشان، جابهجایی لایههای زمین، حریق جنگلها، کمآبی و خشکسالی، طوفان و گردباد و...
در کشور ما از آنجا که تقریبا 70 درصد از خاک ایران در مناطق زلزلهخیز قرار دارد، بیشترین تلفات و خسارتها نیز مربوط به زلزله است به گونهای که طی هزار سال گذشته به طور میانگین هر 10 سال یک زلزله بزرگ که دارای تلفات انسانی بوده رخ داده است.
«محمدصادق مرآت» کارشناس ارشد زمینشناسی در گفتوگو با گزارشگر کیهان درباره زلزلهخیز بودن ایران میگوید: «ساختمان زمینشناسی ایران به گونهای است که در قسمت میانی کمربند پرتنش آلپ، هیمالیا قرار گرفته که هنوز به استقرار نهایی خود و تعادل کامل نرسیده و همین مسئله موجب میشود که هرچند وقت یکبار ما شاهد زمینلرزهای مخرب در گوشه و کنار کشور باشیم.»
وی همچنین میگوید: «رانش و حرکت رو به شمال صحرای عربستان با سرعت بیش از 30 میلیمتر در سال سبب باز شدن پوسته زمین در ناحیه دریای سرخ و متقابلا کوتاه شدن، چینخوردگی و تحت فشار قرار گرفتن لایههای زمین در کشور و عامل اصلی ایجاد زمینلرزه در ایران است.»
این کارشناس زمینشناسی درباره زلزله اخیر در استان کرمانشاه نیز میگوید: «این حادثه به علت برخورد دو لایه تغییر شکل یافته و تحت فشار پوسته زمین در آفریقا و اوراسیا به وجود آمد چرا که این منطقه دقیقا روی گسل میان این دو لایه قرار داشت، زمانی که این دو لایه به یکدیگر فشار بیاورند سطح زمین 10 سانتیمتر بالا میآید و زمینلرزه ایجاد میشود.»
وی اضافه میکند: «هرچند پیشبینی وقوع حوادث و بلایای طبیعی غیرممکن است اما میتوان با علائم و نشانههایی ساکنان مناطق را آگاه کرد. به طور مثال اگر سازمان لرزهنگاری کشور در شناسایی گسلها فعال بود و میتوانست با حفر چاههای لرزهسنج وقوع زمینلرزه را پیشبینی میکرد بحران اخیر به وجود نمیآمد و قربانیان این حادثه کاهش پیدا میکرد.»
مدیریت بحران در ایران
تا قبل از سال 1302 هیچگونه تشکیلات و یا محلی برای فعالیتهای سازمان یافته بخشهای مدیریت سوانح در کشور وجود نداشت و به رغم اینکه حوادث و سوانح متعددی در کشور به وقوع میپیوست هیچیک از سازمانها یا ارگانهای رسمی کشور به نیازهای آسیبدیدگان رسیدگی نمیکردند و جز خود آسیبدیدگان کمتر کسی از آحاد جامعه از وضعیت تلفات و خسارات سوانح اطلاع دقیقی داشت، در بسیاری از سوانح نیز به دلیل عدم وجود امکانات برای بازسازی مجدد، خانهها ویران شده و منابع معیشتی از بین میرفت و بازماندگان سانحه به ناچار مناطق خود را ترک میکردند و روستاها تخلیه میشد.
در خردادماه 1302 وقوع زلزله در شرق خراسان و به فاصله سه ماه بعد در سیرجان و کرمان نه تنها موجب کشته شدن جمع کثیری از اهالی بلکه منجر به ویرانی صدها روستا در این مناطق گردید. همچنین در همان سال سیلابهای گسترده و وسیعی در استانهای گیلان، مازندران، آذربایجان شرقی و اصفهان جاری و ماحصل زندگی هزاران روستایی را نابود کرد و روستاهایی که در مسیر این سیلاب قرار داشتند یکی پس از دیگری ویران و خانهها خالی از سکنه و متروکه شدند. در این سانحه با توجه به وسعت و گستردگی خسارت و انعکاس آن در کشور برای اولینبار نیروهای ارتش به عنوان عوامل حکومت و با استفاده از نیرو و امکانات موجود به کمک آسیبدیدگان شتافتند و اولین استمداد ملی برای کمک به آسیبدیدگان در سطح کشور بهکار گرفته شد. عملیات امدادی ارتش جرقهای بود برای سازماندهی تشکیلاتی که سالها بعد به عنوان سازمان مدیریت بحران کشور مصوب 25 دیماه 1386 برای ایجاد هماهنگی و انسجام، نظارت بر مراحل مختلف مدیریت بحران و ساماندهی و بازسازی مناطق آسیبدیده تشکیل شد.
سازمان مدیریت بحران کشور در هنگان وقوع سوانح و بلایای طبیعی از همه امکانات و لوازم مورد نیاز وزارتخانهها، مؤسسات و شرکتهای دولتی و عمومی، بانکها، نیروهای نظامی و انتظامی، شهرداریها، شوراهای اسلامی، تشکلهای مردمی، دستگاههای تحت امر مقام معظم رهبری استفاده میکند و برای مواجهه با حوادث طبیعی و سوانح پیشبینی نشده به کار میگیرد. در تمام کشورهای دنیا، مدیریت ملی بحران عموما برعهده حکومت است. در برخی کشورها مدیر بحران رئیس قوه مجریه است ولی در اکثر کشورها مدیر بحران عضو قوه مجریه از جمله نمایندگان منطقهای دولت، استاندار، فرماندار یا بخشدار هستند و زیرنظر وزیر کشور عمل میکنند.
حادثه خبر نمیکند
هرچند حادثه خبر نمیکند و هیچکس نمیداند در ساعات آینده چه حوادثی در انتظار او است اما از قدیم گفتهاند علاج واقعه را قبل از وقوع باید کرد و با برخی از پیشبینیها، آیندهنگریها و اقدامات و تمهیدات میتوان پیشگیری و از وقوع حوادث جلوگیری نمود.
مهمترین مسئله وجود پتانسیل خطر حاکم در هر منطقه است و با ایمنیسازی، مقاومسازی و به کارگیری مناسبترین اقدامات و پیشگیریها میتوان انسان را از منطقه خطر دور کرد. در مباحث شهرسازی و ارتباط آن با مدیریت بحران یکی از موضوعات مهم و قابل تأمل مبحث بافتهای فرسوده شهری است که همواره دغدغههایی را بین مدیران شهری و دستاندرکاران مدیریت بحران شهری ایجاد نموده است.
یک مهندس عمران در این باره به گزارشگر کیهان میگوید: «70 هزار هکتار بافت فرسوده شهری در شهرهای کشور وجود دارد که این بافتها در برابر حوادثی همچون زلزله، سیل و... آسیبپذیر هستند و در صورت وقوع این بلایای طبیعی تلفات و خسارات سنگینی بر ساکنان آنها وارد میسازد.»
به گفته این کارشناس، ساختمانهای موجود در اینگونه بافتها عمدتا قدیمی هستند و به دلیل عدم وجود استانداردهای لازم تحمل مقاومت در مقابل زلزله با شدت متوسط را ندارند. به همین دلیل بهسازی، نوسازی و بازآفرینی این بافتها باید در اولویت اهداف و وظایف دستگاهها و ارگانهای ذیربط قرار بگیرد تا در صورت وقوع بلایای طبیعی با حجم گستردهای از ویرانی، خرابی، خسارات و تلفات مواجه نشویم.
وی همچنین میگوید: «به طور قطع بالا بردن مقاومت سازههای ساختمانی در برابر نیروهای وارده موجب بهبود عملکرد اجزای ساختمان در برابر نیروی زلزله خواهد بود.»
وجود کوچههای کمعرض و پیچ در پیچ، بناهای قدیمی و فرسوده و تراکم بالای جمعیت از جمله دلایل آسیبپذیری بافتهای فرسوده در برابر حوادث طبیعی و بلایاست.
ساکنان شهر تاریخی بم که در دیماه سال 1382 با زلزلهای در حدود 6/6 ریشتر مواجه شدند و این زلزله حدود 27000 کشته و بیش از 30 هزار زخمی برجای گذاشت همگی اذعان کردهاند که کمعرض بودن کوچههای شهر به ویژه در بافت قدیمی شهر و وجود دیوارهای ضخیم و بلند خشت و گلی در پیرامون این کوچهها باعث شده تا در اولین تکانهای زمینلرزه و با ریزش آوار دیوارها، کوچهها بسته شده و عملا راه برای امداد و نجات و آواربرداری مسدود شود.
وقوع زلزله رودبار، بم و اخیرا کرمانشاه نشان میدهد که هر لحظه ممکن است در شهرهای زلزلهخیز کشورمان زلزلهای اتفاق بیفتد و منجر به وقوع مصیبت و بحران شود.
به گفته «نریمان مصطفایی» مدیرکل دفتر ستاد ملی بازآفرینی شهری وزارت راه و شهرسازی، 30 درصد از جمعیت شهری کشور یعنی معادل 20 میلیون نفر در بافتهای فرسوده زندگی میکنند و این گفته حکایت از واقعیت تلخ و هشداردهندهای به مسئولان دارد که خطر در کمین است و باید پیشگیری کرد.
یک راننده تاکسی که در مسیر منزل به اداره از صحبتهای او استفاده میکنم و صدای رادیوی خود را بلند کرده تا اخبار مربوط به زلزله اخیر در کرمانشاه را به خوبی گوش کند میگوید: «40 سال پیش با ارثیهای که از پدرم به من رسیده یک خانه کوچک 60 متری در حوالی میدان امام حسین(ع) خریداری کردم و دو تا از فرزندانم را به خانه بخت فرستادهام و یکی دیگر از فرزندانم به همراه من و همسرم در این خانه زندگی و خدا را شکر میکنیم اما این خانه آنقدر فرسوده و قدیمی شده که هر لحظه فکر میکنم بار آخر است که از خانه بیرون میآیم و اگر برگردم دیگر خانهای نمیبینم!»
وی اضافه میکند: «در خانه ما چیزی به نام تیرآهن وجود ندارد و سقف خانه با همان چوبهای قدیمی ساخته شده است.»
از او میپرسم که چرا به فکر بازسازی خانه یا تعویض آن نیست چون زندگی در چنین خانهای به خصوص اگر کوچکترین تکانی بخورد بسیار خطرناک است و در پاسخ من میگوید: «بودجه لازم برای تعمیر، بهسازی یا تعویض خانه را ندارم و درآمدی که از راه رانندگی به دست میآورم آنچنان نیست که خانه مناسبتری برای خانوادهام تهیه کنم!»
وی همچنین میگوید: «بارها برای فروش خانه اقدام کردهام اما با مبلغی که از فروش خانه به دستم میرسد نمیتوانم منطقه دیگر یا در همان حوالی زندگی خودمان منزلی تهیه کنم به همین دلیل منصرف میشوم و به خداوند توکل میکنم که انشاءالله چارهای بیندیشد و خانه خود را ایمن کنم.» و این مشکل تقریبا قریب به اتفاق مردم کشورمان میباشد.