kayhan.ir

کد خبر: ۱۲۰۰۳۲
تاریخ انتشار : ۱۰ آذر ۱۳۹۶ - ۲۱:۴۸
نگاهی به دیروزنامه‌های زنجیره‌ای

با پولدار شدن ثروتمندان در طول این دولت وضع فقرا و اقشار فرودست خوب می‌شود!




سرویس سیاسی-
یک عضو هیئت نمایندگان اتاق بازرگانی ایران در گفت‌و‌گو با روزنامه همدلی در بررسی گزارش صد روزه عملکرد دولت دوازدهم درباره اینکه آمار ارائه شده توسط رئیس‌جمهور تا چه اندازه ملموس است و چرا آنچنان که بانک مرکزی گزارش داده است، در چند سال گذشته شاهد رشد بی‌سابقه شکاف طبقاتی هستیم؟ گفت: «سیاست اقتصادی دولت تدبیر و امید، سیاست «سرریز» است... به عبارتی ساده یعنی اینکه پولدارها پولدارتر شوند و بعد با سرریز و نشت سرمایه آنان به طبقه متوسط و فرودست، شکلی از چرخش ثروت انجام شود. خوب تلاش دولت برای جذب سرمایه‌گذاری خارجی هم این سیاست را مبنا قرار داده است.»
همدلی نوشت: «به لحاظ تاریخی چنین سیاستی از تبعات اجرایی شدن مکتب شیکاگو در اقتصاد است... اینکه با پولدارتر کردن یک عده‌ای، حالا در کشور ما که با مولفه رانت هم ترکیب می‌شود، دولت انتظار دارد که آن پولدارها سرمایه‌گذاری کنند تا شغل بیشتری ایجاد شود و این‌گونه، سیاست نشست سرمایه از بالا به پایین انجام پذیرد... ولی یک اتفاق ناخوشایندی که در 16 سال اخیر رخ داده این است که طبقه متوسط قدرت خریدش را از دست داده و این طبقه به سمت طبقات فرودست کشش پیدا کرده است. درآمد واقعی این طبقه کاهش محسوسی یافته و براساس برخی آمارها، تا 25 درصد کاهش داشته است... از سویی شرکت‌های خرد و متوسط، محصول دارند اما خریداری برای محصولاتشان نیست. این نشان می‌دهد که این سیاست اقتصادی نشت سرمایه اتفاق نیفتاده و چرخش ثروت انجام نشده ‌است.»
در پنج سال گذشته فضای کسب و کار بهبود پیدا نکرده است
روزنامه قانون نیز در صفحه اقتصاد شماره روز پنجشنبه خود نوشت: درپنج ‌سال گذشته، عملکرد موفقیت‌آمیزی در زمینه بهبود فضای کسب و کار مشاهده نشده است.
در ادامه این گزارش آمده است: اگر به همین ترتیب پیش برویم، امکان رقابت با کشورهای ديگر منطقه را به طور كامل از دست خواهیم داد، موانع كسب و كار در كشور ما به دلیل دولتی بودن اقتصاد ماست.
استقبال زنجیر‌ه‌ای‌ها از بازی حلقه انحرافی
در حالی که سه‌شنبه هفته گذشته رئیس‌جمهور گزارش 100روزه خویش را در رسانه ملی ارائه داد و به طور طبیعی اکنون (یعنی در روزهای پس از ارائه گزارش) رسانه‌ها باید در نقش مطالبه‌گر ظاهر شوند، بازی حلقه انحرافی بیشترین خدمت را به دولتمردان برای متشنج کردن فضا انجام داد.
روزنامه اعتماد روز پنج‌شنبه را که نگاه می‌کردیم از صفحات نخست حجم انبوهی از مطالب به نمایش‌های حلقه انحرافی اختصاص یافته است؛ آن هم در شرایطی که پس از گزارش 100 روزه رئیس‌جمهور رسانه‌ها می‌باید با تطبیق وعده‌ها و عملکرد رئیس‌جمهور به مطالبات مردمی بپردازند.
در چنین شرایطی حجم انبوهی از مطالب روزنامه‌های زنجیره ای به موضوع نمایش‌های حلقه انحرافی اختصاص یافته است. جالب آنجاست که این روزنامه کوچکترین انتقادی به رئیس‌جمهور و عملکرد 100 روزه اخیر او نداشته است. آیا به واقع برخی نمایش‌های حلقه انحرافی آنقدر مهم است که یک روزنامه ضمن آنکه سرمقاله خویش را به این موضوع اختصاص داده است، تقریبا تمام صفحات 2 و 3 را نیز به این حاشیه‌سازی‌ها مشغول کرده و حتی در صفحه 4 نیز باز بخشی از آن مطالب دنباله‌دار دیده می‌شود. در بقیه صفحات نیز به واسطه عنوان صفحه (ورزشی، جامعه و حوادث، بین‌الملل، ادبیات و فرهنگ و...) امکان پرداختن به این موضوع نبوده و الا همچنان این موضوع را ادامه می‌دادند.
در گزارشی که کیهان در شماره پنجشنبه گذشته منتشر کرد  در این رابطه آمده است «همزمان با آغاز رسیدگی قوه قضائیه به پرونده برخی متهمان حلقه انحرافی این طیف ضمن هوچی‌گری، بازی در زمین فتنه‌گران و غربگرایان را وارد فاز تازه‌ای کرده‌اند... با شعارهایی مانند عدالت‌خواهی و مطرح کردن مبانی انقلاب اسلامی توانست نظر اکثریت قاطع مردم را به سوی خود جلب کند. همین شعارها و تعیین خط‌مشی اینچنینی بود که نیروهای کاردان و دلسوزان نظام و کشور را به سمت دولت او جلب کرد و بر همین منوال شاهد تشکیل دولت نهم بودیم... روزنامه کیهان نیز بر همین منطق تا زمانی که دولت نهم و دهم بر مدار شعارهای انقلابی خود حرکت می‌کرد و خدمت خالصانه به مستضعفین را سرلوحه قرار ‌داده بود از این دولت حمایت کرد و پس از آنکه انحراف در دولت شروع شد نخستین روزنامه‌ای که به مخالفت با آنها برخاست کیهان بود که این جماعت را «حلقه انحرافی» خواند و تا زمانی که امکان آن بود احمدی‌نژاد را از آنها برحذر داشت.»
استعفا با هدف فرار از پاسخگویی!
روزنامه آفتاب یزد در سرمقاله روز پنج‌شنبه هفته گذشته نوشت: «اگر فرض را بر این بگیریم که آقای اسحاق جهانگیری تصمیمش را گرفته و عزمش را جزم کرده است که در ۱۴۰۰ به عنوان یک نامزد جدی اصلاح‌طلب وارد انتخابات شود، در چنین شرایطی این سوال مطرح می‌شود که آیا بودن او در دولت آقای روحانی به نفع معاون اول تمام می‌شود یا به ضررش؟ من به شخصه معتقدم که بودن آقای جهانگیری در دولت دوازدهم آنچنان به نفع او از جهت رای‌‌آوری نخواهد بود. چرا که در دور دوم ریاست جمهوری آقای روحانی بنابر دلایلی که برای خود دارم، کارنامه چندان موفقی را برای ایشان پیش‌بینی نمی‌کنم. به این دلیل که مرکز ثقل دولت دوم آقای روحانی و بزرگترین مشکلات و چالش‌هایی که با آن روبرو است به مسائل اقتصادی باز می‌گردد. از همین رو نوری برای مشاهده موفقیت اقتصادی دولت دوازدهم به چشم نمی‌خورد. بنابراین چه آقای اسحاق جهانگیری و چه فرد دیگری که در دولت آقای روحانی شریک باشند باید توجه کنند که این شراکت یک سرمایه‌گذاری سودده و پرمنفعت برای کسی که می‌خواهد بعدها نامزد ریاست جمهوری شود نخواهد بود، چرا که عدم موفقیت دولت دامن همه را خواهد گرفت و این «همه» شامل آقای اسحاق جهانگیری هم خواهد بود. بنابراین عقل سلیم و منفعت شخصی و سیاسی آقای معاون اول حکم می‌کند که او کناره بگیرد و شریک در ضرر و زیان‌‎های سیاسی دولت دوم آقای روحانی نشود.»
این روزنامه زنجیره‌ای همچنین در گزارشی با عنوان «استعفا بده» نوشت: «در برخی محافل اصلاح‌طلبی از استراتژی سخن به میان آمده است که در پی اجرای آن بایستی اسحاق جهانگیری از سمت معاون اولی کناره‌گیری نماید تا جناح چپ بتواند در انتخابات ۱۴۰۰ دستان پری داشته باشد.»
عطش دستیابی به قدرت و نگاه قبیله‌ای و بی‌توجهی به مشکلات و دغدغه‌های مردم در مدعیان اصلاحات به حدی گسترش یافته است که تنها پس از ۱۰۰ روز از آغاز به‌کار دولت دوازدهم، این جماعت با بی‌مسئولیتی به دنبال تبرئه خود از ناکامی‌ها و فاصله‌گذاری با دولت است تا بتواند با این ترفند سیاسی در انتخابات ۱۴۰۰ نیز قوه مجریه را به دست بگیرد.
مدعیان اصلاحات علیرغم تصاحب اکثریت مطلق کرسی‌های کابینه، به دنبال تبرئه خود از ناکامی‌های دولت هستند و از پاسخگویی درباره عملکرد و ارائه کارنامه فرار می‌کنند.
نوع رفتار اصلاح‌طلبان با دولت دوازدهم، ادامه راهی است که اصلاح‌طلبان در دولت یازدهم دنبال کردند و نتیجه آن، ناکارآمدی اقتصادی، بر زمین ماندن بسیاری از وعده‌ها، تحمیل تحریم‌های بیشتر به جای لغو تحریم‌ها و حاشیه‌سازی‌های مصنوعی بود که اتلاف نیروی دولت و هزینه شدن امکانات و ظرفیت‌ها در جاده‌های فرعی را به دنبال داشت.
خسارت محض؛ انگار نه انگار!
افزایش فشار و تهدید علیه ایران و فراگیر شدن رکود، گرانی و بیکاری در کشور دستاوردهای پسابرجامی است که اصلاح‌طلبان آن را آفتاب تابان و فتح‌الفتوح می‌خواندند. در این شرایط اما این طیف حاضر به پذیرش واقعیت نیستند.
روزنامه ایران در شماره روز پنج‌شنبه نوشت: « در ارزیابی مهم‌ترین دستاوردهای دولت آقای روحانی در عرصه سیاست خارجی باید به توافق هسته‌ای اشاره داشت. بی‌تردید شاه‌بیت عملکرد روحانی این بود که شرایط بین‌المللی را که از سال 1391 و اوایل 92 علیه ایران شکل گرفته بود، به نفع آن تغییر دهد.»
تعبیر شاه‌بیت برای به اصطلاح تغییر شرایط بین‌المللی نسبت به ایران، در حالی است که اتفاقا ترجیع بند توافق هسته‌ای خسارت محض و دستاورد تقریبا هیچ آن است. برجام امروز نه تنها جسم و روحش نقض شده بلکه به مهم‌ترین اسباب و ابزار آمریکا و اروپا برای فشار و زیاده‌خواهی علیه کشورمان تبدیل شده است. نمونه‌اش تصریح بی‌شرمانه و وقاحت‌بار انگلیس و فرانسه و آلمان و در مجموع اتحادیه اروپا برای فشار بر ایران بر سر توانمندی موشکی و نقش‌آفرینی منطقه‌ای بود. بر این اساس برجام شرایط را علیه ایران حادتر از گذشته کرده است. این همان «تغییر در شرایط بین‌المللی» در پسابرجام است که در این یادداشت از آن به عنوان شاه‌بیت عملکرد روحانی نام برده شده و اصلاح‌طلبان از آن دم می‌زنند!
ایران مدعی شد: «دستیابی به برجام بازکننده بسیاری از قفل‌هایی بود که بر بسیاری از حوزه‌های صنعتی و اقتصادی کشورمان زده شده بود.»
این ادعا در شرایطی است که دولت یازدهم رکورد‌دار تعطیلی مراکز تولیدی است. در دولت روحانی با چیدن تمام تخم‌مرغ‌ها در سبد برجام، دومینوی ورشکستگی شمار زیادی از کارخانه‌ها به‌راه افتاد و هزاران کارگر بیکار شدند.
در بخش دیگری از این مطلب آمده است: «ماهاتیر محمد رهبر کشور مالزی که مالزی امروز را او ساخت زمانی گفت: «ما برای 20 سال سکوت کردیم و سرمان را انداختیم زیر تا صنایع‌مان را بارور کردیم و حالا می‌توانیم یک «تو» به آمریکا بگوییم.»
واقعیت آن است که مالزی اکنون هم نمی‌تواند به آمریکا «تو» بگوید اما جمهوری اسلامی در طول حیات قریب به 40 ساله خود ضمن پافشاری بر مواضع ضداستکباری و ضدصهیونیستی خود، در چندین عرصه مهم علمی در زمره 10 کشور اول جهان قرار گرفته است اما در دولت روحانی شتاب رشد علمی و تولید علم در کشور منفی شد و به کما رفت درحالی‌که پیش از دولت یازدهم رشد علمی ایران 11 برابر متوسط جهانی بود.
در ادامه این یادداشت نکته‌ای آمده که توصیه مهم رهبر معظم انقلاب به دولت بود. ایشان بارها بر تکیه بر ظرفیت‌ها و استعدادهای درونی تأکید کردند. اما وقتی تمام امید دولت تدبیر به برجام گره خورد، رکود و گرانی و بیکاری کشور را فراگرفت.
ارگان دولت نوشت: «ایران هم تا زمانی که اقتصاد و صنعت خود را احیا نکرده، نمی‌تواند گام‌های جدی در عرصه خارجی بردارد.»
ایران ادامه داد: «مهم‌تر از آن باید جناح‌های داخلی درباره اهداف بلند مدت کشور در عرصه جهانی توجیه و قانع شوند تا به‌طور مرتب بر سر راه اقدامات آن سنگ‌اندازی نکنند بلکه برعکس کمک کنند تا اقتصاد و صنعت احیا شود نه اینکه هر روز یک بحران برای آن ایجاد کنند. چنانچه این کار صورت نگیرد نه تنها اقتصاد و صنعت کشور که در نتیجه دستیابی به برجام، فرصت احیای آنها فراهم شده، تقویت نمی‌شود بلکه مجددا این فرصت در اختیار آمریکا و شرکای سنتی‌اش قرار می‌گیرد تا با احیای پروسه ایران‌هراسی، فضای تحریم و فشار علیه ایران را بازگردانند.»
اقتصاد و صنعت کشور را آنهایی دچار  بحران کردند که آب خوردن مردم را هم به توافق هسته‌ای منوط دانستند و از خزانه خالی دم زدند و 60 درصد تولید کشور را به تعطیلی کشاندند نه منتقدان و کارشناسان دلسوزی که این روزها را پیش‌بینی می‌کردند اما به جهنم حواله داده شدند.