از هراره تا تهران - ۳۵
یک ساعت و بیست و دو دقیقه
خطابه کمنظیرآیتالله خامنهای در هراره برای دفاع از حقوق ملت ایران و مظلومین عالم
عرفات ميداند در موضع ضعف است، اما انتظار ندارد از آقاي خامنهاي جواب مستقيم بشنود.
حالا انگار کل سالن اجلاس تاريک شده است و فقط دو نور موضعي روي عرفات و آقاي خامنهاي روشن است. يک طرف آب دهان عرفات خشک شده، طرف ديگر منبع حکمت و معرفت و حرف حق، نفس گرفته و فرياد مي زند:
39 سخنرانى که ديروز، دربارة جنگ مطالبى گفت؛ با اشاره به جنگ تحميلى، درخواست پذيرش ميانجىگرى از جمهورى اسلامى ايران نمود. لازم است چند نکته را به ايشان يادآورى کنم:
1ـ بهعنوان يک اصل مسلم و غير قابل انکار، مسئوليت ادامة هر جنگى، تماماً به طور مستقيم، متوجه شروعکنندة آن است.
2ـ هر موضعى که با اصل اول منشور مللمتعهد و اصول عدمتعهد مبنى بر ريشهکن کردن عامل تجاوز [مطابق] نباشد، منجرّ به استقرار و استمرار تجاوز خواهد شد و از اين رو، چنان موضعى، کمکى به متجاوز است.
3ـ رفع تجاوز، بنا به اصول بينالمللى، يک مسئوليت مشترک بينالمللى است و بر هر اقدام ديگرى اولويت دارد.
4ـ بدون مجازات متجاوز و احقاق حقوق قربانى تجاوز، تأمين عدالت متصور نيست.
5ـ حمايت اعضاى غيرمتعهد از قربانى تجاوز، بر اساس اصول عدمتعهد، يک مسئوليت و وظيفه است و تخطى از آن، تخطى از اصول مهم جنبش است.
6ـ اگر امروز جنبش عدمتعهد به کسانى، از سوى ملتِ مورد تجاوز فلسطين، فرصت و اجازة شرکت در جمع سران غيرمتعهد مىدهد، دقيقاً و صرفاً مبتنى بر همين اصل است و ترديد در اجراى اين اصل، حضور خود آنان را نيز زير سؤال خواهد برد.
7ـ انتظار مىرفت که سخنران ديروز در سخنرانى خود، از توفيقاتى که ملت فلسطين در مبارزه با تجاوزگريهاى رژيم صهيونيستى بهدست آورده، صحبت مىکرد، تا اينکه ديگران را به حمايت از تجاوز ترغيب کند.
8ـ متأسفانه همين بينش باعث شده است که فلسطين، پس از چهار دهة طولانى، هنوز قربانى تجاوز است.
9ـ اگر ايشان اين روش شکست خورده و سياست تسليم و سازش با متجاوز را براى فلسطين تجويز مىکند، بهتر است از توصية آن به ديگران به طورِ جدى احتراز کند.
10ـ از نظر جمهورى اسلامى ايران، هر موضعى، از جانب هرکس که اصول فوقالذکر را تأمين نکند، مردود، بىاثر و غير بىطرفانه است.
مايلم در پايانِ اين پاسخ، يک نقل قول که در 28 سپتامبر 1980، يعنى زمانى که بخش وسيعى از ميهن اسلامى ما در اشغال متجاوز بود، از شخصى که ايشان او را خوب مىشناسند، در مصاحبهاى صادر شده است، نقل کنم. آن شخص در مصاحبهاى در تاريخ فوق چنين گفته بود: «مايلم در برابر شما و در برابر ملت عرب اعلام کنم که تلاش برخى مقامات عرب را براى ميانجىگرى رد کردهايم، هيچ يک از اعراب نبايد موضع ميانجىگرى داشته باشند، اگر آمادة حمايت از برادر عرب خود در جنگ نيستند، حداقل مىبايد سکوت کنند، اين حداقل انتظار ماست.» آيا ايشان مىتوانند اين نظر را امروز هم تأييد کنند؟ آيا مىتوانند اظهارنظر منطقى و معقولى در برابر اين چنين اظهارنظرى بيان کنند.
ده ضربة مستقيم، منطقي، محکم و غير قابل رد، عرفات را به زمين ميکوبد. حرفهاي پر سروصداي آن روز صدام را خوب يادش ميآيد. يک هفته پس از آغاز جنگ، چنان از ناسيوناليسم عربي سخن ميگفت که گويا قهرمان اول و آخر عرب است. از همان روزها بود که عرفات در اين گودال لغزيد، دل به صدام ديوانه بست و شد سرافکندهاي که الان در سالن نشسته. عصبي صندلي چرخدارش را تکان ميدهد و مرتب يادداشتهايي به اينطرف و آنطرف ميفرستد تا مگر از اين مخمصة کشنده نجات يابد. اما خودکرده را تدبير نيست.
[ادامه سخنرانی آیت الله خامنهای:] با معذرت، مطالب خودم را با چند جملة کوتاه به پايان مىرسانم.
آقاى رئيس و عالىجنابان!
صميمانه اميدوارم اين دوره از حيات جنبش، دورة شکوفايى، معنويت و منشأ يک تحول اخلاقى عميق در جهان سوم باشد. بايد مطمئن باشيم که غنىترين و عظيمترين ذخاير فرهنگى، متعلق به ماست و خداوند متعال، نعمت را بر ما تمام کرده است. اين ذخاير بايد کشف شود و در خدمت عدالت، صلح، توسعه، ترقى و تعالى ارزشهاى انسانى قرار گيرد؛ اين توفيق ميسّر نيست، مگر اينکه توان خود را باور داشته باشيم، به خداوند تکيه کنيم، از او مدد بگيريم، ارزشهاى الهى را در جامعه جارى کنيم و به نيروى عظيم مردم جهت بدهيم. دراين صورت نابودى همة ريشههاى استعمار و استثمار و استکبار و الحاد، در مدتى کوتاهتر از آنچه به تصور آيد، حاصل خواهد شد.
اميد بستن به شمال خطاست. نگاه به شرق و غرب بىثمر است. بايد به آسمان، به قلههاى رفيع معنويت و ارزشهاى الهى چشم بدوزيم. بگذاريم اين جنبش ـ که بهبهاى فداکارىها و تلاشهاى صادقانة انسانهاى بزرگى از جهان سوم و در نتيجة رنجهاى عظيم بشرى بنا شده ـ مُبَيّن حق و عدالت، مشوّق ايستادگى درمقابلِ ظلم و جنايت، و برقرارکنندة صلح و معنويت باشد.
مطالب سخنرانى خودم را کوتاه کردم؛ بهاحترام تذکر جناب آقاى موگابه، صفحاتى از آن را در اينجا نخواندم که آنها را عيناً، بهعنوان سند و بهعنوان متن اصلى سخنرانى به دبيرخانة اجلاس تسليم خواهم کرد.
والسّلام على من اتّبع الهدى
يک ساعت و بيستودو دقيقه است که آقاي خامنهاي روي پا ايستادهاند و بدونوقفه، بيخستگي، با حرارت سخنراني ميکنند. از متن سيوپنج صفحهاي، چند صفحهاي را هم نخواندند. درمقابلِ صحبتهاي ساير سران که نهايتاً کمتر از نيم ساعت صحبت ميکنند، سخنراني بسيار طولاني بوده. اما سالها خفقان، سالها بايکوت خبري، زدن حرفهاي بيربط از طرف آدمهاي بيربط، اينها همه روي هم جمع شد و در زبان امام جمعة بزرگوار پايتخت ايران تجلي پيدا کرد. و اين تازه از اولين قدمهاست براي بيان حق، از تنها بيان حق گو و شجاع دنياي امروز.
و باز در اين پايان، لحن پيامبرانه گرفته و راهحل اصلي گذشت از اين مشکلات را در تکيه بر خدا و مدد گرفتن از او، جاري کردن ارزشهاي الهي در مردم و جهت دادن آنها در اين مسير دانستند. شايد اين يک رؤيا باشد که اين رؤسا به اين توصيهها عمل کنند، اما بايد گفت به اين ملوکي که دين مردم از آنها نشأت ميگيرد، بايد گفت که اين ذکرها روزي نافع خواهد افتاد.
بعد از پايان سخنراني، موگابه قبل از اينکه سخنران بعدي جلسه را به جايگاه دعوت کند، مي گويد: مي خواهم تشکر کنم از برادرم، پرزيدنت خامنه اي از جمهوري اسلامي ايران به خاطر بيانات بسيار مهمشان و تعريف هايي که راجع به من، مردم و کشورم داشتند.