جولان تشکلهای خلقالساعه در دانشگاهها!
وزارت علوم از تشکيل جلسه هيئت مرکزي مشترک نظارت بر تشکلهاي اسلامي دانشگاهيان و تصويب تقاضاي تشکيل «اتحاديه تشکل هاي اسلامي دانشجويان ايران (تادا)» با راي اکثريت اعضا خبر داد اما طولي نکشيد که مدير سياسي نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاهها ضمن تکذيب خبر منتشره به بيان جزئياتي از جلسه هيئت نظارت مرکزي مشترک پرداخت و گفت که جلسه اخير هيئت نظارت مرکزي مشترک بدون دستيابي به هرگونه مصوبه و راي گيري پايان پذيرفته است.
به هر حال تصويب تقاضاي تشکيل «اتحاديه تادا» مسئله اي است که حواشی فراواني را به دنبال خود داشته و به نظر مي رسد وزارت علوم مي خواهد هر طوري که شده تشکيل اتحاديه تشکل دانشجويي اصلاحطلب را پاسخ دهد.
عقبه این مسئله تنها به جلسه فوق باز نمیگردد؛ پس از روی کار آمدن دولت یازدهم در سال 92 تاکنون بعد از ناامیدی لایه افراطی اصلاحطلبان از تصاحب مجدد اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان (تحکیم وحدت)، سناریوی دیگری تعریف نمودند تا سایر دفاتر جدا شده از تحکیم وحدت را در قالب یک تشکل جدید سازماندهی نمایند. لذا برای کسب مجوز اتحادیه، تعداد محدودی از دفاتر انجمنهای اسلامی اصلاحطلب را که سبقه انقلابی و به ظاهر در چارچوب نظام بودند را در قالب «تشکلهای اسلامی دانشجویان اصلاحطلب (تادا)» معرفی نمودند تا به وسیله آنها مجوز اتحادیه را اخذ نموده و در گام بعدی سایر دفاتر افراطی و بعضا ضد نظام را به این اتحادیه وارد کنند.
گفته میشود یکی از طراحان این سناریو «م-ت» از عوامل آشوبهای سال 78 و فعال فتنه 88 میباشد. در سال گذشته بعد از آزادی «م-ت» از زندان، تشکلهای زیر مجموعه تادا جلسات زیادی با حضور وی و همسرش «ف-م» تشکیل دادند. بر این اساس احتمالا بعد از شکل گیری این اتحادیه، پازل سیاست زدگی فضای دانشگاهها و ایجاد پیاده نظام سران فتنه در دانشگاه در سال جاری تحصیلی را شاهد خواهیم بود.
اما فاجعه آنجاست که با کمی جستوجوی ساده در اینترنت و شبکههای مجازی میتوان لایههای ضدانقلاب، فتنهگری و انحراف از اسلام را در برنامههای تشکلهای نوپای تادا جستوجو کرد و مشخص نیست چطور وزرای محترم علوم و بهداشت این همه هجمه به انقلاب و اسلام را ندیدهاند و به این مجموعه مجوز دادند. در ذیل تنها به ذکر گوشهای از این موارد میپردازد، فقط عملکرد معدود دفاتر به اصطلاح انقلابی اصلاحطلب و در چارچوب نظام است و چه شود وقتی که پیاده نظام لیبرالها و لائیکها به این جمع الاضداد متصل گردند.
به عنوان مثال، نشریه «سلام« ارگان رسمی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان در دو شماره خود به بحث حجاب میپردازد. در این مقاله آنها وجوب حجاب در آیات قرآن را انکار میکنند و روایات مربوط به حجاب را نیز حدیث ضعیف میدانند که صرفا حجاب را تنها در هنگام نماز فضیلت میداند و اضافه میکنند که احکام حجاب نه از زمان پیامبر(ص) و امام علی(ع) بوجود آمد بلکه توسط روحانیت و علمای دین در سدههای بعدی شکل گرفت! و در پایان میآورد که شارع مقدس نص صریحی در این باب ندارد و در نهایت الزام به حجاب را در جامعه انکار مینماید. جالب آنکه این نشریه و نشریات دیگر از دفاتر منسوب به تادا مروج این افکار شبه روشنفکری هستند که تازگی ندارند و این شبهات عمری به قدمت مشروطه دارد و سالهای زیادی است که به آنها پاسخ داده شده است اما آنها چشم و گوش بر حقیقت بستند و دین خود را نه از قرآن و شرع بلکه از آروغهای روشنفکری عبدالکریم سروش و محسن کدیور میجویند.
برخی از انجمنهای عضو تادا سال گذشته در برنامه هایشان احمد کسروی ملعون و افکار پلید او را تبلیغ میکردند، تلختر آنکه بر خلاف اسم اسلام که توسط این انجمنها به عنوان پوششی جهت اخذ مجوز یدک کشیده میشود، آنها نه دغدغه اسلام که دغدغههای فمینیستی، دغدغههای لیبرال و سکولار و دغدغههای ملی گرایی دارند.
این درد را به که بگوییم که در تک تک برنامههای این تشکلها، در طول یکی دو سال گذشته نه عکس امام(ره) و رهبری که عکسهای مصدق و بازرگان و منتظری زینت بخش مجلس آنهاست! و آنها به لب و لوچههای آب افتاده در هر شماره از نشریات خود در مدح نهضت آزادی و جبهه ملی مینویسند و از منتظری درس میگیرند! به ناگاه یاد این جمله سید شهیدان اهل قلم شهید آوینی میافتم که «ای تاریخ بشکند قلمت اگر ننویسی که بر بسیجیان سپاه خمینی(ره) چه گذشت». مگر نه اینکه نهضت آزادی علیه قرآن و آیات قصاص قیام کرد! مگر نه اینکه امام (ره) درباره نهضت آزادی فرمودند: «نهضت به اصطلاح آزادی صلاحیت برای هیچ امری از امور دولتی یا قانونگذاری یا قضایی را ندارند و ضرر آنها به اعتبار آنکه متظاهر به اسلام هستند، از ضرر گروهکهای دیگر حتی منافقین ـ این فرزندان عزیز مهندس بازرگان ـ بیشتر و بالاتر است». آقایان وزرای محترم، مگر نمیبینید که این تشکلهایی که امروز شما به اسم اسلام به آنها مجوز داده اید عکس مصدق و بازرگان را در تمام برنامهها بالای سرشان میگذارند و برای سران فتنه غش و ضعف میروند؟! چرا به اسم اسلام و انقلاب به آنها مجوز میدهید؟ و چگونه پول بیتالمال را خرج آنها میکنید؟
از سوی دیگر همین تشکلها در حالی که مجوز نگرفتند یک پروپاگاندای شدید برای زندانیان سیاسی و محکومین امنیتی که حمایت آنها از منافقین و ارتباط و جاسوسی آنها با موساد و... مسجل شده است در دانشگاهها و فضای مجازی علیه نظام ایجاد کردند. طنز تلخ قضیه آنجاست که به عنوان مثال انجمن اسلامی دانشگاه علوم پزشکی بیرجند در گاهنامه «چراغ» ارگان رسمی خود در شماره 10، آذر 1394 مقالهای منتشر میکند با تیتر «چه بر ما گذشت» و با انتشار عکس برخی از دانشجویانی که به دلایل امنیتی محکوم شده بودند، با قلم قرمز تیتر میزند «جواب دانشجو زندان نیست»؛ یکی از عکسهای آن نشریه متعلق به شبنم مددزاده عضو سازمان منافقین است. شبنم مددزاده سال گذشته در اجلاس سالانه منافقین حضور داشت و شخص مریم رجوی دست او را میگیرد و از وی تجلیل میکند!
همین کار را نشریه «باران» متعلق به انجمن اسلامی دانشجویی دانشگاه شهید چمران اهواز در شماره آذر 95 و نشریه «راه روشن» دانشگاه بیرجند انجام دادند، در حالی تصویر شبنم مددزاده را روی جلد نشریات خود برای اتهامزنی به نظام که دانشجو را به زندان انداخته است، چاپ کردند که چندی پیش وی در فرانسه بعد از مریم رجوی به عنوان سخنران به سخنرانی پرداخت و عکسهای آن در رسانهها منتشر گردید.
اگر یک جستوجوی ساده از سیر مطالعاتی و خط فکری این اتحادیه تازه تاسیس انجام شود کاملا مشخص است که آنها ابایی از لاابالیگری ندارند. ترویج کتابهایی مثل «گفتوگو در تهران» که ترویج شرابخواری، زنا، خیانت، همجنسبازی و... هست عملا توسط برخی از دفاتر این اتحادیه بحث میشود.
لذا آنچه واضح است آنکه به طور قطع میشود گفت که وزارتین علوم و بهداشت با مجوز دادن به تشکلی که چنین خط و عملی دارد به دیوار کجی مجوز داده است که سالهای بعد آواربرداری از زیر آن سخت است و چه بسا دانشجوهای بیاطلاعی که در دام آنها و افکار منحرف آنها و سرویسهای جاسوسی میپیوندند و به تباهی کشیده شدن هزاران نفر و خانواده هایشان در پرونده مسئولان آموزش عالی میماند! چنانچه به تفصیل سخن رانده شد این تشکلها محل نفوذ فمینیسم، محل نفوذ منافقین و سرویسهای جاسوسی هستند.
متاسفانه با اینکه شاهدیم که برخی از مهرههای فعال این جریان اکنون در آمریکا هستند و علیه ملت ایران، به آمریکای جنایتکار مشورت میدهند، افرادی مثل احمد باطبی، فاطمه حقیقت جو، اکبر گنجی و... همه آنها فعالین همین جریانی هستند که امروز وزارتین علوم و بهداشت به آن مجوز دادند؛ همین جریان افراطی حتی دولت اصلاحات را تحمل نکرد و طرح عبور از خاتمی را تئوریزه میکرد و همین امسال در یک نشریه دانشجویی مصاحبهای با مجید توکلی رادیکال داشتند با این تیتر که «از طرح عبور از خاتمی دفاع میکنم.»!
لازم به ذکر است که ما به عنوان جامعه اسلامی دانشجویان موافق با تک صدایی در دانشگاهها نیستیم؛ اتفاقا تاسیس یک اتحادیه جدید را نه تهدیدی برای خود بلکه فرصتی میدانیم جهت گفتوگو و کرسیهای آزاداندیشی؛ اما حداقل انتظار جنبش دانشجویی این بود که از اول اتحادیه دانشجویی مجوز بگیرد که متکی بر دانشجو باشد نه بر احزاب واشخاص که دنبال سهم خواهی در دانشگاهها و ایجاد پیاده نظام جهت سناریوی فشار از پائین و چانه زنی از بالای اصلاحطلبان باشند. حتیای کاش، آنها پیاده نظام احزاب میبودند؛ اما آنچه که ما در عمل شاهدیم، زاویه شدید این تشکلها با اسلاب عزیز و انقلابی است که خونهای زیادی در پای آن ریخته شده و شهدای زیادی تقدیم آن شده است.
متاسفانه دولت برای فرار از اتهام عدم همکاری با اصلاحطلبان در دانشگاهها، مجبور به صدور مجوز برای جریانی شد که در دو دهه اخیر در ایران تجربه بدی از خود به جای گذاشت، از این رو انتظار جامعه اسلامی دانشجویان و سایر تشکلهای دانشجویی این است که در این مجوز دادن تجدید نظر نمایند و تسلیم فشارهای نامشروع نشوند؛ و اگر نیازی به مجوز دادن به اتحادیه جدید میبینند فارغ از دیدگاه سیاسی اصولگرا و اصلاحطلب، به مجموعهای مجوز داده شود که در چارچوب اسلام و انقلاب باشد.
*هادی گلسرخی
دبیر جامعه اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد