احسان؛ عامل انسجام و صمیمیت اجتماعی
* حسن کمالی
برخی از رفتارهای اجتماعی، موجب انسجام اجتماعی و تالیف قلوب مردم میشود. از جمله این رفتارها میتوان به احسان به معنای عفو و گذشت از خطا و یاری رسانی به دیگران برای عبور از مشکلات اشاره کرد. البته اگر در مقام احسان اکرامی عمل شود و مردم نسبت به یکدیگر ایثار داشته باشند، ارتباط اجتماعی چنان از انسجام برخوردار خواهد بود که همانندی برای آن نتوان تصور کرد. نویسنده در این مطلب نقش و تاثیر احسان در انسجام اجتماعی را از دیدگاه آیات قرآن بررسی کرده است.
***
اهمیت احسان و نیکوکاری
احسان برگرفته از حسن است كه در دو معنا كاربرد دارد: 1- نعمت بخشيدن به ديگرى؛ 2- كار نيك انجامدادن. البته برخی برای آن چهار مرتبه بیان کردهاند که شامل، انجام کارهای نیک و پسندیده ، عفو و گذشت از خطای دیگری، کسب صفات نیک و فضایل و بخشش به دیگری است. برخی هم ایثارگری را نیز از مصادیق احسان دانسته اند؛ که باید گفت این عمل از مصادیق اکرام است؛ اما اگر واژه احسان به طور مطلق به کار برده شده باشد، میتواند شامل احسان اکرامی هم باشد، اما اگر همراه با اکرام به کار گرفته و احسان و اکرام گفته شود، در آن صورت هر یک معنای خودش را خواهد داشت: به تعبیر علمی: اِذَا اِجتَمَعَا اِفتَرَقَا، وَ اِذَا اِفتَرَقَا اِجتَمَعَا، هر گاه با هم به کار روند هر یک معنای خاص خود را دارد؛ و هر گاه در کنار هم به کار نروند، معنای یکدیگر را میرسانند.
از نظر آموزههای قرآنی، احسان برتر از عدالت است؛ زيرا عدالت آن است كه انسان آنچه برعهده اوست بدهد و آنچه سهم اوست بگيرد؛ ولى احسان اين است كه بيش از آنچه وظيفه اوست انجام دهد و كمتر از آنچه حق اوست بگيرد.(مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ذیل واژه حسن)
باید توجه داشت که عدالت به دلیل اینکه سنگ زیرین سازه اجتماع است و قوانین بر اساس و مدار و محور آن سامان مییابد، از گستره وسیعتری برخوردار است؛ زیرا معیاری است که با آن هر چیزی در جای مناسب و حق خود قرار میگیرد و حق هر چیزی بیکم و کاست به آن داده میشود. از اینرو عدالت در ساختاری خشک و سخت همانند سازههای آهنی یک ساختمان بزرگ است که همه وزن و سنگینی سازه را بر دوش میکشد؛ اما احسان و اکرام و جود مانند ملاتی است که در زیبایی و انسجام هر چه بیشتر این سازه نقش دارد. به سخن دیگر، عدالت، جسم و ماده اصلی بیروح و احسان و اکرام روح و عواطف آن را تشکیل میدهد. ترکیب ماده سخت و نرم است که یک سازه مستحکم و زیبا را میسازد.
امام علی (ع) میفرماید : « اَلعَدلُ الاِنصَافُ وَ الاِحسَانُ التَّفَضُّلُ ؛ عدل همان انصاف است و احسان به معنای تفضل وعطیه و بخشش زیاد است.» (نهج البلاغه، حکمت 223)
از آنجا که عدالت بر اساس عقل و نه عاطفه عمل میکند، همواره عمومیت و شمول بیشتری دارد و همه مردمان را به شکلی تحت اصول خود قرار داده و جامعه را به سامان میکشاند، اما امور دیگری چون جود و احسان و اکرام اینگونه نیست؛ چنانکه در مقام مقایسه میان شجاعت و عدالت، عدالت مفیدتر و تاثیرگذارتر در اتحاد و انسجام اجتماعی و موفقیتهای بزرگتر است. از این رو برتری عدل بر شجاعت در حدیث زیر بیان شده است امام علی (ع) میفرماید : « العَدلُ اَفضَلُ مِنَ الشَّجَاعَه لِاَنَّ النَّاسَ لَوِ استَعمَلُواالعَدلَ عُموماً فِی جَمیعِهِم لَاستَغنُوا عَنِ الشَّجَاعَه ؛ عدل برتر از شجاعت است ؛ زیرا اگر مردم عدل را در همه امور رعایت کنند از شجاعت بینیاز خواهند بود.»( شرح نهج البلاغه ج20، ص333، ح816)
هر چند که عدالت عقلی امر بسیار مهم و اساسی است، ولی از آنجا که روابط میان مسلمانان روابطی عالیتر از سطح اجتماعات دیگر انسانی است، نمیتوان جامعهای در سطح برتر را جز به احسان و اکرام ایجاد کرد؛ از اینرو پیامبر(ص) مامور میشود تا در سطحی عالیتر از عدالت مردم را به فضایل در سطح و مکارم اخلاقی بخواند و تربیت کند. لذا میفرماید: إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ؛ جز برای این بر انگیخته نشده ام که مکارم اخلاقی را به تمامیت برسانم.(بحارالانوار، ج 68، ص 382، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403ق؛ بیهقی، احمد بن حسین، السنن الکبری، ج 10، ص 323، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ سوم، 1424ق.)
امام صادق(ع) نیز میفرماید: «خداى عزّ و جلّ پیغمبرانش را به «مکارم اخلاق» زینت داد، شما نیز خود را بیازمائید، اگر چنین اخلاق والایی در وجود شما هم بود، خدا را سپاس گوئید و بدانید که بودن آنها در شما خیر است و اگر در شما نبود، از خدا بخواهید و نسبت به آنها رغبت جوئید. امام سپس ده مصداق از مکارم اخلاق را بیان فرمود: یقین، قناعت، صبر، شکر، خویشتن دارى، خلق نیکو، سخاوت، غیرت، شجاعت و مروّت».(الکافی، ج 2، ص 56، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365ش.)
در آیات قرآن نیز به مکارم اخلاقی توجه خاص شده و صفات مومنان را احسان و اکرام میداند؛ چنانکه صفات پیامبران اینگونه است و آنان اینچنین عمل میکردند.(بقره، آیات 195 و 236؛ صافات، آیه 131؛ فرقان، آیه 72)
در ارزش احسان و اهمیت آن همین اندازه بس که خداوند در قرآن برای آنان آثاری چون : آرامش (بقره، آیه 112)، بهرهمندی از تمامیت نعمت (انعام، آیه 154)، اجابت دعا (آل عمران، آیات 147 و 148)، امداد الهی (نحل، آیه 128؛ عنکبوت، آیه 69)، بشارت الهی (احقاف، آیه 12)، محو گناهان(هود، آیه 114؛ نمل، آیه 11؛ زمر، آیات 34 و 35)، دوستی و صمیمت(فصلت، آیه 34)، راه مطمئن(لقمان، آیه 22)، رحمت الهی(اعراف، آیه 56؛ لقمان، آیه 3)، فلاح و رستگاری(لقمان، آیات 3 و 5)، رفع مواخذه(توبه،آیه 91)، سعادت دنیوی(آل عمران، آیه 148؛ نحل، آیه 30؛ زمر، آیه 10)، عفت(یوسف، آیه 23)، عاقبت نیک(لقمان، آیه 22)، محبوبیت نزد خدا (بقره، آیه 195؛ آل عمران، آیات 134 و 148؛ مائده، آیات 13 و 93)، رهایی از عذاب الهی(زمر، آیه 58) و هدایت خاص الهی(لقمان، آیات 3 و5) بیان کرده است.
تاثیر احسان در انسجام و صمیمیت اجتماعی
اگر عدالت اسکلت اصلی سازه اجتماع را تشکیل میدهد، بیگمان ملات چسبندگی آن را باید احسان و اکرامی دانست که با عفو و گذشت از خطا شروع میشود و با کمک و یاری ادامه و با ایثارگری خاتمه مییابد. در حقیقت، احسان و اکرام چنان ايجاد صميميّت و دوستى ميان انسانها ایجاد میکند که دشمن نمیتواند راه نفوذ بیابد. همچنین احسان و اکرام، به سازه اجتماع لطافت و زیبایی میبخشد و آن را چنان روشن و درخشان میکند که در میان جوامع همچون خورشید در سطح اکرام میدرخشد و یا همچون ماه در سطح احسان میتابد و ستارگان دیگر را به محاق میبرد.
باید دانست که امت اسلام بر اساس برادری ایمانی شکل میگیرد که یک رابطه عاطفی قوی است. به این معنا که اگر جوامع دیگر در قالب بده و بستانهای عدالتی شکل میگیرد و اساس و اصل روابط در میان آنها همان انصاف و بده و بستان در قالب پاسخگویی به نیازها به ویژه مادی و جسمی است؛ امت اسلام در یک سطح بلکه دو سطح برتر یعنی در مقام احسان و اکرام بر آن است تا بیشتر به نیازهای معنوی و عاطفی و روانی توجه داشته باشد و با گذشت و احسان و اکرام دستگیر دیگران به ویژه نیازمندان باشد و ایشان را به مرتبه بالاتر و هم سطح برساند. از این رو خداوند رابطه اساسی در میان امت را برادری ایمانی دانسته و فرموده است: إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ؛ در حقيقت مؤمنان با هم برادرند پس ميان برادرانتان را سازش دهيد و از خدا پروا بداريد اميد كه مورد رحمت قرار گيريد. (حجرات، آیه 10)
خداوند با اشاره به مرتبه نخست از احسان که همان گذشت از خطا و بدی دیگران است، به تاثیر و نقش مهم آن در ایجاد صمیمیت و انسجام اجتماعی میان امت میفرماید: وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ؛ و نيكى با بدى يكسان نيست. بدى را با آنچه خود بهتر است دفع كن، آنگاه كسى كه ميان تو و ميان او دشمنى است گويى میان شما یک ولایت و دوستى يكدل و گرم و صمیمانه ایجاد میشود.(فصلت، آیه 34)
این آیه بصراحت به نقش مرتبه اول احسان یعنی گذشت از بدی اشاره میکند و میفرماید که با عمل عفو از بدی میتوان چنان روابط اجتماعی را سامان بخشید که دشمن دیروز به دوست گرمابه و گلستان تبدیل شده و در مقام دوستی با تو همکاری و همدلی و همراهی کند؛ زیرا ولی، سرپرستی است که با عشق و مهربانی و دوستی همه کارها را خود به عهده میگیرد؛ و همانگونه که مادر با فرزند شیرخوارش عمل میکند او با شما برخورد خواهد کرد و از روی عشق و محبت کارهای شما را انجام میدهد بدون آنکه منت و اذیتی بکند یا خواسته و انتظاری داشته باشد. این همان رابطه ولایت است که در اسلام بر آن تاکید شده است.
واژه «حمیم» از «حم» به سنگ داغی گفته میشود که از آن، بخار برخیزد. گرمابه را حمام میگویند که از آن هم گرما و هم بخار بر میخیزد. آب جوشان را نیز حمیم میگویند. به حالتی که پس بارندگی رخ میدهد و با گرما آب باران تبخیر میشود و یک گرمای شرجی ایجاد میشود، حمیم گفته میشود. به طور مجازی به رابطه محکم و قوی و گرم میان دوستان خاص، حمیم گفته میشود؛ از این رو در اصطلاح فارسی از چنین دوستی به دوست گرمابه و گلستان یاد میشود.
بنابراین، اگر گام اول احسان نسبت به دیگر افراد اجتماع حتی دشمنان برداشته شود، رابطه دوستانه و ولایت مدارانهای ایجاد میشود که بسیار صمیمی و سازنده است. و اگر مراتب عالی و سطوح برتر احسان و اکرام در میان افراد جامعه ایجاد شود، این انسجام اجتماعی چنان قوی و تاثیر گذار خواهد بود که هیچ راه نفوذی باقی نمیماند.
اولویتهای احسان
برخی از مراتب احسان از برخی دیگر مفیدتر و تاثیرگذارتر است؛ زیرا به کسانی احسان میشود که نیازمندتر و مستحقتر هستند. از اینرو احسان به برخیها در قرآن مورد تاکید بیشتر قرار گرفته است.
از نظر قرآن، برخی از افراد جامعه نیازمند توجه خاص هستند؛ به عنوان نمونه کسی که خطا و اشتباهی کرده و برای خودش مشکلاتی را پدید آورده باید دست او را گرفت نه آنکه یک لگد هم به او زد و او را به قهقرا پرتاب کرد یا ریشه او را به حذف فیزیکی کند، بلکه باید به او توجه کرد تا با احیای یک نفر یک جامعه احیا شود.(مائده، آیه 32) هر کسی اگر به دیگران این گونه بنگرد و عمل کند، انسجام اجتماعی ایجاد میشود.
از نظر قرآن، احسان به خویشان وظیفه ابتدایی هر فردی است. هر کسی این گونه عمل کند، وضعیت عمومی بهبود پیدا میکند. البته والدین در میان خویشان مقدم بر سایر هستند(بقره، آیات 83 و 180؛ نساء، آیه 36)؛ چنانکه احسان به مادر مقدم بر احسان بر پدر است؛ این اولويّت بندی احسان به مادر در مقايسه با پدر، به دليل تحمّل سىماه رنج و تلاش براى تربيت فرزند است که از سوی مادر انجام میشود.(احقاف، آیه 15) بر همین اساس، خداوند به مردان، براى احسان به همسرانشان در زندگى مشترك سفارش میکند و آنان را مقدم بر سایرین قرار میدهد.(نساء، آیه 36)
بنابراین، اگر شما با یتیم و مسکین مواجه شدید در حالی که بستگان شما نیازمند هستند، باید اولویت را خویشان خود قرار دهید و به آنان کمک کنید.(بقره، آیه 83؛ نساء، آیه 36) همچنین احسان به یتیم در اولویت نسبت به مسکین است؛ زیرا او از نظر عاطفی نیز تحت فشار است.(همان)
اولويّت احسان به دوستان و همنشینیان نسبت به دیگران حتی همسایگان است (نساء، آیه 36)؛ چنانکه اولویت احسان به همسايگانِ خويشاوند، در مقايسه با همسايگان غير خويشاوند مورد تاکید است؛ به طوری که اولویت احسان به همسایه نزدیک از همسایه دور و همچنین اولويّت احسان به همسايه همكيش، در مقايسه با همسايه غير همكيش مورد تاکید قرار گرفته است. (نساء، آیه 36)
از نظر قرآن، ایجاد دوستی بهتر از دشمنی است و اگر بتوان دشمنی را به دوستی تبدیل کرد باید این کار را کرد. از همینرو میتوان به دشمنان حتی کافر احسان کرد تا زمینه برای دوستی فراهم آید و اینگونه بتوان پیام محبت قرآن را به دشمنان نیز رساند. (مائده، آیات 12 و 13)
از نظر قرآن ایمان و عبودیت خدا نقش اساسی در گرایش انسان به احسان و اکرام دارد(مائده، آیات 83 و 85؛ صافات، آیات 80 و 81) همچنان که تفاخر و تکبر و خیال بافی از مهمترین موانع در گرایش انسان به احسان به دیگران است.(نساء، آیه 36)
بنابراین، باید تلاش کرد تا ایمان و بندگی خدا را در خود تقویت کرد و از هرگونه خیال بافی فخرآمیز و تکبرگرا دوری کرد تا احسان در انسان تحقق یابد و انسان اهل آن شده و خود و اجتماع را به سوی انسجام و وحدت و کمال سوق دهد.