به یاد بسیجی شهید« احسانالله خرمجاه »
تحویل پیکر به خانوادهای دیگر به دلیل شباهت(حدیث دشت عشق)
ایرج خرمجاه ششم بهمنماه سال ۱۳۵۱ در روستای «سیبستان» از توابع استان البرز به دنیا آمد. او نخستین فرزند خانواده خرمجاه بود.
احسانالله پدر ایرج، فردی زحمتکش بود اما ایرج در سن پنج سالگی از نعمت پدر محروم شد.
ایرج پس از گذراندن دوران کودکی در روستای «پلکردان» (از محلههای شهر گلسار) به هیئت مذهبی «پراچانیهای» طالقان که سید بودند ملحق شد، تابستانها را با کار در مشاغل مختلف همچون مکانیکی و شیشهبری، کمک خرج زندگی و خانواده بود و با اینکه سن کمی داشت از کار کردن خسته نمیشد.
او حال و هوای حضور در جبهه را در سر میپروراند ولی با مخالفت خانواده مواجه شد چون علاوه بر سن کم، برادرش نیز همزمان در جبهه حضور داشت و حضورش در خانواده گرهگشا بود، با وجود مخالفتها ایرج بر آن شد از طریق یگانهای مستقر در قزوین اقدام به حضور در جبهه کند.
آنجا هم به علت سن کم از اعزام وی جلوگیری کردند، بار دوم از شهر «آبیک» اقدام کرد و باز هم به علت نداشتن شرایط سنی، از اعزام وی جلوگیری شد.
در نوبت سوم، اواخر سال 1364 بود که از «هشتگرد» اقدام به اعزام نمود، ایرج تاریخ تولدش را در کپی شناسنامه خود به سال 1347 تغییر داده بود و در نهایت موفق به اعزام شد، در نخستین اعزام در «لشکر10 حضرت سیدالشهدا(ع)»، با عنوان غواصِ گردان «فرات» در جزیره مجنون حضور پیدا کرد و آموزشهای لازم را به صورت بسیجی در «امنوشه» و «سد دز» سپری کرد.
در تاریخ 21 مهر ماه سال 1365 از منطقه کیم «ثارالله» به منطقه عملیاتی خرمشهر و از آنجا نیز به منطقه «شلمچه» اعزام شد و سرانجام دیماه 1365 در عملیات «کربلای 5» بر اثر تیر مستقیم در منطقه شلمچه، (جزیره ماهی) به شهادت نائل آمد.
بعد از شهادت ایرج، پیکرش حدود شش ماه میهمان معراج الشهدا بود تا برای مأموریتی دیگر راهی همدان شود، در این مدت مادر بیقرارش در انتظار رجعت فرزند خود به سر میبرد.
در همین حال پیکرش به خاطر تشابه فراوان با محمد جواد زمردیان به خانواده زمردیان در همدان تحویل داده شد و این شهید به نام زمردیان به مدت 4 سال در گلزار شهدای همدان آرمیده بود تا محمد جواد از اسارت بازگشت و شهید خانواده زمردیان، گمنام از خانواده خود ماند.