تقوای چهارگانه
در قرآن از یک تقوای فطری و سه تقوای اکتسابی سخن گفته شده است. بنابراین میتوان از چهار نوع تقوا در قرآن سخن به میان آورد.
1. تقوای فطری و تکوینی: خداوند در قرآن از تقوای فطری سخن گفته است. این تقوای تکوینی و فطری زمینهساز بهرهمندی انسان از سه نوع دیگر از تقوای تشریعی و اکتسابی میشود. انسان بهطور طبیعی دارای نفسی است که حقایقی را میشناسد و میداند و میتواند حق و باطل و خوب و بد و زشت و زیبا را بشناسد و به جنبههای حق و خوب و زیبا گرایش یافته و از جنبههای زشت و بد و باطل دوری گزیند. در آیات 7 تا 10 سوره شمس به این تقوا اشاره شده است. همچنین در آیه 30 سوره روم بیان میشود که اصولا اسلام بهگونهای طراحی شده که با فطرت و گرایشهای آن سازگار باشد. البته برخیها این فطرت و گرایش فطری تقوای خود را با ارتکاب گناهان دفن میکنند که این امر بیتقوایی را به دنبال داشته و انسان را از تقوای تشریعی و هدایتهای الهی دیگر محروم میسازد؛
2. تقوای عام تشریعی: این تقوا با پذیرش دین اسلام و شریعت آغاز میشود و همه اهل کتاب از آدم(ع) تا خاتم(ص) به این تقوا هدایت شدهاند. در همه شرایع از مسیحی و یهودی و اسلام خاتم(ص) چیزی به نام واجبات و محرمات مطرح شده است. عمل به واجبات و محرمات موجب میشود تا انسان به یقین عمومی دست یابد؛
3. تقوای خاص: این مرتبه برای کسانی است که افزون بر واجبات و محرمات شرعی به مستحبات عمل کرده و از مکروهات اجتناب میکنند. برآیند این تقوا نیز یک یقین خاص خواهد بود که نوعی رویت و علم لدنی و الهی شهودی است؛
4. تقوای اخص : این تقوا برای کسانی است که افزون بر واجبات و محرمات و مستحبات و مکروهات ، به مباحات نیز توجه داشته و هر کار مباحی را انجام نمیدهند ، بلکه درکارهای مباحی چون خوردن و خوابیدن و حرف زدن و مانند آن رعایت آداب خاص کرده و مثلا تلاش میکنند که اهل روزه و سکوت باشند. اینان از یقین اخص نیز برخوردار خواهند بود. این مراتب چهارگانه فوق را میتوان به اعتبار نتایج آن شناسایی کرد که شامل بهرهمندی از هدایت تشریعی، علمالیقین، عینالیقین و حقالیقین است.