بازخوانی دیدگاههای مرحوم حسن شایانفر درباره نفوذ فرهنگی
وقتی شبه روشنفکران از لاک خویش خارج شدند!
- محمدتقي توكلي سرمايه دار و صاحب كارخانجات كبريت سازي تبريز وي درسال 1373 به ايران بازگشته است. هدف اين شخص هم بازپسگيري اموالش بوده است.
-مهين نمازي، وي از اعضاي خانواده ثروتمند نمازي شيراز و ازدوستان بسيار نزديك اسدالله علم و ريچارد هلمز سفيرسابق آمريكا در ايران بود. اين خانم به فساد اخلاقي شهره بوده و هست و در زمان حكومت محمدرضا پهلوي ارتباط نزديكي با محمدرضا پهلوي داشت. او همسر مهدي شيباني استاندار مازندران در سالهاي قبل از انقلاب بود.
- پوران خاتم، خواهر ارتشبد خاتم، فرمانده نيروي هوايي شاه و شوهر فاطمه پهلوي، وي هم باهدف بازپس گيري اموال ودارايي هايش به ايران بازگشته است. او توانسته هكتارها زمين را از آستان مقدس حضرت امام خميني پس بگيرد و پول بسيار زيادي بابت كرايه عبور لوله هاي نفت از داخل زمينهايش از وزارت نفت دريافت نمايد.
- بهرام مسعودي فرزند عباس مسعودي مالك اسبق مؤسسه «اطلاعات»، علينقي فرمانفرماييان مديرعامل «بانك توسعه صنعتي»، قاسم طاهباز صاحب امتياز مجله «زن روز» و شريك تجاري دكترمصباح زاده، هوشنگ رام مديرعامل بانك «عمران» در عصر ستمشاهي و از افراد بسيار نزديك به شاه، و منوچهر كلالي دبيركل «حزب ايران نوين» هم از همين دست افراد هستند كه به كشور برگشتهاند.
تعامل داخل و خارج
جماعت به اصطلاح روشنفكركه تا پيش از اين ايام، حضور روشن و مفيدي در مسايل اجتماعي نداشتند و حتي در طول هشت سال جنگ تحميلي عراق و مقاومت مردم ايران نه تنها به دفاع از آرمانهاي اين مردم قلم خود را بر صفحه كاغذ به گردش در نياوردند، بلكه در هر فرصت و موقعيت، به نفي وتحقير آن همه مجاهدت و ايثارنيز پرداختند و بعضاً با تضعيف روحيه عمومي مردم به دشمن خارجي كمك كردند، با پايان يافتن جنگ تحميلي و مطرح شدن مقوله تهاجم فرهنگي از انزوا بيرون آمده و به بسط ارتباط با عناصر فراري و نشر آرا و انديشه هاي معارض با بنيادهاي فكري اهل ديانت پرداختند. با نگاهي به ليست مطبوعات ادبي و فرهنگي فارسي زبان مقيم خارج از كشور و دقت در اسامي مديران مسئول صاحبان امتياز و سردبيران اين نشريات به اين نتيجه ميرسيم كه سرمايه اوليه اين نشريات به وسيله سرمايه داران يهودي و بهايي و انجمنهاي ماسوني و كلوپهاي روتاري تامين مي گردد.
لازم به ذكر است كه در طول سالهاي دفاع مقدس در جمع ضدانقلابيون فراري وروشنفكران وابسته مقيم خارج از كشور، معدود نشريات و عناصري وجود داشتند كه پيوسته اعتراض خود را به اشكال گوناگون نسبت به فعاليتهاي سياسي و فرهنگي - كه توسط تعدادي از نشريات و عناصرمعلوم الحال در داخل كشور انجام مي پذيرفت - اعلام ميكردند. آنان به زعم خود مدعي بودند كه تمامي فعاليتهاي ضد فرهنگي كه توسط عناصر و نشريات فوق الذكر در داخل كشور انجام مي پذيرد، محصول برنامه ريزي هاي دقيق و طراحي شده از سوي كارگزاران اطلاعاتي وفرهنگي نظام است. اين گروه از آنجا كه در تبليغات خصمانه خود همواره از جمهوري اسلامي به عنوان نظامي كه در آن سركوب، سانسور، خفقان و وحشت بيداد مي كند، ياد ميكردند، بالمآل چنين نتيجه گيري ميكردند كه هيچ هنرمندي در اين سرزمين قادر به خلق اثر هنري نيست، مگر با سرسپردگي به رژيم و مزدوري آن.
سرپل هاي پيوند جريان استحاله طلب با ضدانقلاب خارج كشور
اما در اين ميان دسته ديگري هم وجود داشتند؛ پيروان اين نظريه كه امروزه از اكثريت چشمگيرتري نسبت به گروه اول برخوردارند، همواره از تحركات عناصرضدانقلاب درداخل كشور به عنوان سمبلهاي مقاومت فرهنگي جبهههاي داخلي يادكرده و ميكنند و اين در حالي است كه اين روزها با گذشت زمان به نحو چشمگيري در خارج از كشور، باكاهش تدريجي صاحبان نظريه اول روبرو ميشويم. در همين رابطه صفحاتي از نشريه جنگ چاپ لسآنجلس به سردبيري فرهنگ فرهي(1) اختصاص به مقالاتي دارد كه موضوع فوق الذكر در آن مورد بحث قرارگرفته است. تيتر يكي از اين مقالات كه درخرداد سال 1369 به چاپ رسيده است، «پرسه اي در مطبوعات چاپ تهران»مي باشد. در مقدمه اين مقاله ضمن ستايش از توجه نشريات چاپ خارج از كشور نسبت به درج و تجديد چاپ مطالب مطبوعات داخلي، از اين حركت به عنوان «پلي ميان فرهنگ مقاومت ايران» در داخل و جبهه مقاومت فرهنگي در خارج يادشده است:
«... سرانجام وسايل ارتباط جمعي، بويژه مطبوعات ايراني در لس آنجلس به اهميت و نقش فرهنگ مقاومت در ايران وقوف يافته و با نقل مقاله هاي نشريات فرهنگي چاپ ايران راه را براي شناسايي اين فرهنگ گشوده و اهتمامشان را معطوف به بناي يك پل ارتباطي ساختهاند، ميان فرهنگ مقاومت ايران و جبهه مقاومت فرهنگي ايران در خارج از كشور...»(2)
ـــــــــــــــــــــــــــــ
1- فرهنگ فرهي در سال 1312 شمسي درتهران به دنيا آمد. اواسط دهه 1320 به عضويت حزب توده درآمد. در جريان رفت و آمدهاي حزبي با احمد شاملو آشنا شد و هردو كه سوداي نام آوري و كسب شهرت داشتند، در سال 1328 به فعاليت هاي مطبوعاتي روآوردند و نشريه اي به نام «روزنه» را انتشار دادند. اما نخستين تجربه مطبوعاتي آنها با شكست مواجه گرديد و صاحب امتياز «روزنه» اجازه نداد تا مجلهاش پايگاه تبليغاتي حزب توده باشد. فرهي پس از كودتاي 28 مرداد به طوركامل در خدمت رژيم پهلوي قرارگرفت و كوشيد تا از رهگذر چاپلوسي در برنامه هاي راديويي، راه پيشرفت خود را هموار سازد. او از افراد مورد حمايت ساواك بود و كليه برنامههاي ساواك در تلويزيون بويژه برنامه اظهارندامت «بريدگان سياسي» را اجرا ميكرد. فرهنگ فرهي در سالهاي آخر حيات رژيم پهلوي با حمايت ساواك به عضويت انجمن شهر انتخاب شد. او با پيروزي انقلاب از ايران گريخت و در شهر لس آنجلس اقامت گزيد و نشريه اي با نام «رايگان» را انتشار داد. بدنامي نشريه «رايگان» موجب شد تا او پس از چند سال آن را تعطيل نمايد و به جاي آن نشريه «جنگ» را انتشار دهد. فرهنگ فرهي هم اكنون از همكاران هفته نامه «نيمروز» چاپ لندن است و با راديوي 24 ساعته لس آنجلس همكاري دارد.
2- نشريه جنگ، چاپ لس آنجلس، شماره 2، خرداد ماه 1369 به نقل از نشريه «رويدادها»، 1 دفتر سياسي سپاه پاسداران، شماره 298، مورخه ۳۱/۴/۱۳۶۹.