kayhan.ir

کد خبر: ۹۳۹۰۵
تاریخ انتشار : ۰۸ دی ۱۳۹۵ - ۲۱:۳۰

9 دی نباید فراموش شود(یادداشت میهمان)


از گذشته‌ها تاکنون کسانی تاریخ را می‌نویسند تا فراموش نشود و آیندگان بتوانند وقایع را بدانند و عبرت گیرند تا مبادا راه رفته دوباره رفته شود و آزموده‌ای دوباره آزموده گردد و واقعیتی فراموش شود و حیله‌گرانی آن را بفراموشانند. 9 دی از آن روزهای تاریخ است که نباید فراموش شود.
سال 1388 است و انتخابات ریاست جمهوری دهم به عنوان آوردگاه مهم اراده مردم با خواست جبهه استکبار و «نه» گفتن بلند به دخالت‌های غریبه‌ها و غربیان برگزار شده است. با نصابی بیش از آنچه که باور می‌شد و انتظار می‌رفت. هر چند که در نظرسنجی‌ها و تحلیل‌های انتخاباتی مشخص بود که پیروز میدان، شعارهای انقلابی و طیف مردم کوچه و بازاری است که پیش از این در دولت‌های گذشته کمتر دیده شده بودند. مردم از میان شعارهای رنگارنگ و پرطمطراق و وعده‌های جورواجور و بعضاً سطحی، آن را پسندیدند که به ارزش‌ها و آرمان‌هاشان نزدیک بود و به واقعیت شبیه‌تر. اگرچه در ماه‌های گذشته، دشمنان هرچه و هر که را که در مشت و مَشک داشتند، رو کردند و هزینه نمودند تا مقابل اراده مردم بایستند و از استقرار نظر مردم جلو گیرند، ولی آنچه شد همان بود که مردم خواستند و مخالفتی بود که اکثریت جمهور با سفارش شده‌های دشمن و اقلیت اشرافی و خانواده‌های هزار فامیل قدرت و حلقه بسته و موروثی مسئولین انجام دادند.
روند انتخابات دهم آن قدر سریع بود که مردم توانستند با توجه به هزینه گزاف دشمنان، بر آنان پیشی گیرند و آنان را ناکام بگذارند و همین امر بود که کینه‌ای شتری را در دل دشمنان از مردم به ودیعه گذارد و آنان را برای جبران این شکست بزرگشان مصمم‌تر کرد. این مطلب را تحرکات خارج از عرف و روال جبهه دشمنان انقلاب اسلامی تأیید می‌کرد. دشمنان ریز و درشت مردم ایران که در انتخابات قهرمانانه ایران سرشکسته شده بودند در پی تلخ کردن کام مردم برآمدند و نقشه کودتای مخملی که از قبل برنامه‌ریزی کرده بودند را اجرا کردند. اوباما که اواخر سال 87 به خباثت پیشینیانش در کودتای 28 مرداد 32، اعتراف کرد و از مردم بزرگ و عزتمند ایران عذر خواست، در همین سال و با امیدی که از وطن‌فروشان آقازاده و آشوبگران اشراف‌زاده و اغتشاشگرانی که نور چشم نتانیاهو در دلش افتاده بود، لحن «غلط کردیم» خود را تغییر داد و از حمله اتمی سخن گفت و درشت گفت و دوباره خوی یانکی خود را عیان نمود و دست چدنی خود را از دستکش مخملینش بیرون انداخت.
اوباما و وزیر خارجه‌اش به همراه سایر دشمنان قسم خورده مردم ایران، مثل مشرکان احزاب جمع شدند و نقشه‌های شوم خود را یکی یکی روی میز چیدند. برای «دروغ» بودجه میلیاردی گذاشتند، کشته‌سازی کردند و تحریم‌ها را در دفاع از خواص مردود و سران مطرود فتنه بیشتر و بی‌سابقه کردند. گویی خیانت جریان افراطی مدعی اصلاح‌طلبی و دگراندیشانی که سال‌ها کمر همت به نهضت ترجمه براندازانه بسته بودند و مدیران کهنه‌کار و زیاده‌خواری که دنیاپرستی‌شان آنها را ذخیره روز مبادای دشمن کرده بود و سکوت مسئولین فرصت‌طلب و کاسبکار و مواضع بی‌رمق نخودی‌ها، خونی تازه در رگ‌های پوسیده و چروکیده دشمنان انداخته بود و سخنرانی‌ها و امثال نامه‌های بی‌سلام و والسلام توانسته بود به دشمن درمانده و پشت در مانده، این‌گونه بنماید که کلاهی از این نمد می‌توان گرفت و زهر سی‌ساله را به انقلاب خمینی بت‌شکن می‌توان ریخت و کار ناتمام صدام را می‌توان تمام کرد و ضربت اساسی را می‌توان فرو آورد و... زهی خیال خام و خواب پریشان.
دشمنان خواستند تا در پیروزی بزرگ مردم که یک جشن واقعی و یک حماسه ملی بود خللی وارد کنند. آنها در خواب هم نمی‌دیدند که ایرانیان در تاریخ معاصر بتوانند مشارکت بالای 40 میلیونی را به نام خود ثبت کنند و در دورانی که رئیس جمهور آمریکا با زور و زار و بدبختی و رأی دادگاه به ریاست می‌نشیند، انتخابات ایران اعتماد بیش از 80 درصد مردم اهل رأی را جلب کند. لذا از مطرب و رقاص و شامورتی‌باز گرفته تا فراری و نظریه‌پرداز و از ضد انقلاب و منافق وطن‌فروش تا ریگی شرف‌فروش و فتنه‌گر خودفروش، همگی را دور خود جمع کردند و شورش اقلیت اشرافیت بر قاطبه جمهوریت را به راه انداختند و همه به یک صدا دروغ تقلب را فریاد زدند و کشور را به آشوب کشاندند و گفتند که رأی مردم ایران را نمی‌پذیرند. که مهم هم نبود. بعدها هم برخی خواب‌زده‌های مقام از دست داده آن زمان، گفتند که هرگز نتوانستند منتخب 88 را منتخب مردم بدانند و دل خود را با او صاف کنند. که مهم هم نیست.
دشمنان به دنبال شکستن مقاومت انقلابی و تاریخ‌ساز ایران بودند که به نماد ضد امپریالیستی و لیبرالیستی در جهان تبدیل شده بود. استقامتی که دو سه سال بعد از پیروزی غرورآفرین مردم در فتنه تحمیلی هشت ماهه 88 و در یوم‌الله میلیونی 9 دی، به عنوان الگوی موفقی برای انقلابات اسلامی کشورهای عربی تبدیل گردید. دشمنان انقلاب اسلامی و در رأس تمام فتنه‌ها، کدخدای حیله‌گر و روباه پیر و رژیم معطل صهیونی، هشت ماه تمام با تمام توان بر صخره اراده مردم سرکوبیدند و دندان به سنگ ساییدند و خاک بر سر ریختند ولی به قول آن مقام آمریکایی همگی در اینکه هیچ غلطی نتوانستند بکنند، با حضرت امام خمینی نَوَّرَاللهُ قبره هم‌عقیده شدند. نظام مقتدرمان با مدیریت بی‌نظیر رهبر حکیمش توانست از آن امواج سهمگین به سلامت بگذرد و سال‌ها برنامه‌ریزی دشمنان و گزینه‌های روی میز مانده و فریب‌خوردگان وامانده را به زباله‌دان تاریخ بیندازد و برگ زرینی بر افتخارات ایران و مردم افتخارآفرینش بیفزاید و تا ابد مردم را به غرب و غرب‌زدگان بدبین نماید. جوانان مسلمان کشورهای مظلوم مسلمان منطقه با فهمیدن پوشالی بودن قدرت‌ قلدرها، به فکر انقلاب اسلامی افتادند و با شعار الله‌اکبر به جنگ شیطان اکبر رفتند.
آشوب‌ها و اغتشاشات 88 اگرچه هزینه‌بر بود و دردناک و تحریم‌های مکرر و متنوع را علیه مردم نجیب ایران به بار آورد ولی‌نعماتی داشت که به یاد سپردن و عبرت گرفتن از آنها می‌تواند نظام را از تمام آسیب‌های مشابه در امان بدارد و این حقیقت را افزود که دشمن هرگز از نفوذ و رسوخ در اراده‌ها و آدم‌های دورافتاده از اصل و اصول نا امید نمی‌شود و هر روز به رنگی درمی‌آید تا ساده‌لوحان و خوش‌خیالان را فریب دهد که نمی‌توان به خواص بی‌بصیرت امید و به وعده مدعیان فحاش، دل بست. نمی‌توان از مدیران پرخوار و کم‌کار که تار و پود زندگی اشرافیشان را با حقوق مردم محروم بافته‌اند انتظار تحول و خدمت داشت. نمی‌توان از آنها که نه اهل بصیرت‌اند و نه اهل عبرت توقعی جز سوزاندن فرصت‌ها و آسمان ریسمان کردن داشت.

محمدهادی صحرایی