مشکل دولت همان است که روحانی 4 سال پیش میگفت(خبر ویژه)
در هیاهوی جنجالهای حاشیهای برای لغو کنسرت یا لغو سخنرانی فلان نماینده دلار به 4 هزار تومان رسیده و خبری از تدبیر نیست.
روزنامه وطن امروز در یادداشتی نوشت: اگر روزی روزگاری، وقت و فرصتی باشد و کسی بخواهد در میان سخنرانیها و قولهایی که آقای روحانی در ایام تبلیغات انتخاباتی بر زبان رانده است جستوجو کند به نکات بامزهای خواهد رسید که هر کدام از آنها میتواند سوژه یک یادداشت، عنوان یک پایاننامه باشد اما بعید است هیچ یک از آنها همچون این جملات آقای روحانی بتواند به شکل جامع و مانع اوضاع این روزهای دولت را بعد از 4 سال توصیف کند؛ «ما شاهدیم که دلار بعد از چند ماه به چندین برابر قیمت افزایش پیدا میکند؛ مشکل کجاست؟ مشکل عدم مشورت، خودشیفتگی، عدم استفاده از ابزار علمی برای اداره کشور و بیثباتیهاست.»
هیچ لفظ اضافهای در این ادبیات وجود ندارد و انصافاً عدم مشورت، خودشیفتگی، عدم استفاده از ابزار علمی برای مدیریت کشور و بیثباتی 4 پایه اصلی مدیریت فعلی دولت است که در این 3 سال و اندی در روح و روان مدیریت کشور تهنشین و تبدیل به فرهنگ شده است.
اگر از سر خودشیفتگی و با نگاه عاقل اندر سفیه با منتقدان مسئله توافق هستهای برخورد و با عجله سعی نمیشد عوض همه کمکاریها و به جای یک توافق خوب، استراتژی توافق به هر قیمتی را اجرا کرد، امروز به نقطه تقریباً هیچ نمیرسیدیم؛ امروز که جمعی از اقتصاددانان معتقدند افزایش قیمت دلار کاملاً طبیعی و ریشه جهش در قیمت دلار برقرار بودن تحریمهای بانکی است و در نقطهای قرار داریم که دولت نفت میفروشد اما قادر به گرفتن پول آن به طور طبیعی نیست و دلار در بانکهای خارجی که هنوز قفل تحریم بر آنهاست انباشته شده و با دستاورد تقریباً هیچ بانکی، دسترسی بانک مرکزی به دلار روز به روز کمتر میشود.
اگر نسخه خطرناک مشاورانی که دولت را به جای حرکت در ریل اصلی مسائل کشور یعنی اقتصاد و مقابله با فساد به سمت و سوی ایجاد حاشیههای درجه چند میکشانند کنار گذاشته میشد و مردم و گروههای سیاسی اندک همتی در مسیر حل مشکلات اصلی کشور با نگاه به توانمندیهای داخلی میدیدند، حتماً اوضاع اقتصادی کشور و شرایط اجتماعی دولت اینگونه نبود.
اگر از ابزار و روشهای علمی برای مدیریت عرصه اقتصاد استفاده میشد و به جای کنترل دستوری تورم و حاکم کردن رکود بر کشور، تولید رونق پیدا میکرد امروز برای دولت، رکورد بالاترین نرخ بیکاری در سالهای پس از انقلاب ثبت نمیشد، شکاف و اختلاف طبقاتی به نقطه اوج خود نمیرسید و در 3 سال آغازین دولت عدد ضریب جینی به 0/37 نمیرسید و رقم نقدینگی در عرض 2 سال با افزایش به رقمی بیش از 900 هزار میلیارد نمیرسید تا صدای هاشمی رفسنجانی هم به نقد بلند شود و فنر نقدینگی چنان کشیده نمیشد که فعالان بازار هر لحظه منتظر در رفتن آن و سونامی قیمتها در بازار باشند.
امروز در یک سالگی برجام برای چرایی افزایش 800 تومانی قیمت دلار میتوان دلایل متعددی آورد، میتوان از کلان تا خرد دلالیهای عدهای متنفذ و همیشه در صحنه در حوزه ارز نوشت، میتوان از کمجانی و کممایگی دولت در اقتصاد گفت، میشود از برنامه دولت برای جبران کسری بودجه نوشت و شاید همه این عوامل در این افزایش قیمت مؤثر باشند اما به نظر میرسد مهمتر از همه اینها ابطال آدرس غلطی باشد که عدهای سعی کردند در این سالها به مردم نشان دهند.
پارسال همین موقعها بود که عدهای از مردم در خیابانها خوشحال از وعده هر روز یک گشایش پسابرجامی انتظار دلار هزار تومانی را میکشیدند اما از آن زمان تاکنون تقریباً به اندازه همان هزار تومان دلار افزایش قیمت پیدا کرده است! آن بندگان خدا تقصیری نداشتند؛ 2 سال و اندی گوش و چشمشان را هر کجا میچرخاندند از سخنرانی فلان مسئول تا تحلیل روزنامههای زنجیرهای تا بیبیسی فارسی همه میگفتند راه صلاح و سعادت، بستن با کدخداست.
آن بندگان خدا تقصیری نداشتند، احتمالاً الان هم تقصیری ندارند که به جای خبر دلار 4 هزار تومانی باید حواسشان به مانور آزادی بیان آن نونماینده باشد و عکس با بوئینگ و تلاش برای کنسرت درمانی! اینها بیتقصیرند. مقصر آن کسانی هستند که حواسشان به همه چیز هست جز مسائل و مشکلات اصلیکشور!