فقط جهل است؟!(یادداشت میهمان)
اگرچه امروزه تلاش گستردهای صورت میگیرد که برای عقب نماندن از خواست غربیها، از سخنان عاطفی، لوکس و لوس استفاده شود و دائماً در نزد کدخدا شهادتین آمریکایی گفته شود و اسلام را به صورت کاریکاتوری و با عناوینی نظیر اسلام رحمانی بنمایند ولی در حقیقت این نوع نگاه واگرایانه در تاریخ یکصد ساله ایران بارها دیده شده است. اصرار عجیبی که برخی روشنفکران دینی برای چسباندن احکام نورانی و متقن اسلام به دستاوردهای اعتباری علوم تجربی در سالهای نه چندان دور گذشته دیده میشد و مخصوصاً در تفکرات ملی مذهبیها به اوج خود رسیده بود اگرچه واکنشی منفعلانه بود به موج رشد علمی و تکنولوژیکی که از سوی غرب میآمد و احساس ضرورت برای دفاع از دین به هر نحو ممکن، ولی شاید اگر آگاهانهتر و عالمانهتر با آن برخورد میشد اکنون به صورت روال در بین کسانی که رفت و آمد و دید و بازدیدی از غرب دارند درنمیآمد.
شاید این دفاع عجولانه از دین - اگرچه ممکن است عموماً با حسن نیت انجام شود- را بتوان با اقدام آنان که با نیت دلسوزی در سدههای نخست اسلام، حدیث جعل میکردند هم جهت دانست و اگر مزدوران و قلم به مزدان را نادیده گرفت، اینان لااقل در نیت مشترکند. این عقب نشستنهای غیرضروری، در دوران کنونی نیز به کرات دیده میشود. زمانی که در دوران اصلاحات، گروهی از مسلمانان از کثرت تبلیغات و هجمه دشمنان به حیرت آمده بودند و در خود و عقایدشان ضعف میدیدند و از به زبان آوردن باورهایشان شرمگین بودند، به دنبال همصدایی با تبلیغات دروغین میگشتند. این گروه تا بدان جا احساس ضعف میکردند که حتی از نشان دادن و گفتن از ذوالفقار نیز واهمه داشتند. تا مبادا به آنها خشونتطلب بگویند. آنان که با مطبوعات و رسانهها سروکار دارند به یاد دارند که یکی از مجلات معروف و اثرگذار اصلاحاتی آن دوران، تصویر خیالی منسوب به امیرالمؤمنین علی(ع) که در آن ذوالفقار به دست دارند را عوض کردند و به جای ذوالفقار، شاخهای گل به دست تصویر دادند.
این اقدام به هر دلیلی که صورت گرفته باشد بیشتر شبیه آن ضربالمثل است که میگوید «خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو». با این تفاوت که آن جماعتی که دائماً در رسانهها از آن یاد میشد خیالی و دروغین بود و در اصل، ببر پشمینی بود که برای ترساندن مردم عوام و مسئولان عوام از آن استفاده میشد. متأسفانه عمدتاً هم جواب میداد. همانگونه که سپاه خیالی شامیان با قارورههای آتشزا و پر از عقرب و مارشان، مردم کوفه را به وحشت انداخت و مسلم را تنها در میان میدان گذارد. اکنون نیز سپاهیان مجازی دشمن بیش از هرچیز بر ایمانهای لغزان و لرزان متمرکز است و اگر این ایمانها از آنِ مسئولین باشد نتیجه آن زودتر و بیشتر است. ممکن است این ضعف نفس مسئولین ، با تحقیر اراده مردمانشان و شعار ما «نمیتوانیم» جلوهگر کند و یا با بزرگنمایی توان دشمن. آنها که قدیمیترند به یاد دارند که زمانی در دوران پهلوی کوچک، نخست وزیری که باید نماد اراده ایرانیان و مجسمه غرور ملی باشد ، در علن اعلان نمود که «ایرانی نمیتواند لولهنگ (آفتابه) بسازد» و این نه اینکه صرفاً از ترس باشد و یا خیانت، بلکه بیش از اینها از خودکمبینی و ضعف نفسی بود که در وجودش موج میزد.
از جمله این روحیات بود که مورد نفرت مصلحینی چون حضرت امام خمینی قرار گرفت. امام خمینی که تاریخ جهان از سال 42 به بعد نمیتواند او را نادیده بگیرد و جهان اسلام از قرن 21 به بعد مدیون اوست، شجاعانه با صدایی صاف و بلند و زلال فریاد زد که «ما میتوانیم» و این صدا را به غیر از جوانان و مردم خواص، دشمنان نیز شنیدند و پذیرفتند. هرچند که بودند گروهی از روشنفکران عوامی که به همرنگی با دست برتر عادت داشتند و چون دست امام را برتر نمیدیدند سعی در تعدیل صدای رسای او میکردند. غافل از اینکه دست روح الله، سد نمیتوانیم را شکسته بود و سیل فکر و عمل جوانان ایرانی و مسلمانان جهان، رؤیای امپریالیسم و سوسیالیسم را ویران نموده بود و دوران خمینیون آغاز شده بود. دورانی که نه ترس در آن راه داشت نه ترسو. دورانی که به سرعت طی شد و توانست با همان نگاه روح خدایی جنگ را به پیروزی برساند و در آن ابهت کدخدایان شرق و غرب را بشکند و انقلابش را صادر کند و خورشیدی خجسته را از بام انقلاب به جهان بنمایاند.
اکنون نیز در دوران ماه انقلاب، قریب سه دهه است که تثبیت انقلاب و نظام صورت گرفته و ایران و ایرانی، عزیزتر و قدرتمندتر گشته است. ایران در علوم اصلی و زیربنایی جهان، سرآمد است و صاحب سخن. عرصه علم را از نانو گرفته و تا فضا برده است. موشکهای ویرانگر را تا ستون خیمه شیطان رسانده و در علم هستهای سبک ایرانی را روی میز گذاشته و در کنار همه اینها به دنبال تشکیل تمدن بزرگ اسلامی و استقبال از دنیای با حضور مهدی عجلاللهتعالیفرجهالشریف است و هزار اقدام دیگر که به خوشبختی بشرِ متحیرِ امروزین میانجامد را به انجام رسانده است، اینها همگی مدیون تقویت روحیه خودباوری جوانان و ایمانی است که رهبری نظام به مردم و مخصوصاً جوانها دارد و این تجربه موفق نشان داده و جواب داده است که میتواند سر ایران را به آسمان و دستش را به ثریا برساند. و این یعنی ایمان و خودباوری.
چند سالی است که نالههای ضعف و نمیتوانیم بر زبان برخی مسئولین باقی مانده، مانده است. در دانشگاه ایرانی و در مقابل چشمان پرسشگر دانشجویان از قدرت نظامی آمریکای ورشکسته سخن میگویند، از اینکه تکنولوژی عمل کردن پیرگوشی، تا 80 سال دیگر به ایران نمیآید، از اینکه ایرانی تنها بلد است آبگوشت بزباش و قورمه سبزی بپزد و ... و اینکه توان ورزشکاران ما در المپیک تنها چهار مدال است. و در این چند هفته اخیر صدای «دستها بالا بیحرکت» نه از مقابل و از دشمنان، که از پشت سر و نارفیقان میآید. توافقنامه ننگین FATF اگرچه در ادامه بتون کردن قلب رآکتور اراک و در جهت سیاست چند صدایی دولت راستگویان است ولی وقتی با مثال زدن از ژاپن و آلمان همراه میشود کمی نگرانکننده است. عجیب است که این صداهای گوشخراش و مزاحم از جانب کسانی است که خود را در جنگ و جنگ روانی صاحبنظر میدانند. مثال زدن ژاپن و آلمان برای ایرانیان نهایت بیانصافی است.
اگر میشد از گفته آن کس که میگفت «دنیای فردا دنیای موشک نیست» با توجیه ناآگاهی گذشت که تا حدودی هم طبیعی است دیگر نمیشود از توقع کاهش توان نظامی چشم پوشید. مگر خود این بزرگواران از محافظان متعدد و مسلح خود لحظهای دور میشوند که توقع دارند مردم به فکر دفاع از خاک و خانه خود نباشند؟ مگر میشود با دشمنی که خود اظهار کینه میکند از در دوستی وارد شد و این را نیز مثل برجام نافرجام به خیال خوش سپرد؛ آن زمان که آمریکا میگوید پول ایران را ندادهایم و دولت راستگویان میگوید گرفتهایم. شاید سگ هار استکبار، آشنایان کدخدا را پاچه نگیرد ولی بارها ثابت کردهاند که از مردم ایران کینه دارند. مگر سال گذشته پانصد زائر بیگناه ایرانی توسط سران عفن آلسعود، مظلومانه به شهادت نرسیدند؟ مگر سران اسرائیل از کینه توزی آلسعود نسبت به ایران اظهار شادمانی نکردند؟ مگر همین سران شکمباره، دهان سازمان ملل را با دلارهای خود تیغه نکردند؟ و ... و مگر نه اینکه پاول در اظهارات اخیر خود پرده از خباثت صهیونیستها برداشته است؟ اگرچه تهدیدات آنان ژاژ و یاوهای است که چهل سال است برزبان دارند و دروغی است که در DNA آنهاست و تهدید نظامی اسرائیل نیز بیشتر به فریادهای قبل جان کندن میماند، ولی به هر حال عبرتی است برای آنان که غرب سحرشان کرده.
شاید برای آنان که مردم توقعی از آنان دارند نیاز به مراجعهای دیگر به قرآن باشد. خداوند میفرماید «همگیتان هرچه در توان دارید را آماده کنید تا با آن، دشمن خدا و خودتان و ديگرى جز ايشان كه شما نمىشناسيد و خدا آنان را مىشناسد را بترسانيد.»(1) با این وجود چگونه است که دنیای آینده دنیای گفتوگوست؟ مگر میشود با داعش و النصره از اسلام رحمانی سخن گفت؟ و یا مگر میشود با دستان نجس آلسعود دست داد؟ مگر میشود به روباه پیر اعتماد کرد؟ و مگر میشود به توافقات کاغذی آنان دلخوش کرد؟ جایی که قرآن کریمِ مسلمانان، از تجهیز همه جانبه و همگانی به صورت مطلق و تنها و تنها برای ترساندن دشمنان سخن میگوید، دم زدن از شفاف سازی در مقابل دشمنان، اعتماد کردن به وعدههای آنان، چشم امید داشتن به آنها، سخن گفتن از تنشزدایی، محدود کردن توان نظامی و مقایسه ایران غیور اسلامی با ژاپنی که هرازگاهی شرمسار از تجاوزهای آمریکایی به دختران خود است و آلمانی که مکالمات صدراعظماش هم توسط آمریکا شنود میشود، یا از روی ناآگاهی است که هیچ، و یا از روی آگاهی است که خیانتی نابخشودنی و متکرر است که عذرخواهی بلند را میخواهد.
محمدهادی صحرایی
1- برگرفته از آیه 60 سوره انفال «و اعدوا لهم ما استطعتم من قوه و... .