گزارش خبری کیهان
آخرین وعده دولت درباره حقوقهای نجومی یک مصاحبه مفصل!
همچنان که فیشهای نجومی افشا میشد جریان رسانهای توسط روزنامههای زنجیرهای و برخی دولتمردان به راه افتاد تا با فرافکنی از زیر بار این موضوع شانه خالی کرده و دولتهای گذشته را مقصر این ماجرا نشان دهند. در حالی که دستکم 3 سال از این حقوقها و پاداشهای نامشروع در دولت یازدهم به این افراد پرداخته شده بود. آخرین وعده دولت در این زمینه یک مصاحبه مفصل است!
سرویس سیاسی-
حسن روحانی رئیسجمهور، دیروز در اجتماع مردم استان کرمانشاه بار دیگر به جای پرداختن به علت در ماجرای حقوقهای نجومی در پی مقصر در سالهای گذشته رفته و در سخنانش گفته است: «درباره مسئله حقوقهای نجومی به ملت ایران با کمال صراحت اعلام کنم که متأسفانه در سالهای گذشته تخلفاتی در تمام دستگاههای کشور انجام شده است. این تخلفات اختصاص به قوه مجریه ندارد و مربوط به همه نهادهای عمومی و دستگاههاست. در یک مصاحبه مفصل بهطور صریح به مردم خواهم گفت که جریان حقوقهای غیرمتعارف چه بوده است و ما باید همه با هم با این تخلفات مبارزه کنیم.» کمترین ایراد این تفکر این است که دولت یازدهم هیچگاه نقاط ضعف و ایراد خود را نخواهد شناخت چرا که تمام عیوب را در گذشته میبیند. مشغول شدن به این کار قطعا خطایی است که میتواند منجر به سلب اطمینان مردم از دولت در زمینه برخورد با متخلفان حقوقهای نجومی شود، لذا بهتر آن است که دولت به جای فرافکنی نقاط ضعف خود را شناسایی کند و با عزل متخلفین و حامیان آنها که مسیر مدیریت را برایشان هموار کردهاند اعتماد مردم را جلب کند.
انتظار مردم از دولت سخنرانی در مورد تخلفات گذشته نیست
حسن روحانی در سخنانش در جمع مردم کرمانشاه در ادامه موضوع فیشهای حقوقی میگوید: «مردم، اهمال، قصور و یا تقصیری که چند سال قبل انجام شده و بهخاطر آن آمریکا 2 میلیارد دلار از پول ملت را برداشته و نیز تخلف 3 هزار میلیاردی و 12 هزار میلیاردی را فراموش نخواهند کرد.» متاسفانه رئیسجمهور هنوز در موضوع برخورد با فساد موجود در دولت سرگرم شمارش موارد تخلف در گذشته است.
سه سال از دولت یازدهم سپری شده و در این مدت آنقدر دولت سرگرم یافتن و شمارش تخلفات گذشته بوده که از حال امروزش غافل مانده است. قطعا مردم از دولت و رئیس آن انتظار سخنرانی پیرامون تخلفات گذشته را ندارند اما انتظار مردم از دولت و آنچه در حوزه مسئولیتش است برخورد با مفاسد اقتصادی است که هم اینک در دولت و زیرمجموعههای آن وجود دارد و فیشهای نجومی و پاداشهای نامشروع از نمونههای بارز آن است. چنانکه ممکن است مشابه آن چیزهایی که روحانی از آنها به عنوان تخلفات گذشته یاد میکند در دولت یازدهم نیز به وقوع پیوسته باشد.
باز هم حسین فریدون!
دیروز خبری توسط خبرگزاری فارس منتشر کرد مبنی بر اینکه پنج نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی در اجرای ماده 209 آییننامه داخلی مجلس سوال خود از علی طیبنیا وزیر امور اقتصادی و دارایی را به هیئت رئیسه مجلس ارائه دادند. این پنج نماینده مجلس در این سوال از وزیر اقتصاد پرسیدهاند: «طی چه مجوزی بانک ملت 1/5 میلیون درهم از منابع پولی ملت ایران با هدایت دستیار ویژه رئیسجمهور سپردهگذاری نموده است؟»
البته پیش از این قاضی سراج رئیس سازمان بازرسی کل کشور از دخالتها و فشارهای حسین فریدون، برادر و دستیار رئیسجمهور در انتصاب مدیرعامل 234میلیونی بانک رفاه خبر داده بود و نیز گزارشهایی از تاسیس صرافی مشترک مدیرعامل معزول بانک رفاه و دستیار رئیسجمهور در دوره تشدید تحریمها و گرانی ارز و سکه منتشر شده بود. این درحالی است که رئیسجمهور در سخنان دیروز خود ضمن انتقاد از دستگاههای نظارتی گفته است: «با وجود اینکه دستگاههای نظارتی فراوانی در این کشور داریم و این دستگاهها باید این مسائل را حل میکردند اما آنها به تمام وظایف خود عمل نکردهاند.» اما گفتههای کسانی مثل قاضی سراج گویای آن است که متاسفانه دولت در آن بخشهایی که به او تذکراتی داده شده بیتوجه بوده یا دستهایی برای لابیگری برای افرادی که لیاقت احراز پست مدیریت ندارند در تلاش هستند.
در کنار این مسایل باید به رئیس محترم دولت یادآوری کرد که در جامعهای با معیارهای مردمسالاری مطبوعات به عنوان یکی از ارکان نظارت بر عملکرد مسئولان و مدیران شناخته میشوند. در چنین حالتی آیا برخورد دولتمردان با تذکرات و انتقادهای رسانهها آنگونه که باید، بوده است؟ در آغاز کار رفتارها و واکنشها نسبت به افشاگران فیشهای حقوقی نجومی چیزی به جز این بود و نه تنها شاهد استقبال از این افشاگریها نبودیم بلکه در بعضی موارد حمایت از متخلفان و توجیه اقدامات آنها دیده شد. تا اینکه با افزایش افشاگریها و حجم انبوه مطالبات مردمی و در نهایت تاکید رهبر معظم انقلاب بر نامشروع بودن این دریافتها و متخلف بودن این افراد راه را بر هرگونه توجیهی بست.
عزل مدیران متخلف
یعنی ارج نهادن به مدیران پاکدست
رئیس دولت در بخشی از سخنان خود تاکید میکند: «تخلفات از آن مدیران انگشتشماری در کشور بوده به طوری که از میان 8 میلیون نفر بازنشسته و شاغل، فقط چندصد نفر تخلف داشتهاند و مابقی مدیران و کارکنان پاک و زحمتکش هستند و ما نیز نباید تخلفات چندصدنفر را به همه تعمیم دهیم.» البته این سخن درستی است و رهبر معظم انقلاب نیز در دیدار رمضانی هیئت دولت با ایشان فرمودند: «موضوع حقوقهای نجومی، در واقع هجوم به ارزشها است اما همه بدانند که این موضوع از استثناءها است و اکثر مدیران دستگاهها، انسانهای پاکدست هستند، اما همین تعداد کم نیز خیلی بد است و باید حتماً با آن برخورد شود.»
اما باید توجه داشته باشیم که راه حمایت از مدیران پاکدست و دلگرم کردن آنها به خدمت صادقانه برای نظام و مردم ایران مبارزه قاطع با موضوع فساد اقتصادی و فیشهای نجومی و عزل متخلفان و حرامخوران است و این مقصود با شعار و سخنرانی و شمارش تخلفات گذشته حاصل نخواهد شد. نیمی از راه جبران قصور و مافات پذیرش خطا و اشتباه است و نه فرافکنی. .
عاقبت مدیریت اشرافی
آن روزها که افشای فیشهای نجومی از جانب رسانههایی مثل کیهان آغاز شد روزنامه ایران که ارگان مکتوب دولت است در کنار گروهی از روزنامههای زنجیرهای ضمن حمله به منتقدان این فیشها آن را سیاسیکاری خواندند و ضمن بافتن آسمان و ریسمان به موضعگیری علیه منتقدان پرداختند. غافل از آنکه دغدغه کیهان در این گونه مسایل ضدیت با سبک و شیوه مدیریت اشرافی است. تمام حرف بر سر آن است که مدیریت اشرافی تبعات زشت و ناخوشایندی دارد که با اصول و اعتقادات ما هیچگونه همخوانی ندارد و البته یکی از این تبعات بیشتر شدن شکاف و فاصله طبقاتی است.
گزارش دیروز روزنامه ایران «روایتی از تیرهروزی اهالی ته خط هرندی» بود که به خانوادههایی اختصاص داشت که در نهایت رنج و تیرهروزی گذران عمر میکنند. در بخشی از این گزارش آمده است: «آشپزخانه طاهره، جایی در انتهای همین خانه یک و نیم متری به اندازه، 50 سانتیمتر است، یک پیکنیک کوچک سبز قدیمی با چندین کاسه و بشقاب رنگ به رنگ... غذاهایش البته رنگ و لعاب نمیخواهد، هرچیزی دستش برسد، میشود قوت روزانه! اما املت و تخم مرغ و سیب زمینی بیشتر همه آن چیزهایی است که سفره طاهره را تشکیل میدهد. دکتر میپرسد در ماه چند بار گوشت و مرغ مصرف میکند و طاهره سرش را با خجالت میاندازد و پایین میگوید: «به زور شاید ماهی دوبار» حال باید پرسید آیا اینها چیزی جز تبعات مدیریت اشرافی است؟ و تا زمانی که چنین خانوادههایی داریم که در تیرهروزی گذران عمر میکنند دریافت حقوقهای نجومی از جانب عدهای جز تجاوز به حقوق دیگران و حرامخواری نام دیگری دارد؟