پدرخواندههای دولت چه کسانی هستند که داد وزیران را درآوردند؟(خبر ویژه)
چه کسانی در دولت کرسی پدرخواندگی اقتصاد برای خود برپا کردهاند که فریاد وزرای حوزه اقتصاد و تولید را درآورده است؟
دکتر محمد سلیمانی نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی درباره نامه هشدار آمیز وزرای اقتصاد، صنعت، رفاه و دفاع به رئيس- مبنی بر چاره نکردن رکود و تردید مردم در توافق هستهای- نوشت: با توجه به اینکه حدود 50 درصد تولید ناخالص ملی تحت پوشش وزارت صنعت و معدن و تجارت است و مدیریت اقتصاد، کشور هم عملا با وزارت اقتصاد است و تامین اجتماعی جامعه و رفاه با وزارت رفاه و تامین اجتماعی است و کل صنعت تولید بخش دفاع در حوزه وزارت دفاع است، باید این نامه را جدی گرفت.
وی ادامه میدهد: سؤال این است که مگر این 4 وزیر خودشان مسئول نیستند؟ مگر همه آنها در کمیسیونهای نظیر زیربنایی دولت حضور ندارند؟ مگر در دولت غائبند؟ پس چرا مجبور به نوشتن چنین نامهای شدهاند؟ ادعای عدم دسترسی وزرا به ریاست محترم جمهور بیاساس و غیرقابل قبول است، چون هیئت دولت مرتب هر هفته دو جلسه با حضور رئيسجمهور دارد. پس ذهن به کدام سمت میرود؟ این عزیزان خواستهاند در تاریخ ثبت شود که دولت همه امور را رها کرده است و همه چیز را به توافقنامه گره زده است. ولی این 4 وزیر میدانند که این سیاستها غلط اندر غلط هستند و ره به جایی مطلوب نمیبرند و بدین گونه خواستهاند تا هم وجدان خود را راضی کنند و هم به مردم بگویند بدانید امضای توافق شقالقمر نمیکند و باید سیاستهای دولت تغییر کند و مردمی شود.
این 4 وزیر با این نامه خواستند صف خود را از شعاردهندگان و آماردهندگان دولتی جدا کنند. خواستند به مردم بگویند، آنها شریک در شعارهای توخالی و دروغ نظیر «از رکود عبور کردیم» نیستند. گرچه خیلی دیر این اعتراف را کردند و اطلاعرسانی کردند ولی دیدند عدم رساندن فریاد خود به مردم، سکوت در تاریخ آنها ثبت خواهد شد و خواستند این نامه تاریخی شود. اما آیا صرفا صدور نامه برای ثبت در تاریخ کافی است؟ مطمئناً، خیر. مطالبه مردم از این عزیزان ارائه راه کار است.
مردم میخواهند بدانند راه حل این 4 وزیر و عملکرد آنها چه بوده است؟این وزرا از دولت چه خواستهاند که پاسخ نگرفتهاند؟ مشکل آنها با کدام بخشهاست؟ چه کسانی در دولت کرسی «پدرخواندگی اقتصاد» برای خود برپا کردهاند که این گونه وزرای اقتصادی و تولیدی را به فریاد درآورده است؟ پشت صحنه اقتصاد ایران چه کسانی و با چه گرایشاتی دیکتاتوری برپا کردهاند که به رکود کشیدن اقتصاد به نفع آنهاست؟ این وزرا که خودشان متولی اقتصاد هستند، از دست چه جریانات و چه کسانی شاکی هستند؟
به گزارش رجانیوز، دکتر سلیمانی خاطرنشان کرد: آمارهای ارائه شده توسط این 4 وزیر و متن نامه نشان از برخی بیکفایتیها در حوزه اقتصاد دارد، امری که مدتهاست اقتصاددانان دلسوز کشور- از هر قشر و گرایش و سلیقهای- به آن تاکید داشتهاند. اعتراف وزرا به از دست رفتن 180 هزار میلیارد تومان مردم در بازار سرمایه، اعترافی تکاندهنده است.
توجه شود این رقم معادل بودجه جاری کل کشور است. این خسارت به مردم را چه کسی جبران میکند؟ و دولت چه پاسخی به آن دارد؟ توجه شود که این بار دولت نمیتواند بگوید مقصر دولت قبلی است یا مقصر را تحریمها معرفی کند. چون نامه این 4 وزیر چیز دیگری را میگوید و نشان میدهد.
وی همچنین تصریح کرد: 4 وزیر محترم میدانند که مردم و اقتصاددانان فهمیدهاند که نقدینگی کشور در دو سال اخیر دولت یازدهم حدود 400 هزار میلیارد تومان افزایش داشته است، یعنی دو برابر شده است. در نتیجه با این نامه تئوری دولت مبنی بر تورمزا بودن مسکن مهر و تاثیر مسکن مهر در نقدینگی مردود اعلام شد. نظریه همه چیز را گردن تحریم انداختن مردود شد. تفکر وعده دادن همه زمینهها به پسا توافق ناقصالخلقه گردید. ولی این نامه نشان داد دولت باید کمر همت به خدمت بدون منت با تکیه بر اقتصاد مقاومتی و مردمی ببندد و سیاستها را اصلاح اساسی کند و افراد مسبب این وضعیت را تغییر دهد و تنبلی و سستی را کنار بگذارد و مردانه در میدان اقتصاد برای بهبود وضعیت اقتصادی و معیشتی کشور عمل کند.