عالم برزخ و وضعيت انسان در آن(خوان حکمت)
در جريان مرگ به بعد، بر اراده و تصميم و امثال ذلك مُهر الهي زده ميشود. انسان در زمان احتضار به بعد خيلي از چيزها براي او روشن ميشود، امّا هيچ كاري از او ساخته نيست. يعني ايمان بياورد، توبه كند، ذكري بگويد كه با فعل به كمال برسد؛ اين چنين نيست. اين قفل شدن اراده براي آن است كه اينها در دنيا كليد اراده دست خودشان بود، ميتوانستند ايمان بياورند؛ ولي به سوء اختيار خود اين در را قفل كردند. ايمان نياوردند، عمل صالح انجام ندادند و مانند آن. اين كليد از زمان احتضار به بعد از دست اينها گرفته ميشود؛ اينها ميفهمند، ولي نميتوانند ايمان بياورند!
جريان (خواب)، نموداري از ناتواني انسان
در هنگام مرگ
نمودار ضعيفي از جريان احتضار و برزخ همين جريان رؤياست. خيلي از افرادند كه در عالم خواب مطالبي برايشان روشن ميشود؛ ولي وقتي كه بيدار شدند، ميگويند اي كاش ما اين مطلب را سوال ميكرديم، اي كاش اينچنين ميگفتيم! در خواب ارادة انسان قفل است، تابع عقائد و اخلاق و اعمال گذشتة اوست. وقتي بيدار شد، اهل آرزوست كه اي كاش اين مطلب را ميپرسيدم، اي كاش فلان مطلب را طرح ميكردم. امّا اگر در زمان بيداري يك ارادة شفافي داشته باشد كه با آن بتواند عقائد خوب و اخلاق خوب و اعمال خوب انجام بدهد، رؤياي مبشّره هم دارد. همة ما تجربه كرده ايم كه در عالم خواب اگر رؤيايي نصيب ما بشود، آن رؤيا در اختيار ما نيست؛ بلكه در اختيار عقائد و اخلاق ماست. اين نموداري از جريان مرگ است، براي اينكه خود خواب مرحلة ضعيفي از تَوفي است كه: اَللهُ يَتَوَفَي الاَنفُسِ حِينَ مُوتِهَا وَ الَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنامِهَا (1). بخشي از جريان مرگ در همين رؤيا براي ما مطرح است.
متعلّق آرزوي انسان هنگام مرگ و قيامت
اين (لِيتَ) و (لَعَلِّ) كه در حال احتضار يا در قيامت مطرح است، گاهي به لحاظ تَمنّي اصل رجوع به دنياست؛ ميگويند اي كاش ما به دنيا بر ميگشتيم. گاهي به لحاظ عمل صالحة بعد از رجوع است، ميگويند: اگر ما به دنيا بر گرديم، اميدواريم كه كار صالح انجام بدهيم؛ اين (لِيتَ) و (لَعَلِّ) آية 27 سورة انعام اين بود: وَ لُو تَرَي اِذْ وُقِفُوا عَلَي النّارِ فَقالُوا يا لِيتَنَا نُرَد، اي كاش برگرديم و تكذيب نكنيم دين خدا را؛ كه اين «لِيتَ» قبل از رد ذكر شده است، كه هم اصل رجوع مورد رجاء است، هم عدم تكذيب و انجام عمل صالح. ولي در آیه 99 مومنون اصل رجوع، محل رجاء نيست، بلكه محل درخواست است. ميگويند: رَبِّ ارْجِعُونِ. لَعَلّي اَعمَلُ صالِحاً. سخن در اين نيست كه اي كاش ما بر گرديم؛ سخن در اين است كه ما را برگردان، شايد، به اميد اينكه عمل صالح انجام بدهيم. البتّه خود اين درخواست رَبِّ ارْجِعُونِ مصداقي از مصاديق تَمنّي و اميد است.
وضعيت انسان در عالم برزخ
بعد ميفرمايد: وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرزَخٌ اِلَي يُومِ يُبعَثُون (2). اينها چون در حال احتضارند، در دالان ورودي به برزخند، هنوز از دنيا كاملاً جدا نشده اند. وقتي از دنيا جدا شدند، وارد برزخ مي شوند ؛ لذا فرمود: وراي اينها، يعني پيش روي اينها برزخ است. تعبير از اَمام و پيش رو به «وراء» براي آن است كه اين يك پيش روئي است كه محيط به انسان است و انسان را در خود فرو ميبرد. يك پيش روئي نيست كه در اختيار انسان باشد، انسان به استقبال او برود؛ بلكه او انسان را جذب مي كند. نظير وَ كانَ وَرائَهُمْ مَلِكٌ يَأخُذُ كُلِّ سَفينَهٍ غَصباً (3). منظور از «برزخ» هم همان عالم قبر به بعد است. وقتي از امام(ع) سوال ميكنند كه: برزخ از كِي شروع ميشود ؟ فرمود: مُنذُ القَبر(4). ديگر ما 4 عالم نداريم؛ عالم دنيا، عالم قبر، عالم برزخ، عالم قيامت ! اين 3 عالم است ؛ دنيا هست و برزخ هست و قيامت. برزخ همان عالم قبر است. حالا كسي كه در يك قبرستاني دفن شد، او خودش احساس مي كند كه وضع لَحَدش چگونه است، چه کسی به سراغ او ميآيد؛ او ميبيند كه چند نفر در همين قبر آمدند، سئوال كردند، قبر به او فشار ميدهد؛ يا مَدَّ البَصَر(5) (تا چشم کار میکند) وسيع ميشود، رُوضَهٌ مِنْ رِياضِ الجَنَّه ميشود، يا حُفرَهٌ مِنْ حُفَرِ النّيران (6) مي شود. او مي بيند، يك ؛ و همين جا كه دفن شد، اينجا را ميبيند، دو؛ و حق ميبيند نه خيال، سه؛ ولي ديگران يك گور و يك چالهاي ميبينند، چهار.
خواب ديدنِ انسان، از روشنترين دلایل عالم برزخ
مرحوم كليني (رض) در روضة كافي روایتی نقل كرد كه عصاره اش اين بود كه بشر اوّلي گرچه ميخوابيد، ولي رؤيايي نداشت. حرف انبياء را هم نميپذيرفتند. بعد به انبياء ميگفتند: حالا اگر ما حرف هاي شما را اطاعت كنيم، چه ميشود؟ آنها جواب ميدادند: گذشته از اينكه در دنيا راحتيد، بعد از مرگ جزاي خود را ميبينيد. انكار آنها بيشتر ميشد، ميگفتند: بعد از مرگ كه خبري نيست! انسان وقتي مرد، ميپوسد. انبياء ميگفتند: خير، انسان كه ميميرد از پوست به در ميآيد، نه بپوسد و شما براي هميشه زندهايد. انكار اينها بيشتر ميشد؛ تا رؤيا را خداي سبحان نصيب بشر اوّلي كرد كه اينها وقتي ميخوابيدند چيزها را در عالم رؤيا مي ديدند. بعد به حضور انبياءشان ميرفتند، ميگفتند: اينها چيست كه ما در عالم خواب ميبينيم؟ آنها ميفرمودند: آنچه را كه شما در رؤيا ميبينيد، نمونهاي از آن حرفهایي است كه ما ميزنيم. اين از لطيفترين روايات ماست! اين خيلي تبيين ميكند كه مسئله برزخ چگونه است.
البتّه مسئله برزخ غير از مسئله معاد است؛ حالا در مسئله معاد دوباره آن بدن بر ميگردد، مطلب ديگری است. ولي در برزخ انسان قبرش يا رُوضَهٌ مِنْ رِياضِ الجَنَّه است، يا حُفرَهٌ مِنْ حُفَرِ النّيران. اگر كسي كافر بود، در دريا هم غرق بشود؛ ميرود مستقيم در آتش! در جريان قوم نوح فرمود: وقتي طوفان آمد و آب فراگير شد: اُغرِقُوا فَاُدْخِلُوا ناراً (7)، نه ثُمَّ اُدْخِلُوا. اينها رفتند در آب، مستقيماً رفتند در آتش؛ يعني يك آتشي است كه در آب هم هست. خُب آن آتش برزخي در آب هم هست! اگر آتش دنيایي باشد ، ديگر در آب نيست! اگر عبارت اين بود كه اُغرِقُوا ثُمَّ اُدخِلُوا ناراً، يعني بعد از غرق كه زمين خشك شده بود، اينها دوباره مثلاً سوخت و سوز داشتند؛ امّا با (فاء) است كه فاصله اي در كار نيست، ترتيب بلا فصل است. يعني اينها همين كه وارد اين آب شدند، غرق شدند؛ مستقيماً در آتش رفتند. اين ميشود «برزخ».
بيانات حضرت آيتالله جوادي آملي (دام ظلّه)
در جلسة درس تفسير سورة مؤمنون در جمع طلاب
و فضلاي حوزة علمية قم ـ 10/ 7/1390
(1) زمر / 42 (2) مؤمنون / 100
(3) كهف / 79 (4) تفسير نورالثقلين / 2 / 553
(5) ر. ك: بحارالأنوار / 22 / 379
(6) بحارالأنوار / جلد 6 / صفحه 215 (7) نوح / 25
خوان حکمت در دهه ولایت (قربان تا غدیر)روزهای زوج منتشر میشود.
جريان (خواب)، نموداري از ناتواني انسان
در هنگام مرگ
نمودار ضعيفي از جريان احتضار و برزخ همين جريان رؤياست. خيلي از افرادند كه در عالم خواب مطالبي برايشان روشن ميشود؛ ولي وقتي كه بيدار شدند، ميگويند اي كاش ما اين مطلب را سوال ميكرديم، اي كاش اينچنين ميگفتيم! در خواب ارادة انسان قفل است، تابع عقائد و اخلاق و اعمال گذشتة اوست. وقتي بيدار شد، اهل آرزوست كه اي كاش اين مطلب را ميپرسيدم، اي كاش فلان مطلب را طرح ميكردم. امّا اگر در زمان بيداري يك ارادة شفافي داشته باشد كه با آن بتواند عقائد خوب و اخلاق خوب و اعمال خوب انجام بدهد، رؤياي مبشّره هم دارد. همة ما تجربه كرده ايم كه در عالم خواب اگر رؤيايي نصيب ما بشود، آن رؤيا در اختيار ما نيست؛ بلكه در اختيار عقائد و اخلاق ماست. اين نموداري از جريان مرگ است، براي اينكه خود خواب مرحلة ضعيفي از تَوفي است كه: اَللهُ يَتَوَفَي الاَنفُسِ حِينَ مُوتِهَا وَ الَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنامِهَا (1). بخشي از جريان مرگ در همين رؤيا براي ما مطرح است.
متعلّق آرزوي انسان هنگام مرگ و قيامت
اين (لِيتَ) و (لَعَلِّ) كه در حال احتضار يا در قيامت مطرح است، گاهي به لحاظ تَمنّي اصل رجوع به دنياست؛ ميگويند اي كاش ما به دنيا بر ميگشتيم. گاهي به لحاظ عمل صالحة بعد از رجوع است، ميگويند: اگر ما به دنيا بر گرديم، اميدواريم كه كار صالح انجام بدهيم؛ اين (لِيتَ) و (لَعَلِّ) آية 27 سورة انعام اين بود: وَ لُو تَرَي اِذْ وُقِفُوا عَلَي النّارِ فَقالُوا يا لِيتَنَا نُرَد، اي كاش برگرديم و تكذيب نكنيم دين خدا را؛ كه اين «لِيتَ» قبل از رد ذكر شده است، كه هم اصل رجوع مورد رجاء است، هم عدم تكذيب و انجام عمل صالح. ولي در آیه 99 مومنون اصل رجوع، محل رجاء نيست، بلكه محل درخواست است. ميگويند: رَبِّ ارْجِعُونِ. لَعَلّي اَعمَلُ صالِحاً. سخن در اين نيست كه اي كاش ما بر گرديم؛ سخن در اين است كه ما را برگردان، شايد، به اميد اينكه عمل صالح انجام بدهيم. البتّه خود اين درخواست رَبِّ ارْجِعُونِ مصداقي از مصاديق تَمنّي و اميد است.
وضعيت انسان در عالم برزخ
بعد ميفرمايد: وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرزَخٌ اِلَي يُومِ يُبعَثُون (2). اينها چون در حال احتضارند، در دالان ورودي به برزخند، هنوز از دنيا كاملاً جدا نشده اند. وقتي از دنيا جدا شدند، وارد برزخ مي شوند ؛ لذا فرمود: وراي اينها، يعني پيش روي اينها برزخ است. تعبير از اَمام و پيش رو به «وراء» براي آن است كه اين يك پيش روئي است كه محيط به انسان است و انسان را در خود فرو ميبرد. يك پيش روئي نيست كه در اختيار انسان باشد، انسان به استقبال او برود؛ بلكه او انسان را جذب مي كند. نظير وَ كانَ وَرائَهُمْ مَلِكٌ يَأخُذُ كُلِّ سَفينَهٍ غَصباً (3). منظور از «برزخ» هم همان عالم قبر به بعد است. وقتي از امام(ع) سوال ميكنند كه: برزخ از كِي شروع ميشود ؟ فرمود: مُنذُ القَبر(4). ديگر ما 4 عالم نداريم؛ عالم دنيا، عالم قبر، عالم برزخ، عالم قيامت ! اين 3 عالم است ؛ دنيا هست و برزخ هست و قيامت. برزخ همان عالم قبر است. حالا كسي كه در يك قبرستاني دفن شد، او خودش احساس مي كند كه وضع لَحَدش چگونه است، چه کسی به سراغ او ميآيد؛ او ميبيند كه چند نفر در همين قبر آمدند، سئوال كردند، قبر به او فشار ميدهد؛ يا مَدَّ البَصَر(5) (تا چشم کار میکند) وسيع ميشود، رُوضَهٌ مِنْ رِياضِ الجَنَّه ميشود، يا حُفرَهٌ مِنْ حُفَرِ النّيران (6) مي شود. او مي بيند، يك ؛ و همين جا كه دفن شد، اينجا را ميبيند، دو؛ و حق ميبيند نه خيال، سه؛ ولي ديگران يك گور و يك چالهاي ميبينند، چهار.
خواب ديدنِ انسان، از روشنترين دلایل عالم برزخ
مرحوم كليني (رض) در روضة كافي روایتی نقل كرد كه عصاره اش اين بود كه بشر اوّلي گرچه ميخوابيد، ولي رؤيايي نداشت. حرف انبياء را هم نميپذيرفتند. بعد به انبياء ميگفتند: حالا اگر ما حرف هاي شما را اطاعت كنيم، چه ميشود؟ آنها جواب ميدادند: گذشته از اينكه در دنيا راحتيد، بعد از مرگ جزاي خود را ميبينيد. انكار آنها بيشتر ميشد، ميگفتند: بعد از مرگ كه خبري نيست! انسان وقتي مرد، ميپوسد. انبياء ميگفتند: خير، انسان كه ميميرد از پوست به در ميآيد، نه بپوسد و شما براي هميشه زندهايد. انكار اينها بيشتر ميشد؛ تا رؤيا را خداي سبحان نصيب بشر اوّلي كرد كه اينها وقتي ميخوابيدند چيزها را در عالم رؤيا مي ديدند. بعد به حضور انبياءشان ميرفتند، ميگفتند: اينها چيست كه ما در عالم خواب ميبينيم؟ آنها ميفرمودند: آنچه را كه شما در رؤيا ميبينيد، نمونهاي از آن حرفهایي است كه ما ميزنيم. اين از لطيفترين روايات ماست! اين خيلي تبيين ميكند كه مسئله برزخ چگونه است.
البتّه مسئله برزخ غير از مسئله معاد است؛ حالا در مسئله معاد دوباره آن بدن بر ميگردد، مطلب ديگری است. ولي در برزخ انسان قبرش يا رُوضَهٌ مِنْ رِياضِ الجَنَّه است، يا حُفرَهٌ مِنْ حُفَرِ النّيران. اگر كسي كافر بود، در دريا هم غرق بشود؛ ميرود مستقيم در آتش! در جريان قوم نوح فرمود: وقتي طوفان آمد و آب فراگير شد: اُغرِقُوا فَاُدْخِلُوا ناراً (7)، نه ثُمَّ اُدْخِلُوا. اينها رفتند در آب، مستقيماً رفتند در آتش؛ يعني يك آتشي است كه در آب هم هست. خُب آن آتش برزخي در آب هم هست! اگر آتش دنيایي باشد ، ديگر در آب نيست! اگر عبارت اين بود كه اُغرِقُوا ثُمَّ اُدخِلُوا ناراً، يعني بعد از غرق كه زمين خشك شده بود، اينها دوباره مثلاً سوخت و سوز داشتند؛ امّا با (فاء) است كه فاصله اي در كار نيست، ترتيب بلا فصل است. يعني اينها همين كه وارد اين آب شدند، غرق شدند؛ مستقيماً در آتش رفتند. اين ميشود «برزخ».
بيانات حضرت آيتالله جوادي آملي (دام ظلّه)
در جلسة درس تفسير سورة مؤمنون در جمع طلاب
و فضلاي حوزة علمية قم ـ 10/ 7/1390
(1) زمر / 42 (2) مؤمنون / 100
(3) كهف / 79 (4) تفسير نورالثقلين / 2 / 553
(5) ر. ك: بحارالأنوار / 22 / 379
(6) بحارالأنوار / جلد 6 / صفحه 215 (7) نوح / 25
خوان حکمت در دهه ولایت (قربان تا غدیر)روزهای زوج منتشر میشود.