آیا قرآن کتابی مردانه است؟!
احمد رضا دردشتی
مقاله حاضر پاسخی است به این شبهه که چرا خطابهای قرآن بیشتر به لفظ مردانه است و آیا این به معنی برتری مردان بر زنان است یا علت دیگری دارد؟
***
قرآن، آخرین پیام آسمانی خداوند برای انسانهاست که با زبان عربی روشن و فصیح بر قلب پیامبر رحمت محمدمصطفی(ص) نازل شده است؛ برپایه ادله متقن عقلی و دینی، رسالت پیامبر اسلام، رسالتی فرازمانی و فرامکانی(1) است و او آخرین پیامآور خداوند(2) برای بشریت تا برپایی قیامت کبراست؛ اما مخاطبان اولیه رسالت او که بطور طبیعی باید حامل پیام او به دیگر مردمان باشند(3)، اعراب شبهجزیره عربستان بودند و ضرورتا باید پیام او را درک میکردند تا بتوانند تبلیغگر آن باشند؛ از این رو قرآن با زبان عربی فصیح نازل شد و قاعدتا میبایست تمام الزامات و قواعد زبان عربی را رعایت کند تا مخاطبان نخست او محتوای پیامش را بفهمند و آن را به دیگران منتقل کنند؛ توجه به این نکته مهم و کلیدی علاوه بر اینکه ما را در فهم بهتر مقاصد قرآن یاری میکند، موجب رفع برخی سوءفهمها در برداشت از آن میشود؛ یکی از این سوءفهمها این است که از سبک بیانی ادبی قرآن، که امری اعتباری و قراردادی است، نتایج الهیاتی، فلسفی و اخلاقی بگیریم! کاری که در شبهه حاضر روی داده است.
چکیده شبهه این است که در قرآن کریم، همه جا، مردان بر زنان برتری داده شدهاند؛ در بسیاری از آیات، حتی روی سخن با مردان است و گویی زنان وجود یا ارزش مخاطب بودن را ندارند! حتی در جایی که بر فرض، مخاطب، همه زنان و مردان هستند، از افعال و کلمات مختص مردان استفاده شده است؛ آیا این به معنای فروتر بودن زنان در ذهن و زبان آورنده قرآن نیست؟!
در پاسخ باید گفت برای کسی که با ادبیات عرب و مختصات زبان عربی آشنا نیست، ممکن است پرسشها و ابهامهای گوناگونی در ارتباط با سبک بیانی قرآن ایجاد شود؛ این ابهامها گاهی موجب شبهات بنیادیتری در عرصه هستیشناسی، انسانشناسی، ارزششناسی و معرفتشناسی اسلام میشود؛ طبیعتا آشنا شدن با سبک بیانی قرآن، که همان سبک بیانی عرب فصیح و اصیل است، بر بسیاری از برداشتهای نادرست از آیات قرآن و احیانا پندارهای باطلی که به این کتاب آسمانی نسبت داده شده و میشود، خط بطلان میکشد؛ بدون شک، قرآن کریم در قالب زبان عربی نازل شده و ممکن نیست که از چارچوبهای شناخته شده و اصیل عرب زبانان، خارج شود و باید به ملزومات و مختصات این زبان وفادار بماند تا مخاطبانش بتوانند به مقاصد او راهیابند و آموزههایش را فهم کنند؛ اگر جز این باشد، حتی برای مخاطبان نخستین خود هم نامفهوم خواهد بود و به طریق اولی برای مخاطبان بعدی و بویژه مخاطبان غیرعرب، نامفهومتر خواهد ماند؛ یکی از پرسشها و ابهامهایی که فراوان مورد توجه قرار میگیرد و برداشتهای نادرستی را، خصوصا برای خانمهای متدین و علاقهمند به ارزشهای دینی، ایجاد میکند و همین برداشتها در بسیاری از مواقع، دستاویز بدخواهان و کجاندیشان برای نکوهش اسلام و معرفی آن به عنوان یک دین زنستیز و نامهربان با جنس زن، میشود، این است که ظاهرا خطابات قرآن در بسیاری از موارد، متوجه مردان است و گویی اصلا زنان را به حساب نیاورده و برای آنها ارزشی قائل نشده است و زنان را طفیل وجود مردان در نظر گرفته است! استفاده مکرر قرآن از ضمایر و کلمات مخصوص مذکر به عنوان یکی از دلایل برجسته بر این مدعا بیان شده است؛ مثلا گفتهاند: در هیچ کجا خطاب «یا ایتها اللاتی آمنن» نیامده است و همه جا گفته شده: «یا ایها الذین آمنوا»؛ یا در جريان بازگویی قصه حضرت مريم(س) در سوره تحریم آمده است: «وَصَدَّقَتْ بِكَلِمَاتِ رَبِّهَا وَكُتُبِهِ وَكَانَتْ مِنَ الْقَانِتِينَ»؛(4)كلمات و کتابهای پروردگارش را تصديق کرد و از فرمانبرداران (خداوند) بود» و این در حالی است که باید گفته میشد: وَ كانَتْ مِنَ القانِتات! و نظایر بیشمار دیگر...
قرآن، سخنی عربی
و فصیح
چنانکه گفتیم اين برداشت ناصحيح از ظواهر قرآن ناشی از ناآشنا بودن با مختصات زبان عربی است؛ در زبان عربی وقتی بخواهند جمعی، که همه از زنان هستند، را مخاطب قرار دهند از ضمایر و اسمهای اشاره و دیگر خطابات مؤنث استفاده میکنند، اما اگر جمع مورد نظر، همه مرد باشند یا مردان و زنان همه با هم مورد خطاب قرار گیرند، از ضمایر و خطابات مذکر استفاده میشود؛ بنابر این در اکثر مواردی که در قرآن از خطابات مذکر استفاده شده است، زنان و مردان همه با هم مورد نظر بودهاند؛ مگر مواردی که خطاب، مخصوص مردان باشد؛ بنابر این خطاب «یاایها الذین آمنوا» در اکثر موارد، همه اهل ایمان، اعم از مرد و زن، را مخاطب قرار داده است؛ کلماتی مانند: المؤمنین، الصالحین، المستغفرین، الحامدون، و ...هم شامل مردان است و هم شامل زنان؛ در برخی از روایات آمده است که همین توهم برای برخی از زنان در زمان پیامبر اکرم هم پیش آمده بود و به عنوان اعتراض، همین تردید را به پیامبر عرضه کردند و پیامبر هم همین پاسخ را برای آنها بیان کرد.
برخی از مفسران گفتهاند آیه 35 سوره احزاب برای دلجویی و اطمینان قلب زنان مؤمن و معترض نازل شده است؛ از این رو هرچند قرآن كريم در بعضي سورهها مثل آل عمران، ارزشهای معنوی و اخلاقی را با الفاظ مذكّر آورده و مثلا ميفرمايد: «اَلصّابِرينَ وَ الصّادِقينَ وَ الْقانِتينَ وَ الْمُنْفِقينَ وَ الْمُسْتَغْفِرينَ بِالأسْحارِ» (شكيبايان و راستگويان و عبادتپيشگان و انفاق كنندگان و استغفار كنندگان در سحرگاهان)(5)اما در سوره احزاب مشخص ميكند كه در اين فضائل، زن و مرد همتاي هم هستند و به هر دو گروه استقلال داده و ميفرمايد: «اِنَّ المُسْلِمينَ وَ الْمُسْلِماتِ وَ الْمُؤمِنينَ وَ الْمُؤمِناتِ وَالْقانِتينَ وَ الْقانِتاتِ وَالصّادقينَ وَ الصّادقاتِ...» (مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان مؤمن و مردان و زنان فرمانبردار و مردان و زنان راستگو...)(6).
حال اگر در توصیف مريم(س) میگوید: «وَ كانَتْ مِنَ القانِتين» و نگفته است: «وکانت من القانتات» برای این نیست كه «قانتات» نداريم و فرمانبرداران خداوند تنها مردان هستند؛ بلکه قانتین شامل زنان و مردان هر دو میشود و خداوند در سوره احزاب صریحا فرموده است: «وَالقانِتينَ وَالْقانِتاتِ»؛ این سبک سخن گفتن تنها براي حفظ و رعايت فرهنگ محاوره عربی است.طبق قواعد فرهنگ زبان عرب و برخی از زبانهای دیگر، آنجا که مخاطب هم زنان و هم مردان هستند، از ضمایر، اسم اشارهها و افعال مذکر استفاده میشود و این شیوه، صرفا جنبه اعتباری دارد نه جنبه حقیقی و ارزشی! علاوه بر اين، خود قرآن تصریح میکند که مخاطب اصلی من در معارف و ارزشهای توحیدی، جان و قلب انسانهاست(7) و روشن است که روح و دل انسانها نه مذكّر است و نه مؤنث!
*مرکز مطالعات وپاسخگویی
به شبهات حوزه علمیه قم
1- سبأ/28 وفرقان/1
2- احزاب/40
3- انعام/19
4- تحریم/12
5- آل عمران/ 17
6- احزاب/ 35
7- ق/37
مقاله حاضر پاسخی است به این شبهه که چرا خطابهای قرآن بیشتر به لفظ مردانه است و آیا این به معنی برتری مردان بر زنان است یا علت دیگری دارد؟
***
قرآن، آخرین پیام آسمانی خداوند برای انسانهاست که با زبان عربی روشن و فصیح بر قلب پیامبر رحمت محمدمصطفی(ص) نازل شده است؛ برپایه ادله متقن عقلی و دینی، رسالت پیامبر اسلام، رسالتی فرازمانی و فرامکانی(1) است و او آخرین پیامآور خداوند(2) برای بشریت تا برپایی قیامت کبراست؛ اما مخاطبان اولیه رسالت او که بطور طبیعی باید حامل پیام او به دیگر مردمان باشند(3)، اعراب شبهجزیره عربستان بودند و ضرورتا باید پیام او را درک میکردند تا بتوانند تبلیغگر آن باشند؛ از این رو قرآن با زبان عربی فصیح نازل شد و قاعدتا میبایست تمام الزامات و قواعد زبان عربی را رعایت کند تا مخاطبان نخست او محتوای پیامش را بفهمند و آن را به دیگران منتقل کنند؛ توجه به این نکته مهم و کلیدی علاوه بر اینکه ما را در فهم بهتر مقاصد قرآن یاری میکند، موجب رفع برخی سوءفهمها در برداشت از آن میشود؛ یکی از این سوءفهمها این است که از سبک بیانی ادبی قرآن، که امری اعتباری و قراردادی است، نتایج الهیاتی، فلسفی و اخلاقی بگیریم! کاری که در شبهه حاضر روی داده است.
چکیده شبهه این است که در قرآن کریم، همه جا، مردان بر زنان برتری داده شدهاند؛ در بسیاری از آیات، حتی روی سخن با مردان است و گویی زنان وجود یا ارزش مخاطب بودن را ندارند! حتی در جایی که بر فرض، مخاطب، همه زنان و مردان هستند، از افعال و کلمات مختص مردان استفاده شده است؛ آیا این به معنای فروتر بودن زنان در ذهن و زبان آورنده قرآن نیست؟!
در پاسخ باید گفت برای کسی که با ادبیات عرب و مختصات زبان عربی آشنا نیست، ممکن است پرسشها و ابهامهای گوناگونی در ارتباط با سبک بیانی قرآن ایجاد شود؛ این ابهامها گاهی موجب شبهات بنیادیتری در عرصه هستیشناسی، انسانشناسی، ارزششناسی و معرفتشناسی اسلام میشود؛ طبیعتا آشنا شدن با سبک بیانی قرآن، که همان سبک بیانی عرب فصیح و اصیل است، بر بسیاری از برداشتهای نادرست از آیات قرآن و احیانا پندارهای باطلی که به این کتاب آسمانی نسبت داده شده و میشود، خط بطلان میکشد؛ بدون شک، قرآن کریم در قالب زبان عربی نازل شده و ممکن نیست که از چارچوبهای شناخته شده و اصیل عرب زبانان، خارج شود و باید به ملزومات و مختصات این زبان وفادار بماند تا مخاطبانش بتوانند به مقاصد او راهیابند و آموزههایش را فهم کنند؛ اگر جز این باشد، حتی برای مخاطبان نخستین خود هم نامفهوم خواهد بود و به طریق اولی برای مخاطبان بعدی و بویژه مخاطبان غیرعرب، نامفهومتر خواهد ماند؛ یکی از پرسشها و ابهامهایی که فراوان مورد توجه قرار میگیرد و برداشتهای نادرستی را، خصوصا برای خانمهای متدین و علاقهمند به ارزشهای دینی، ایجاد میکند و همین برداشتها در بسیاری از مواقع، دستاویز بدخواهان و کجاندیشان برای نکوهش اسلام و معرفی آن به عنوان یک دین زنستیز و نامهربان با جنس زن، میشود، این است که ظاهرا خطابات قرآن در بسیاری از موارد، متوجه مردان است و گویی اصلا زنان را به حساب نیاورده و برای آنها ارزشی قائل نشده است و زنان را طفیل وجود مردان در نظر گرفته است! استفاده مکرر قرآن از ضمایر و کلمات مخصوص مذکر به عنوان یکی از دلایل برجسته بر این مدعا بیان شده است؛ مثلا گفتهاند: در هیچ کجا خطاب «یا ایتها اللاتی آمنن» نیامده است و همه جا گفته شده: «یا ایها الذین آمنوا»؛ یا در جريان بازگویی قصه حضرت مريم(س) در سوره تحریم آمده است: «وَصَدَّقَتْ بِكَلِمَاتِ رَبِّهَا وَكُتُبِهِ وَكَانَتْ مِنَ الْقَانِتِينَ»؛(4)كلمات و کتابهای پروردگارش را تصديق کرد و از فرمانبرداران (خداوند) بود» و این در حالی است که باید گفته میشد: وَ كانَتْ مِنَ القانِتات! و نظایر بیشمار دیگر...
قرآن، سخنی عربی
و فصیح
چنانکه گفتیم اين برداشت ناصحيح از ظواهر قرآن ناشی از ناآشنا بودن با مختصات زبان عربی است؛ در زبان عربی وقتی بخواهند جمعی، که همه از زنان هستند، را مخاطب قرار دهند از ضمایر و اسمهای اشاره و دیگر خطابات مؤنث استفاده میکنند، اما اگر جمع مورد نظر، همه مرد باشند یا مردان و زنان همه با هم مورد خطاب قرار گیرند، از ضمایر و خطابات مذکر استفاده میشود؛ بنابر این در اکثر مواردی که در قرآن از خطابات مذکر استفاده شده است، زنان و مردان همه با هم مورد نظر بودهاند؛ مگر مواردی که خطاب، مخصوص مردان باشد؛ بنابر این خطاب «یاایها الذین آمنوا» در اکثر موارد، همه اهل ایمان، اعم از مرد و زن، را مخاطب قرار داده است؛ کلماتی مانند: المؤمنین، الصالحین، المستغفرین، الحامدون، و ...هم شامل مردان است و هم شامل زنان؛ در برخی از روایات آمده است که همین توهم برای برخی از زنان در زمان پیامبر اکرم هم پیش آمده بود و به عنوان اعتراض، همین تردید را به پیامبر عرضه کردند و پیامبر هم همین پاسخ را برای آنها بیان کرد.
برخی از مفسران گفتهاند آیه 35 سوره احزاب برای دلجویی و اطمینان قلب زنان مؤمن و معترض نازل شده است؛ از این رو هرچند قرآن كريم در بعضي سورهها مثل آل عمران، ارزشهای معنوی و اخلاقی را با الفاظ مذكّر آورده و مثلا ميفرمايد: «اَلصّابِرينَ وَ الصّادِقينَ وَ الْقانِتينَ وَ الْمُنْفِقينَ وَ الْمُسْتَغْفِرينَ بِالأسْحارِ» (شكيبايان و راستگويان و عبادتپيشگان و انفاق كنندگان و استغفار كنندگان در سحرگاهان)(5)اما در سوره احزاب مشخص ميكند كه در اين فضائل، زن و مرد همتاي هم هستند و به هر دو گروه استقلال داده و ميفرمايد: «اِنَّ المُسْلِمينَ وَ الْمُسْلِماتِ وَ الْمُؤمِنينَ وَ الْمُؤمِناتِ وَالْقانِتينَ وَ الْقانِتاتِ وَالصّادقينَ وَ الصّادقاتِ...» (مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان مؤمن و مردان و زنان فرمانبردار و مردان و زنان راستگو...)(6).
حال اگر در توصیف مريم(س) میگوید: «وَ كانَتْ مِنَ القانِتين» و نگفته است: «وکانت من القانتات» برای این نیست كه «قانتات» نداريم و فرمانبرداران خداوند تنها مردان هستند؛ بلکه قانتین شامل زنان و مردان هر دو میشود و خداوند در سوره احزاب صریحا فرموده است: «وَالقانِتينَ وَالْقانِتاتِ»؛ این سبک سخن گفتن تنها براي حفظ و رعايت فرهنگ محاوره عربی است.طبق قواعد فرهنگ زبان عرب و برخی از زبانهای دیگر، آنجا که مخاطب هم زنان و هم مردان هستند، از ضمایر، اسم اشارهها و افعال مذکر استفاده میشود و این شیوه، صرفا جنبه اعتباری دارد نه جنبه حقیقی و ارزشی! علاوه بر اين، خود قرآن تصریح میکند که مخاطب اصلی من در معارف و ارزشهای توحیدی، جان و قلب انسانهاست(7) و روشن است که روح و دل انسانها نه مذكّر است و نه مؤنث!
*مرکز مطالعات وپاسخگویی
به شبهات حوزه علمیه قم
1- سبأ/28 وفرقان/1
2- احزاب/40
3- انعام/19
4- تحریم/12
5- آل عمران/ 17
6- احزاب/ 35
7- ق/37