kayhan.ir

کد خبر: ۴۹۷۹۷
تاریخ انتشار : ۲۱ تير ۱۳۹۴ - ۲۲:۲۰

معنی تدبّر در قرآن (خوان حکمت)

اگر ما مي‌خواهيم در قرآن تدبّر كنيم، نمونة تدبّر چيست؟ اين دربيانات نوراني حضرت امير(ع) در نهج‌البلاغه و ائمه ديگر هست. اينها وقتي يك آيه را مي‌خواندند، سيل‌وار همين آيه را تفسير مي‌كردند. وقتي وجود مبارك حضرت امير 5 آيه سوره تکاثر را خواند، 5 صفحه سيل‌وار مطلب ريخت!
فرمود: مردان الهي كساني‌اند كه وقتي با قرآن تماس مي‌گيرند، در خدمت قرآن كريمند؛ باخبرند كه ما را قرآن كريم به ابديت دعوت مي‌كند. اين اصطلاح اَزل و ابد و سرمد در بيانات نوراني حضرت امير است. در دعاهاي روز يكشنبه و دوشنبه هم هست، كه خدايا! اگر مي‌خواستي مرا در همان عالم رؤيا جذب مي‌كردي، وَ جَعَلْتَهُ سَرمَداً (1)؛ من ديگر پا نمي‌شدم! براي خيلي‌ها اصطلاح اَزليّت و اَبديّت و سَرمديّت حل نبود، گفتند نهج‌البلاغه ساختة برخي‌هاست كه از اصطلاحات يوناني آوردند؛ اين نقدي بود كه بر نهج‌البلاغه وارد كردند!! گفتند:‌ اين اصطلاحات در اسلام نبود. خيال مي‌كردند كه هر چه در اسلام است بايد از جاي ديگر بيايد!
در همين جملة نوراني حَتّي زُرْتُمُ المَقابِر، از خطبه 221، فرمود: انسان چه شب بميرد، سرمدي مي‌شود؛ چه روز بميرد، سرمدي مي‌شود. اَيُّ الجَديدَنِ ظَعنُوا كانَ عَلَيهِمْ سَرمَداً (2). ما روز رخت بربنديم، از زمان، بيرون مي‌رويم، ديگر مُتزمّن نيستيم؛ از زمان و زمين بيرون مي‌رويم، البتّه بدن در گور است. اين همان خطبه است كه ابن أبي‌الحديد مي‌گويد: من از 50 سال قبل تا الآن بيش از هزار بار خواندم  و هر بار خواندم براي من تازگي داشت: اِلّا اَحدَثَتْ فِيَّ عِدَهً وَ رُوعَه(3).
من اين شرح ابن أبي‌الحديد را نگاه كردم، ديدم بسياري از جاها را او متوجه نشده كه حضرت چه گفت!! مگر يك متكلّم معتزلي با تفكر اِعتزال مي‌تواند نهج‌البلاغه را بفهمد! البتّه ايشان در همه جا از حضرت امير به عنوان (اميرالمؤمنين) ياد مي‌كند. اين معناي تدبّر در قرآن است! اگر گفتند شما قرآن را با روايات حل بكنيد، يعني اين؛ تدبّر در قرآن، يعني اين! اين 5 صفحه را حضرت در ذيل همين 5 جمله فرمود.
در ذيل آية 37 سورة مباركة نور، كه فرمود: رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَهٌ وَ لا بِيعٌ عَنْ ذِكرِ الله، يك بياني حضرت دارد كه اين هم تدبّر در قرآن است! فرمود: مردان الهي نه تنها به دنبال بازي نمي‌روند، بازي هم نمي‌تواند اينها را سرگرم كند. اين آيت‌الله گفتن‌ها و علامه گفتن‌ها همين است! يك حرف لطيفي جناب زمخشري دارد، ايشان وارد شهري شد؛ مردم شهر مجاور از او دعوتي كردند، نامه‌اي نوشتند، گفتند: اَيُّهَا العَلامِّه، اينجا تشريف بياوريد، نزول اِجلال كنيد.
درست است زمخشري سنّي است؛ رمز اينكه مانده، براي اين است كه بعضي از گوشه‌هاي اهل بيت را عمل كرده. ايشان در پاسخ گفت: وَ مَا التَّلقِيبُ بِالعَلامه اِلّا كَالعَلامَهِ وَ الرَّقامِه. یعنی با چه مي‌خواهيد من را گول بزنيد؟ آن‌وقت‌ها كه كارتن و جعبه نبود؛ كالاها را در گوني مي‌ريختند. گفت: شما در اين گوني‌ها كه علامت مي‌گذارند، مي‌گويند: كشمش فلان؛ اين علامه‌اي كه به من مي‌گوئيد همين است!! اين بازي‌ها چيست؟ وَ مَا التَّلقِيبُ بِالعَلامَّه اِلّا كَالرَّقامَهِ وَ العَلامَه، ايني كه نوشتيد اين است.
حرفي كه جناب ابن أبي‌الحديد گفت، وجود مبارك حضرت امير همين حرف را مي‌زند. فرمود: مي‌دانيد مردان الهي كيانند؟ كسي كه به دنبال بازي نرود، يك. بازي هم نتواند او را تعقيب بكند، دو. اين در سورة مباركة مؤمنون است: قَدْ اَفلَحَ المُؤمِنُون. اَلَّذِينَ هُمْ فِي صَلاتِهِمْ خاشِعُون...... واَلَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغوِ مُعرِضُون(4). مردان الهي كساني‌اند كه از بازي (لغویات) فاصله مي‌گيرند. در آية سورة نور دارد كه نه تنها از بازي فاصله مي‌گيرند، بازي هم نمي‌تواند آنها را سرگرم كند! رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَهٌ وَ لا بِيع يعني اين! نه تنها  اينها از بازي گريزانند، بازي هم نمي‌تواند به اينها سري بزند.
خيلي فرق است بين اَلَّذِينَ هُمْ‎ عَنِ اللَّغوِ مُعرِضُون، و بين لا تُلْهِيهِمْ تِجارَهٌ وَ لا بِيع! لا تُلْهِيهِمْ تِجارَه يعني بازيگري و بازيگران دستشان به قرآن نمي‌رسد، خود اينها هم اهل بازي نيستند. اين آيه را وجود مبارك حضرت امير معنا كرده؛ فرمود: خيال نكنيد كه اين مال گذشته بود؛ در هر زمان و مکانی مردان بزرگ اينچنين هستند. اين را در ذيل همين آية لا تُلْهِيهِمْ تِجارَهٌ وَ لا بِيعٌ عَنْ ذِكرِ الله به عنوان تدبّر در قرآن فرمود.
بيداردلي مردان خدا در سايه لطف حق
فرمود: ناجاهُمُ اللهُ فِي فِكرِهِمْ وَ كَلَّمَهُمْ فِي ذاتِ عُقُولِهِمْ فَاسْتَصبَحُوا بِنُورِ يَقَظَهٍ فِي الاَبصارِ وَ الاَسماعِ وَ الاَفئِدَه(5). در هر زماني، در هر زميني مرداني پيدا مي‌شوند كه خدا با اينها مناجات مي‌كند. در درون جان اينها خدا با اينها مناجات مي‌كند و با دلِ دل اينها خدا حرف مي‌زند و اينها را بيدار مي‌كند، اهل يَقظه مي‌شوند. وقتي بيدار شدند، هرگز خوابي در كار نيست، منزّه از رؤيا هستند و خواب‌آلود نيستند.
فرمود: اين راه را شما مي‌توانيد طي كنيد، آخر تا كِي خواب؟ حضرت فرمود: يا اَيُّهَا الاِنسانْ مَا آنَسَكَ بِهَلَكَهِ نَفسِكْ اَلَيسَ مِنْ نُومِكَ يَقَظِه(6)، تا كِي مي‌خواهي بخوابي؟! تا كِي بازي؟! اين اختصاصي به امام و پيغمبر ندارد! اگر به امام و پيغمبر اختصاص داشت كه حضرت به شاگردانش نمي‌فرمود! فرمود: تا كِي مي‌خواهي بخوابي؟! او حرف مي‌زند، ما بايد مخاطب او باشيم. اين چشمي كه خداي ناكرده به قُلْ لِلْمُؤمِنين(7) عمل نكرده، اين خواب است! اين گوشي كه آهنگ بد شنيده، غيبت شنيده؛ اين خواب است. اين دلی كه كينه پيدا كرده، خواب است! خواب هر قوّه‌اي اين است كه بيراهه برود! اين معناي تدبّر در قرآن است، اين معناي نزاهت از اختلاف است، اين معناي قداست از تخلّف است، اين معناي منزّه بودن از پراكندگي است.
پس ما پذيرفتيم جماعت بدون قائد و امام نمي‌شود. پذيرفتيم كه قائد و امام ما كتاب ماست، يعني قرآن كريم. قرآن كريم هم كه از عترت جدا نيست، چون خود قرآن ما را به عترت دعوت كرده. فرمود: ما آتاكُمُ الرَّسُولْ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهاكُمْ عَنهُ فَانْتَهُوا (8). رسول هم طبق فريقين فرمود: اِنّي تارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلِين(9). پس كتاب و عترت، قرآن و عترت اَمام ما و اِمام ما و قائد ما هستند. او حق است، محقّق پرور است؛ او صادق است، او صدق‌پرور است؛ او عزيز است، عزيزپرور است؛ او واحد و موحّد است، متّحدپرور است؛ اينها را وجود مبارك حضرت امير به عنوان تدبّر در آيات قرآني در خلال اين چند جمله‌اي كه از قرآن كريم قرائت فرمودند، تفسير كردند؛ اين نحوة تفسير آنها است. تفسير اَنفسي قرآن است، تفسيري كه بالأخره انسان خودش بشود مستمع آيات الهي.
بيانات حضرت آيت‌الله جوادي آملي‌(دام ظلّه)
در دهمين همايش اساتيد تفسير قرآن كريم؛ قم
  بيت شريف مرحوم علامة طباطبایي(ره)؛  17/2/1393
  (1) بحارالأنوار/ 87/ 200                         (2) نهج‌البلاغه/ خ 221  
(3) شرح نهج‌البلاغه/ ابن أبي‌الحديد/ 11/ 153  - با اندكي اختلاف
 (4) مؤمنون/ 1 تا 3                                (5) نهج البلاغه/ خ 222  
(6) شرح نهج‌البلاغه/ ابن أبي‌الحديد/ 11/ 238  - با اندكي تفاوت
(7) اشاره به:  نور/ 30                             (8) حشر/ 7
(9) وسائل‌الشيعه/ 27/ 34
خوان حکمت در ماه مبارک رمضان  روزهای زوج منتشر می‌شود.