استقبال از یک هشدار(نگاه)
پژمان کریمی
انقلابها در طول تاریخ ،دچار دگرگونی در ماهیت میشوند. میزان این دگرشدگی گاه تا آنجاست که آنچه بجا مانده است،هیچ گونه نسبتی با ماهیت» انقلابها « ندارد.
مشهور است که؛انقلاب فرانسه که در سال 1789 میلادی به پیروزی رسید، گامی بود برای بپا داشت «دموکراسی»!
اما همین انقلاب ،بستری شد برای سرکوب و قتل عناصری که در دایره دموکراسی نمیگنجیدند و یا بهتر و دقیقتر بگوییم؛در نسبت با دموکراسی «تلقی» نمیشدند!و چنین شد که دیکتاتوری در شکل و مساحت دیگری بازتولید گردید!
درباره مکاتب اندیشگی نیز چنین واقعیتی صادق است.می گویند روزی» کارل مارکس» وارد همایشی شد که درباره مارکسیسم برپا شده بود.در ضمن این آیین، مارکس از آنچه به عنوان تعالیم او و به نام او ایراد شده بود،شگفت زده شد و خرده گرفت!
دگرشدگی انقلابها به عنوان بسترهای حامل اندیشه و مکاتب فکری به سه دلیل اصلی رخ میدهد:
یک :در سایه نبود و غیبت بانی یا بانیان و پرچمداران انقلاب و مکتب فکری،میدان تفاسیر گوناگون فراهم میشود.سخنگویان و سخنوران و تحلیل گران بنا به میزان فهم و نوع سلیقه و اهداف پنهان و آشکار خود به تصویر و تبیین و توصیف و انتشار مبانی و غایات یک انقلاب و مکتب فکری دست مییازند!
دو:کارگزاران وحاملان پرچم انقلاب و یک مکتب، در تطبیق آموزهها و ایجابات باور انقلابی و مکتب خود، با اقتضائات گوناگون سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی ،دچار خطا و اجتهاد نادرست میشوند و همین اتفاق،زمینه تاویلها و تفسیرها و بدعتها را فراهم میکند!
سه :مخالفان ،راه تحریف و بدعتها را میگشایند! مثال زدنیترین نمونه تاریخی این مهم؛جریان و انقلاب مشروطه در ایران است!
طبیعی است که وارونگی ماهیت انقلابها و مکاتب،مترادف با وارونگی نوع شخصیت و باور بانیان و موسسان آن است.یک اندیشه مانند یک شی برتافته و برآمده از مبدع آن معنا میشود.
از این روست که پاسداری از واقعیت یک شخصیت و مشی وی،نگاهبانی از حاصل اندیشه و باور و محققات باوری اوست!
انقلاب اسلامی ایران بنا به مبنا یافتگی از دین اسلام و در نتیجه «ظلم ستیزی»، «یاریگری و دستگیری ازمظلومان»، استقلال خواهی و «بیدارگری» همواره دشمنان فراوان و سختی داشته و دارد. با این حال، به دو دلیل پایهای و بهم پیوسته، این عطیه الهی و شخصیت و باور بانی خداجوی آن، از انحراف و تحریف مصون ماند و انشاءلله خواهد ماند!
اول اینکه:چه حضرت امام روح الله (ره) و چه رخداد سترگ 57،رنگ خدایی داشتند!
این وعده آسمانی است : يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُركُم وَيُثَبِّت أَقدامَكُم.(سوره مبارکه محمد ،آیه هفت.)
آن چه - اندیشه ،آرمان و هدف ،اراده و فعل - برای پروردگار است، حق تعالی گرامی اش میدارد و یاری اش میدهد!
اگر نبود آن یاری الهی،با وجود فراوانی دشمنان داخلی و خارجی و توطئههای گوناگون و فتنه گریهای متنوع،آیا حفظ انقلاب و باور امام روحالله کار سادهای بود؟!
دوم:دین الهی اسلام ،آرمان و راه خدایی امام روح الله و یادگارو میراث بزرگش در سال 57،حاوی آموزههایی است که تمامی جوانب و نیازهای بشر را در همه ازمنه ،پاسخگو است.راهگشای شئون زندگی است.به زندگی جهت و مفهوم میدهد.از این روشناخت ،معرفت و التزام عملی به معارف الهی، بصیرت زا معنی میشود!بصیرت به منزله یک قطب نما عمل میکند و سفینه صاحبان خود را در کشاکش حوادث و مجادلات و سطحی نگریها و حب و بغضها و اغراض بیماردلان، به ساحل امن سلامت گسیل میدارد!
هشدار امام خامنهای در آیین 14 خرداد سال جاری با موضوع احتراز از تحریف شخصیت امام روح الله،هشدار نسبت به ضرورت بقای ماهیت انقلاب خمینی کبیر است.هشداری که همانا به بصیرت الهی محقق میشود و لاغیر!و... این یعنی اهتمام امت اسلامی به دستیابی یا تعمیق «بصیرت»!
انقلابها در طول تاریخ ،دچار دگرگونی در ماهیت میشوند. میزان این دگرشدگی گاه تا آنجاست که آنچه بجا مانده است،هیچ گونه نسبتی با ماهیت» انقلابها « ندارد.
مشهور است که؛انقلاب فرانسه که در سال 1789 میلادی به پیروزی رسید، گامی بود برای بپا داشت «دموکراسی»!
اما همین انقلاب ،بستری شد برای سرکوب و قتل عناصری که در دایره دموکراسی نمیگنجیدند و یا بهتر و دقیقتر بگوییم؛در نسبت با دموکراسی «تلقی» نمیشدند!و چنین شد که دیکتاتوری در شکل و مساحت دیگری بازتولید گردید!
درباره مکاتب اندیشگی نیز چنین واقعیتی صادق است.می گویند روزی» کارل مارکس» وارد همایشی شد که درباره مارکسیسم برپا شده بود.در ضمن این آیین، مارکس از آنچه به عنوان تعالیم او و به نام او ایراد شده بود،شگفت زده شد و خرده گرفت!
دگرشدگی انقلابها به عنوان بسترهای حامل اندیشه و مکاتب فکری به سه دلیل اصلی رخ میدهد:
یک :در سایه نبود و غیبت بانی یا بانیان و پرچمداران انقلاب و مکتب فکری،میدان تفاسیر گوناگون فراهم میشود.سخنگویان و سخنوران و تحلیل گران بنا به میزان فهم و نوع سلیقه و اهداف پنهان و آشکار خود به تصویر و تبیین و توصیف و انتشار مبانی و غایات یک انقلاب و مکتب فکری دست مییازند!
دو:کارگزاران وحاملان پرچم انقلاب و یک مکتب، در تطبیق آموزهها و ایجابات باور انقلابی و مکتب خود، با اقتضائات گوناگون سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی ،دچار خطا و اجتهاد نادرست میشوند و همین اتفاق،زمینه تاویلها و تفسیرها و بدعتها را فراهم میکند!
سه :مخالفان ،راه تحریف و بدعتها را میگشایند! مثال زدنیترین نمونه تاریخی این مهم؛جریان و انقلاب مشروطه در ایران است!
طبیعی است که وارونگی ماهیت انقلابها و مکاتب،مترادف با وارونگی نوع شخصیت و باور بانیان و موسسان آن است.یک اندیشه مانند یک شی برتافته و برآمده از مبدع آن معنا میشود.
از این روست که پاسداری از واقعیت یک شخصیت و مشی وی،نگاهبانی از حاصل اندیشه و باور و محققات باوری اوست!
انقلاب اسلامی ایران بنا به مبنا یافتگی از دین اسلام و در نتیجه «ظلم ستیزی»، «یاریگری و دستگیری ازمظلومان»، استقلال خواهی و «بیدارگری» همواره دشمنان فراوان و سختی داشته و دارد. با این حال، به دو دلیل پایهای و بهم پیوسته، این عطیه الهی و شخصیت و باور بانی خداجوی آن، از انحراف و تحریف مصون ماند و انشاءلله خواهد ماند!
اول اینکه:چه حضرت امام روح الله (ره) و چه رخداد سترگ 57،رنگ خدایی داشتند!
این وعده آسمانی است : يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُركُم وَيُثَبِّت أَقدامَكُم.(سوره مبارکه محمد ،آیه هفت.)
آن چه - اندیشه ،آرمان و هدف ،اراده و فعل - برای پروردگار است، حق تعالی گرامی اش میدارد و یاری اش میدهد!
اگر نبود آن یاری الهی،با وجود فراوانی دشمنان داخلی و خارجی و توطئههای گوناگون و فتنه گریهای متنوع،آیا حفظ انقلاب و باور امام روحالله کار سادهای بود؟!
دوم:دین الهی اسلام ،آرمان و راه خدایی امام روح الله و یادگارو میراث بزرگش در سال 57،حاوی آموزههایی است که تمامی جوانب و نیازهای بشر را در همه ازمنه ،پاسخگو است.راهگشای شئون زندگی است.به زندگی جهت و مفهوم میدهد.از این روشناخت ،معرفت و التزام عملی به معارف الهی، بصیرت زا معنی میشود!بصیرت به منزله یک قطب نما عمل میکند و سفینه صاحبان خود را در کشاکش حوادث و مجادلات و سطحی نگریها و حب و بغضها و اغراض بیماردلان، به ساحل امن سلامت گسیل میدارد!
هشدار امام خامنهای در آیین 14 خرداد سال جاری با موضوع احتراز از تحریف شخصیت امام روح الله،هشدار نسبت به ضرورت بقای ماهیت انقلاب خمینی کبیر است.هشداری که همانا به بصیرت الهی محقق میشود و لاغیر!و... این یعنی اهتمام امت اسلامی به دستیابی یا تعمیق «بصیرت»!