اعتراف !
پژمان کریمی
یکی از زنان کارگردان سینمای ایران روز جمعه هشتم خرداد در برنامه سینمایی «هفت» شبکه سوم سیما شرکت کرد.
سازنده فیلمهای «خارج از محدوده»، «زرد قناری»، «نرگس» و...، برای نخستین بار پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در گفت وگویی تلویزیونی حاضر شد.
وی در پاسخ به پرسشهای مجری – کارشناس «هفت» تلاش کرد، نه تنها از «وجه اجتماعی» آثار خود دفاع کند بلکه ،منتقدان خود را هدف ملامت قرار دهد و خصوصیت «سیاهنمایی» راازدامن فیلم هایش بزداید!
اثبات یا کتمان وجه اجتماعی، تلاش برای سیاهنمایی یا واقعنگاری، واتاب امید یا انتشار نومیدی در نگاه و اثر کارگردان یاد شده، موضوعی است که در حوصله این نوشته نیست. آنچه هم اینک بدان اشاره میرود؛ نوع برداشت بانوی فیلمساز نسبت به ماهیت جشنوارههای خارجی است!
خانم کارگردان ،در بخشی از صحبتهای خود،موضوع «استقبال جشنوارهای خارجی از فیلمهای سیاه ایرانی» را مردود دانست و این تلقی را ناشی از نشناختن جشنوارههای خارجی توصیف کرد.
وی در مثالی خاطر نشان کرد که فیلمهای غربی شرکتکننده در جشنوارهها نسبت به آثار ایرانی،نقدهای اجتماعی تندتری دارند و فیلمهای اسرائیلی شرکتکننده نیز، هیچ یک در ستایش اسرائیل نیست! (نقل به مضمون)
باید گفت:
منتقدان داخلی جشنوارههای خارجی، سهایراد کلی به جشنوارههای اجنبی دارند:
یک: استقبال از آثار سیاه ایرانی.
دو: برجستهسازی فیلمسازان معاند با مردم و نظام دینی ایران.
سه: اراده و جهت گیری سیاسی گردانندگان این آیینها.
مفهوم «نقد» مرز مرئی،برجسته و روشنی با «سیاه نمایی» دارد.نقد یعنی؛پایش خوبیها و بدیهای یک پدیده یا یک مجموعه، کشف و دیدن و نمایانسازی کژیها و پلشتیها با غایت اصلاحگری!
فیلمساز ارجمند، بگویند چند فیلم ایرانی در بستر کن و اسکار و...هدف تحسین قرار گرفت که مفهوم علمی و پذیرفته شده «نقد» را شامل میشود؟ تاکید میکنم «ایرانی»!
فیلم «تاکسی» ساخته فیلمساز حامی فتنه 88، در جشنواره برلین تحسین شد.این کار، چه نسبتی با مفهوم نقد دارد؟!
اگر فیلمسازی توان نقد در هر حوزهای را ندارد و نقادی وی به سیاه نمایی منجر میشود،نباید مدعی منتقد بودن و نقد - مثلا - اجتماعی شود.
فیلمسازی که با نظام دینی دارای زاویه و مخالفت است؛ مطمئنا به شکل کینه ورزانه و عصبی،از معیارها و آداب نقد فاصله میگیرد و «نتیجه» میشود فیلمی مانند «تاکسی»! یک فیلم ناجوانمردانه، هتاک!
بله! موافقم؛ برخی فیلمهای غربی گاه زبان برنده نقادانهای دارند!چه در حوزه اجتماعی و چه در حوزه سیاسی و چه در حوزه فرهنگی!
مثلا؛ فیلمهای بونوئل، مثل«فرشته کشتارگر» او، چنین است!
اما پرسش این است:
همین فیلمهای نقادانه، کدام ارزش جامعه لیبرال و صهیونیستی را به چالش کشیده است؟!
کدام یک ارزشهای امپریالیستی را واکاوی کرده و به محک قضاوت گذاشته است؟!
یادمان بماند؛غربیها به «نقد خوب اجتماعی» در بستر سینما جایزه نمیدهند.به نقد «سیاسی خوب» هم اعتنا نمیکنند!
به چیزی جایزه میدهند که مروج «چیزی» است که آن «چیز» نزد آنها اهمیت دارد!ارزش تلقی میشود!ارزش استراتژیک!
رو راست باشیم:جایگاهی برای فیلم و فیلمساز متعهدانه در جشنوارههای خارجی تعریف نشده است!
«چ» اثر ابراهیم حاتمی کیا ،هم نقد اجتماعی و هم نقد سیاسی است!
آیا اسکار یا برلین یا کن،این فیلم خوش ساخت و سازنده آن را میپذیرند؟
مسلما خیر!
گردانندگان این جشنوارهها خواهند گفت: «ما سیاسی نیستیم و چ سیاسی است!»
بله!از نظر آنها «چ» سیاسی است اما مثلا «پیانیست»رومن پولانسکی سیاسی نیست.اگر چه مروج صهیونیسم است!اگر چه هلوکاست راواقعیت روشن تاریخی معرفی میکند و مهاجرت به سرزمین موعود و امن و آباد را ضرورت میانگارد!
نکته دیگر!
خانم کارگردان برای اثبات سیاسی نبودن آیینهای سینمایی، فیلمهای اسرائیلی را به پیش کشیدند و تاکید کردند این آثار هیچ یک در تمجید از صهیونیسم نیستند!
خانم کارگردان باید درک کنند، جشنوارهای که فیلم اسرائیلی را میپذیرد،یعنی اسرائیل این کشور جعلی را به رسمیت شناخته است.ضمن اینکه فیلمساز اسرائیلی برعکس بعضی از فیلمسازان نابلد داخلی، تا این اندازه زرنگ است که بیانیه سیاسیاش را روشن صادر نکند!
به هر روی بانوی کارگردان باید نسبت به حوزه «سیاست» نگاه واقع بینی بیایند و به ارادهها و کلونیهای عفن با لعاب فرهنگی،با همدلی و اعتماد روبرو نشوند.
جالب این است که با وجود اعتماد به آیینهای سینمایی خارجی و نفی سیاه نمایی فیلمهای ایرانی تحسین شده دربیرون مرزها،خانم فیلمساز به واقعیت سوءاستفاده استقبال این آیینها از فیلمهای سیاه، اشارهای کوچک نیز میکنند!
این اعتراف کوچکی نیست!
یکی از زنان کارگردان سینمای ایران روز جمعه هشتم خرداد در برنامه سینمایی «هفت» شبکه سوم سیما شرکت کرد.
سازنده فیلمهای «خارج از محدوده»، «زرد قناری»، «نرگس» و...، برای نخستین بار پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در گفت وگویی تلویزیونی حاضر شد.
وی در پاسخ به پرسشهای مجری – کارشناس «هفت» تلاش کرد، نه تنها از «وجه اجتماعی» آثار خود دفاع کند بلکه ،منتقدان خود را هدف ملامت قرار دهد و خصوصیت «سیاهنمایی» راازدامن فیلم هایش بزداید!
اثبات یا کتمان وجه اجتماعی، تلاش برای سیاهنمایی یا واقعنگاری، واتاب امید یا انتشار نومیدی در نگاه و اثر کارگردان یاد شده، موضوعی است که در حوصله این نوشته نیست. آنچه هم اینک بدان اشاره میرود؛ نوع برداشت بانوی فیلمساز نسبت به ماهیت جشنوارههای خارجی است!
خانم کارگردان ،در بخشی از صحبتهای خود،موضوع «استقبال جشنوارهای خارجی از فیلمهای سیاه ایرانی» را مردود دانست و این تلقی را ناشی از نشناختن جشنوارههای خارجی توصیف کرد.
وی در مثالی خاطر نشان کرد که فیلمهای غربی شرکتکننده در جشنوارهها نسبت به آثار ایرانی،نقدهای اجتماعی تندتری دارند و فیلمهای اسرائیلی شرکتکننده نیز، هیچ یک در ستایش اسرائیل نیست! (نقل به مضمون)
باید گفت:
منتقدان داخلی جشنوارههای خارجی، سهایراد کلی به جشنوارههای اجنبی دارند:
یک: استقبال از آثار سیاه ایرانی.
دو: برجستهسازی فیلمسازان معاند با مردم و نظام دینی ایران.
سه: اراده و جهت گیری سیاسی گردانندگان این آیینها.
مفهوم «نقد» مرز مرئی،برجسته و روشنی با «سیاه نمایی» دارد.نقد یعنی؛پایش خوبیها و بدیهای یک پدیده یا یک مجموعه، کشف و دیدن و نمایانسازی کژیها و پلشتیها با غایت اصلاحگری!
فیلمساز ارجمند، بگویند چند فیلم ایرانی در بستر کن و اسکار و...هدف تحسین قرار گرفت که مفهوم علمی و پذیرفته شده «نقد» را شامل میشود؟ تاکید میکنم «ایرانی»!
فیلم «تاکسی» ساخته فیلمساز حامی فتنه 88، در جشنواره برلین تحسین شد.این کار، چه نسبتی با مفهوم نقد دارد؟!
اگر فیلمسازی توان نقد در هر حوزهای را ندارد و نقادی وی به سیاه نمایی منجر میشود،نباید مدعی منتقد بودن و نقد - مثلا - اجتماعی شود.
فیلمسازی که با نظام دینی دارای زاویه و مخالفت است؛ مطمئنا به شکل کینه ورزانه و عصبی،از معیارها و آداب نقد فاصله میگیرد و «نتیجه» میشود فیلمی مانند «تاکسی»! یک فیلم ناجوانمردانه، هتاک!
بله! موافقم؛ برخی فیلمهای غربی گاه زبان برنده نقادانهای دارند!چه در حوزه اجتماعی و چه در حوزه سیاسی و چه در حوزه فرهنگی!
مثلا؛ فیلمهای بونوئل، مثل«فرشته کشتارگر» او، چنین است!
اما پرسش این است:
همین فیلمهای نقادانه، کدام ارزش جامعه لیبرال و صهیونیستی را به چالش کشیده است؟!
کدام یک ارزشهای امپریالیستی را واکاوی کرده و به محک قضاوت گذاشته است؟!
یادمان بماند؛غربیها به «نقد خوب اجتماعی» در بستر سینما جایزه نمیدهند.به نقد «سیاسی خوب» هم اعتنا نمیکنند!
به چیزی جایزه میدهند که مروج «چیزی» است که آن «چیز» نزد آنها اهمیت دارد!ارزش تلقی میشود!ارزش استراتژیک!
رو راست باشیم:جایگاهی برای فیلم و فیلمساز متعهدانه در جشنوارههای خارجی تعریف نشده است!
«چ» اثر ابراهیم حاتمی کیا ،هم نقد اجتماعی و هم نقد سیاسی است!
آیا اسکار یا برلین یا کن،این فیلم خوش ساخت و سازنده آن را میپذیرند؟
مسلما خیر!
گردانندگان این جشنوارهها خواهند گفت: «ما سیاسی نیستیم و چ سیاسی است!»
بله!از نظر آنها «چ» سیاسی است اما مثلا «پیانیست»رومن پولانسکی سیاسی نیست.اگر چه مروج صهیونیسم است!اگر چه هلوکاست راواقعیت روشن تاریخی معرفی میکند و مهاجرت به سرزمین موعود و امن و آباد را ضرورت میانگارد!
نکته دیگر!
خانم کارگردان برای اثبات سیاسی نبودن آیینهای سینمایی، فیلمهای اسرائیلی را به پیش کشیدند و تاکید کردند این آثار هیچ یک در تمجید از صهیونیسم نیستند!
خانم کارگردان باید درک کنند، جشنوارهای که فیلم اسرائیلی را میپذیرد،یعنی اسرائیل این کشور جعلی را به رسمیت شناخته است.ضمن اینکه فیلمساز اسرائیلی برعکس بعضی از فیلمسازان نابلد داخلی، تا این اندازه زرنگ است که بیانیه سیاسیاش را روشن صادر نکند!
به هر روی بانوی کارگردان باید نسبت به حوزه «سیاست» نگاه واقع بینی بیایند و به ارادهها و کلونیهای عفن با لعاب فرهنگی،با همدلی و اعتماد روبرو نشوند.
جالب این است که با وجود اعتماد به آیینهای سینمایی خارجی و نفی سیاه نمایی فیلمهای ایرانی تحسین شده دربیرون مرزها،خانم فیلمساز به واقعیت سوءاستفاده استقبال این آیینها از فیلمهای سیاه، اشارهای کوچک نیز میکنند!
این اعتراف کوچکی نیست!