kayhan.ir

کد خبر: ۴۴۵۹۵
تاریخ انتشار : ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۸:۰۳
به مناسبت 25 رجب سالروز شهادت امام هفتم هدایت

سبک زندگی اسلامی از منظر امام موسی کاظم(ع)

انسان باید سبک زندگی‌ای داشته باشد که با فلسفه زندگی‌اش تناسب داشته باشد؛ در حالی که به نظر می‌‌رسد ما سبک زندگی خاصی را برای خودمان انتخاب کرده‌ایم که با اعتقادات و فلسفه زندگی ما سنخیت ندارد؛ از این رو دچار نوعی نفاق در ایمان و عمل هستیم. امامان معصوم(ع) به عنوان پیشوایان اسلامی همان‌طوری که فلسفه زندگی اسلامی را بیان کرده‌اند به سبک زندگی اسلامی نیز توجه داده‌اند. نویسنده در این مطلب برخی از ویژگی‌های سبک زندگی را براساس آموزه‌ها و سنت و سیره امام موسی کاظم(ع) بیان کرده است.

 عباس مجیدی

1. عمل به علم: ‌انسان می‌بایست به علم خویش عمل کند. اگر به چیزی علم و یقین داریم، نباید برخلاف آن عمل کرد، چنانکه نباید تحت تاثیر سخنان دیگران از علم خود دست کشید. از آنجایی که علوم و معلومات انسانی از نظر درجه و مرتبه و نیز روش کسب و تحصیل متفاوت است، وقتی کسی از طریق ابزارهای صحیح و درست و منابع شناختی علمی، به علمی دست یافت باید بر اساس آن رفتار کرده و به تشکیک دیگران توجهی نکند. امام هفتم حضرت موسی‌بن جعفر(ع) می‌فرماید: ای هشام! اگر در دست تو دانه گردویی است ولی همه مردم آن را جواهر پنداشته‌اند این پندار، تو را سود نبخشد چون،‌ می‌دانی که آنچه در دست تو است گردوئی بیش نیست. همچنین اگر در میان مشت تو، جواهری باشد، لکن مردم آن را گردو قلمداد کنند در این صورت نیز این پندار، واقعیت را دگرگون نمی‌سازد و زیانی به تو نمی‌رسد. (تحف‌العقول، بخش امام هفتم، ص 386)
از آنجایی که درجه و سطوح علمی با هم فرق دارد و همه در یک سطح نیست، این سخن آن حضرت(ع) نسبت به همه معلومات نیست؛ از همین رو به علم توجه می‌‌دهد که ابزارهای علمی و منافع فهم و ادراکی آن قطعی است و در حقیقت از مشهودات آدمی است. در چنین مواردی شک در مقام اندیشه، و تردید در مقام عمل روا نیست؛ اما اگر ابزارهای علمی و منابع شناختی در این حد و اندازه نباشد، باید بررسی مجددی به عمل آید نه آنکه علم را نادیده گیرد و آن را کنار نهد. پس تا زمانی که یقین و قطع و علم سابق وجود دارد با شک و تردید دیگران نباید آن را کنار گذاشت بلکه اگر احتمال خطا می‌دهید، در آن تحقیق و بررسی کرده و براساس مفاد تحقیق عمل کنید؛ اما تا پیش از رسیدن به نتیجه تحقیق، مفاد علم پیشین را کنار نگذارید. امام صادق(ع) نیز می‌فرماید: لا تنقض الیقین بالشک؛  با شک، یقین خود را نقض نکن؛ بلکه بر اساس مفاد یقین عمل کن. البته بسیاری از  مردم حتی برخلاف یقین و قطعیات برهانی خود عمل می‌کنند، چنانکه خداوند این مطلب را در آیه 14 سوره نمل بیان کرده و چنین افرادی را سرزنش نموده است. (وجحدوا بها و استیقنتها انفسهم ظلما و علوا).
2. دعا  برای رفع و دفع بلا:  انسان‌ها در زندگی همواره گرفتار انواع بلایا و مصائب هستند. این بلایا به دو دسته اصلی 1. ابتلایی (امتحانی)؛ 2. کیفری (مجازاتی) دسته‌بندی می‌شوند؛ زیرا خداوند ساختار نظام دنیوی را این‌گونه قرار داده که انسان‌ها در دنیا به مصیبت‌ها و نعمت‌ها و بلایا و شر و خیر آزموده شوند (عنکبوت، آیات 2 و 3؛  توبه، آیه  126، فجر، آیات 15 و 16، انبیاء،‌ آیه 35) یا برای توبه و بازگشت به مسیر درست مجازات و کیفر گردند. (نساء،‌ آیه 63؛ قصص، آیه 47؛ شوری، آیه 30)
براساس آموزه‌های قرآنی برای رهایی از بلایا و مصائب به هر عنوانی می‌توان دست به دامن استغفار و توبه و دعا شد.  آیه 33 سوره انفال بیان می‌کند که استغفار حتی عذاب‌های الهی را برمی‌دارد، چنانکه حضور پیامبر(ص) این‌گونه است. بر اساس آیه 7 سوره غافر و آیه 5 سوره شوری بر اثر استغفار فرشتگان آسمان در حق اهل زمین است که بسیاری از مصیبت‌ها و بلایا از آنان برداشته می‌شود؛ چرا که اگر استغفار آنان نبود آسمان بر سر اهل زمین شکافته می‌شد و فرو می‌ریخت.
دعا نیز این‌گونه عمل می‌کند. خداوند بارها در آیات قرآن بیان کرده که هرگاه دچار مصیبت و  عذاب و بلایی شدید دست به دعا برداشته و تضرع و انابه کنید تا خداوند بر شما رحم آورد و بلا و ضرر را از شما بردارد(نمل،‌ آیه 62)، چنانکه اهل غرق و عذاب را با دعای مخلصانه نجات می‌دهد(اعراف، آیه 135؛ یونس، آیات 12 و 98؛ نحل، آیه 54؛ انبیاء، آیه 84).
امام موسی کاظم(ع) درباره نقش دعا در رهایی از بلا و مصیبت می‌فرماید: بلایی نیست که بر مومن وارد شود، مگر آنکه به وسیله دعا سریع برطرف می‌گردد؛ و چنانچه دعا نکند بلا طولانی خواهد شد، پس هنگامی که مصیبتی و بلایی وارد شد، به درگاه خداوند دعا و تضرع کنید. (اصول کافی، ج 2، ص 471، ح 2؛ وسائل الشیعهًْ ج 7، ص 44، ح 8674)
3. صداقت و تصدیق: انسان باید آن چیزی را بر زبان آورد که بدان باور دارد. از همین رو در آیات قرآن، واژه قول به معنای سخن و گفتار، بر اعتقادات حمل می‌شود. به این معنا که قول در قرآن به معنای اعتقادات و باور نیز آمده است؛ زیرا یک انسان به‌طور طبیعی آن چیزی را بر زبان می‌آورد که بدان اعتقاد دارد.
خداوند، انسان مثبت را کسی می‌داند که نه تنها قولش همان اعتقاداتش باشد، بلکه فعلش نیز مطابق قولش باشد. خداوند کسانی را که یک چیزی می‌گویند و خودشان چیز دیگری انجام می‌دهند، را مورد سرزنش قرار می‌دهد و می‌فرماید: یا ایها الذین آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون کبر مقتا عندالله ان تقولوا ما لا تفعلون؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید، چرا چیزی می‌گوئید که انجام  نمی‌دهید؟ نزد خدا سخت ناپسند است که چیزی را بگوئید و انجام ندهید. (صف، آیات 2 و 3)
امام کاظم(ع) می‌فرماید انسانی که معتقد و مومن به راه و روش پیامبران(ع) و امامان معصوم(ع) است باید این‌گونه باشد که قول و فعلش یکدیگر را تصدیق و تایید کند، نه آنکه چیزی را بگوید و خودش جور دیگر عمل کند. ایشان در این باره فرموده است: انما شیعهًْ علی من صدق قوله فعله؛ شیعه علی کسی است که قول او فعلش را تصدیق نماید.(کافی، ج 8، ص 228، ح 290)
این در حالی است که بسیاری از مردم، دیگران را به کارهای خیر و خوب تشویق می‌کنند و مثلا از اموری نهی می‌کنند که منکر و زشت است و می‌گویند حسادت مورزید و دروغ نگویید و غیبت مکنید، اما خودشان اهل غیبت و دروغ و حسادت هستند و یا به اموری تشویق می‌کنند که خیر و نیک است،‌ ولی خودشان نیکویی نمی‌کنند. (بقره، آیه 44)
حضرت امام‌موسی‌کاظم(ع) در جایی دیگر فرموده است: بئس العبد یکون ذاوجهین و ذالسانین؛ بد شخصی است آن - که دارای دو چهره و دو زبان می‌باشد، که در پیش‌رو چیزی گوید و پشت سر چیز دیگر - (تحف العقول: ص 291، بحار الانوار: ج 1، ص 150، ضمن ح 30)
آن حضرت(ع) درباره تاثیر صداقت و تصدیق میان قول و عمل می‌فرماید: هر که زبانش صادق باشد اعمالش درست و پاک است، هر که فکر و نیتش نیک باشد در روزی‌اش توسعه خواهد بود، هر که به دوستان و آشنایانش نیکی و احسان کند، عمرش طولانی خواهد شد... (تحف العقول: ص 305 س 17، بحارالانوار: ج 75، ص 303 ضمن حدیث 25.)
4. صله رحم: یکی از مهم‌ترین آموزه‌های اجتماعی و بلکه سیاسی اسلام، صله رحم است. البته بر اساس آیات و روایات قرآنی مهم‌ترین صله رحم آن است که انسان با رحم معنوی و اصلی خویش یعنی چهارده معصوم(ص) وصل شده و ارتباط داشته باشد؛ چرا که آنان پدران واقعی شیعیان و مومنان هستند چنان‌که پیامبر(ص) می‌فرماید: انا و علی ابواه هذه الامه؛ من و علی پدران این امت هستیم. بر همین اساس بهترین صله رحم آن است که انسان به زیارت امامان معصوم(ع) و مرزارهای آنان برود و بهترین عمل عبادی، صلوات فرستادن بر ایشان است، چرا که از جمله اعمالی است که بنده با خدا و فرشتگان در آن شریک است و خداوند در قرآن می‌فرماید که خدا و فرشتگان بر پیامبر(ص) صلوات می‌فرستادند و مومنان به تبعیت از آنان این کار انجام دهند. (احزاب، آیه 56)
امام کاظم(ع) در اهمیت صله رحم فرمود: صله رحم اعمال انسان را پاک می‌کند،‌مال و دارایی را افزایش می‌دهد بلاها را دفع می‌کند و حساب قیامت را آسان می‌نماید و عمر را طولانی می‌کند (تحف العقول / ص 309)
5. سودمندترین درمان: انسان دارای انواع بیماری‌های روحی و روانی و جسمی است. ریشه بسیاری از این امور، اسراف و اتراف و زیاده‌روی در کارهاست. انسان اگر نیازهای خویش را در امور دنیوی کم کند و بیشتر به آخرت بپردازد، زندگی خوبی خواهد داشت؛ ولی دلبستگی و محبت به دنیا بويژه مال و قدرت و زن و فرزند (آل عمران، آیه 14؛ حدید آیه 20) بسیاری از مشکلات را برای آدمی به وجود می‌آورد و موجب انواع بیماری‌ها می‌شود. اسراف و تبذیر و اتراف آدمی را از حد اعتدال و تعادل خارج می‌کند و اسراف اقتصادی و رفتاری به اسراف اعتقادی کشیده می‌شود به شرک و کفر می‌انجامد (انعام، آیه 141؛ اعراف، آیه 31، یونس، آیه 83؛ دخان، آیه 31)
برخی از اموری که ما گمان می‌کنیم درمان دردهای ماست مانند سکنجبین است که صفرا را می‌افزاید و دردی دیگر در جایی دیگر ایجاد می‌کند. در حالی که قناعت و کم‌گرایی در امور مادی و دنیوی و بسیارگرایی در امور اخروی و معنوی راه نجات و درمانگرا دردهای بشر است. حضرت امام‌موسی‌کاظم(ع) در این باره فرموده است: لیس من دواء الا و هو یهیج داء و لیس شیء فی البدن انفع من امساک الید الا عما یحتاج الیه؛ هیچ دارویی نیست مگر آنکه در اثر عوارض جنبی آن دردی دیگر را تحریک می‌نماید؛ و هیچ درمانی بهتر و سودمندتر از امساک و خودداری نیست مگر در حال نیاز و ضرورت. (کافی: ج 8، ص 273، ح 409. وسائل الشیعه: ج 2، ص 408، ح 2490. بحار: ج 59، ص 68، ح 18)
6. دین‌شناسی و ناشناسی: انسان مومن می‌بایست دین خود را بشناسد و بر اساس آن فکر و عملش را تنظیم کند بسیاری از مردم به ظاهر دیندار هستند ولی هیچ شناختی از دین ندارند. برخی هم که دین‌شناس هستند عده‌ای از آنها می‌کوشند تا خودنمایی کنند و با این علم و دانش خویش جاه و منزلتی در میان مردم پیدا کنند. در حالی که شهرت، خود آفتی برای علم و دین آدمی است. انسان عاقل کسی است که دنبال حق‌شناسی می‌رود و حق را انجام می‌دهد و کاری به این ندارد که مردم چه نظری درباره‌اش دارند. حضرت امام کاظم(ع) نسبت به دو چیز هشدار می‌دهد و می‌فرماید: رحم‌الله عبدا تفقه، عرف الناس و لا یعرفونه؛ خداوند متعال رحمت کند بنده‌ای را که در مسائل دینی تفقه و تحقیق نماید (فقیه و عالم باشد) و نسبت به مردم شناخت پیدا کند، گرچه مردم او را نشناسند و قدر و منزلت او را ندانند. (نزهه الناظر و تنبیه الخاطر حلوانی: ص 122، ح 2)
7. شرایط بهره‌مندی از رحمت خدا: اگر انسان بخواهد از بسیاری از مشکلات در زندگی دنیا رهایی یابد اصولی را مراعات کند که شامل خوف از خدا، ادای امانت و عمل بر اساس حق است. این مطلب بارها در قرآن و روایت مورد تاکید قرار گرفته است؛ زیرا مراعات این اصول انسان را موجودی اخلاقی و انسانی کامل می‌سازد و روابط اجتماعی میان انسان‌ها را نیز بهبود می‌بخشد. بسیاری از مشکلاتی که اکنون جوامع بشری را گرفتار کرده است؛ ریشه در بی‌تقوایی نسبت به خدا و بی‌پروایی انسان‌ها دارد. انسان‌ها چنان گستاخ شده‌اند که خدا را نیز نمی‌شناسند و از اعمال زشت و بد خود نمی‌هراسند. خیانت در امانت و عمل بر خلاف اصول عدالت و حقانیت و گرایش به باطل و رفتارها و روش‌های نادرست موجب شده است که انواع بلایا و مصیبت‌ها بر سر آدمی بیاید. از این رو حضرت کاظم(ع) در این باره هشدار می‌دهد و می‌فرماید تنها راهی که موجب رهایی از مشکلات و بهره‌مندی از رحمت الهی است، توجه به اصول اساسی دین و اخلاق است. ایشان می‌فرماید: ان اهل الارض مرحومون ما یخافون و ادوا الامانه، ‌و عملوا بالحق؛ اهل زمین مورد رحمت - و برکت الهی - هستند، مادامی که خوف و ترس - از گناه و معصیت داشته باشند، ادای امانت نمایند و حق را دریابند و مورد عمل قرار دهند. (تهذیب الأحکام: ج6، ص350، ح991، وافی: ج4، ص433، ح2273)
در آیات قرآن بیان شده که اگر کسی تقوای الهی پیشه کند، نه تنها از عذاب الهی می‌رهد بلکه برکات آسمان و زمین بر او و جامعه‌اش نازل می‌شود. (اعراف، آیه96؛ نحل، آیه 112) اصولاً از نظر قرآن جهان بر مدار حق آفریده شده و نه تنها خداوند جامه حق بر جهان پوشانیده است، بلکه جوهر ذات هر چیزی حق است و انسان‌ها باید این را بشناسند و بر مدار آن حرکت کنند که همان مراعات عدالت است؛ زیرا عدالت که مسئولیت و مأموریت همه پیامبران و بشریت است (حدید، آیه25) همان اعطای حق هر صاحب حقی است.
8- مشورت در زندگی: در قرآن خداوند به پیامبرش فرمان می‌دهد که در کارها به ویژه امور مهم با مردم مشورت کند. (آل‌عمران، آیه159) اصولاً ازنظر قرآن مؤمنان کسانی هستند که اهل مشورت در کارها هستند. (شوری، آیه38) چراکه با مشورت، انسان از عقول دیگران بهره‌مند می‌شود و دچار اشتباه و خطا نمی‌شود و یا اگر شود دارای عذر خواهد بود. حضرت امام موسی‌کاظم(ع) فرمود: من استشار لم یعدم عند الصواب مادحا، و عندالخطا عاذرا؛ کسی که در امور زندگی خود- با اهل معرفت- مشورت کند، چنانچه درست و صحیح عمل کرده باشد مورد تعریف و تمجید قرار می‌گیرد و اگر خطا و اشتباه کند عذرش پذیرفته است. (نزهه الناظر و تنبیه الخاطر: ص123، ح13، بحارالأنوار: ج75، ص140، ح37)
9- تعقل ورزی: آموزه‌های قرآنی بر تعقل بسیار تأکید دارد؛ زیرا خداوند به انسان عقل داده تا از آن بهره‌مند شود. عقل بهترین واعظ انسان است؛ چرا که چراغ راهنمایی است که پیش پای آدمی را روشن می‌سازد و انسان می‌تواند خوب و بد را با چراغ عقل ببیند. اگر کسی از این چراغ استفاده نکند در دام‌هایی که شیطان برای انسان گذاشته گرفتار می‌شود و به هلاکت می‌افتد. (بقره، آیات 44 و 73 و 76 و 242؛ آل‌عمران، آیات 65و 118؛ انعام، آیه32)
حضرت امام موسی‌کاظم(ع) بر این مطلب تأکید دارد که انسان باید از عقل خویش به عنوان واعظ درونی استفاده کند. ایشان می‌فرماید: من لم یکن له من نفسه واعظ تمکن منه عدوه- یعنی الشیطان-؛ هر کسی عقل و تدبیرش را مورد استفاده قرار ندهد، دشمنش- یعنی؛ شیاطین انسی و جنی و نیز هواهای نفسانی- به راحتی او را می‌فریبند و منحرف می‌شود. (نزهه الناظر و تنبیه الخاطر: ص124، ح15) آن حضرت در جایی دیگر می‌فرماید: ما قسم بین العباد أفضل من العقل، نوم العاقل أفضل من سهرالجاهل؛ چیزی با فضیلت‌تر و بهتر از عقل، بین بندگان توزیع نشده است، (تا جائی که) خواب عاقل- هوشمند- بهتر از شب زنده‌داری جاهل بی‌خرد است. (تحف‌العقول: ص213؛ بحارالأنوار: ج1، ص154، ضمن ح30، و ج75، ص312، ضمن ح1)
10- نکوهش شوخی و مزاح بیجا و شرح مضرات آن: شوخی برای ایجاد سرور و شادی خوب است ولی انسان باید بداند که هر چیزی آداب و شرایط و اصولی دارد که باید رعایت شود تا انسان به لغو و لهو و دروغ نیفتد یا شخصیت اجتماعی و معنوی او مخدوش نشود. آن حضرت(ع) به جزئی‌ترین مسایل توجه داشته و درباره شوخی نیز می فرماید: ایاک و المزاح، فانه یذهب بنور ایمانک و یستخف مروتک؛ بر حذر باش از شوخی و مزاح- بی‌جا- چون که نور ایمان را از بین می‌برد و جوانمردی و آبرو را سبک و بی‌اهمیت می‌گرداند. (وسائل الشیعه: ج12، ص118، ح15812)
11- رضایت به قسمت الهی: براساس آموزه‌های قرآنی همه چیز در ام‌الکتاب نوشته شده است (حدید، آیات 22 و 23) بنابراین انسان مؤمن هرگز بر داشته‌ها شاد و مغرور نشود و نسبت به از دست داده‌ها محزون و اندوهگین نگردد و بر این باور است که هر چه پیش آید در آن خیری برای اوست. امام(ع) این نوع نگرش را مورد تقویت و تأکید قرار می‌دهد و از مؤمنان می‌خواهد در سبک زندگی خود آن را مراعات کنند. ایشان می‌فرماید: المؤمن بعرض کل خیر، لو قطع انمله أنمله کان خیرا له، و لو ولی شرقها و غربها کل خیراله؛ مؤمن (همیشه، در همه حالات) در معرض خیر و سعادت خواهد بود، چنانچه (در سختی قرار گیرد و) بندهای بدنش قطعه قطعه گردد برایش خیر و خوشبختی است؛ و اگر هم تمام شرق و غرب دنیا در اختیارش قرار گیرد، نیز برایش خیر و سعادت است. (کتاب التمحیص: ص55، ح109، بحارالأنوار: ج64، ح‌ص 242، ح79)