به یاد شهید «محمدکاظم عباسی»
نگار من که به مکتب نرفت ... (حدیث دشت عشق)
شهید محمد کاظم عباسی در سال 1347 در روستای منال از توابع قیر و کارزین متولد شد.
دوران کودکی را در همین روستا سپری کرد و بعد از پایان رسانیدن این دوران به علت وجود خرابیهای بعد از زلزله منطقه قیر و کارزین و اسکان دادن مردم در شهرک امام خمینی، همراه با خانواده خود به آنجا مهاجرت کردند و تحصیل خود را در آنجا در مدرسه ابتدایی تا کلاس پنجم ادامه داد. وی با وجود اینکه فقط پنج کلاس سواد داشت دارای فضایل اخلاقی بسیار بود. صفتهایی از جمله خداپرستی، صدقه دادن، انسان دوستی در روح او همیشه زنده بود و چیزی که بیشتر از همه برای او مهم بود صلهرحم بود. و به همین دلیل در میان اقوام و دوستان و نزدیکان جایگاه ویژهای داشت. همه را دوست میداشت و همه او را دوست داشتند و در فراق او میسوختند. شهید در سن 13 سالگی برای اولین بار، رهسپار میدان جنگ شدند و به مدت 3 ماه در جبهههای جنگ حق علیه باطل در منطقه جنوب مبارزه کردند و بعد از این سه ماه به خانه برگشتند. ولی عشق به جبهه چنان پرشور و شوقی در دل او ایجاد کرده بود که در مدت چهار سال 9 بار به جبهه رفتند، که مرتبه هشتم از ناحیه پای راست مجروح گشتند و پس از یک ماه بستری شدن در بیمارستان به خانه برگشتند. مدت کمی در خانه ماندند و این بار برای بار نهم عازم جبهه شدند. اما این بار که میخواست به جبهه برود طوری فتار میکرد که گویی به او الهام شده بود که میخواهد به سوی معشوق ابدی خود بشتابد. بهطوری که با خط خود مینوشت شهید محمد کاظم عباسی و این بار پس از 20 روز در تاریخ 24/11/64 در جبهه آبادان به آرزوی خود رسید و طبق وصیت خویش در گلزار شهدای فتحآباد (سبزپوشان) در جوار دیگر شهدا آرام گرفت.
دوران کودکی را در همین روستا سپری کرد و بعد از پایان رسانیدن این دوران به علت وجود خرابیهای بعد از زلزله منطقه قیر و کارزین و اسکان دادن مردم در شهرک امام خمینی، همراه با خانواده خود به آنجا مهاجرت کردند و تحصیل خود را در آنجا در مدرسه ابتدایی تا کلاس پنجم ادامه داد. وی با وجود اینکه فقط پنج کلاس سواد داشت دارای فضایل اخلاقی بسیار بود. صفتهایی از جمله خداپرستی، صدقه دادن، انسان دوستی در روح او همیشه زنده بود و چیزی که بیشتر از همه برای او مهم بود صلهرحم بود. و به همین دلیل در میان اقوام و دوستان و نزدیکان جایگاه ویژهای داشت. همه را دوست میداشت و همه او را دوست داشتند و در فراق او میسوختند. شهید در سن 13 سالگی برای اولین بار، رهسپار میدان جنگ شدند و به مدت 3 ماه در جبهههای جنگ حق علیه باطل در منطقه جنوب مبارزه کردند و بعد از این سه ماه به خانه برگشتند. ولی عشق به جبهه چنان پرشور و شوقی در دل او ایجاد کرده بود که در مدت چهار سال 9 بار به جبهه رفتند، که مرتبه هشتم از ناحیه پای راست مجروح گشتند و پس از یک ماه بستری شدن در بیمارستان به خانه برگشتند. مدت کمی در خانه ماندند و این بار برای بار نهم عازم جبهه شدند. اما این بار که میخواست به جبهه برود طوری فتار میکرد که گویی به او الهام شده بود که میخواهد به سوی معشوق ابدی خود بشتابد. بهطوری که با خط خود مینوشت شهید محمد کاظم عباسی و این بار پس از 20 روز در تاریخ 24/11/64 در جبهه آبادان به آرزوی خود رسید و طبق وصیت خویش در گلزار شهدای فتحآباد (سبزپوشان) در جوار دیگر شهدا آرام گرفت.