نگاهی گذرا به علل و آثار منفی عجله و شتاب
عجله، کار شیطان است
محمدرضا موسی خانی
عجله و شتاب یکی از رفتارهای نادرست و ناپسند انسانی است. در آیات قرآنی از جمله صفاتی که برای انسان بیان شده عجول بودن است. این خصلت انسانی موجب میشود که فرد بدون تانی و تامل کارهایی انجام دهد که در بیشتر اوقات پشیمانی را به همراه دارد.
نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزههای وحیانی اسلام علل و عوامل و آثار شتابزدگی و عجله در انسان را مورد بررسی قرار داده است.
شتابزدگی، خصلت انسانی
یکی از خصلتهای انسانی، شتابزدگی و عجله است. انسان دارای نفس است و این امر اقتضائاتی دارد که از جمله آنها نیاز به مادیات و هواهای نفسانی است که باید در سطوح مقبول و مطلوبی به آنها پاسخ داده شود.
از جمله صفات نفس انسانی، نسیان و غفلت، عجله (اسراء، آیه 11)، ظلوم و جهول بودن (احزاب، آیه 72) و مانند آن است که در آیات قرآن به آنها توجه داده شده است.
خصلت عجله از صفات ناپسند نفس انسانی است و به معنای مطالبه چیزی قبل از وقت رسیدن آن است. (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 548؛ ذیل واژه عجل)
از آیات قرآنی به دست میآید که این امر در بسیاری از موارد مذموم و ناپسند است؛ به این معنا که سبقت جویی پیش از زمان رسیدن آن چیز در اغلب موارد نمیتواند به حال انسان مفید باشد هر چند که ممکن است در حالاتی نادر، سازنده هم باشد.
براساس آیاتی از جمله 11 سوره اسراء و 37 سوره انبیاء خصلت عجله در سرشت انسان نهفته است و نمیتوان آن را نادیده گرفت. به این معنا که جزو لوازم ذاتی نفس انسانی، عجله و شتاب است. بنابر این باید با تربیت نفس، آن را مدیریت کرد.
بیشترین جنبهای که انسان در آن عجله و شتاب میورزد، در خواستهها و تمایلات نفسانی است.(همان و نیز یونس، آیه 11) از این رو خداوند شتابزدگی را ناپسند دانسته و به سرزنش کسانی میپردازد که در خواستههای مادی و دنیوی خویش عجول هستند.(همان و نیز یونس، آیه 50؛ شعراء، آیات 200 و 204؛ صافات، آیات 175 و 176)
برای تربیت نفس و مهار آن، خداوند خواهان تامل، شکیبایی و صبر در امور میشود؛ چرا که شتابزدگی به سبب آنکه که تاثیرات منفی در زندگی شخصی و جمعی انسان به جا میگذارد، میبایست مهار شود؛ زیرا اگر مهار نشود در بسیاری از موارد موجب هلاکت و دست کم پشیمانی میشود که گاه این پشیمانی دیگر سودی برای شخص نخواهد داشت؛ زیرا جبران و بازسازی و اصلاح امری که خراب و فاسد شده امکان پذیر نمیشود.
زمینههای عجله
چنانکه گفته شد، شتابزدگی و عجله خصلت نفس انسانی است مانند هواهای نفسانی از جمله شهوت و غضب و مانند آن میبایست مهار و مدیریت شود.
البته شرایطی موجب میشود که انسان این خصلت را بیشتر بروز دهد و نتواند به مهار آن پرداخته و رفتارهای هیجانی، او را به سمت و سویی سوق میدهد که هلاکت، بخشی از پیامدهای آن است.
از آیات قرانی این معنا به دست میآید که ریشه همه رفتارهای شتابآلود انسان، جهل و عدم احاطه علمی شخص به موضوع و مسئله است.(کهف، آیه 68؛ انبیاء، آیه 37)
حتی از آیات 83 و 84 سوره طه این معنا برداشت میشود که علت شتابزدگی و عجله حضرت موسی (ع) برای ملاقات خداوند و جدایی از قوم، هر چند که به قصد جلب رضایت خداوند انجام گرفته است، اما ریشه در عدم احاطه علمی آن حضرت (ع) به همه مسایل داشت. در حقیقت، انسانی که دارای علم و احاطه کامل به مسئله باشد، اهل صبر، حلم و شکیبایی است و عجله و شتاب نمیورزد.(همان)
پاسخ خداوند به شتابزدگی انسانها
انسانها بیشتر در امور مادی و تمایلات نفسانی گرایش به شتاب دارند. البته خداوند برای اینکه حجت را بر بندگان خویش تمام کند، گاه به این خواستههای شتاب آلود انسانها بویژه کافران توجه میکند و امکانات رفاهی و آسایشی آنان را فراهم میآورد.(اسراء، آیه 18؛ انسان، آیات 24 و 27)
به طور کلی عجله در امور دنیوی و مادی امری مذموم و ناپسند است و کسانی که اهل ایمان هستند اهل صبر و تانی و تامل هستند و هرگز شتابزدگی ندارند. اما اینکه چرا برخی از مومنان و حتی پیامبران در کارهایی عجله میکنند، این رفتار چنانکه گفته شد برخاسته از عدم احاطه علمی به مسئله و موضوع است و گرنه در کارهای حتی خوب و پسندیده نمیبایست عجله کنند.
خروج حضرت یونس (ع) پیش از موعد از میان قوم و قبیله خویش موجب خشم الهی شد و او را در شکم ماهی به مدت چهلشبانه روز زندانی کرد و اگر توبه و استغفار آن حضرت (ع) و عنایت و فضل الهی نبود وی تا روز قیامت میبایست در شکم ماهی اسیر و زندانی میماند.(صافات، آیات 139 تا 145؛ آیات 48 و 49 و انبیاء، آیه 87)
همچنین عجله حضرت موسی(ع) در دو مورد یکی در رفتن به کوه طور و دیدار خداوند «طه، آیات 83 و 84) و نیز عجله و عدم صبر و پرسشهای مکرر از رفتار عالم ربانی یعنی حضرت خضر، شتابی مذموم بود. (کهف، آیات 65-72 و 74 و 75 و 82) به نظر میرسد که عجله در بیان آیات از سوی پیامبر(ص) پیش از دستور ابلاغ نیز از این موارد است؛ یعنی هر چند که این عجله در بیان و زبان برای خیرخواهی است اما نباید پیش از موعد و فرمان الهی باشد که در شکل تنزیل از طریق حضرت جبرئیل اعلام میشود. (قیامت، آیه 16) از همین موارد شتاب مؤمنان برای دستیابی به پیروزی در جنگ (نحل، آیه1) یا تعجیل پیامبر(ص) و نیز مؤمنان برای امدادهای غیبی در جنگ است. (بقره، آیه 214) خداوند مقدر کرده که کارها در زمان خود انجام شود و هرگونه تعجیل در زمان وقوع آن، امری نادرست و مذموم است که میبایست از آن پرهیز کرد.
به عبارت دیگر، استعجال و شتابخواهی در اموری که مقرر به زمانی است، امری ناپسند است حتی اگر در کارهایی باشد که به نظر انسان خیر و رضایت خداوندی است. از این رو عجله بنیاسرائیل در ابلاغ امر خداوندی از سوی حضرت موسی(ع) امری ناپسند دانسته شده است (اعراف، آیه 150) چرا که زمان ابلاغ را خداوند میداند و میبایست از هرگونه شتاب در ابلاغ الهی خودداری کرد. بر این اساس خداوند به پیامبر(ص) سفارش می کند که پیش از پایان وحی تنزیلی و اذن ابلاغ، از ابلاغ وحی خودداری کند. (طه، آیه 114؛ قیامت، آیات 16 تا 18)
برخی آثار و پیامدهای منفی عجله
برای عجله و شتابزدگی آثار منفی چندی است که از همه مهمتر بروز خطا و افزایش اشتباه در کار است؛ زیرا چنانکه بیان شد زمینه عجله در کارها در بسیاری از موارد، جهالت یا عدم احاطه کامل و جامع علمی است. از این رو درصد خطا و اشتباه بالا میرود. خداوند در آیه 11 سوره اسراء شتابزدگی، را عامل اشتباه در شناخت سود و زیان واقعی میداند و به انسان نسبت به آن هشدار میدهد.
مفسران در تحلیل این معنا گفتهاند که جمله «و کان الانسان عجولا» در مقام تعلیل برای «و یدع الانسان...» است؛ یعنی چون انسان، عجول است شر و خیر خویش را یکسان میبیند و به دنبال هر دو میشتابد. لذا دچار خطا و اشتباه میشود و نمیتواند به هدف مطلوب خود برسد. همین شتابزدگی و عدم قدرت تشخیص، عامل آثار بد دیگری میشود؛ زیرا بر اثر خصلت شتابزدگی، انسان از ابزار و وسایل شر و ناپسند نیز بهره میگیرد و اینگونه است که هدف، وسیله را برای او توجیه میکند یا ناخواسته از وسایل و ابزاری استفاده میکند که نمیبایست از آن استفاده کند. خداوند در آیاتی از جمله 45 و 46 سوره نمل بیان میکند که ثمودیان، در اتخاذ روشهای نادرست و بدفرجام عجله داشتند و همین امر نیز موجب هلاکت و نابودی آنان شد.
شتابزدگی موجب میشود که انسان، اهل صبر و بردباری نباشد و خیر و خوشی را در دنیا بخواهد که نزدیک و نقد است و در نتیجه به دنیا گرایش پیدا کرده و دنیاطلب شده و از آخرت غافل گردد. (اسراء، آیه 18)
پس شتابزدگی مایه بدبختی و شقاوت ابدی انسان میشود، چرا که هم در تشخیص سود و زیان و ابزارها به خطا میرود و هم هدف را گم میکند و به دنیا گرایش مییابد. از این رو پیامبر(ص) عجله را مایه هلاکت انسان میداند و میفرماید: انما اهلک الناس العجله و لو ان الناس تثبتوا لم یهلک احد؛ مردم را، در حقیقت، شتابزدگی به هلاکت انداخته است، اگر مردم، از شتابزدگی به دور بودند هیچ کس هلاک نمیشد. (محاسن، ج 1، ص 340، ح 697)
تنبلی و عجله، دو خصلت ناپسند
همانگونه که عجله نادرست است تکاهل و تنبلی پشت گوش انداختن کاری در زمان خودش نیز نادرست و ناپسند است؛ چرا که فرصتها همانند باد میآید و میرود و اگر انسان غنیمت نشمارد ممکن است دیگر دست یافتنی نباشد.
امام علی(ع) در این باره هشدارهایی داده است. از آن جمله میفرماید: من الخرق المعاجله قبل الامکان و الاناه بعد الفرصه؛ شتاب کردن در کاری پیش از بدست آوردن توانایی، و سستی کردن بعد از به دست آوردن فرصت از نادانی است. (جهاد النفس، ح 829)
امام جواد(ع) نیز میفرماید: ثلاث من کن فیه لم یندم:ترک العجلهًْ، و المشورهًْ، و التوکل علی الله عندالعزم؛ سه چیز است که هر کس آن را مراعات کند، پشیمان نگردد:1- اجتناب از عجله، 2- مشورت کردن، 3- و توکل بر خدا در هنگام تصمیمگیری ( مسند الامام الجواد، ص 247)
از این حدیث به دست میآید که انسان میبایست فرصتشناس باشد و همانگونه که عجله و شتابزدگی نادرست است، پس از اینکه زمان عمل رسید و عزم بر عمل کرد هرگونه تاخیر میتواند موجب پشیمانی باشد، بلکه باید توکل کرد و به انجام کار اقدام نمود. (فی التاخیر آفات)
عجله مثبت
چنانکه گذشت هر چند عجله کردن در کارها عموماً امری ناپسند شمرده شده اما در کارهای خیر و نیک، بر سرعت گرفتن و شتاب کردن تاکید بسیار شده است. قرآن کریم و روایات اسلامی سرعت و سبقت در کارهای نیک را تشویق و ترغیب کرده است. چنانکه در قرآن و در دو موضع تاکید شده، فاستبقوا الخیرات= در کارهای خیر از همدیگر سبقت بگیرید (بقره/148، مائده / 48) و یا در آیهای دیگر در توصیف ویژگیهای مومنین آمده است: اولئک یسارعون فیالخیرات و هم لها سابقون، مؤمنان در کارهای خیر عجله میکنند و از یکدیگر هم سبقت میگیرند (مؤمنون/61)
همچنین در روایات متعدد بر تسریع در انجام امور نیک و عدم سستی و اهمالکاری در خدمترسانی به همنوعان تاکید شده است که این نوع شتابورزی را میتوان عجله مثبت و پسندیده نام نهاد که تاثیر سازنده و شگفتانگیزی بر روح و جان و رفتار آدمی میگذارد.
عجله و شتاب یکی از رفتارهای نادرست و ناپسند انسانی است. در آیات قرآنی از جمله صفاتی که برای انسان بیان شده عجول بودن است. این خصلت انسانی موجب میشود که فرد بدون تانی و تامل کارهایی انجام دهد که در بیشتر اوقات پشیمانی را به همراه دارد.
نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزههای وحیانی اسلام علل و عوامل و آثار شتابزدگی و عجله در انسان را مورد بررسی قرار داده است.
شتابزدگی، خصلت انسانی
یکی از خصلتهای انسانی، شتابزدگی و عجله است. انسان دارای نفس است و این امر اقتضائاتی دارد که از جمله آنها نیاز به مادیات و هواهای نفسانی است که باید در سطوح مقبول و مطلوبی به آنها پاسخ داده شود.
از جمله صفات نفس انسانی، نسیان و غفلت، عجله (اسراء، آیه 11)، ظلوم و جهول بودن (احزاب، آیه 72) و مانند آن است که در آیات قرآن به آنها توجه داده شده است.
خصلت عجله از صفات ناپسند نفس انسانی است و به معنای مطالبه چیزی قبل از وقت رسیدن آن است. (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 548؛ ذیل واژه عجل)
از آیات قرآنی به دست میآید که این امر در بسیاری از موارد مذموم و ناپسند است؛ به این معنا که سبقت جویی پیش از زمان رسیدن آن چیز در اغلب موارد نمیتواند به حال انسان مفید باشد هر چند که ممکن است در حالاتی نادر، سازنده هم باشد.
براساس آیاتی از جمله 11 سوره اسراء و 37 سوره انبیاء خصلت عجله در سرشت انسان نهفته است و نمیتوان آن را نادیده گرفت. به این معنا که جزو لوازم ذاتی نفس انسانی، عجله و شتاب است. بنابر این باید با تربیت نفس، آن را مدیریت کرد.
بیشترین جنبهای که انسان در آن عجله و شتاب میورزد، در خواستهها و تمایلات نفسانی است.(همان و نیز یونس، آیه 11) از این رو خداوند شتابزدگی را ناپسند دانسته و به سرزنش کسانی میپردازد که در خواستههای مادی و دنیوی خویش عجول هستند.(همان و نیز یونس، آیه 50؛ شعراء، آیات 200 و 204؛ صافات، آیات 175 و 176)
برای تربیت نفس و مهار آن، خداوند خواهان تامل، شکیبایی و صبر در امور میشود؛ چرا که شتابزدگی به سبب آنکه که تاثیرات منفی در زندگی شخصی و جمعی انسان به جا میگذارد، میبایست مهار شود؛ زیرا اگر مهار نشود در بسیاری از موارد موجب هلاکت و دست کم پشیمانی میشود که گاه این پشیمانی دیگر سودی برای شخص نخواهد داشت؛ زیرا جبران و بازسازی و اصلاح امری که خراب و فاسد شده امکان پذیر نمیشود.
زمینههای عجله
چنانکه گفته شد، شتابزدگی و عجله خصلت نفس انسانی است مانند هواهای نفسانی از جمله شهوت و غضب و مانند آن میبایست مهار و مدیریت شود.
البته شرایطی موجب میشود که انسان این خصلت را بیشتر بروز دهد و نتواند به مهار آن پرداخته و رفتارهای هیجانی، او را به سمت و سویی سوق میدهد که هلاکت، بخشی از پیامدهای آن است.
از آیات قرانی این معنا به دست میآید که ریشه همه رفتارهای شتابآلود انسان، جهل و عدم احاطه علمی شخص به موضوع و مسئله است.(کهف، آیه 68؛ انبیاء، آیه 37)
حتی از آیات 83 و 84 سوره طه این معنا برداشت میشود که علت شتابزدگی و عجله حضرت موسی (ع) برای ملاقات خداوند و جدایی از قوم، هر چند که به قصد جلب رضایت خداوند انجام گرفته است، اما ریشه در عدم احاطه علمی آن حضرت (ع) به همه مسایل داشت. در حقیقت، انسانی که دارای علم و احاطه کامل به مسئله باشد، اهل صبر، حلم و شکیبایی است و عجله و شتاب نمیورزد.(همان)
پاسخ خداوند به شتابزدگی انسانها
انسانها بیشتر در امور مادی و تمایلات نفسانی گرایش به شتاب دارند. البته خداوند برای اینکه حجت را بر بندگان خویش تمام کند، گاه به این خواستههای شتاب آلود انسانها بویژه کافران توجه میکند و امکانات رفاهی و آسایشی آنان را فراهم میآورد.(اسراء، آیه 18؛ انسان، آیات 24 و 27)
به طور کلی عجله در امور دنیوی و مادی امری مذموم و ناپسند است و کسانی که اهل ایمان هستند اهل صبر و تانی و تامل هستند و هرگز شتابزدگی ندارند. اما اینکه چرا برخی از مومنان و حتی پیامبران در کارهایی عجله میکنند، این رفتار چنانکه گفته شد برخاسته از عدم احاطه علمی به مسئله و موضوع است و گرنه در کارهای حتی خوب و پسندیده نمیبایست عجله کنند.
خروج حضرت یونس (ع) پیش از موعد از میان قوم و قبیله خویش موجب خشم الهی شد و او را در شکم ماهی به مدت چهلشبانه روز زندانی کرد و اگر توبه و استغفار آن حضرت (ع) و عنایت و فضل الهی نبود وی تا روز قیامت میبایست در شکم ماهی اسیر و زندانی میماند.(صافات، آیات 139 تا 145؛ آیات 48 و 49 و انبیاء، آیه 87)
همچنین عجله حضرت موسی(ع) در دو مورد یکی در رفتن به کوه طور و دیدار خداوند «طه، آیات 83 و 84) و نیز عجله و عدم صبر و پرسشهای مکرر از رفتار عالم ربانی یعنی حضرت خضر، شتابی مذموم بود. (کهف، آیات 65-72 و 74 و 75 و 82) به نظر میرسد که عجله در بیان آیات از سوی پیامبر(ص) پیش از دستور ابلاغ نیز از این موارد است؛ یعنی هر چند که این عجله در بیان و زبان برای خیرخواهی است اما نباید پیش از موعد و فرمان الهی باشد که در شکل تنزیل از طریق حضرت جبرئیل اعلام میشود. (قیامت، آیه 16) از همین موارد شتاب مؤمنان برای دستیابی به پیروزی در جنگ (نحل، آیه1) یا تعجیل پیامبر(ص) و نیز مؤمنان برای امدادهای غیبی در جنگ است. (بقره، آیه 214) خداوند مقدر کرده که کارها در زمان خود انجام شود و هرگونه تعجیل در زمان وقوع آن، امری نادرست و مذموم است که میبایست از آن پرهیز کرد.
به عبارت دیگر، استعجال و شتابخواهی در اموری که مقرر به زمانی است، امری ناپسند است حتی اگر در کارهایی باشد که به نظر انسان خیر و رضایت خداوندی است. از این رو عجله بنیاسرائیل در ابلاغ امر خداوندی از سوی حضرت موسی(ع) امری ناپسند دانسته شده است (اعراف، آیه 150) چرا که زمان ابلاغ را خداوند میداند و میبایست از هرگونه شتاب در ابلاغ الهی خودداری کرد. بر این اساس خداوند به پیامبر(ص) سفارش می کند که پیش از پایان وحی تنزیلی و اذن ابلاغ، از ابلاغ وحی خودداری کند. (طه، آیه 114؛ قیامت، آیات 16 تا 18)
برخی آثار و پیامدهای منفی عجله
برای عجله و شتابزدگی آثار منفی چندی است که از همه مهمتر بروز خطا و افزایش اشتباه در کار است؛ زیرا چنانکه بیان شد زمینه عجله در کارها در بسیاری از موارد، جهالت یا عدم احاطه کامل و جامع علمی است. از این رو درصد خطا و اشتباه بالا میرود. خداوند در آیه 11 سوره اسراء شتابزدگی، را عامل اشتباه در شناخت سود و زیان واقعی میداند و به انسان نسبت به آن هشدار میدهد.
مفسران در تحلیل این معنا گفتهاند که جمله «و کان الانسان عجولا» در مقام تعلیل برای «و یدع الانسان...» است؛ یعنی چون انسان، عجول است شر و خیر خویش را یکسان میبیند و به دنبال هر دو میشتابد. لذا دچار خطا و اشتباه میشود و نمیتواند به هدف مطلوب خود برسد. همین شتابزدگی و عدم قدرت تشخیص، عامل آثار بد دیگری میشود؛ زیرا بر اثر خصلت شتابزدگی، انسان از ابزار و وسایل شر و ناپسند نیز بهره میگیرد و اینگونه است که هدف، وسیله را برای او توجیه میکند یا ناخواسته از وسایل و ابزاری استفاده میکند که نمیبایست از آن استفاده کند. خداوند در آیاتی از جمله 45 و 46 سوره نمل بیان میکند که ثمودیان، در اتخاذ روشهای نادرست و بدفرجام عجله داشتند و همین امر نیز موجب هلاکت و نابودی آنان شد.
شتابزدگی موجب میشود که انسان، اهل صبر و بردباری نباشد و خیر و خوشی را در دنیا بخواهد که نزدیک و نقد است و در نتیجه به دنیا گرایش پیدا کرده و دنیاطلب شده و از آخرت غافل گردد. (اسراء، آیه 18)
پس شتابزدگی مایه بدبختی و شقاوت ابدی انسان میشود، چرا که هم در تشخیص سود و زیان و ابزارها به خطا میرود و هم هدف را گم میکند و به دنیا گرایش مییابد. از این رو پیامبر(ص) عجله را مایه هلاکت انسان میداند و میفرماید: انما اهلک الناس العجله و لو ان الناس تثبتوا لم یهلک احد؛ مردم را، در حقیقت، شتابزدگی به هلاکت انداخته است، اگر مردم، از شتابزدگی به دور بودند هیچ کس هلاک نمیشد. (محاسن، ج 1، ص 340، ح 697)
تنبلی و عجله، دو خصلت ناپسند
همانگونه که عجله نادرست است تکاهل و تنبلی پشت گوش انداختن کاری در زمان خودش نیز نادرست و ناپسند است؛ چرا که فرصتها همانند باد میآید و میرود و اگر انسان غنیمت نشمارد ممکن است دیگر دست یافتنی نباشد.
امام علی(ع) در این باره هشدارهایی داده است. از آن جمله میفرماید: من الخرق المعاجله قبل الامکان و الاناه بعد الفرصه؛ شتاب کردن در کاری پیش از بدست آوردن توانایی، و سستی کردن بعد از به دست آوردن فرصت از نادانی است. (جهاد النفس، ح 829)
امام جواد(ع) نیز میفرماید: ثلاث من کن فیه لم یندم:ترک العجلهًْ، و المشورهًْ، و التوکل علی الله عندالعزم؛ سه چیز است که هر کس آن را مراعات کند، پشیمان نگردد:1- اجتناب از عجله، 2- مشورت کردن، 3- و توکل بر خدا در هنگام تصمیمگیری ( مسند الامام الجواد، ص 247)
از این حدیث به دست میآید که انسان میبایست فرصتشناس باشد و همانگونه که عجله و شتابزدگی نادرست است، پس از اینکه زمان عمل رسید و عزم بر عمل کرد هرگونه تاخیر میتواند موجب پشیمانی باشد، بلکه باید توکل کرد و به انجام کار اقدام نمود. (فی التاخیر آفات)
عجله مثبت
چنانکه گذشت هر چند عجله کردن در کارها عموماً امری ناپسند شمرده شده اما در کارهای خیر و نیک، بر سرعت گرفتن و شتاب کردن تاکید بسیار شده است. قرآن کریم و روایات اسلامی سرعت و سبقت در کارهای نیک را تشویق و ترغیب کرده است. چنانکه در قرآن و در دو موضع تاکید شده، فاستبقوا الخیرات= در کارهای خیر از همدیگر سبقت بگیرید (بقره/148، مائده / 48) و یا در آیهای دیگر در توصیف ویژگیهای مومنین آمده است: اولئک یسارعون فیالخیرات و هم لها سابقون، مؤمنان در کارهای خیر عجله میکنند و از یکدیگر هم سبقت میگیرند (مؤمنون/61)
همچنین در روایات متعدد بر تسریع در انجام امور نیک و عدم سستی و اهمالکاری در خدمترسانی به همنوعان تاکید شده است که این نوع شتابورزی را میتوان عجله مثبت و پسندیده نام نهاد که تاثیر سازنده و شگفتانگیزی بر روح و جان و رفتار آدمی میگذارد.