رانتخواری و ویژهخواهی از منظر اسلام
* مرتضی طهماسبی
انواع آسیبهای اجتماعی در جوامع بشری موجب خروج نظامهای اجتماعی و سیاسی از مسیر اهداف و فلسفه وجودی آنها میشود. آموزههای قرآنی به عنوان کتاب هدایت بشر به سوی کمال در همه ابعاد وجودی انسان، به انواع آسیبها از جمله آسیبهای اجتماعی و فرهنگی پرداخته است. نویسنده در این مطلب به یکی از این آسیبها در حوزه اجتماعی یعنی رانتخواری و فزونخواهی پرداخته است.
انواع آسیبهای اجتماعی
جامعه بشری دارای فلسفه و اهدافی است که شامل اهداف کمالی نسبت به فرد و عموم اعضای جامعه است. با توجه به اینکه جوامع برای پاسخگویی به نیازهای عاطفی و مادی و معنوی و مانند آنها شکل میگیرد، هرگونه انحراف و کژی در این میان میتواند جامعه را دچار بحران کرده و گاه مشروعیت آن را از میان بردارد و موجبات فروپاشی درونی جامعه فراهم آورد. در طول تاریخ جوامع بشری در مناطق گوناگون جهان به همین دلیل فروپاشیده و مردم از روستا، شهر و حتی کشور و مناطق جغرافیایی فرار کرده و به مناطق دیگر و جوامع دیگر پیوستهاند، زیرا جامعه موجود را نه تنها پاسخگو به نیازهای ابتدایی ندانسته بلکه حتی مانع جدی در سر راه پیشرفت خود و رسیدن به مکانت و منزلت انسانی قلمداد کردهاند. در سدههای اخیر کوچها و مهاجرتهای جمعی از مناطقی از جهان به مناطق دیگر بیشتر در همین ارتباط انجام گرفته است.
مطالعه انحرافات و کجرویهای اجتماعی و به اصطلاح، آسیبشناسی اجتماعی (Social Pathology) عبارت از مطالعه و ریشهیابی بینظمیها، ناهنجاریها و آسیبهایی نظیر بیکاری، اعتیاد، فقر، خودکشی، طلاق و مانند آنها، همراه با بررسی تحلیل علل و تبیین شیوههای پیشگیری و درمان آنها و نیز مطالعه شرایط بیمارگونه و نابسامانی اجتماعی است.
آسیبهای اجتماعی شامل آسیبهای اقتصادی چون سرقت، رانتخواری، اختلاس، کلاهبرداری، تکدیگری و مانند آنها، آسیبهای قدرت سیاسی چون رابطهگری، پارتیبازی، خویشاوندگرایی، حذف رقیب، ترور شخصیت و مانند آنها، آسیبهای مسئولیت و نقش اجتماعی چون فرار از منزل، خیانت به همسر، پرخاشگری، خشونت، جنگ، قتل و مانند آنها و نیز آسیبهای فرهنگی و علمی چون دورویی، نیرنگ، دروغگویی، گسست فرهنگی، گسست نسلی، بیاعتمادی و مانند آنها میشود.
رانتخواری و ویژهخواهی، سوء استفاده از موقعیت
یکی از آسیبهای مهم در جوامع بشری، ویژهخواهی و رانتخواری است. رانت در انگلیسی (RENT) به معنای کرایه و اجاره گرفتن چیزی است.
اما رانت در اصطلاح، هرگونه درآمدی خارج از عرصه فعالیتهای مولد اقتصادی است. رانتخواری و فزون خواهی در سادهترین معنا، سوء استفاده از فرصتها و امکانات جامعه و کسب امتیازی انحصاری است که به دور از هرگونه رقابت، نصیب برخی از افراد میشود و آنان را به ثروت، قدرت، یا موقعیت برتر و مانند آنها میرساند.
رانتخوارها با استفاده از نفوذ سیاسی و اقتصادی یا از طریق آشنایانی که صاحب این نفوذ هستند به صورت غیرقانونی به امکانات، اطلاعات محرمانه و یا منابع مالی دست پیدا میکنند و از این راه به کسب ثروت میپردازند. پس رانتخواری در حوزه اقتصادی درآمدی است که از فرصتها و موقعیتهای برتر به دست آمده باشد، یعنی همان ثروت حاصل از کار غیرتولیدی و بادآورده.
البته برخیها رانتخواری را معطوف به واگذاری انحصاری امکانات، فرصتها و موقعیتها به اشخاص حقیقی و حقوقی دانستهاند. این افراد براساس داشتن رابطه فامیلی- حزبی- شخصی از موقعیت خود یا دیگران سوء استفاده میکنند.
به هر حال، فزونخواهی نوعی سوء استفاده از موقعیت خود و دیگران برای رسیدن به امتیاز انحصاری در چیزی است که سایرین را از شرایط بهرهبری آن محروم میسازد.
در دوران معاصر که عصر اطلاعات است، داشتن اطلاعات، قدرت است. از همین رو، گاه دادن اطلاعات از سوی مسئولان چون نمایندگان مجلس درباره طرحی، به عنوان رانت تلقی میشود؛ زیرا به دارنده اطلاعات، قدرت و امتیازی میبخشد که دیگران از آن محروم هستند.
در جوامعی که آلوده به انواع آسیبهای اجتماعی است هر کسی به طریقی در جستوجوی ویژهخواهی است. این گونه است که احزاب و جناحها و گروههایی شکل میگیرد که به دنبال زیادهخواهی و رانتخواری هستند تا از امتیازات و انحصار در اموری برخوردار شوند. چنین رویهای همه ابعاد جامعه از فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و علمی و مانند آن را آلوده میکند و یک بحران اجتماعی فراگیر را بوجود میآورد.
دیدگاه قرآن درباره فزونخواهی
اسلام با رانتخواری و سوء استفاده از موقعیت به شدت برخورد میکند؛ چرا که رانتخواری و ویژهطلبی خلاف فطرت و طبیعت انسانی و عدالت است. براساس آموزههای قرآنی، عدالت به معنای قرار گرفتن هر چیزی در جای مناسب خود و اعطای حق به هر صاحب حقی است. بنابراین، اگر کسی بخواهد از طریق موقعیت خویش یا دیگران، امتیاز انحصاری کسب کند تا بر موقعیت و ثروت و قدرت خود بیفزاید، ظلم روا داشته است؛ چرا که اجازه نداده و نمیدهد تا هر چیزی یا هر کسی در جای مناسب و حق خود قرار گیرد.
انسانها به طور فطری خواهان عدالت هستند؛ زیرا عقل و فطرت به آنان میگوید قرار گرفتن هر چیزی در جای مناسب خود، به معنای رسیدن به موقعیتی است که خداوند برای کمال هر کس و هر چیزی قرار داده است؛ یعنی اگر هر چیزی در موقعیت مناسب و حق خود قرار گیرد، به مقصد و مقصود کمالی خود رسیده است؛ اما جابجائی موقعیتها از طریق ظلم و بیعدالتی، دور شدن از جایگاه مناسب است که میتواند به موقعیت خود فرد نیز آسیب برساند؛ چرا که جهان هستی از نظمی مبتنی بر عدالت برخوردار است که هر جابجائی، میتواند اثرات مخرب و زیانباری را در موقعیت چیز یا کس دیگر ایجاد کرده و در نهایت همانند سقوط یک سبب از سببهای بازی دومینو میتواند یک مجموعه منظم و کامل را تخریب کند.
پیامبر گرامی(ص) نیز به شدت با هرگونه سوءاستفاده از موقعیت مبارزه و مخالفت میکند؛ زیرا اینگونه رفتار بیرون از طبیعت فطری بشر و مخالف عدالت و عدالتخواهی است. پیامبر(ص) گاه به این نکته توجه میدهد که حاضر نیست از موقعیت خود سوءاستفاده کند و از علم غیبی که خداوند در اختیارش گذاشته بهرهبرداری شخصی کند و خود را به ثروت و قدرت برساند؛ چرا که علم غیب ایشان استقلالی نیست، بلکه تابع علم غیب الهی و در محدوده رضایت خداوند است. (انبیاء، آیه 28؛ جن، آیه 27) پس اولا اطلاعات و علم غیب ایشان، تابع علم الهی و محدود به رضایت خداوند و در چارچوب مسئولیتهای اوست که اگر برخلاف آن عمل کند اول خودش آسیب میبیند. از همین رو، نمیتواند از آن سوء استفاده کند و به ثروتاندوزی و تکاثر و استکثار بپردازد. از همین رو از سوی خداوند مامور میشود تا به طور رسمی و آشکار و شفاف اعلام کند که علم غیب او استقلالی نیست و اگر این چنین بود احتمال این داشت که تکاثری داشته باشد، اما چون علم غیب ایشان علم غیب تبعی و در محدوده رضایت و مسئولیت الهی اوست، نمیتواند استکثار و تکاثری داشته باشد و بر ثروت و قدرت خود بیفزاید. در آیه 188 سوره اعراف آمده است: قل لا املک لنفسی نفعا و لا ضرا الا ماشاءالله ولو کنت اعلم الغیب لاستکثرت من الخیر و ما مسنی السوء، ان انا الا نذیر و بشیر لقوم یؤمنون؛ بگو:«جز آنچه خدا بخواهد، برای خودم اختیار سود و زیانی ندارم و اگر غیب (استقلالی نه تبعی) میدانستم قطعا خیر بیشتری برای خود میاندوختم و هرگز به من آسیبی نمیرسید؛ اما من جز بیمدهنده و بشارتگر برای گروهی که ایمان میآورند، نیستم.»
بنابراین، پیامبر گرامی(ص) هرگز از موقعیت خود سوءاستفاده نخواهد کرد و بر قدرت و ثروت خود نمیافزاید و گرایش به تکاثر و کثرت مال و ثروت نخواهد داشت.
البته مردم و اعراب حجاز و نجد دوست میداشتند که پیامبر(ص) بهعنوان یک انسان همانند آنان از این موقعیت سوءاستفاده کند؛ چرا که مردم جاهلی آن زمان، از عقل دورافتاده و گرایش به جهالت و سفاهت داشتند؛ به همین جهت آسیبهای اجتماعی چون فزونخواهی و سوءاستفاده از موقعیت برای انحصارگرایی در میان آنان رشد و تقویت شده بود.
آنان از پیامبر(ص) انتظار داشتند به اعتبار موقعیت خود با خدا، از آن برای نفع شخصی بهره گیرد و ويژهخواهی کند. لذا به آن حضرت میگفتند که اگر ارتباطی با آسمان و خداوند دارد، باید دارای خانهای از طلا و بوستانی از درختان خرما و انگور و مانند آنها داشته باشد:
تکون لک جنهًْ من نخیل و عنب فتفجر الأنهار خلالها تفجیرا... أو یکون لک بیت من زخرف؛ اینکه باغی از نخل و انگور در اختیار تو باشد که نهرها در لابهلای آن به جریاناندازی... یا خانهای پر از طلا داشته باشی. (اسراء، آیات 90 تا 93)
خداوند بارها در آیات قرآنی بیان کرده که هدف پیامبران از دعوت مردم تنها دعوت به سوی خداست نه به سوی خود (مائده، آیه 116) در حالی که مردم برخلاف آن رفتهاند. (توبه، آیه 31) آنان همچنین مامور بودند که از موقعیت خود سوءاستفاده نکنند و چیزی از مردم نخواهند و خود را بر مردم تحمیل نکنند. (انعام، آیه 90؛ هود، آیات 29 و 51؛ شعراء، آیات 109 و 127 و 145)
پیامبران گاه متهم میشدند که میخواهند از موقعیت خود سوءاستفاده کنند و خود را بهعنوان رهبر مردم جا بزنند و موقعیت سیاسی و اجتماعی دیگران را در خطر اندازند. منافقان در دوره پیامبر(ص) چنین تصوری داشتند و برای همین توطئه کردند تا جلوی ایشان را بگیرند.
ضرورت هوشیاری حاکمان و مسئولان نسبت به اطرافیان خود
البته برخی از افراد همیشه از موقعیت خود سوءاستفاده میکنند و از موقعیت خویشی و فامیلی برای برتری در امور سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بهره میگیرند. از جمله کسانی که معروف به سوءاستفاده از موقعیت خود بود میتوان به قارون اشاره کرد.
معروف است که قارون از بستگان نزدیک حضرت موسی(ع) بود و از نظر اطلاعات و آگاهی، معلومات قابل ملاحظهای از تورات داشت و نخست در صف مؤمنان بود. ولی غرور ثروت او را به آغوش کفر کشید و بالاخره با پیامبر خدا به مبارزه برخاست و سرانجام هلاک شد.
گرچه قارون از نزدیکان حضرت موسی(ع) بود، ولی آن حضرت او را به خاطر رفتار ناپسند و قدرتطلبی و ثروتاندوزی زیاد و طغیان، از خود طرد کرد و او به دربار فرعون پناه برد.
پیامبران الهی و پیشوایان معصوم- علیهمالسلام- در طول حیات خویش بسیار مراقب نزدیکان و خویشان خود بودند و اجازه رانتخواری و سوء استفاده از قدرت را به آنان نمیدادند و در زمان غیبت امام زمان(عج) نیز که رهبری و حاکمیت به عهده فقیه عادل و جامعالشرایط گذاشته شده، آنان تاکنون اجازه هیچ سوءاستفاده به نزدیکان خود ندادهاند و اگر موردی نیز مشاهده کردهاند، به شدت با آن برخورد کردهاند.
زمامداران و صاحبان قدرت و مسئولان حکومت اسلامی نیز باید در مقابل افراد فرصتطلب و نان به نرخ روزخور هوشیار باشند و اجازه ندهند که اقوام و خویشاوندان آنها در پناه مقام و جایگاه آنان به منافع نامشروع مادی برسند. (مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، تهران، دارلکتب الاسلامیهًْ، چاپ چهارم، 1367 ش، ج 16، ص 152، 161.)
به خاطر احتمال و امکان سوءاستفاده از موقعیت، خداوند، زنان پیامبر(ص) را بهعنوان مادران امت معرفی میکند تا کسی پس از پیامبر(ص) با آنان ازدواج نکند و اینگونه شرایط برای سوءاستفاده از این زنان برای برتریجوییهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی فراهم نشود. (احزاب، آیه 6)
همچنین به زنان پیامبر(ص) به شکل خاص فرمان میدهد تا در امور اجتماعی و سیاسی جامعه وارد نشوند و در خانههای خودشان آرام و قرار بگیرند؛ زیرا احتمال سوءاستفاده جریانهای سیاسی و اجتماعی از موقعیت آنان برای پیشبرد اهداف حزبی و گروهی وجود دارد. از همین رو به صراحت فرمان میدهد: و قرن فی بیوتکن؛ و در خانههایتان قرار گیرید. (احزاب، آیه 33)
سوءاستفاده از موقعیت و رانتخواری و ويژهطلبی مسئلهای است که در فرمان امیرمؤمنان حضرت علی(ع) به مالک اشتر به هنگام فرمانداری مصر نیز مورد توجه بوده است. ایشان در آن فرمان مینویسد: «همانا زمامداران را خواص و نزدیکانی است که خودخواه و چپاولگرند و در معاملات انصاف ندارند، ریشه ستمکاریشان را با بریدن اسباب آن بخشکان و به هیچ کدام از اطرافیان و خویشاوندانت زمین را واگذار مکن و بهگونهای با آنان رفتار کن که قرار دادی به سودشان منعقد نگردد که به مردم زیان رساند، مانند آبیاری مزارع، یا زراعت مشترک، که هزینههای آن را بر دیگران تحمیل کنند، در آن صورت سودش برای آنان و عیب و ننگش در دنیا و آخرت برای تو خواهد ماند... حق را به صاحب حق، هر کس که باشد، نزدیک یا دور، بپرداز و در این کار شکیبا باش و این شکیبایی را به حساب خدا بگذار، گرچه اجرای حق مشکلاتی برای نزدیکانت فراهم آورد، تحمل سنگینی آن را به یاد قیامت بر خود هموار ساز...» (نهجالبلاغه، نامه شماره 53، ص 587)