kayhan.ir

کد خبر: ۳۳۸۲۴
تاریخ انتشار : ۱۴ دی ۱۳۹۳ - ۱۹:۴۵
نگاهی به سریال «پرده نشین» به کارگردانی بهروز شعیبی

عبور از دهلیز تاریکی به روشنی


 آرش فهیم

«پرده نشین» نمونه تمام عیار یک سریال ملی است. هم اینکه تمام اجزا و عناصر آن، از شیوه روایتگری گرفته تا شخصیت پردازی و تصویرسازی و موسیقی متن، ملهم از فرهنگ، فضا و جهان پنداری ایرانی است، هم اینکه آنچه به تصویرکشیده شده، منطبق با آمال و آفاق و آرمان‌های امروز این مرز و بوم است. این اتفاق از آنجا اهمیت بیشتری می‌یابد که نام فیلمساز جوان و تازه کاری به نام بهروز شعیبی به عنوان کارگردان این سریال به چشم می‌خورد که این نخستین تجربه تولید یک سریال تلویزیونی در کارنامه اش‌است.
برای موفقیت این کار، عوامل متعددی را می‌توان برشمرد. ترسیم ساختاری نزدیک به اندیشه و سبک زندگی اسلامی و ایرانی، عبور از کلیشه زدگی و در عین حال پرهیز از هنجارشکنی و از همه مهم تر، محتوایی متمرکز بر زندگی خصوصی روحانیون، ما را با یک محصول تلویزیونی خاص روبه‌رو کرد. موضوعی که بطور متداول، چالش برانگیز و قابل توجه است.
یکی از واقعیت‌های مواجه با صداوسیما در این دوره این است که دیگر نمی‌توان با برنامه‌های خنثی و سریال‌های کلیشه ای، امیدی به همراه کردن خیل مخاطب و تأثیرگذاری فرهنگی بر جامعه داشت. ضمن اینکه شأن و جایگاه این رسانه ملی بسیار بالاتر از دست آویختن به ناهنجاری‌ها برای ایجاد جذابیت است. برای نجات از هر دو پرتگاه کلیشه گرایی و هنجارشکنی، باید راه سومی را یافت که همان جذابیت بومی و ملی است. یعنی جاذبه‌ای که از راه در هم آمیختن اعتلای هنری و تکنیکی با فرهنگ و ارزش‌های ملی، آئینی و دینی یک سرزمین پدیدار می‌شود، نه با تقلید از محصولات فرهنگی بیگانگان یا به کارگیری ابزارهای پیش پا افتاده. در این وانفسای آشفتگی ناشی از هجوم محصولات فرهنگی و رسانه‌های غریبه، تنها سریال‌هایی می‌توانند دیده شوند که داستانی پر از کشمکش دراماتیک و صحنه‌های چشم نواز و مملو از قاب‌های خیره‌کننده داشته باشند و در عین حال، حرفی تازه و ناگفته را با مخاطب خود درمیان بگذارند. و این ویژگی‌ها، تا حدودی و با وجود برخی نقاط ضعف در «پرده نشین» پدیدار شده است.
این سریال، تجربه‌ای در همراهی و همسانی فرم و محتوا است. چه، بسیاری از آثار سینمایی و تلویزیونی ما معمولا از ناحیه تناقض ساختار و مضمون آسیب می‌بینند و نمی‌توانند میان مفهوم‌های مدنظر خود و ابزار بازنمایی آن مفاهیم، تناسب و تناظر لازم را ایجاد کنند. گاهی محتوا از فرم، فراتر می‌رود و آن‌قدر بزرگ می‌شود که در ظرف کوچک فراهم آمده نمی‌گنجد. در برخی از آثار هم دیده ایم که با وجود ساختار نسبتا قابل قبول، حرف تازه و مهمی  گفته نمی‌شود. هنر ناب، یعنی محتوایی متعالی که در فرمی مترقی ریخته و آمیخته شده باشد. «پرده نشین» از هر دو نظر، تجلی بخش یک «سریال کلاسیک ایرانی» است. یعنی اولین مشخصه و هویتی که در این مجموعه به چشم می‌آید، بازنمایی سبک زندگی، فضای اجتماعی، روابط انسانی و مسائل حاد و مهم در کشوری به نام ایران است. حتی در متن سریال هم سعی شده تا به‌طور غیرمستقیم، سرمشق‌هایی برای سبک اصیل و هنرمندانه مرثیه خوانی و مداحی منتشر شود.
ایده اولیه در تولید سریال «پرده نشین» وقف و الزامات شرعی و قانونی آن بوده است. معمولا تولید أثر هنری درباره چنین موضوعاتی دشوار و پیچیده است. موضوع وقف، یک مفهوم انتزاعی و فقهی است و ساخت فیلم درباره چنین مفهومی به سمت بیانیه نویسی و شعارزدگی سوق پیدا می‌کند. اما آنچه در این سریال به تصویر در آمده، یک درام پر از کشمکش و جاذبه است. هر چند که شاخ و برگ‌های داستان آن زیاد است و گاهی به ورطه حاشیه و زیاده گویی می‌افتد، اما همه عوامل موثر در ایجاد جذابیت هنری در این سریال گردهم آمده است. از مضمون ملتهب و مبتلابه جامعه گرفته تا کشش دراماتیک و صحنه‌های چشم نواز و مملو از قاب‌های خیره‌کننده و در عین حال، حرفی تازه و ناگفته.
ایده اولیه این سریال در پیرامون «وقف» در موقعیت زندگی خصوصی یک روحانی مشهور پرورش یافته و حول این موقعیت، ماجرایی درباره «آقازادگی» به نمایش درآمده است. ماجرایی که اتفاقا در صدر مسائل سیاسی و اجتماعی و البته اقتصادی سال‌های اخیر کشور ما قرار داشته است. طرح این مسئله، می‌توانست برای این سریال تبدیل به یک تهدید شود. از یک طرف، خطر تطهیر و تبرئه آقازاده‌ها می‌رفت. از طرفی هم این بیم وجود داشت که ترسیم این ماجرا موجب وهن روحانیت شود. اما رعایت انصاف و جسارت در بازگویی این مسئله، «پرده نشین» را از هر دو خطر در امن نگه داشته است. به این معنی که در این سریال، از یک طرف نسبت به امکان سوءاستفاده برخی از اطرافیان شخصیت‌های بزرگ هشدار داده می‌شود، اما راه نجات، بازگشت به متن دین و روش‌های اقتصادی اسلامی معرفی می‌شود.
نقطه اوج سریال، شخصیت پردازی حاج آقا شهیدی است؛ شخصیتی که در تقاطع آرمان و واقعیت خلق شده است. او صاحب مرام راد مردان و نیکان روزگار است، اما دست آزگار روزگار، برای او نیز آموزگاری می‌شود که امتحان سختی را پیش رویش برگزار می‌کند.غفلت او از فرزندش وی را به بحران بزرگی مبتلا می‌کند. با این حال، شهیدی سریال پرده نشین در همان حال که دلسوز و دلداده فرزند است، تسلیم حق هم هست. به همین دلیل هم وقتی پسرش به آلودگی اقتصادی متهم می‌شود، او را به واگذاری خودش به محکمه تشویق می‌کند. شهیدی، حاضر نمی‌شود در دفاع از فرزند خود، «حق الناس» را زیر پا بگذارد. این باعث شده تا این سریال، نسبت به برخی از شخصیت‌های با وضعیت مشابه، طعنه آمیز و آمیخته با کنایه و انتقاد باشد.
از این رو، «پرده نشین» از یکی دیگر از کلیشه‌های محتوایی رایج دیگر یعنی تضاد سنت و مدرنیته نیز عبور کرده است و به جای آن تقابل حق و ناحق را نمایش داده است. تقابل عدالت و ظلم.
بر این اساس، مضمون سریال، به روز شده است و  پاسخگوی بخشی از مطالبات کنونی مردم است. در ادامه نیز، ماجراهایی درباره زمین خواری و اختلاس و خطرات زالوهای اقتصادی در داستان مطرح می‌شود. گردآوری همه این سوژه‌ها در کنار پرداختن به فراز و نشیب‌های زندگی خصوصی روحانیون -ازجمله رابطه با همسران و رفت و آمدهای روزمره ایشان- کنجکاوی هر بیننده‌ای را برای پی گیری این سریال برمی انگیزد.
انتخاب بازیگرانی که معمولا در نقش‌های کمدی ظاهر شده‌اند برای ایفای نقش طلاب و روحانیون، یک ریسک بزرگ بود. اما کارگردان و بازیگران این نقش‌ها، این آزمون را با نمره خوبی پشت سر گذاشتند. چون نتیجه کار آنها به شدت جدی و در عین حال واقع گرا از آب درآمده است.
از نقاط ضعف «پرده نشین» می‌توان به کاهش ضرباهنگ روایت در برخی از قسمت‌های این سریال اشاره کرد. به طوری که در بعضی از این قسمت‌ها، فضا از داستان و حادثه خالی می‌شود. سخنرانی‌های طولانی هم با وجود سرشار بودن از نکات زیبا، ریتم را از نفس می‌اندازد. چهره پردازی مائده و مادرش، در واقعی نمایی رابطه مادر و فرزندی آنها خلل وارد کرده است. یا مائده باید جوان‌تر جلوه می‌یافت و یا مادرش کمی پیرتر به نمایش در می‌آمد.