رئیس کانون وکلای حلب در گفتوگو با خبرنگار اعزامی کیهان:
سوریه باعث زوال اسرائیل خواهد شد
علیرضا آلیمین
"رامی خوری" مسیحی است و متولد حلب. او در همان دانشگاه حلب درس خوانده، وکیل شده و به عنوان رئیس کانون وکلا انتخاب شده است. این روز ها که شب و روزِ حلب پر از صدای گلوله و انفجار است باز دلش نیامده زادگاهش را رها کند و با همسر و دو فرزندش برود جایی که شب ها فرزندانش با صدای انفجار از خواب نپرند. می گوید: «عشقِ به خاک هم دردسرهای خودش را دارد. »گاهی فکر می کردم مسیحیان سوریه در بحرانی که همه رسانه ها فریاد می زنند یک جنگ مذهبی میان مسلمانان است چه نقشی داشته اند. می خواستم برای یافتن پاسخ این سئوال به شهر معلولا در حومه دمشق بروم که متاسفانه به دلایل امنیتی ممکن نشد. اما رامی خوری، این وکیل مسیحی اهل حلب با جمله های کوتاهش پاسخ سؤال مرا داد.
وقتی بحران شروع شد مسیحیان سوریه چه وضعیتی داشتند؟
مسیحیانی که در سوریه بودند وضع مستقری داشتند مسیحیان افتخار میکردند به ملیت سوری خودشان. مسیحیت در سوریه ریشه دارد. خود اسم سوریه از مسیحیت گرفته شده و در سریانی به معنای خانم است. سوریه برای مسیحیان یک بستر مناسب برای رشد کردن بود. مسیحیان در سرزمین خودشان سوریه در امنیت کامل بودند. دردوره حکومت حافظ اسد و بشار اسد هم همینطور بود. بشار اسد برای مسیحیها یک انتخاب است و بهترین نماینده برای مسیحیان است. وقتی اعتراضات در سوریه شروع شد قشر مسیحی مخالف تمام دشمنان دولت بودند. نه به خاطر دین بلکه به خاطر حس ملی گرایی شان. با بیشتر شدن بحران توطئه دشمنان اشکار شد. مشخص شد که این یک جنگ با ابعاد گسترده و پیش بینی شده برای مورد هدف قرار دادن تمدن، تاریخ و ثروت این کشور است. از همین جا بود که مسیحیان را مورد هدف قرار دادند و مسیحیان بیشتر چنگ زدند به دولت و به سرزمین خودشان بخصوص به بشار اسد به عنوان رئیس جمهور. اینها باعث شد که مسیحیان برای دفاع از خودشان و حتی حمله به دشمن دست به اسلحه ببرند. مسیحیان طرفدار دولت و همینطور «رئیس بشار اسد» هستند.
مسیحیان زمان بشار و حافظ آزادی های دینی داشتند؟
نه اینکه بخواهم بگویم مسیحیان در زمان حافظ اسد و بعد از آن بشار اسد اعتراضی نداشتند به هر حال اعتراض هایی بود اما حقیقت این است که مسیحیان بیشترین حمایت را در زمان حافظ اسد و بشار داشتند. ستمی بر مسیحی ها وجود نداشت و از مسیحی ها حمایت بیشتری شد. چنان که در برگزاری اعیاد مسیحی و ملی مشکلی نداشتیم و بنا کردن کلیساها هم در کشور زیاد بود. همینطور از آثار تاریخی و مذهبی مسیحی هم حمایت می شد. چند وقت پیش یک زمین برای قبر مارون که در شمال حلب بود اختصاص داده شد و آنجا قرار بود کلیسا احداث شود. من عضو مجلس ملی مسیحیان و عضو شورای روم ارتودکس هستم با اطمینان میگویم که مسیحیان انتخابشان دکتر بشار اسد است. هم از لحاظ دینی و علاوه بر آن از لحاظ ملی چون ملی گرایی مسیحیان اهمیت زیادی دارد.
موضع مسیحیان وقتی که بحران شروع شد چه بود؟
عکس العمل های متفاوتی داشتند. اما همه احساس خطر کردند خطری که وجود آنها را تهدید می کرد. احساس خطر اینطوری منعکس شد که تعداد زیادی از آنها مهاجرت کردند. قاطعانه می شود گفت نیمی از مسیحیان بعداز بحران به خاطر ترسی که از مسلحین داشتند از سوریه خارج شدند.
مسیحیان دفاعی نکردند؟
چرا. در بسیاری از مناطق مثل محله وادی النصارا اولین سوری هایی بودند که اسلحه دست گرفتند و از سوریه دفاع کردند قهرمانی آن ها بی نظیر بود. دفاع آنها ازتمامی شهروندان به دور از قومیت و دین بوده است. خاطره ای را میگویم.در شهر قبلیه مسلحین ایست های بازرسی و گشتها را مورد هدف قرار دادند و تقریبا عناصری که در این ایست بازرسی ها بودند از اهالی آن شهر نبودند و وقتی مسلحین با اهالی قبلیه مذاکره کردند مسلحین خواستند که آنها با ایست و بازرسیها و گشت ها درگیر شوند و آنها را از آنجا دور کنند و در عوض مسلحین با مسیحیان کاری نداشته باشند اما مسیحیان قبول نکردند و این درخواست آنها را رد کردند و بر عکس اسلحه دست گرفتند و با مسلحین جنگیدند.
مسیحیان نمی گفتند این جنگ بین مسلمان هاست و به ما ربطی ندارد؟
نمی توانم منکر شوم که عدهی خیلی کمی از مسیحیان این را می گویند اما صدای آنها در مقابل صدای اکثریت شنیدنی نیست و معمولا بقیه مسیحیان این نظر را بایکوت می کنند و رابطه خوبی با این افراد ندارند.
نقاطی بوده که مسلحین بر مسیحیان مسلط شوند ؟
مناطق و روستاهای زیاد مسیح نشینی هست که مسلحین آنها را گرفتند. روستاهای اطراف جسر الشغور که تابع اسکندرون است. بعضی از روستاها از جمله روستای خود من از روستاهای مشهوری است که مسلحین تحت تسلط خودشون قرار دادند. در آنجا اغلب اهالی را هجرت دادند. یعقوبیه، عقیلیه، حنوز و ... در این شهرها و روستاها حتی مقدسات دینی مسیحیان را مورد هدف قرار دادند.
در عراق وقتی داعش مسلط شده بود بر مناطق مسیحی نشین و مجبورشان کرده بود یا مسلمان شوند یا جزیه بدهند. در سوریه هم مسیحیان چنین شرایطی داشتند؟
بله. این اتفاق در رقه افتاد. تعداد کمی از مسیحیان در رقه جزیه می دهند.
واکنش مسیحیان در مقابل این ها چطور بود؟
واکنش مسیحیان خشم و نفرت بود. اما مسیحیان هم در افکار و عقایدشان متنوع هستند. یک عده ای هستند که اعتقاد به جنگ ندارند و مسالمت آمیز زندگی می کنند. علی رغم اینکه پشتیبان دولت هستند و هم با دولت و هم با شهروندان سوریه همذات پنداری میکنند. ولی این ها اسلحه دست نمی گیرند چون در ذاتشان نیست و بیشتر مسیحیانی که سوریه را ترک کردند به خاطر همین حس و حالشان است که نمی توانند اسلحه دست بگیرند. به خاطر این مجبور شدند این جا را ترک کنند.
تعداد مسیحیان در حلب زیاد است؟
قبلا مسیحی ها تقریبا 200 هزار نفر بودند در حال حاضر نمی توانم آمار دقیقی از آنها بگویم اما فکر میکنم بیشتر از نصف آنها مهاجرت کردند و به استان های دیگر و یا بیرون از سوریه رفتند. وقتی دو تا کشیش از این ها را ربودند مسیحیان احساس ترس کردند و همین باعث شد از این جا بروند. این به غیر از آنهایی ست که قبلا از حلب بیرون رفتند. ولی تعداد زیادی از مسیحیان به سرزمین شان چنگ زدند و آماده اند خون خودشان را فدای این زمین بکنند و از کشورشان دفاع بکنند تا اینکه بخواهند از سوریه بیرون بروند و راحت زندگی کنند.
ماجرای دزدیدن دو کشیش چه بود؟
این دو کشیش "یوحنا ابراهیم" اسقف کلیسای ارتدوکس سوریه و "پل یازیچی" اسقف کلیسای ارتدوکس یونان هستند. جزئیات ربودن این دوکشیش اینطور بود که یک واسطه از بین مخالفان به نام فواد ایلیا از حزب کمونیست که به آنها میگویند دار و دسته ی ریاض الترک با این دو کشیش موافقت کردند که با آنها در مرز ترکیه و سوریه ملاقات کنند و کشیشی را که قبلا ربوده شده بود آنجا ببینند. آنها میخواستند به این وسیله کشیشها را به مرزهای ترکیه و سوریه بکشانند. اسکندرون تحت سیطره ترکیه است اما آنها از لحاظ دینی و مذهبی تابع کلیسای حلب هستند ویوحنا ابراهیم هر چند وقت یکبار میرود تا سری به احوال آنجا بزند. چون مسیر زمینی بسته بود و پرواز هم به حلب نبود کشیش یوحنا ابراهیم با واسطه به نتیجه رسید که ایلیا را در مرز ببیند و با هم به داخل ترکیه بروند. در مسیر بازگشت، قبل از اینکه برسند به حلب در آخرین ایست و بازرسی مسلحین،آنها ربوده می شوند و بعد هیچکس از آنها خبر ندارد.
در چه تاریخی؟
22/ 4/ 2013
بعد از آن ربایندگان مطالبه ای نداشتند ؟
از همان روزی که کشیشها ربوده شدند ریاست جمهوری و معاون رئیس جمهور ابلاغ کرد که در صورتی که یک گروهی این آدم ربایی را به عهده گرفت دولت سوریه آماده است که با آنها مذاکره کند و خواسته هایشان را برآورده کند. اما تا این لحظه هیچ گروهی قبول مسئولیت نکرده و نمی دانیم خواسته هایشان چیست.
شما به عنوان رئیس کانون وکلا یا کسان دیگری در جامعه جهانی این آدم ربایی را پیگیری نکردید؟
پیگیری شد اما هیچ اتفاقی نیفتاد و هیچ تلاشی انجام نشد."مطران" خودش مرجع همه مسیحیان اینجاست شخصاً با مسیحیان صحبت کرد و اعلام کرد پرونده را دنبال می کند. تا کنون هیچ طرفی وجود ندارد که قبول مسئولیت کرده باشد و ما بخواهیم با او تماس بگیریم یا شکایتی بکنیم. ما خواستیم این موضوع را رسانه ای بکنیم اما به ما گفته شد یک سری اطلاعات وجود دارد که به خاطر حفاظت از جان آنها نباید مطرح شود.
جامعه مسیحی سوریه دلایل بروز بحران را چه می داند ؟
در همان ابتدا یک سری خطاهایی در تعامل دولت و جامعه وجود داشت که خیلی کم بود اما باعث بروز یک سری شکاف ها شد و همین از طرف خارجی ها برای منفجر کردن سوریه مورد استفاده قرار گرفت.اگر دخالت خارجی ها نبود اوضاع سوریه به اینجا کشیده نمی شد. اساس این مشکل دخالت خارجی ها و برنامه ای بود که آنها پیاده کردند. چون هرچقدر هم که دولت و نظام حاکم مقصر باشد مخالفت و اعتراض به آن به آنچه که الان اتفاق افتاد و به این جنگ و گسیختگی که در جامعه رخ داد نمی توانست بینجامد. در ابتدا تعداد زیادی از اقشار جامعه سوریه گمراه شدند اما در حال حاضر همه چیز آشکار شد و مردم آگاه شدندکه این جنگ دولت و مردم سوریه را مورد هدف قرار داده نه اینکه فقط متوجه قشر خاصی باشد.
خارجی ها چه دلیلی داشتند که سوریه را به هم بریزند؟
از لحاظ تاریخی غربی ها همیشه شرق را مورد هدف قرار داده اند. من درباره تاریخ هزار ساله حرف می زنم. به نظرم این در چهارچوب همان جنگ تاریخی است که با شرق دارند. در اصل یک کشمکش بین شرق و غرب است. شیوه ها تغییر می کند اما جنگ همان است. و سوریه ی الان عمود محور مقاومت درکشکمش با دشمن صهیونیست است. مواضع افتخار آمیز سوریه در دفاع از حقوق ملت فلسطین و مبارزه سوریه با اسرائیل معروف است. همین باعث شد تا غربی ها بخواهند سوریه را متلاشی کنند.
اوضاع آینده سوریه را چطور ارزیابی می کنند؟
ان شاءالله سوریه این آلودگی که از آن رنج میبریم را پاکسازی خواهد کرد. منظورم از آلودگی هم سوری های خائن و هم آدمهای مزدوری است که آمدهاند تا جنایت کنند و پول بگیرند. این بحران عاملی محرکی است برای ملت سوریه که راهشان را بهتر از قبل ادامه بدهند و من یقین دارم که سوریه قوی باعث زوال اسرائیل خواهد شد. این احساسی نیست این منطق و تاریخی و واقعیت است.
خیلی تبلیغ می شود که ایران در سوریه دخالت نظامی دارد. شما چه نظری دارید؟
من کاری با این حرف ها ندارم اما می دانم دوست خوب دوستی است که در لحظات سخت به تو کمک می کند. البته این برای حزب الله لبنان و کشور ایران واجب است چرا که سوریه کنار این دو ایستاد و الان این دو دارند پاسخ می دهند. این که با شما حرف زدم فرصت خوبی است برای من و باید بگویم ملت سوریه عاشق دوستانشان بخصوص ایران و برادران حزب الله لبنان هستند. بحران سوریه روابط سوریه با دوستانش را قوی کرد. ما به دوستان ایرانی خود اعتماد می کنیم و این فراتر از محبتی است که به آنها داریم.