صحبتهای شادی پس از کسب مدال طلای بازیهای آسیایی
می توان به کسب مدال قایقرانی در المپیک امیدوار بود
دارنده مدال طلای قایقرانی بازیهای آسیایی میگوید در صورت سرمایهگذاری در این رشته ورزشی میتوان به کسب مدال در المپیک امیدوار بود.
محسن شادی در تازهترین صحبتهایش از دومین مدال طلایش در بازیهای آسیایی صحبت کرد. او از بازیهای آسیایی اینچئون حرف زد؛ از لحظهای که بدنش بی حس شده بود، از لحظهای که چشمانش نمیدید، از لحظهای که بدنش فرمان داد پارو را ول کند، اما نکرد، پارو زد و بالاخره قهرمان شد، از حال رفت اما مدال طلا را به حریف کرهای نداد. گزیدهای از صحبتهای محسن شادی در ادامه میآید:
*واقعا به چیزی که باور داشتم رسیدم. اشکهای من در مراسم توزیع مدال گواه همین موضوع بود. بعد از گوانگجو با توجه به اینکه تغییر وزن داشتم کارم سختتر و انتظارها نیز زیادتر شد. من از سبک وزن به سنگین وزن آمدم و همه توقع بسیار بالایی داشتند. حریفهای من در سنگین وزن قدر بودند و مشکلات ما هم زیاد بود.
*بعد از برکناری آقای دنیامالی مشکلاتی با وزیر ورزش و فدراسیون داشتم، اما با حمایتهای او کارم را ادامه دادم. شبانه روز با هم حرف میزدیم و به من روحیه میداد. من هم کارم را کردم تا قهرمانی آسیایی 2013 و در آنجا به مدال نقره رسیدیم همان زمانی که خیلیها سعی کردند من را از روئینگ خارج کنند. رئیس کمیته همه کار کرد تا من از قایقرانی بروم، اما نتوانست.
* من فقط به مدال طلای اینچئون فکر میکردم. در همان زمان نیز برخی دوستان من را زیر سوال میبردند و انرژی منفی دادند و خدا را شکر که امروز ثابت شد که میتوانم در سنگین وزن هم به مدال طلا برسم. من در سال 2011 اول شدم و در سال 2013 دوم شدم. حریف هندی از من جلو زد و طلا گرفت اما در اینچئون او را گرفتم.
*از بهمن سال 92 که اردوی جدی ما با آقای قرائت آغاز شد شرایط خوبی داشتیم. فشرده کار میکردیم. با روحیه عالی تمرین داشتیم که مرداد ماه عازم چین شدیم. در آنجا زیر نظر مربی چینیام آقای لیو بودم که بیش از پنج سال با هم هستیم. ارتباط دوستانه خوبی داریم. 48 روز در چین بودیم و فشار یکسال تمرینها را تحمل کردیم. از روز رسیدن به چین تمرینها را با شدت بالا شروع کردیم. صبح رسیدیم تا ظهر خوابیدیم و بعد از ظهر شروع کردیم. هوا در روزهای اول آنقدر گرم بود که خودشان باور نداشتند. در منطقه سردسیر گرما بود و شرایط واقعا دشوار بود. چند روز اول سرحال نبودیم، اما ادامه دادیم و بالاخره به نقطه ایدهآل رسیدیم. هر روز 20 کیلومتر و گاهی بالاتر از 30 کیلومتر پارو میزدیم و شدت کار بسیار بالا بود. در کنار ما 100 ورزشکار چینی دیگر هم بودند و با آنها تمرین میکردیم. بیش از 15 مربی در آب بودند و زمان میگرفتند. در کنار آنها تمرین میکردیم و زمان میزدیم. به نظرم مدال طلای من در چین قطعی شد.
*در فینال تا یک کیلومتر اول در رده دوم بودم و حریف هندی اول بود. بعد هزار متر فشار را بیشتر کردم که همان زمان حریفم میز فشار را بیشتر کرد. دو نفر فشارمان را بیش از حد کردیم. هر دو فشار زیادی آوردیم که پیش برویم. هر چه داشتم گذاشتم تا برتریام حفظ شود. در 200 متر آخر و بعد از 800 متر پارو زدن با بیشترین توان بدنمان خالی شد. حریف هندی از خط پایان عبور کرد واژگون شد. بدنش قفل کردهبود. در 200 متر پایانی خالی کردیم، اما من سعی میکردم پیش بروم. قایقران کرهای فشار نیاورده بود و به یکباره استارت پایان زد. کار خوب را او کرد، اما ریسک داشت به همین دلیل من مثل کرهای کار نکردم و او در 200 متر پایانی در حال نزدیک شدن به من بود و من نیز خسته بودم. توانی نداشتم و دو بار خواستم پارو را ول کنم، اما برای طلا، خانواده، مسئولان و مردم رها نکردم. هر دو بار که خواستم پارو را رها کنم چهره مسئولان و مردم جلوی چشمم میآمد. هیچی در توان نداشتم، اما پارو زدم. اگر پنج پاروی دیگر مسابقه ادامه داشت حریفم از من رد میکرد. با آن شرایطی که داشت تنها پنج پاروی دیگر از من عبور میکرد.
*من قبل خواندن سرود گریه کردم. هر کاری کردم نشد کنترل کنم. نمیخواستم گریه کنم تا خانوادهام ببینند، اما نشد. سرود که خوانده شد گریه میکردم. این فشار را تحمل کردم و بعد از این همه مشکلات کسب مدال طلا باعث شد اشک بریزم. شاید آنهایی که از من حمایت کردند بیشتر از من گریه کردند.آن لحظه که افتاده بودم آقایهاشمی، دنیامالی و آقای لیو بالای سرم بودند. آقای رضازاده و آقای ناطق نوری هم بودند و برایم ارزشمند بود. خدا دیگر این روز را برایم تکرار نکند. طلا بگیرم، اما نه با این وضعیت.
*فکر کنم قایقرانی میتواند در المپیک به تکواندو، وزنهبرداری، کشتی و دوومیدانی اضافه شود، ولی باید سرمایهگذاری کنیم. در آسیایی حرف اول را میزنیم و با قدرت قهرمان میشویم. واقعا نفرات خوبی داریم که برتر از حریفان هستند.