دولتهای قارونی یا قانونی
سعید محسنزاده
پرداختن به مسئله فلسطین با توجه به حملات اخیر رژیم سفاک صهیونیستی این روزها رونق گرفته است. اما نوشتار پیش روی قصد دارد از منظری کاملا مبنایی و ماهوی چرایی این رویداد مکرر در مکرر را بررسی کند.
اگرچه میتوان از جنبههای حقوق بینالملل، حقوق بشر و یا با عناوینی از این دست به کاوش پرداخت؛ که البته آنچه در سطح رسانههای داخلی و خارجی مشاهده میشود از همین دست است، اما برایند و نتیجهای جز آنچه امروز شاهد و ناظر آن هستیم، نخواهد داشت. آئیننامهها وقراردادهای سازمانهای بینالمللی از حیث ماهیت قادر نخواهند بود تا گره کور این پدیده شوم «اشغال» را باز کنند «و نحن ابناء الدلیل» و چه دلیلی روشنتر از اینکه بیش از نیم قرن از اشغال این سرزمین میگذرد؛ اما هنوز این رژیم سفاک به مظالم خود ادامه میدهد.
مقدمه:در طول سالیان متمادی اشغال و خونریزیهای رژیم غاصب صهیونیستی بارها شاهد این مسئله بودهایم که نهادها و گروههای مستقل و یا دولتهای آزاده جهان برای دادخواهی از مردم بیگناه فلسطین به مجامع بینالمللی رجوع کردهاند و با برگزاری سمینارها و کنفرانسهای بینالمللی، با استفاده از ابزارهای حقوقی و یا از قوانین بینالمللی سعی در احقاق حقوق مردم فلسطین داشتهاند، اما تنها چیزی که عاید آنها نشده است، امنیت و آزادی اراضی اشغالی و زندگی توأم با آرامش است.
متاسفانه نگاه ما نگاهی بیرونی بوده است و تاکنون همیشه گفتهایم: سازمانهای بینالملل، حمایتهای آمریکا و دولتهای غربی، حال آنکه باید به درون نگریست. یعنی مشکل اساسی در حل این مسئله در ابتدا خود جوامع و ملتهای مسلمان و صدر آنها دولتهای مرتجع عرب و منطقه خاورمیانهاند. پاسخ به این سؤال شاید در ادامه بحث به ما کمک کند:
چرا در مسئله فلسطین نهادها و دولتهای مختلف اسلامی دفعات متعددی بر سر میز مذاکره کشانیده میشوند ولی حتی به اندازه یک دولت کوچک چون «موریس» و یا «لیختن اشتاین» توان دستیابی به آنچه حق فلسطینیها است را ندارند؟!(فقه سیاست خارجی، براتی، عباسعلی ص 21)
این درست که علاج زخم کهنه فلسطین نابودی اسرائیل است، اما این پاسخ اگر شرط لازم باشد؛ شرط کافی نیست. آنچه شرط کافی است؛ همان جمله آغازین از مقام معظم رهبری است. یعنی «اتحاد».
بسترهای نامناسب بینالمللی (سازمان ملل): تمامی قواعد و ساختارهای مجامع بینالمللی که در حال حاضر موجود است؛ را همان قدرتهای زورگو و ظالمی ایجاد کردهاند که جنگهای جهانی اول و دوم را.
بنابراین بسیار بدیهی است که برای رهایی از شر این فرزند نامشروع در منطقه تمسک به چنین قواعد و حقوقی درعرصه عملیات دیپلماتیک، تلاشی است بیهوده. چرا که «چاقو دسته خودش را نمیبرد» و تمام تلاشها و مساعی بازی در زمینی است که قواعد بازی را غرب و جبهه استکبار طراحی کردهاند.
سازمان به اصطلاح «ملل» موظف است که به دولتهای برآمده از خواست مردمی احترام گذاشته و آنها را به رسمیت بشناسد و از تجاوزات به این قبیل ملت که توسط زورگویان صورت میگیرد؛ ممانعت کند. چرا که چنین جریانی برآیند مکانیزم به اصطلاح دموکراسی است. با این وجود که نظام سرمایهداری غرب مفهوم «ملیت» را در برابر مفهوم اسلامی «امت» اصالت میدهد که این خود تفسیری «ناسیونالیستی» و «قومیتی» است و در ساحت اندیشه دینی مبنایی ندارد؛ اما این سیستم حاضر نیست و نشد که دولت قانونی برآمده از خواست و اراده مردمی را بنام «حماس» به رسمیت بشناسد.
با عنایت به مطالب فوقالذکر و عملکرد چند دولت مرتجع عرب و منطقهای؛ این دولتها را نمیتوان نقطه هدف این نوشتار فرض کرد. چرا که اساسا اینها هم مشمول ضربالمثلیاند که در بالا ذکر شد و بحث در این مورد سالبه به انتفاء موضوع است. اما جامعه نخبگان ملتهای مسلمان و توده عظیم مردمی دقیقا جامعه مورد نظر ما هستند. یعنی تمامی نخبگان و مردم به پیروی از آنها باید به سمت «امت اسلامی» به پیش بروند.
دین صلحطلب اما فراگیر: برای دستیابی و قبول این واقعیت که راه برون رفت از این پدیده شوم یعنی: غفلت و خوابزدگی دنیای اسلام که هرچه بخواهند بر سرمان بیاورد «که اشغال فلسطین و نیز اخیرا جریانات «تکفیری- صهیونیستی) که در لباس داعش نمایان شدهاند و البته قبلتر از این آنها را در قامتی بنام «القاعده» میدیدیم» نقطه دستیابی و درک الزامات و راهکارهای تشکیل جامعه ملل اسلامی یا همان امت اسلامی است. و این مهم با درک جهانی بودن اسلام مقدور است. و تا زمانی که ممالک اسلامی و اندیشمندان و سردمداران تفکر آنها خارج از چارچوب اشاره شده حرکت کنند و اعتقادی به جهانشمولی اسلام نداشته باشند؛ این مهم محقق نخواهد شد (جهان اسلام و چالشهای دنیای معاصر مولانا، حمید ص 29)
آیات فراوانی در قرآن وجود دارد که جهانشمولی اسلام را اثبات میکند:
انما الهکم اله واحد- انبیاء /107
و ما ارسلناک الا کافه للناس- سبأ/ 28
... و دین الحق لیظهره علیالدین کله- فتح/ 28
اسلام از بعد نظری مرزهای عقیدتی را حاکم بر مرزهای جغرافیایی میداند. این درست است که اسلام با احترام به همه قواعد بینالمللی مرزهای جغرافیایی را قبول کرده است ولی آرمان جهانشمول اسلام وحدت همه مسلمین در سراسر جهان است.
گذشته از حق بودن یا باطل بودن قواعد تقسیم سرزمینها در پیمان «وستفالیا»- 1648 که کشورهای استعمارگر سرزمینهای اسلامی را بموجب آن تکهتکه کردند، اکنون حاکمیت دولت- ملت در جهان به رسمیت شناخته شده است. اما باید توجه داشت که هدفنهایی اسلام راستین حاکمیت شریعت اسلامی بر کل جهان است.
ولی درچارچوب قبول الزامات جهانشمولی اسلام که با این روند در پیش گرفته شده توسط دولتهای خائن سعودی، قطر، اردن و برخی دیگر از کشورهای اسلامی این «ره که میرویم به ترکستان» است.
امت اسلامی: راهحل درهم شکستن بنیانهای ظالمانه قواعد حقوقی در عرصههای بینالمللی و آزادی ترس و رهایی پارهتن اسلام و رهایی جهان اسلام از اقدامات اخیر گروههای وابسته به جریان استکبار (تکفیری- صهیونیستی) ایجاد یک ملت واحده اسلامی است. نخستین باری که مسلمانان با اصطلاح «امت واحده» آشنا شدند مربوط است به تاسیس حکومت اسلام توسط حضرت محمد صلیالله علیه وآله و سلم در مدینه به هنگام تنظیم منشور مدینه. (السیره النبویه ابنهشام ص147ج2)بنابراین حرکت به سمت تشکیل امت اسلامی مسألهای نیست که با توجه به رخدادهای دهههای اخیر در ذهن رهبران دینی بوجود آمده باشد که توسط برخی به آن تهمت سیاسی بودن یا فصلی بودن زده شود.
بلکه دغدغه نبیمکرم اسلام نیز همین بوده امت واحده یعنی که قصد و هدف واحد دارند و همین، سبب وحدت آنان شده است. علامه طباطبایی تفسیر المیزان ص 124
درچند سال گذشته حرکتهایی از سوی سومین نظام در جهت تقویت این ایده انجام شد ولی اخیرا این روند کمی کند شده است. آنچه که برای تحقق جامعه ملل مسلمان (امت واحده) ضروری به نظر میرسد «منشور ملل اسلامی» است و این منشور حلقه مفقوده عدم موفقیت در ایجاد اتحاد اسلامی است.
گفته شد «امت واحده» مسئلهای است که در ابتدای حکومت اسلامی یعنی دراین جامعه اسلامی در مدینه به آن اشاره شده است. اما چرایی اینکه هنوز نتوانستهایم در تحقق آن کسب موفقیت کنیم نداشتن سازوکار مناسب است.
سازوکار مناسب یعنی «منشور ملل اسلامی»، این واژه است که چنانچه ملتهای اسلامی اگر به سمت تاسیس آن حرکت کنند مصائب فلسطین، این پارهتن اسلام به نحو حقیقی مرتفع خواهد شد.
و آنچه باعث شده تا این سطور را برای خوانندگان محترم به رشته تحریر درآوریم همین است؛ امت اسلامی با جلسات، دعاوی، گردهماییها و... محقق نمیشود بلکه ایجاد آن نیازمند تهیه و تاسیس همان منشور ملل اسلامی است، همانیکه حضرت محمد در ابتدای تشکیل حکومت اسلامی در مدینه ایجاد کرد و نامش را منشور مدینه گذاشت.