kayhan.ir

کد خبر: ۲۱۱۹۸
تاریخ انتشار : ۲۵ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۸:۴۹
سردار سید علی‌اکبر مصطفوی - آزاده، با سابقه 10 سال اسارت

عطر خوش آزادی


پس از هشت سال کشتار و ویرانی توسط صدام و حامیانش برای دو ملت ایران و عراق و به ارمغان آوردن شکنجه‌های روحی و جسمی فراوانی برای اسرا، ناگهان در تاریخ 27 تیرماه 1367 خبر پذیرش قطع‌نامه 598 از جانب ایران و عراق و پایان جنگ هشت ساله از طریق تلویزیون‌های اردوگاه به گوش رسید. خبری که هیچ‌کس انتظار آن را نداشت، چرا که قبل از آن هیچ نشانه‌ای از آتش‌بس و صلح به چشم نمی‌خورد. خاتمه جنگ و آزادی از چنگال رژیم بعث برای اسرا یک امر غیرممکن شده بود، طوری که کسی به خود اجازه نمی‌داد صحبت از خاتمه جنگ کند.. عراقی‌ها بارها به اسرای ایرانی می‌گفتند مادامی که حکومت[امام] خمینی در ایران باشد. شما صلح و آزادی را از مغزتان بیرون کنید. هرچند به لطف و عنایت الهی و به برکت خون شهدا و ولایت‌پذیری ملت سرافراز ایران اسلامی و‌ درایت و دوراندیشی حضرت امام(ره) خاک میهن اسلامی بالاخره از لوث وجود دشمن بعثی پاکسازی، پیروزی و عزت نصیب نظام مقدس جمهوری اسلامی شده بود ولی با وجود این،‌ نشانی از خاتمه جنگ نبود. در چنین شرایطی پذیرش قطع‌نامه و آتش‌بس خصوصاً از جانب امام(ره) نه تنها جهانیان بلکه اغلب ایرانیان را شوکه کرد، مخصوصاً اسرای ایرانی را که دور از جریان واقعی خبر در زندان‌های رژیم بعثی بودند.
در آن شرایط و بعد از خبر آزادی خرمشهر و پاکسازی دیگر نقاط خاک میهن اسلامی از وجود بعثیان متجاوز، پذیرش قطع‌نامه و خبر آتش‌بس، خوشحال‌کننده‌ترین خبر دوران اسارت بود. شور و هیجان و شادمانی اردوگاه در آن روز غیرقابل توصیف است. اسرا از خوشحالی سر از پا نمی‌شناختند و یک لحظه آرام و قرار نداشتند. همدیگر را در آغوش می‌گرفتند و اشک شادی می‌ریختند. بعضی از خوشحالی به هوا می‌پریدند و فریاد می‌زدند: ‌آزاد شدیم. بسیاری از آزاده‌ها وسایل ناچیزی را که در اختیار داشتند به این‌طرف و آن‌طرف پرت می‌کردند. یک نفر آینه کوچکی را که سال‌ها از آن مراقبت کرده بود و به سختی صورتش را در آن می‌دید، به شدت به زمین می‌کوبید و می‌گفت: از دست تو هم راحت شدم. بعضی از دو دست لباسی که داشتند، یک‌دست آن را پاره می‌کردند و به هوا پرت می‌کردند. بعضی راه می‌رفتند و با خودشان حرف می‌زدند و در توهم و خیال با خانواده و بستگان درد دل می‌کردند و بعضی مات و مبهوت شده بودند. بسیاری نیز مشغول به‌جا آوردن نماز شکر بودند، چون خود را در وطن و آغوش گرم خانواده می‌دیدند. بسیاری از خوشحالی، به دوستان دوران اسارت آدرس منزل خود را می‌دادند. تعدادی هم بودند که چون صدام را یک انسان غیرعادی و احمق می‌پنداشتند احتمال این را می‌دادند که هرلحظه آتش‌بس را نقض کند
دوسال بعد همان‌هایی که به صدام دل‌خوش کرده بودند و برای سقوط نظام مقدس جمهوری اسلامی کمر بسته بودند، همان‌ها به بهانه تجاوز صدام به کویت و اشغال آن، رژیم بعث را ساقط کردند. لذا «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد».
مردم عراق پس از خاتمه جنگ هشت ساله، حق طبیعی خود می‌دانستند که مستقیم یا غیرمستقیم از سردمداران رژیم بعث بپرسند که نتیجة این همه کشتار و ویرانی و وعده‌هایی که در ابتدای شروع جنگ دادید چه شد؟ و صدام به عنوان شروع‌کننده جنگ، باید به ملت عراق پاسخ می‌داد. بنابراین تنها راه جبران خسارت، اشغال کویت بود که سرمایه بی‌حد حصری در آن نهفته بود. صدام با توجه به عدم توان دفاعی کویت، در مدت کوتاهی آن کشور را به اشغال خود درآورد و بلافاصله کویت را به عنوان یکی از استان‌های عراق اعلام کرد. کسی که کشور ثروتمندی چون کویت را در اختیار دارد نیازی به اسرای ایرانی ندارد. این شد که اعلام کرد ما آماده مبادله اسرا هستیم. صدام از این موضوع کاملاً‌ غافل بود که آمریکا به جز ایران مجوز تجاوز به کشورهای دیگر را به صدام نمی‌دهد. این غرور کاذب و در نهایت غفلت از یاد خدا و خشم و عذاب او باعث سقوط رژیم بعث و مرگ ننگین صدام شد.
در این برهه ما باید قدر نعمت الهی امنیت را در سرزمین خود بدانیم و شکرگزار آن باشیم. شکرگزاری از نعمت‌ یعنی اطاعت‌پذیری عملی از ولایت‌فقیه و اطاعت‌پذیری یعنی صداقت در گفتار و عمل، رعایت عدالت اجتماعی، ترویج امر به معروف و نهی از منکر، عمل به آرمان‌های امام(ره)، رهنمودهای رهبری، تلاش در راه تحقق  اهداف و پیام شهدا، ارج‌نهادن به خانواده‌های شهدا و ایثارگران و به‌طور کلی رسیدگی به خواسته‌های به‌حق و منطقی جامعه.