نگاهي به ماهيت سينماي ايران تا پيش از سال 1357(بخش پنجم )
ناقوس مسخ و نفرين
پژمان کريمي
مدرسه آرتيستي سينما و تحقير ارزشهاي ديني
نخستين نويسنده و کارگردان سينماي ايران را «آوانس اوگانيانس» معرفي کردهاند.
اوگانيانس يک مهاجر روسي بود. او در سال 1279 شمسي در عشقآباد پايتخت ترکمنستان به دنيا آمد. وي رشتهي سينما را در هنرستان سينمايي مسکو خواند. اما هنرستان ياد شده اهميت چنداني در برابر اين واقعيت ندارد:
او فارغالتحصيل مدرسه جهاني آليانس بود. مدرسهاي که پيشتر به ماهيت سياسي-صهيونيستي آن اشاره کرديم.
چرا اوگانيانس پس از خواندن سينما، رو به ايران گذاشت؟ آيا ماموريتي براي اين فرد تربيت شده به دست معلمهاي مدرسه صهيونيستي، تعريف شده بود؟
چنان که جمال اميد در کتاب تاريخ سينماي ايران مينويسد: «اوگانيانس، فکر برپا کردن مدرسه فيلمسازي را با دوست و همراه خود «گريشا ساکوار ليدزه» در ميان ميگذارد.»
ساکورا ليدزه، صاحب سينما «ماياک» تهران واقع در لالهزار بود. اين فرد روسي بود که در نقش تهيهکننده «آبي و رابي» به عنوان اولين فيلم تاريخ سينماي ايران آشکار شد.
اوگانيانس در سال 1309 در خيابان علاءالدوله تهران، مدرسه آرتيستي سينما را با مجوز وزارت معارف ايجاد کرد. ديري نپاييد، که با بياعتنايي مردم و به ويژه بانوان، مدرسه آرتيستي سينما پس از برگزاري دو دوره، تعطيل شد. در آن زمان متدينين نگاهي مطمئن به سينما نداشتند و آن را با آموزههاي ديني هماهنگ نميديدند.
نکتهاي که در مستند راز آرماگدون (ساخته سعيد مستغاثي/ شبکه خبر/ سال 90) بدان پرداخته شده بود، حضور دو چهره فراماسون در مدرسه آرتيستي سينماست: علي وکيلي و عباس مسعودي که قبلا درباره اين دو عنصر اشاراتي داشتيم!
در مستند ياد شده اين نکتهي مهم نيز نقل ميشود که سعيد نفيسي در کتاب «نيمه راه بهشت» و محمد تهامينژاد در مستند «تاريخ سنماي ايران»، اوگانيانس را مشکوک به ارتباط با لژهاي فراماسونري معرفي ميکنند. شايد منظور نفيسي و مستند تاريخ سينماي ايران از «ارتباط»، عضويت اوگانيانس در تشکيلات فراماسونري است. زيرا اولا اوگانيانس- چنان که اشاره شد- فارغالتحصيل مدرسه صهيونيستي آليانس بود. اين مدرسه را ميتوان بستر ساز تفکرات و گرايش فراماسونري قلمداد کرد!
دوم: اگر منظور از ارتباط، صرفا ارتباط با عناصر فراماسون مانند وکيلي بود، آوردن لفظ «مشکوک» موضوعيت نداشت! وکيلي همکار نزديک اوگانيانس بود. به هر حال، در همان سال 1309 اوگانيانس با تقليد از برخي صحنههاي فيلمهاي خارجي، «آبي و رابي» را ساخت. فيلمي که به عنوان نخستين اثر سينمايي ايران شناخته شد.
در اين فيلم صامت که ماجراهاي دو مرد کوتاه و بلندقد بود، محمدخان خدايي، غلامعلي خان سهرابيفرد و... بازي کرده بودند. اين فيلم در روز جمعه 12دي سال 1309 در سينما ماياک يعني سينماي متعلق به تهيهکننده فيلم به روي پرده رفت!
در سال 1311، اوگانيانس فيلمي صامت را کارگرداني ميکند به نام «حاجي آقا آکتور سينما» که در سال 1312 اکران شد!
اين فيلم که در کوران اختناق رضاشاهي ساخته ميشود به خوبي منعکسکنندهي سياستهاي ضدديني و ضدملي پهلوي اول است! در اثر «حاجي آقا آکتورسينما»، ارزشها هدف تمسخر و تحقير قرار ميگيرند. داستان فيلم، درباره رژيستور يا کارگرداني است که با شخصيتي به نام حاجي آقا (با بازي حبيبالله مرادي) روبهرو ميشود. حاجي آقا با سينما مخالف است اما در پايان داستان به هنر هفتم علاقهمند ميشود. جالب است که در دانشنامه «ويکي پديا»، فيلم ياد شده، نمايشگر رويکرد به شرايط متغير سياسي و اجتماعي ايران در عبور از سنت به مدرنيته توصيف شده است! در واقع اين توصيف را ميتوان ترجمه اهانت به ارزشهاي ديني و ملي ايران ارزيابي کرد!
اوگانيانس چندان در عرصه سينما پايداري نکرد. او در سال 1317 به هند رفت و 9 سال بعد به ايران بازگشت. وي يک روز ادعا کرد که بيماري وي را امام رضا(ع) شفا داده است و از آن پس، نام خود را «رضا مژده» گذاشت!