kayhan.ir

کد خبر: ۱۸۸۵۲
تاریخ انتشار : ۲۸ تير ۱۳۹۳ - ۲۰:۰۲

امام علی(ع) از نگاه قرآن و اهل سنت


 صادق حق‌شناس
با توجه به آن چه اهل سنت و شیعیان از حدیث پیامبر در همتا بودن قرآن و اهل بیت در  حدیث ثقلین ذکر کرده‌اند مقام معصوم مقام مفسر اختصاصی قرآن به طور عام دین است که تکیه به قرآن بدون استفاده از وجود معصوم ممکن نیست. در این مقاله در بخش نخست شواهدی از تفاسیر شیعه و سنی در مورد توصیف علی(ع) از نگاه قرآن بیان شده و در بخش دوم به عنوان نمونه نگاه‌ 4تن از بزرگان اهل سنت نسبت به توصیف جایگاه امیرالمومنین آورده شده است.
***
پیشوای بزرگ جهان اسلام علی‌بن ابی طالب(ع) از چهره‌های درخشان تاریخ اسلام است که نه تنها همه مسلمانان اعم از شیعه و سنی به او افتخار می‌کنند بلکه هر فردی که مختصر آشنایی با مکتب آن بزرگوار داشته باشد بی‌اختیار شیفته او گشته و از فضل و کرامت آن حضرت سخن می‌گوید و شخصیت خارق‌العاده او تحیر و شگفتی همگان را برانگیخته است و محققان و متفکران بزرگ در معرفی ابعاد وجودی او و بیان فضایلش به عجز و ناتوانی خود اعتراف کردند. تا آنجا که شبلی شمیل پیشوای مکتب مادی که تا پای مرگ دست از مادیگری برنداشت آن چنان مجذوب شخصیت آن بزرگوار شده است که می‌گوید امام علی ابن ابی‌طالب بزرگ بزرگان یگانه نسخه‌ای است که با اصل خود (یعنی پیامبرص) مطابق است، هرگز شرق و غرب، نسخه‌ای مطابق او در گذشته و حال ندیده است. (مبدا اعلی، ص 161) قرآن کریم در موارد متعددی پرده از امتیازات و ویژگی‌های رفتاری ائمه هدی به ویژه امیرالمومنین(ع) برداشته و درباره هیچ کس پس از پیامبر اکرم(ص) به اندازه حضرت علی(ع) سخن نگفته است. گرچه نام آن حضرت در قرآن به صراحت نیامده است اما با عناوین و عبارات گوناگونی که از تصریح کردن بنام آن حضرت تاثیر بیشتری دارد. ابن عساکر وسیوطی از ابن عباس نقل می‌کنند نزلت فی علی ثلاث مئه آیه (سیصد آیه در حق علی(ع) در قرآن نازل شده است (تاریخ الخلفاء للسیوطی، ص 170، الصواعق المحرقه لابن حجرمکی ص 196، تاریخ بغداد للخطیب البغدادی، ج6، ص219، تاریخ مدینه دمشق لابن عساکر، ج 42، ص 364) با این بضاعت تنها به چند مورد از آن آیات شریفه اشاره می‌شود:
  علی(ع) از نگاه قرآن
1- ان الابرار یشربون من کاس کان مزاجها کافورا... و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیرا، انما نطعمکم لوجه الله لانرید منکم جزاء ولاشکورا. (انسان آیه 5 و8 و 9) نیکان از جامی می‌نوشند که با عطر خوشی آمیخته است... آنان غذای خود را با اینکه به آن علاقه و نیاز دارند به مسکین و یتیم و اسیر می‌د‌هند و می‌گویند ما شما را برای خدا طعام میدهیم و هیچ پاداش و تشکری از شما نمی‌خواهیم. تفسیر آیه در کلام اهل تسنن و تشیع عده‌ای از عالمان معروف اهل تسنن با نقل حدیثی در کتاب‌های خود، این آیات را درباره ایثار علی(ع) و خاندان او دانسته‌اند و تمامی علمای شیعه هیجده آیه مورد بحث را از افتخارات بی‌نظیر و فضایل بسیار مهم حضرت علی(ع) فاطمه زهرا و فرزندانشان شمردند. (تفسیر نمونه، ج25، ص 345) ماجرای نزول آیات بدینگونه بود که امام حسن و حسین(ع) بیمار شدند. پیامبر(ص) با جمعی از یاران به عیادتشان رفتند و به علی(ع) فرمودند: ای ابوالحسن! خوب بود نذری برای شفای فرزندان خود می‌کردی. علی و فاطمه و فضه- خادم آنان- نذر کردند اگر آندو شفا یابند. سه روز روزه بگیرند (طبق برخی از روایات حسن وحسین(ع) نیز گفتند ما هم نذر میکنیم روزه بگیریم) چیزی نگذشت که هر دو شفا یافتند، در حالی که از نظر مواد غذایی دست خالی بودند. علی سه من جو قرض نمود و فاطمه(س) یک سوم آن را آرد کرد و نان پخت، هنگام افطار سائلی بر در خانه آمد و گفت سلام بر شما ای خاندان محمد(ص) مستمندی از مستمندان مسلمان هستم، غذایی به من دهید، خداوند به شما از غذاهای بهشتی مرحمت کند. آنان همگی مسکین را بر خود مقدم داشتند و سهم خود را به او دادند و آن شب جز آب ننوشیدند. روز دوم همچنان روزه گرفتند و موقع افطار یتیمی ندای کمک سرداد و باز آنان غذای خود را به او دادند. و در سومین روز روزه، اسیری از غذای آنان طلب نمود و باز آنان با آب افطار نمودند. صبح فردا علی(ع) دست حسن و حسین را گرفته، خدمت رسول‌الله آمدند و هنگامی که حضرت عزیزان خود را نظاره می‌کرد دید از شدت گرسنگی می‌لرزند! فرمود این حالی را که در شما می‌بینم برایم بسیار گران است. سپس برخاست و با آنان به خانه فاطمه وارد شدند. دید دخترش در محراب عبادت ایستاده است. در حالی که از شدت گرسنگی شکم او به پشتش چسبیده و چشمانش به گودی نشسته است. اندوه وجود پیامبر(ص) را فرا گرفت و در حالی که غبار غم بر قلب مبارک حضرت نشسته بود. جبرئیل نازل شد و گفت: ای محمد این سوره را بگیر، خداوند با چنین خاندانی به تو تهنیت می‌گوید سپس سوره هل‌اتی (انسان) و هیجده آیه مربوط به ایثار حضرت علی، حسن و حسین(ع) را نازل نمود. (تفسیر احسن‌الحدیث، ج12 ص274/ الجدید، ج7 ص283/ التفاسیر، ج7 ص139/ الکاشف، ج4 ص670/ کشف‌الاسرار، ج10 ص319)
2- و من‌الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات‌الله والله رئوف بالعباد (بقره آیه 207) بعضی از مردم (با ایمان و فداکار) همچون علی(ع) در لیله‌المبیت به هنگام خفتن در جایگاه پیامبر(ص) جان خود را در برابر خشنودی خدا می‌فروشند و خداوند نسبت به بندگان مهربان است. تفسیر آیه در کلام اهل سنت مفسر معروف اهل تسنن، ثعلبی می‌گوید: هنگامی که پیامبر اسلام تصمیم به هجرت از مکه به مدینه گرفت برای تحویل امانت‌های مردم و پرداخت پول‌های آنان، علی(ع) را بجای خود قرار داد و شب هنگام که به سوی «غار ثور» حرکت نمود و مشرکان اطراف خانه او را محاصره کرده بودند. دستور داد علی(ع) در بستر او بخوابد و پارچه سبز رنگی (برد خضرمی) که مخصوص خود پیامبر بود روی خویش بکشد. در این هنگام خداوند به جبرئیل و میکائیل وحی فرستاد که من بین شما برادری ایجاد کردم و عمر یکی از شما را طولانی‌تر قرار دادم کدام یک از شما حاضر است ایثار به نفس کند و زندگی دیگری را بر خود ترجیح دهد هیچیک حاضر نشدند. به آنان وحی کرد اکنون علی(ع) در بستر پیامبر(ص) خوابیده است و آماده فدای جان خویش است به زمین روید حافظ و نگاهبان او باشید. هنگامی که جبرییل بالای سر و میکاییل پایین پای علی نشسته بودند، جبرییل می‌گفت به‌به! آفرین بر تو ای علی! خداوند به واسطه تو بر فرشتگان افتخار می‌کند. در این هنگام آیه ومن الناس... نازل شد و در آن صفات علی(ع) بیان گردید. (تفسیر نمونه، آیت‌الله مکارم و جمعی از نویسندگان، ج2، ص46/ الغدیر ج2 ص44) ابن ابی‌الحدید معتزلی از اهل سنت که درباره تفسیر این آیه بر این باور است، حماسه علی(ع) در لیله‌المبیت مورد تأیید همگان است و غیر از کسانی که مسلمان نیستند و افراد سبک مغز آن را انکار می‌کنند. (شرح نهج‌البلاغه ابن ابی‌الحدید ج3 ص370/ مسند احمد حنبل ج1 ص348/ سیره ابن‌هشام ج2 ص29) و برخی دیگر از بزرگان اهل سنت در کتاب‌های خود آوردند که در این مقال نمی‌گنجد.
3- (آیه تطهیر) انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل‌البیت و یطهرکم تطهیرا (احزاب/ 33) حادثه‌ای در خانه ام‌سلمه، همسر گرامی رسول خدا(ص) اتفاق افتاده است. ام‌سلمه می‌گوید: پیامبر در خانه من بود که ناگهان حالت نزول وحی به ایشان دست داد. به من فرمود بی‌درنگ برو به علی و فاطمه و حسن و حسین (علیهم‌السلام) بگو بیایند. من هم بسرعت آنها را فراخواندم. پیامبر(ص) همگی آنها را در زیر کسای یمانی جمع کرد و در آن حال آیه فوق بر ایشان نازل شد آنگاه پیامبر فرمود: اللهم هولاء اهل‌بیتی فاذهب عنهم‌الرجس و طهرهم تطهیرا. بار الها اینان اهل‌بیت منند پس هرگونه پلیدی را از ایشان دور کن و پاک و معصومشان گردان. ام‌سلمه در ادامه می‌گوید به پیامبر عرض کردم اجازه می‌فرمایید من هم نزد شما بیایم و در زیر کسا جای گیرم؟ پیامبر فرمود: تو در جای خودت باقی بمان، هرچند که زن خوبی هستی. یعنی اینجا نه‌تنها جای تو نیست بلکه هیچ کس دیگر لیاقت چنین جایگاهی را ندارد. پس از این ماجرا فرمانی از جانب خدا آمد که: وامر اهلک بالصلوه و اصطبر علیها (طه/132) یعنی خاندان خود را به نماز امر کن و از آنان بخواه در بپا داشتن نماز شکیبایی ورزند. پیامبر تا 6 ماه و بعضی روایات 9 ماه هرگاه برای نماز صبح به مسجد می‌رفت کنار در خانه علی و فاطمه علیهما ‌السلام می‌ایستاد به آنان سلام می‌کرد و با صدای بلند می‌فرمود: الصلوه یا اهل البیت. و سپس آیه تطهیر را تلاوت می‌فرمود. (صحیح ترمزی ج5 ص351 و 352، مستدرک علی‌الصحیحین ج3 ص159، تفسیر الدرالمنثور ذیل آیه 132 سوره طه)
4- خداوند در سوره مبارکه شوری آیه23 به پیامبر خاتم(ص) خطاب می‌کند قل لا اسئلکم علیه اجرا الا الموده فی القربی. یعنی ای پیامبر به مردم بگو از شما مزدی را درخواست نمی‌کنم مگر دوستی خویشاوندان نزدیکم. حال جای سئوال اینجاست که خداوند از نبی مکرمش می‌خواهد برای رسالتش از مردم مطالبه مزد کند و دوستی خویشاوندان نزدیکش را به عنوان پاداش رسالت از مردم بخواهند، این خویشاوندان و نزدیکان کیانند؟ آنچه از لسان بزرگان اعم از شیعه و سنی در تفسیر این آیه وارد شده است مراد از قربی در آیه شریفه، مسلماً برجسته‌ترین مصادیق آن علی است. فخر رازی می‌گوید: زمخشری در کشاف روایت کرده چون این آیه نازل شد، گفتند یا رسول‌الله خویشاوندانی که برما محبتشان واجب است کیانند؟ فرمود علی و فاطمه و پسران آنان. و روایات دیگر که همه دلالت بر این موضوع دارند. پس نتیجه می‌گیریم که این چهار نفر قربای پیامبرند و بایست از احترام و دوستی مردم برخوردار باشند. (جاذبه و دافعه علی علیه‌السلام/ شهید مطهری ص95 و 96، نقل از والتفسیر الکبیر فخر رازی، ج27، ص166، چاپ مصر)
مقام امام علی(ع) از دیدگاه دانشمندان اهل سنت
قبل از هر چیز ذکر این نکته ضروری است که درک مقام امیرالمؤمنین(ع) جز از رسول خدا و ائمه معصومین(ع) ساخته نیست، دیگران هر یک به فراخور استعداد و ظرفیت، بهره‌ای از شناخت دارند؛ و هر یک از بزرگان دانش به بعدی از شخصیت آن حضرت پرداخته‌اند که اینجانب نیز از میان صدها مورد تنها به چند مورد در ذیل اشاره می‌نمایم.
1- دکتر طه حسین نویسنده عالیقدر و چیره‌دست مصری درباره علی(ع) می‌گوید: محمد(ص) علی را به خانه خود بردو پرورش او را به عهده گرفت و وقتی محمد(ص) به رسالت مبعوث شد، علی بیش از 10سال نداشت ولی می‌توانیم بگوییم او با اسلام نشو و نما یافت. پیغمبر خیلی او را دوست و عزیز می‌داشت. در موقعی که پیغمبر هجرت کرد، امانتهای مردم را به علی داد تا آنها را به صاحبانشان پس بدهد و در آن شبی که قریش کمر قتل محمد(ص) را بسته بودند، او به علی امر کرد که در بسترش بخوابد. پس از آن علی به دنبال محمد(ص) به مدینه رفت و در آنجا پیامبر با علی عقد برادری بست و سپس دخترش فاطمه را به عقد ازدواج وی درآورد. علی در تمام جنگها، در رکاب پیغمبر و در ایام سختی پرچمدار او بود و حضرت محمد در جنگ خیبر به اصحاب خود گفت: «فردا پرچم را به دست کسی می‌دهم که خدا و رسولش را دوست می‌دارد و آنها هم او را دوست می‌دارند» و چون روز دیگر شد پرچم را به علی(ع) داد.
حضرت محمد(ص) در موقعی که به جنگ تبوک می‌رفت و علی(ع) را به جای خود در مدینه گذارده بود، به وی گفت: تو نسبت به من به منزله هارون نسبت به موسی می‌باشی، ولی پس از من پیغمبری نخواهد بود. (علی(ع) و فرزندانش/ دکتر طه حسین؛ مترجم: محمدعلی شیرازی- ص 19 و 20)
2- انس‌بن مالک می‌گوید: هر روز یکی از فرزندان انصار کارهای پیغمبر را انجام می‌داد. روزی نوبت من بود. ام ایمن مرغ بریانی را در محضر پیغمبر آورد و گفت: یا رسول‌الله این مرغ را خود گرفته‌ام و به خاطر شما پخته‌ام. حضرت گفت: خدایا محبوب‌ترین بندگانت را برسان که با من در خوردن این مرغ شرکت کند. در همان هنگام در کوبیده شد؛ پیغمبر فرمود: انس در را باز کن. گفتم خدا کند مردی از انصار باشد. امام علی(ع) را پشت در دیدم. گفتم پیغمبر مشغول کاری است و برگشتم سرجایم ایستادم. بار دیگر در کوبیده شد پیغمبر گفت در را باز کن. باز دعا می‌کردم مردی از انصار باشد. در را باز کردم باز علی بود. گفتم پیغمبر مشغول کاری است و برگشتم بر سر جایم ایستادم. باز درکوبیده شد. پیغمبر فرمودند انس برو در را باز کن و او را به خانه بیاور تو اول کسی نیستی که قومت را دوست داری. او از انصار نیست. من رفتم و علی را به خانه آوردم و با پیغمبر مرغ بریان را خوردند که طبق این روایت نتیجه می‌گیریم علی(ع) محبوب‌ترین افراد در پیشگاه خداست. (مستدرک الصحیحین، ج 3، ص 131)
3- عبدالفتاح عبدالمقصود (نویسنده و دانشمند مصری) می‌نویسد: من همواره اخلاق و موهبتهای الهی و آنچه را تشکیل‌دهنده شخصیت است، مقیاس شناخت عظمت انسانی قرار می‌دهم؛ از این رو بعد از پیامبر کسی را ندیده‌ام که شایسته باشد پس از او قرار گیرد یا بتواند در ردیفش باشد جز پدر فرزندان پاک و برگزیده پیامبر یعنی «علی‌بن ابی‌طالب» و من دراین سخن به طرفداری از تشیع وارد نشده‌ام بلکه این رأیی است که حقایق تاریخ گویای آن است. امام علی(ع) برترین مردی است که مادر روزگار تا پایان عمر خود چون او نزاید، و اوست که هرگاه هدایت‌طلبان به جست‌وجوی اخبار و گفتارش برآیند، از هر خبری برای آنان شعاعی می‌درخشد، آری او مجسمه‌ای از کمال است که در قالب بشریت ریخته است. (جلوه ولایت/ عذرا انصاری/ چاپ اول/ ص 304)
4- ابن‌ابی‌الحدید(شارح نهج‌البلاغه و دانشمند معتزلی مذهب) می‌گوید: «وما اقول فی رجل اقر له اعداوه و خصومه بالفضل و لم یمکنهم جحد مناقبه و لا کتمان فضائله؛ چه بگویم درباره مردی که دشمنانش به فضایل و مناقب وی اعتراف می‌کنند و هرگز برای آنان مقدور نشد که مناقبش را انکار نموده و فضایلش را بپوشانند! سپس می‌گوید بنی‌امیه، زمامداری اسلامی را در شرق و غرب روی زمین به دست آوردند و با هر نوع حیله‌گری در خاموش ساختن نور او کوشیدند و هرگونه لعن و افترا را بر علی(ع) بالای منابر ترویج نمودند، هرکس که او را مدح و توصیف می‌کرد، مورد تهدید قرار می‌گرفت. هر روایتی که فضیلت علی(ع) را بازگو می‌کرد، ممنوع ساختند. حتی از نامگذاری به نام علی جلوگیری کردند. همه این اقدامات و تلاشها جز ظهور عظمت و جلالت شخصیت علی(ع) نتیجه‌ای در پی نداشت... در حقیقت این همه نابکاریهای بنی‌امیه مانند پوشانیدن آفتاب با کف دست بود... من چه بگویم درباره مردی که همه فضیلتها به او منتهی می‌شود و هر مکتب و هر گروهی خود را به او منسوب می‌نماید. آری اوست رئیس همه فضیلتها...
من چه بگویم درباره مردی که همه مذاهب غیراسلامی که در جوامع اسلامی زندگی می‌کنند، به او محبت می‌ورزند و حتی فلاسفه‌ای که از ملت اسلامی نیستند، او را تعظیم می‌نمایند... (شرح نهج‌البلاغه، ابن ابی‌الحدید، ج 1، ص 16 و 28 و 29) او که فصاحت و بلاغت حضرت علی(ع) را فوق بشر می‌داند، می‌گوید: فهو امام الفصحاء و سید‌البلغاء یعنی پیشوا و امام فصیحان و آقای کسانی بود که در سخن بلاغت داشتند. عظمت سخنش به حدی بود که گفته‌اند پائین‌تر از کلام خالق و فراتر از کلام مخلوق بود (دون کلام الخالق و فوق کلام المخلوق)- پاورقی/ شرح نهج‌البلاغه ابن ابی‌الحدید، مقدمه، ص 120).
در پایان می‌توان گفت با توجه به آنچه گفته شد به وضوح درمی‌یابیم که فضایل و مناقب امیر‌المؤمنین(ع) نه‌تنها درجوامع اسلامی، بلکه نور آن همه عالم را فرا گرفته است گرچه عده‌ای از دشمنان قسم‌خورده تلاش کردند که این نور را خاموش کنند. والله متم نوره ولو کره الکافرون (صف/ آیه 8) ولی خدا نور خود را کامل می‌کند هرچند کافران خوش نداشته باشند. علی(ع) نورخداست و نورخدا خاموش شدنی نیست.