اخبار ویژه
از تسلیمطلبی تا همراهی با آشوبگران ... و حالا انقلابی!
رئیس دولت اصلاحات پس از سالیان طولانی جفا و خیانت، انقلابی شده است.
خاتمی اخیرا در دیداری گفته: من بارها گفتهام ما انقلابی هستیم. اصلا ما همانی را میخواهیم که انقلاب و امام میخواستند.
وی درباره تحولات در دو دهه اخیر منطقه میگوید: بعد از جنگ، دو واقعه مهم رخ داد که هر دو با محوریت آمریکا بود، یکی اشغال افغانستان و دیگری اشغال عراق، اما نتیجه چه شد؟ در هر دو جا دشمنان ملت ایران و انقلاب اسلامی نابود شدند و از پا درآمدند.
وی ادامه میدهد: ما یقین داریم یکی از اهداف مهم آمریکا، ایران بود. همچنان که دیدیم نومحافظهکاران ایران را محور شرارت نامیدند و شاید حمله مقدمه این بود که عرصه را از دو سو بر ایران تنگ بکنند اما خداوند چه کرد؟ هر دو جا به نفع ما بود. در عراق، صدام رفت و حکومت مردمی همراه ما بوجود آمد.
وی گفت: این دو حادثه هم که به نظر میرسد هدفشان ایران بود و شاید برای مرحله سوم ایران مورد نظر بود یا لااقل میخواستند علیه ایران اقدام کنند و ایجاد ناامنی در ایران بیشتر شود و آمریکا و ناتو همسایه ما باشد، این برنامهریزی شده بود و الحمدلله بالعکس شد. از این چه میفهمیم؟ عظمت ایران، عظمت ملت ایران که یکی از نشانههای عظمتش همین انقلاب اسلامی است.
وی درباره حصر سران فتنه و سکوت خودش در این باره گفت: در مورد رفع حصر اصلا سکوت نشده بلکه احساس میکنیم هر چه صحبت بکنیم کار بدتر میشود تلاش واقعا صورت گرفته نمیدانیم چطور شد که تحقق پیدا نکرد.
اگر بنا بر اذعان خاتمی، هدف آمریکا از آمدن به منطقه، ایران بود باید پرسید که چرا دولت خاتمی و شخص وی انواع خوشخدمتیها را به آمریکا به ویژه در ماجرای اشغال افغانستان انجام دادند و بعدها از دولت آمریکا به خاطر محور شرارت خواندن ایران گلایه کردند؟ آیا معنای انقلابی بودن این است؟! ثانیا اگر آمریکا در منطقه شکست خورد، تصادف نبود بلکه ایستادگی نظام جمهوری اسلامی- با کارشکنیهای افراطیون مدعی اصلاحات- و ملت ایران در برابر تهدیدهای آمریکا بود که اتفاقا طیف خاتمی در مقابل آن جا زده بود و حامیان و همطیفان وی در مجلس، نامه جام زهر تسلیم را تدارک کرده بودند.
خاتمی در فتنه نیابتی سال 88 نیز تا روز آخر آشوبگری سرویسهای بیگانه پای آشوبگران و فتنهگران ماند در حالی که در خلوت بارها اذعان کرده بود در انتخابات 88 تقلب نشده است. بدین ترتیب وی در فتنه دوشادوش کسانی ایستاد که اتفاقا انقلاب و امام را بر نیابت از آمریکا و اسرائیل و انگلیس هدف قرار داده بودند.
با این همه خیلی رو میخواهد که کسی با مختصات خاتمی اکنون ادعا کند انقلابی است یا همانی را میخواهد که امام و انقلاب میخواستند!
مردهخورهای سیاسی پس از نابودی تحکیم آفتابی شدند
گروه مجعول به نام شورای احیای انجمنهای اسلامی دانشجویان، در نامهای به رئیس جمهور خواستار احیای این انجمنها شد.
این گروه با القای اختناق و بحران دو کشور و ادعای اینکه دانشگاه به انحطاط و تباهی کشیده شده، از روحانی خواسته تا زمینه احیای انجمنهای اسلامی دانشجویان را فراهم کند.
این تحرک در حالی است که اولاً انجمنهای اسلامی دانشجویان هم اکنون فعالند، ثانیاً باید بررسی کرد انجمنهای اسلامی وابسته به دفتر تحکیم چرا مردند و از بین رفتند تا اکنون نیاز به احیای آنها باشد. واقعیت این است که دفتر تحکیم و انجمنهای وابسته به آن را نفوذ سه طیف نفاق جدید و قدیم- افراطیون حزب مشارکت، نهضت آزادی و مارکسیستها- که قصد سوء استفاده از دانشگاه و دانشجو برای تحرکات ساختارشکنانه یا قدرتطلبانه را داشتند، بیاعتبار شد و اختلافاتی میان این طیفها پدید آمد ضمن اینکه سران همان جریان (کسانی چون موسوی خوئینی، افشاری، حقیقتجو و...) پس از ارتکاب خیانتهای متعدد به کشور و همکاری در آشوبگری بیگانگان به خارج کشور گریختند و به برخی کشورهای غربی پناهنده شدند.
علاقه ویژه جنایتکار منطقه به مدعی مبارزه با خشونت!
عضو شورای عالی بنیاد باران میگوید ملکعبدالله شاه عربستان، علاقه فراوانی به خاتمی دارد.
محمد صدر در مصاحبه با نامهنیوز از رابطه خوب ملکعبدالله و خاتمی خبر داد و گفت: پادشاه عربستان علاقه فراوانی به آقای خاتمی داشت. بارها ملک عبدالله به من گفت که خاتمی را برای حج به عربستان بیاور. عبدالله گفت اگر این سفر انجام شود من تمام کارهای خود را رها خواهم کرد و همراه خاتمی، لباس احرام خواهم پوشید و اعمال حج را انجام خواهم داد. این موضوع محقق نشد اما خاتمی چند سفر کاری موفق به عربستان داشت.
وی همچنین گفته است: من در زمان اصلاحات بارها به عربستان سفر کردم، چه در زمان فهد و چه در زمان ملک عبدالله و پیامهای خاتمی را به آنها رساندم. یادآور میشود خاتمی یک ماه پیش از انتخابات ریاست جمهوری سال 88- که به آشوبگری 8ماهه اصلاحطلبان فتنهگر انجامید- و بدون اینکه سمتی داشته باشد، به عربستان رفت و با ملک عبدالله ملاقات کرد. بهانه این سفر شرکت در نشست موسوم به شورای تعامل ادیان بود آلسعود در حالیکه با استفاده از عناصری چون خاتمی و مهاجرانی ادعای گفتو گوی ادیان را مطرح میکردند که طی 2 دهه گذشته با حمایت مالی و مذهبی و رسانهای جریانات سلفی و تکفیری تندرو، مقدمات اختلافات شدید مذهبی در جهان اسلام و قتلعام میلیونها انسان مسلمان به دست تکفیریها و جریانهایی نظیر طالبان و القاعده و... را فراهم کردند و به جنگ نیابتی درون جهان اسلام به نیابت از آمریکا و رژیم صهیونیستی دامن زدند.
شاه خونخوار عربستان از متهمان اصلی جنایت و نسلکشی در عراق، افغانستان، سوریه، لبنان، مصر، بحرین و یمن است.
بنا بر برخی گزارشها استخبارات سعودی یک میلیارد دلار برای موفقیت فتنه سبز سرمایهگذاری کرده بود. بعدها اسنادی از وزارت خارجه آمریکا لو رفت که ضمن آن ملکعبدالله در مذاکره با مقامات آمریکایی با ابراز نگرانی درباره موج بیداری اسلامی گفته بود سر مار در ایران است و باید سر آن را کوبید.
متهم فساد 3 هزار میلیاردی دستیار معاون رئيس جمهور!
«معاون رئیسجمهور به احترام قانون که مهآفرید خسروی متهم اصلی پرونده فساد 3 هزار میلیارد تومانی را به چوبه دار سپرد، معاون خود را بر کنار کند.»
سایت انتخاب که از دولت حمایت میکند با انتشار این مطلب نوشت: یکی از متهمان پرونده مذکور حمید-پ قائممقام سابق بانک مرکزی و از جمله مدیران دولتی است که در جریان رسیدگی به پرونده تخلف بانکی 3 هزار میلیاردی بازداشت و سپس با قید وثیقه آزاد شد.
وی در بحبوحه رسیدگی به اتهاماتش و در دی ماه سال 91 با حکم معاون وقت برنامهریزی و نظارت راهبردی رئيسجمهور (در دولت دهم) به عنوان معاون برنامهریزی این معاونت منصوب شد و نشان لیاقت گرفت.
انتخاب افزود: پس از روی کار آمدن دولت یازدهم، نوبخت معاون برنامهریزی رئيس جمهور در اقدامی عجیب، ضمن ابقای آقای «پ» به عنوان «معاون برنامهریزی»، چند سمت مهم دیگر به وی داده است.
نامبرده در حال حاضر با حفظ سمت، در پستهای مختلفی چون «رابط دولت و بانک توسعه جهانی» و همچنین نماینده نوبخت در شورای گفتوگو مشغول فعالیت است. این اتفاق در شرایطی به وقوع پیوسته که نوبخت از مجموعه فعالیتهای نامبرده در دولت گذشته مطلع بوده و انتصابات وی به این سمتها در همان ایام، محافل خبری را دچار حیرت کرد.
در ادامه این تحلیل آمده است: با اعدام مهآفرید مطالبات جامعه برای برخورد با متهمان دیگر این پرونده شدت یافته و طبعاً آقای نوبخت باید در این مورد پاسخ دهند که در چنین شرایطی که مهآفرید به چوبه دار سپرده شده، چرا باید یکی از متهمین این ماجرای ننگین، معاون ایشان باشد؟ این انتظار از آقای نوبخت است که اگر ایشان را به دستگاههای قضایی معرفی نمیکند، لااقل برای جلوگیری از بدنام شدن دولت نسبت به برکناری وی اقدام کند.
یادآور میشود اخیراً صادق زیباکلام از مدعیان حمایت از دولت نیز در مصاحبه با شفافنیوز اعدام مفسد اقتصادی 3 هزار میلیارد تومانی را زیر سؤال برد و اتهامات نامبرده را گنگ و نامفهوم اعلام کرد.
تجلیل از معمار بهایی در خبرگزاری دولت
خبرگزاری دولت (ایرنا) در اقدامی همسو با رسانههای بیگانه همچون بیبیسی فارسی، صدای آمریکا، دوویچه وله آلمان، رادیو فردا، رادیو زمانه و... به تجلیل از معمار بهایی پرداخت.
چند روز قبل هوشنگ سیحون، از معماران عضو فرقه ضاله بهاییت و از فعالین کلوپ صهیونیستی روتاری در ونکوور کانادا درگذشت. پس از مرگ وی، رسانههای معاند نظام به سبب خوش خدمتیهای این معمار بهایی به اربابان غربیاش و بالطبع، خیانتهایش به مردم ایران، به تجلیل و تمجید از او پرداختند و در اقدامی هماهنگ و البته قابل پیشبینی، عضویت وی در فرقه ضاله بهاییت و فعالیت در کلوپ روتاری و سابقه به ابتذال کشاندن دانشجویان معماری دانشگاه تهران و تخلفات عدیده وی در شورای عالی شهرسازی در دوران رژیم منحوس پهلوی را به طور کامل سانسور کردند.
رواج ابتذال و تشویق لاابالیگری در دانشکده هنرهای زیبا در دوران ریاست «هوشنگ سیحون» آن قدر اوج گرفت و آنچنان تأثیر بدی بر رفتار و کردار دانشجویان رشتههای مختلف این دانشکده گذاشت که دانشجویان دانشکده هنرهای زیبا را در شمار بدنامترین دانشجویان دانشگاه تهران قرار داد. این وضعیت، کار را بدانجا کشاند که چندی بعد، دانشجویان و مسئولین دانشکدههای دیگر نسبت به آن اعتراض کردند و مقامات مسئول این دانشکده طی بخشنامهای خواستار تصحیح اینگونه رفتار و کردار شدند. یکی از اقدامات سیحون در دوره ریاست دانشکده هنرهای زیبا، استفاده از مدلهای زنده و عریان درکلاسهای درس بود. عریان شدن زنان در کلاس نقاشی و طراحی آناتومی در شمار آوردهایی است که اساتید غربزدهای نظیر هوشنگ سیحون به ارمغان آوردند و برای ترغیب دانشجویان، جدول دستمزد برای مدلهای عریان از سوی دانشکده تنظیم شد.
سیحون در دوران ریاست شورای برنامهریزی و شهرسازی و نوسازی تهران، نفوذ زیادی در این شورا داشت و با مدد همفکران و یاران خود، به هنگام تعیین مرزهای محدوده تهران، اراضی متعلق به خاندان سلطنت و افراد وابسته به دربار و کلان سرمایهداران عضو روتاری را داخل محدوده قرارداد و به عنوان رئیس کمیسیون طراحی شبکه اتوبانهای تهران، ترتیبی داد تا اتوبانها از کنار این اراضی بگذرد و به این ترتیب موجب شد تا قیمت این اراضی یک شبه صدها برابر افزایش یابد.
هوشنگ سیحون در سال 1299 شمسی در یک خانواده بهایی به دنیا آمد. پدرش از یهودیانی بود که به فرقه ضاله پیوسته بود. وی که با حمایت طیف بهاییان و با استفاده از نفوذ این فرقه منحرف و دست ساخته صهیونیستها در دربار، به شهرت رسیده بود با بورس اعطایی دولت فرانسه به آن کشور رفت. وابستگی سیحون به بهائیت و عضویت او در کلوپ روتاری و نزدیکی بیش از حد وی به دربار از دلایل اصلی ترفعیات و انتصابش به ریاست دانشکده هنرهای زیبا بود و به سبب تخلفات فراوان اخلاقی و اقتصادی،پس از پیروزی انقلاب اسلامی از کشور گریخت. نکته قابل توجه اینجاست که علیرغم بتسازی از این معمار بهایی در میان روشنفکرنماهای ایرانی، پس از مهاجرت سیحون به کانادا، کشورهای غربی با بیاعتنایی مطلق نسبت به تخصص وی و با توجه به پایان تاریخ انقضای این مهره، به هیچ عنوان از وی در پروژههای معماری و حوزه آکادمیک استفاده نکردند و سیحون صرفا به یک ابزار، جهت اسلام ستیزی در مستندهای رسانههای معاند نظام تبدیل شد. وی در سال 2011 میلادی در مستندی با عنوان «من ایران هستم» به صورت ویژه به اسلام ستیزی و تقابل ایرانیت در مقابل اسلامیت پرداخت. بیبیسی فارسی نیز در مستند «خط در خیال»، به برجستهسازی این عضو فرقه ضاله بهاییت و تفکرات اسلامستیزانه وی پرداخت.
لازم به ذکر است که این اقدام خبرگزاری دولت در برخی رسانههای ایرانی مسبوق به سابقه میباشد. در سالیان اخیر، رسانههای مدعی اصلاحطلبی در چندین نوبت به مصاحبه اختصاصی با معماران عضو فرقه ضاله بهاییت پرداخته بودند. برای نمونه، روزنامه زنجیرهای شرق در بهار سال 1391 تنها به فاصله یکماه، 2 مصاحبه اختصاصی با «هوشنگ سیحون» ترتیب داد و به قبح زدایی از شخصیت وی پرداخت.
جلد چهارم کتاب «معماران تباهی»، «سیمای کارگزاران کلوپهای روتاری در ایران» که از سوی «دفتر پژوهشهای کیهان» در سالهای موسوم به اصلاحات منتشر شده است، به تشریح بخشی از کارنامه سیاه این عنصر بدنام پرداخته است.
رئیس دولت اصلاحات پس از سالیان طولانی جفا و خیانت، انقلابی شده است.
خاتمی اخیرا در دیداری گفته: من بارها گفتهام ما انقلابی هستیم. اصلا ما همانی را میخواهیم که انقلاب و امام میخواستند.
وی درباره تحولات در دو دهه اخیر منطقه میگوید: بعد از جنگ، دو واقعه مهم رخ داد که هر دو با محوریت آمریکا بود، یکی اشغال افغانستان و دیگری اشغال عراق، اما نتیجه چه شد؟ در هر دو جا دشمنان ملت ایران و انقلاب اسلامی نابود شدند و از پا درآمدند.
وی ادامه میدهد: ما یقین داریم یکی از اهداف مهم آمریکا، ایران بود. همچنان که دیدیم نومحافظهکاران ایران را محور شرارت نامیدند و شاید حمله مقدمه این بود که عرصه را از دو سو بر ایران تنگ بکنند اما خداوند چه کرد؟ هر دو جا به نفع ما بود. در عراق، صدام رفت و حکومت مردمی همراه ما بوجود آمد.
وی گفت: این دو حادثه هم که به نظر میرسد هدفشان ایران بود و شاید برای مرحله سوم ایران مورد نظر بود یا لااقل میخواستند علیه ایران اقدام کنند و ایجاد ناامنی در ایران بیشتر شود و آمریکا و ناتو همسایه ما باشد، این برنامهریزی شده بود و الحمدلله بالعکس شد. از این چه میفهمیم؟ عظمت ایران، عظمت ملت ایران که یکی از نشانههای عظمتش همین انقلاب اسلامی است.
وی درباره حصر سران فتنه و سکوت خودش در این باره گفت: در مورد رفع حصر اصلا سکوت نشده بلکه احساس میکنیم هر چه صحبت بکنیم کار بدتر میشود تلاش واقعا صورت گرفته نمیدانیم چطور شد که تحقق پیدا نکرد.
اگر بنا بر اذعان خاتمی، هدف آمریکا از آمدن به منطقه، ایران بود باید پرسید که چرا دولت خاتمی و شخص وی انواع خوشخدمتیها را به آمریکا به ویژه در ماجرای اشغال افغانستان انجام دادند و بعدها از دولت آمریکا به خاطر محور شرارت خواندن ایران گلایه کردند؟ آیا معنای انقلابی بودن این است؟! ثانیا اگر آمریکا در منطقه شکست خورد، تصادف نبود بلکه ایستادگی نظام جمهوری اسلامی- با کارشکنیهای افراطیون مدعی اصلاحات- و ملت ایران در برابر تهدیدهای آمریکا بود که اتفاقا طیف خاتمی در مقابل آن جا زده بود و حامیان و همطیفان وی در مجلس، نامه جام زهر تسلیم را تدارک کرده بودند.
خاتمی در فتنه نیابتی سال 88 نیز تا روز آخر آشوبگری سرویسهای بیگانه پای آشوبگران و فتنهگران ماند در حالی که در خلوت بارها اذعان کرده بود در انتخابات 88 تقلب نشده است. بدین ترتیب وی در فتنه دوشادوش کسانی ایستاد که اتفاقا انقلاب و امام را بر نیابت از آمریکا و اسرائیل و انگلیس هدف قرار داده بودند.
با این همه خیلی رو میخواهد که کسی با مختصات خاتمی اکنون ادعا کند انقلابی است یا همانی را میخواهد که امام و انقلاب میخواستند!
مردهخورهای سیاسی پس از نابودی تحکیم آفتابی شدند
گروه مجعول به نام شورای احیای انجمنهای اسلامی دانشجویان، در نامهای به رئیس جمهور خواستار احیای این انجمنها شد.
این گروه با القای اختناق و بحران دو کشور و ادعای اینکه دانشگاه به انحطاط و تباهی کشیده شده، از روحانی خواسته تا زمینه احیای انجمنهای اسلامی دانشجویان را فراهم کند.
این تحرک در حالی است که اولاً انجمنهای اسلامی دانشجویان هم اکنون فعالند، ثانیاً باید بررسی کرد انجمنهای اسلامی وابسته به دفتر تحکیم چرا مردند و از بین رفتند تا اکنون نیاز به احیای آنها باشد. واقعیت این است که دفتر تحکیم و انجمنهای وابسته به آن را نفوذ سه طیف نفاق جدید و قدیم- افراطیون حزب مشارکت، نهضت آزادی و مارکسیستها- که قصد سوء استفاده از دانشگاه و دانشجو برای تحرکات ساختارشکنانه یا قدرتطلبانه را داشتند، بیاعتبار شد و اختلافاتی میان این طیفها پدید آمد ضمن اینکه سران همان جریان (کسانی چون موسوی خوئینی، افشاری، حقیقتجو و...) پس از ارتکاب خیانتهای متعدد به کشور و همکاری در آشوبگری بیگانگان به خارج کشور گریختند و به برخی کشورهای غربی پناهنده شدند.
علاقه ویژه جنایتکار منطقه به مدعی مبارزه با خشونت!
عضو شورای عالی بنیاد باران میگوید ملکعبدالله شاه عربستان، علاقه فراوانی به خاتمی دارد.
محمد صدر در مصاحبه با نامهنیوز از رابطه خوب ملکعبدالله و خاتمی خبر داد و گفت: پادشاه عربستان علاقه فراوانی به آقای خاتمی داشت. بارها ملک عبدالله به من گفت که خاتمی را برای حج به عربستان بیاور. عبدالله گفت اگر این سفر انجام شود من تمام کارهای خود را رها خواهم کرد و همراه خاتمی، لباس احرام خواهم پوشید و اعمال حج را انجام خواهم داد. این موضوع محقق نشد اما خاتمی چند سفر کاری موفق به عربستان داشت.
وی همچنین گفته است: من در زمان اصلاحات بارها به عربستان سفر کردم، چه در زمان فهد و چه در زمان ملک عبدالله و پیامهای خاتمی را به آنها رساندم. یادآور میشود خاتمی یک ماه پیش از انتخابات ریاست جمهوری سال 88- که به آشوبگری 8ماهه اصلاحطلبان فتنهگر انجامید- و بدون اینکه سمتی داشته باشد، به عربستان رفت و با ملک عبدالله ملاقات کرد. بهانه این سفر شرکت در نشست موسوم به شورای تعامل ادیان بود آلسعود در حالیکه با استفاده از عناصری چون خاتمی و مهاجرانی ادعای گفتو گوی ادیان را مطرح میکردند که طی 2 دهه گذشته با حمایت مالی و مذهبی و رسانهای جریانات سلفی و تکفیری تندرو، مقدمات اختلافات شدید مذهبی در جهان اسلام و قتلعام میلیونها انسان مسلمان به دست تکفیریها و جریانهایی نظیر طالبان و القاعده و... را فراهم کردند و به جنگ نیابتی درون جهان اسلام به نیابت از آمریکا و رژیم صهیونیستی دامن زدند.
شاه خونخوار عربستان از متهمان اصلی جنایت و نسلکشی در عراق، افغانستان، سوریه، لبنان، مصر، بحرین و یمن است.
بنا بر برخی گزارشها استخبارات سعودی یک میلیارد دلار برای موفقیت فتنه سبز سرمایهگذاری کرده بود. بعدها اسنادی از وزارت خارجه آمریکا لو رفت که ضمن آن ملکعبدالله در مذاکره با مقامات آمریکایی با ابراز نگرانی درباره موج بیداری اسلامی گفته بود سر مار در ایران است و باید سر آن را کوبید.
متهم فساد 3 هزار میلیاردی دستیار معاون رئيس جمهور!
«معاون رئیسجمهور به احترام قانون که مهآفرید خسروی متهم اصلی پرونده فساد 3 هزار میلیارد تومانی را به چوبه دار سپرد، معاون خود را بر کنار کند.»
سایت انتخاب که از دولت حمایت میکند با انتشار این مطلب نوشت: یکی از متهمان پرونده مذکور حمید-پ قائممقام سابق بانک مرکزی و از جمله مدیران دولتی است که در جریان رسیدگی به پرونده تخلف بانکی 3 هزار میلیاردی بازداشت و سپس با قید وثیقه آزاد شد.
وی در بحبوحه رسیدگی به اتهاماتش و در دی ماه سال 91 با حکم معاون وقت برنامهریزی و نظارت راهبردی رئيسجمهور (در دولت دهم) به عنوان معاون برنامهریزی این معاونت منصوب شد و نشان لیاقت گرفت.
انتخاب افزود: پس از روی کار آمدن دولت یازدهم، نوبخت معاون برنامهریزی رئيس جمهور در اقدامی عجیب، ضمن ابقای آقای «پ» به عنوان «معاون برنامهریزی»، چند سمت مهم دیگر به وی داده است.
نامبرده در حال حاضر با حفظ سمت، در پستهای مختلفی چون «رابط دولت و بانک توسعه جهانی» و همچنین نماینده نوبخت در شورای گفتوگو مشغول فعالیت است. این اتفاق در شرایطی به وقوع پیوسته که نوبخت از مجموعه فعالیتهای نامبرده در دولت گذشته مطلع بوده و انتصابات وی به این سمتها در همان ایام، محافل خبری را دچار حیرت کرد.
در ادامه این تحلیل آمده است: با اعدام مهآفرید مطالبات جامعه برای برخورد با متهمان دیگر این پرونده شدت یافته و طبعاً آقای نوبخت باید در این مورد پاسخ دهند که در چنین شرایطی که مهآفرید به چوبه دار سپرده شده، چرا باید یکی از متهمین این ماجرای ننگین، معاون ایشان باشد؟ این انتظار از آقای نوبخت است که اگر ایشان را به دستگاههای قضایی معرفی نمیکند، لااقل برای جلوگیری از بدنام شدن دولت نسبت به برکناری وی اقدام کند.
یادآور میشود اخیراً صادق زیباکلام از مدعیان حمایت از دولت نیز در مصاحبه با شفافنیوز اعدام مفسد اقتصادی 3 هزار میلیارد تومانی را زیر سؤال برد و اتهامات نامبرده را گنگ و نامفهوم اعلام کرد.
تجلیل از معمار بهایی در خبرگزاری دولت
خبرگزاری دولت (ایرنا) در اقدامی همسو با رسانههای بیگانه همچون بیبیسی فارسی، صدای آمریکا، دوویچه وله آلمان، رادیو فردا، رادیو زمانه و... به تجلیل از معمار بهایی پرداخت.
چند روز قبل هوشنگ سیحون، از معماران عضو فرقه ضاله بهاییت و از فعالین کلوپ صهیونیستی روتاری در ونکوور کانادا درگذشت. پس از مرگ وی، رسانههای معاند نظام به سبب خوش خدمتیهای این معمار بهایی به اربابان غربیاش و بالطبع، خیانتهایش به مردم ایران، به تجلیل و تمجید از او پرداختند و در اقدامی هماهنگ و البته قابل پیشبینی، عضویت وی در فرقه ضاله بهاییت و فعالیت در کلوپ روتاری و سابقه به ابتذال کشاندن دانشجویان معماری دانشگاه تهران و تخلفات عدیده وی در شورای عالی شهرسازی در دوران رژیم منحوس پهلوی را به طور کامل سانسور کردند.
رواج ابتذال و تشویق لاابالیگری در دانشکده هنرهای زیبا در دوران ریاست «هوشنگ سیحون» آن قدر اوج گرفت و آنچنان تأثیر بدی بر رفتار و کردار دانشجویان رشتههای مختلف این دانشکده گذاشت که دانشجویان دانشکده هنرهای زیبا را در شمار بدنامترین دانشجویان دانشگاه تهران قرار داد. این وضعیت، کار را بدانجا کشاند که چندی بعد، دانشجویان و مسئولین دانشکدههای دیگر نسبت به آن اعتراض کردند و مقامات مسئول این دانشکده طی بخشنامهای خواستار تصحیح اینگونه رفتار و کردار شدند. یکی از اقدامات سیحون در دوره ریاست دانشکده هنرهای زیبا، استفاده از مدلهای زنده و عریان درکلاسهای درس بود. عریان شدن زنان در کلاس نقاشی و طراحی آناتومی در شمار آوردهایی است که اساتید غربزدهای نظیر هوشنگ سیحون به ارمغان آوردند و برای ترغیب دانشجویان، جدول دستمزد برای مدلهای عریان از سوی دانشکده تنظیم شد.
سیحون در دوران ریاست شورای برنامهریزی و شهرسازی و نوسازی تهران، نفوذ زیادی در این شورا داشت و با مدد همفکران و یاران خود، به هنگام تعیین مرزهای محدوده تهران، اراضی متعلق به خاندان سلطنت و افراد وابسته به دربار و کلان سرمایهداران عضو روتاری را داخل محدوده قرارداد و به عنوان رئیس کمیسیون طراحی شبکه اتوبانهای تهران، ترتیبی داد تا اتوبانها از کنار این اراضی بگذرد و به این ترتیب موجب شد تا قیمت این اراضی یک شبه صدها برابر افزایش یابد.
هوشنگ سیحون در سال 1299 شمسی در یک خانواده بهایی به دنیا آمد. پدرش از یهودیانی بود که به فرقه ضاله پیوسته بود. وی که با حمایت طیف بهاییان و با استفاده از نفوذ این فرقه منحرف و دست ساخته صهیونیستها در دربار، به شهرت رسیده بود با بورس اعطایی دولت فرانسه به آن کشور رفت. وابستگی سیحون به بهائیت و عضویت او در کلوپ روتاری و نزدیکی بیش از حد وی به دربار از دلایل اصلی ترفعیات و انتصابش به ریاست دانشکده هنرهای زیبا بود و به سبب تخلفات فراوان اخلاقی و اقتصادی،پس از پیروزی انقلاب اسلامی از کشور گریخت. نکته قابل توجه اینجاست که علیرغم بتسازی از این معمار بهایی در میان روشنفکرنماهای ایرانی، پس از مهاجرت سیحون به کانادا، کشورهای غربی با بیاعتنایی مطلق نسبت به تخصص وی و با توجه به پایان تاریخ انقضای این مهره، به هیچ عنوان از وی در پروژههای معماری و حوزه آکادمیک استفاده نکردند و سیحون صرفا به یک ابزار، جهت اسلام ستیزی در مستندهای رسانههای معاند نظام تبدیل شد. وی در سال 2011 میلادی در مستندی با عنوان «من ایران هستم» به صورت ویژه به اسلام ستیزی و تقابل ایرانیت در مقابل اسلامیت پرداخت. بیبیسی فارسی نیز در مستند «خط در خیال»، به برجستهسازی این عضو فرقه ضاله بهاییت و تفکرات اسلامستیزانه وی پرداخت.
لازم به ذکر است که این اقدام خبرگزاری دولت در برخی رسانههای ایرانی مسبوق به سابقه میباشد. در سالیان اخیر، رسانههای مدعی اصلاحطلبی در چندین نوبت به مصاحبه اختصاصی با معماران عضو فرقه ضاله بهاییت پرداخته بودند. برای نمونه، روزنامه زنجیرهای شرق در بهار سال 1391 تنها به فاصله یکماه، 2 مصاحبه اختصاصی با «هوشنگ سیحون» ترتیب داد و به قبح زدایی از شخصیت وی پرداخت.
جلد چهارم کتاب «معماران تباهی»، «سیمای کارگزاران کلوپهای روتاری در ایران» که از سوی «دفتر پژوهشهای کیهان» در سالهای موسوم به اصلاحات منتشر شده است، به تشریح بخشی از کارنامه سیاه این عنصر بدنام پرداخته است.