حدیث دشت عشق
به یاد دانشجوی شهید «مسعود آخوندی»
دانشجوی نمونه، رزمنده پرشور و شهید واصل
ماه مبارک رمضان، سال 1342 بود که تک پسر خانواده آخوندی دیده به جهان گشود. دردانه مادر بود و قاب وجودش سرتاسر کتاب خوبیها و مهربانیها. از همان کودکی هرآنچه میخواست برایش مهیا بود و تمام خواستههایش برآورده میشد.ورودش به دبیرستان مصادف شد با پیروزی انقلاب و مسعود از همان وقت قدم در راه دفاع و مبارزه گذاشت.با شروع جنگ تحمیلی عزم جبهه نمود. دلش در تب لبیک تاول زده بود اما بیتابیهای مادر زخم دلش را ریش میکرد.کسب تکلیف کرد از امامش؛ «در وضعیت کنونی جهاد واجب است.»تصمیمش را گرفت. عازم جبهه شد. در کنارش درس هم میخواند و دانشجوی نمونه دانشگاه صنعتی اصفهان در رشته مهندسی مکانیک شد.هنگام عملیات راهی جبهه میشد و در غیر آن در شهر میماند. فرمانده گردان شد و در عملیاتهای زیادی شرکت کرد تا آنکه در کربلای 5 حضوری سرخ و خونین یافت.دوباره به شهر بازگشت اما نه بهگونه رفتن، با پای خویش رفته بود و بر روی دستان مردم بازگشت.
دانشجوی نمونه، رزمنده پرشور و شهید واصل
ماه مبارک رمضان، سال 1342 بود که تک پسر خانواده آخوندی دیده به جهان گشود. دردانه مادر بود و قاب وجودش سرتاسر کتاب خوبیها و مهربانیها. از همان کودکی هرآنچه میخواست برایش مهیا بود و تمام خواستههایش برآورده میشد.ورودش به دبیرستان مصادف شد با پیروزی انقلاب و مسعود از همان وقت قدم در راه دفاع و مبارزه گذاشت.با شروع جنگ تحمیلی عزم جبهه نمود. دلش در تب لبیک تاول زده بود اما بیتابیهای مادر زخم دلش را ریش میکرد.کسب تکلیف کرد از امامش؛ «در وضعیت کنونی جهاد واجب است.»تصمیمش را گرفت. عازم جبهه شد. در کنارش درس هم میخواند و دانشجوی نمونه دانشگاه صنعتی اصفهان در رشته مهندسی مکانیک شد.هنگام عملیات راهی جبهه میشد و در غیر آن در شهر میماند. فرمانده گردان شد و در عملیاتهای زیادی شرکت کرد تا آنکه در کربلای 5 حضوری سرخ و خونین یافت.دوباره به شهر بازگشت اما نه بهگونه رفتن، با پای خویش رفته بود و بر روی دستان مردم بازگشت.