کار طعمههاي آکادمي گوگوش به خودکشي کشيد (خبر ويژه)
افشاگري مجري و برنامهساز سابق شبکه من و تو و بازگو کردن علت جدايي از اين شبکه جنجال بسياري را در فضاي مجازي به وجود آورد.
افشاگري مجري و برنامهساز سابق شبکه من و تو و بازگو کردن علت جدايي از اين شبکه جنجال بسياري را در فضاي مجازي به وجود آورد.
به نوشته يکي از کاربران شبکه بالاترين، بيش از چند روز از افشاگريهاي پريسا - س نگذشته بود که در کمال تعجب به يکباره اکانت فيسبوک شخصي وي هک و حذف گرديد. حذف فيسبوک پريسا سوالهاي فراواني را در پي داشت تا اينکه وي در توييتر خود از تهديدهاي مسئولين شبکه من و تو خبر داد.
وي در پستي جنجالي سوءاستفادههاي اخلاقي و روابط جنونآميز برخي از کارکنان شبکه را يکي از دليلهاي اصلي ترک اين شبکه اعلام کرد. «پريسا - س» پيشتر در اقدامي جداگانه با انتشار عکسهايي از روشنا (يکي از شرکتکنندگان برنامه آکادمي گوگوش)، از دستدرازي يکي از کارمندان شبکه من و تو به روشنا و در ادامه از خودکشي نافرجام وي پرده برداشت.
بالاترين ميافزايد: پريسا - س که اقدام مسئولين شبکه من و تو را در هک کردن فيسبوکش غيرحرفهاي و مغاير با آزادي بيان توصيف کرد نوشت: «متاسفانه کساني که ادعاي آزادي بيان دارند وقتي نظر شخصيات را در مورد چيزي که دوست نداري ميگي خيلي زود عصباني ميشن و کاملا بچگانه برخورد ميکنن. بايد به شبکه بگم که با بستن آيدي فيسم نميتونيد واقعيت رو از بين ببريد. من هنوز با کارهاتون مخالفم. شما زن رو بازيچه خودتون ميدونيد.»
اين افشاگري درباره روابط غيراخلاقي و رسوايي مربوط به بستري شدن شرکتکننده آکادمي گوگوش در کنار رسوايي ديگر رها اعتمادي مجري اصلي آکادمي مذکور در آزار و اذيت يک کودک 11 ساله باعث شده تا به نوشته بالاترين مديران شبکه فعلا براي ادامه فعاليت دچار سردرگمي شوند.
يادآور ميشود پريسا- س در صفحه فيسبوک خود به شکل سربسته نوشته است: خيلي وقته که با خودم کلنجار ميرم حرفهاي دلموم بزنم يا نه. هيچوقت دوست نداشتم در مورد علت نبودنم حرفي بزنم اما اين مسيجها و درخواستهاي شما دوستان بود که منو وادار کرد تا پا رو دلم بذارم و حرف دلم و بزنم. خيلي سخته بخوام در مورد کساني صحبت کنم که باهاشون زندگي کردم البته بايد بگم بودن افرادي که به سرنوشت من دچار شدن. وقتي با همسرم رفتيم لندن با من و تو آشنا شديم که اي کاش هيچوقت اين اتفاق نميافتاد اما اون زمان به خاطر شرايط اقتصادي خانوادهام چارهاي جز اين نداشتم. حتي تصورشم سخته که بخواي تو شرايطي کار کني که با روحيه است جور در نياد ولي ميشد يه جورايي باهاش کنار اومد. تنها چيزي که نميشد باهاش کنار اومد و برام خيلي سخت و عذابآور بود اين بود که بخوام با کسي غير از همسر خودم رابطه داشته باشم و يا قبول کنم که همسرم با کسي غير از من باشه. چيزي که براي خيلي از اعضاي شبکه عادي بود. اونقدر عادي که حتي همسراشونو به همديگه پيشنهاد ميدادند و به اين بهونه مهموني ميگرفتند. واقعا شرمم مياد از چيزهايي که تو اين مهمونيها ميگذشت بگم.