ضرورت بررسی تهدیدها و آسیبهای دوران کودکی و نوجوانی- بخش پایانی
نوجوانان در تیررس جنگ نرم دشمن
گروه گزارش
نوجوانی به عنوان یکی از مراحل رشد آدمی با صفات و ویژگیهایی همراه است به گونهای که آنرا به عنوان مرحله گذار از کودکی به بزرگسالی تعریف میکنند و همین امر سبب حساسیت بیشتر این دوره نسبت به سایر دورههای رشد است. چراکه آن مرحلهایاست که شخصیت یک انسان بالغ را شکل میدهد و با توجه به صفات مخصوص به آن، میتواند منجر به شکل گیری شخصیتی سالم و یا شخصیتی آسیبزا و ناسالم در بزرگسالی گردد که پیامد آن داشتن جامعهای سلامت یا بیمار خواهد بود.
بدون شک آینده هر تمدن و ملتی، وابسته به تربیت کودکان و هدایت صحیح نوجوانان آن است.
در گزارش پیشین به بررسی ملزومات نوجوانی و آنچه بزرگسالان باید بدانند و آسیبهای پیرامون آن و نقش رسانهها پرداختیم و گزارش امروز را اختصاص خواهیم داد به مشکلات موجود در میان بزرگسالان خانه و مدرسه و اجتماع در مواجهه با نوجوان و وظایفی که باید مدنظر قرار گیرد و نهایتا ارائه راه حل نهایی آنها.
مشکلات نوجوانی از نگاه نوجوان
پیش از این به نقش رسانه در ایجاد آسیبهای دوران نوجوانی از نگاه کارشناسان پرداختیم و نشان دادیم که چگونه رسانه به عنوان ابزار دست سیاستمداران و قدرت طلبان جهانی با هدف هدایت اذهان در سنین نوجوانی به شکل برنامه ریزی شده عمل میکند و منجر به ایجاد مشکلاتی چون آسیب نقش و اختلالات هویتی و بلوغ زودرس و غیره شده است.
مریم ساداتی دانشآموز دبیرستانی که به همراه دوستان خود از مدرسه بیرون میآید و در ظاهر او نمادهای بروز هیجانات و نوگرایی و انرژی بالا که همگی از ملزومات معمول این سن است جلب نظر میکند در حالی که گوشی موبایل خود را از کیف خارج کرده و روشن میکند به گزارشگر روزنامه کیهان میگوید: «در دست داشتن این وسیله در میان تمامی دوستان و همکلاسیهایم امری ضروری به نظر میرسد. حس بدیاست اگر کسی آن را نداشته باشد یا شبکههای مختلف اجتماعی را نشناسد و قادر به استفاده از آنها نباشد. بسیاری از ارتباطات اجتماعی و دوستیهای ما در این فضا تعریف میشود و کانالها و شبکههای اجتماعی منبع اصلی تبادل اطلاعات و برقراری ارتباط است. هرچند همه ما نسبت به آسیبهای آن اطلاعات محدودی داریم و بعضا حتی آسیبی از سوی این وسایل نسبت به خودمان احساس نمیکنیم و عمدتا زمانی متوجه مشکلات آن میشویم که با آن مواجه شده و از ناحیه آنها ضربه خوردهایم.»
فاطمه مهرانفر دانشآموز دیگریاست که با اشاره به مشکلاتی که در ابتدا از دریچه دنیای مجازی ناشی از اطلاعات غیرواقعی در حوزه دوستیابی متحمل شده و در این زمینه احساسات و هیجاناتش دستخوش بازیها و آسیبهای پیامد آن شده است، میگوید: «حقیقتا اگر خانواده و مدرسه به شکلی جذاب و دلسوزانه پیش از استفاده از این ابزار و در اختیار قرار دادن آن برای ما، ما را با نقاط قوت و ضعف آن و شیوههای استفاده مفید و غیرمفید از آن آشنا میکرد شاید بسیاری از مشکلاتی که برای من و دوستانم از همین طریق به وجود آمده بود دیگر رخ نمیداد. همینطور ظواهرجذاب این ابزار در حوزه بازیهای آنلاین و شبکههای اجتماعی مثل فیس بوک و تلگرام و اینستاگرام و سرگرمیهایی مثل داب اسمش هر کدام از ما را به سمت خودش جلب میکند و از جمله تفریحات اساسی ما کار با این امکانات است که البته سرشار از کسب اطلاعات جدید و تحریک احساس کنجکاوانه ماست. از سویی دیگر هرآنچه که در محیط واقعی به دلایل مختلف از انجام آن محرومیم در این فضا قابل دسترس است!»
خانم مهرانفر البته با این مسئله که همه مشکلات موجود در مدرسه و خانه را به گوشیهای موبایل یا شبکههای مجازی ارتباط دهیم مخالف است و میگوید: «بسیاری از مشکلات ما ناشی از روابطمان با والدین است. خود من و بسیاری از دوستانم دیگر به احساس تنهاییمان عادت کرده ایم و علی رغم اینکه دوست داریم مشورت هایمان را با فردی با تجربهتر از خودمان بکنیم اما تنها دوستان همسن خودمان گوش شنوای مشکلات ما هستند و بعضا بزرگترهای غریبه! که گاه هم راهنمایی هاشان ما را متحمل آسیبهای جبران ناپذیری کرده است که طیفی از وابستگیهای عاطفی آسیبزا و هدردهنده دوران نوجوانی تا تصمیمات غلط و جبرانناپذیر را شامل میشود و همه اینها برای این است که والدین خانه و مدرسه اغلب آنجا که باید باشند نیستند و آنجا که نباید باشند حضوری آزار دهنده دارند.»
والدین غافل یا مستبد
عدم آگاهی والدین از ملزومات دوران نوجوانی سبب حضور دو دسته از والدین در کنار نوجوانان شده است. خانم دکتر منصوره کیان، روانشناس حوزه کودک و نوجوان در این زمینه به گزارشگر کیهان میگوید: «والدین غافل آنانی هستند که به تصور اینکه فرزند من خودش میداند چه کار کند و نیازی به نظارت من نیست یا به دلیل سرگرمی بیش از حد با مشکلات کاری و مسائل زندگی توجه کافی به نوجوان ندارند و وظیفه خویش را تنها در قالب دادن خرجی به فرزند خود و تامین مالی او تعریف میکنند تا از هر نظر بینیاز باشد. در این شرایط نیازهای نوجوان مغفول میماند و او که از جمله نیازهای اساسی اش سخن گفتن و استدلال کردن است و نیازمند گوش شنوایی است که او را بپذیرد و راهنمای او در تصمیمات جدیدی باشد که با آن روبروست دچار آسیبهای متعدد از این دریچه میشود. در سوی دیگر این طیف والدین مستبد و سخت گیرند که البته هرروز از تعدادشان کاسته شده و بیشتر به گروه اول افزوده میشود. این والدین با سخت گیریهای شدید و محدود کردن و گاه محبوس کردن نوجوان اجازه هرگونه تجربه فعال را از او سلب میکنند و مدام با پرسشهای متعدد و محاکمه وار و نیز محدودیتهای متعدد، آزادی و استقلال را که از جمله ملزومات نوجوانی است سرکوب کرده و به تحقیر و توهین به او میپردازند. در هردوی این موارد ما با نوجوانی بیمار و بعضا افسرده و حتی در مراحل بدتر بزهکار مواجه خواهیم بود که سلامت نسل بزرگسالان آتی اجتماع را با خطر جدی مواجه خواهد کرد. این درحالی است که سبک قاطعانه که با دوستی و نزدیکی والدین با کودک و نوجوان خود و حضور قاطعانه و به موقع در مواقع ضرور همراه است سبکی مورد تاکید و سفارش روانشناسان است.»
وظایف والدین ایدهآل در خانه و مدرسه
حمید تاجدینی روانشناس و پژوهشگر حوزه روانشناسی رشد نوجوان در این زمینه میگوید: «آنچه والدین باید در قبال کودک و نوجوان انجام دهند بسیار گسترده و البته مشکل و هنرمندانه است که نیازمند مطالعه و آموزش کافی است؛ از جمله اینکه والدین باید نسبت به صفات و نیازهای کودکی و نوجوانی اطلاعات کافی داشته باشند و متناسب با آن با نوجوان برخورد کنند تا از افراط و تفریط فاصله بگیرند. به عنوان مثال حمایت مالی از نوجوان نباید بیش از حد باشد که خود عامل وابستگی او به والدین و تداوم آن حتی تا سنین بزرگسالی خواهد شد و یا اینکه بر خلاف باور سنتی که میگوید کودک و نوجوان را در آغوش نکشید که پررو میشوند باید آنان را در آغوش کشید اما در برابر زیاده خواهیهای آنان قاطعانه ایستاد. نسبت نوجوان با اولیای خانه و مدرسه باید همراه با احترام باشد و نه ترس و تنفر! این امری است که باید به طور جدی بدان پرداخته شود. در زمینه اطلاعات پیرامون بلوغ جسمی و ذهنی، والدین باید پیش از آنکه اطلاعات با سازماندهی هدفمند رسانههای هدایت شده از خارج مرزها به نوجوانان داده شود به شکلی سازماندهی شده و منطبق با فرهنگ و سنت جامعه ایرانی اسلامی به آنها ارائه دهند، چراکه متاسفانه کانالهایی در شبکههای اجتماعی در جهت عادی سازی دوستیهای غیرهمجنس و ترویج ابتذال فعال است و مراکز تصمیم گیر قدرتمندی در خارج مرزها مشغول انجام این ماموریت علیه باورهای جوانان و نوجوانان در این حوزه هستند، و مشکل اصلیتر این است که ما در داخل برنامهای در مبارزه با این جنگ نرم دشمن نداریم.»
این پژوهشگر حوزه روانشناسی رشد نوجوان در ادامه تصریح میکند: «نکته دیگر پرهیز والدین از آزرده کردن نوجوان است که این امر به وسیله کارهای به ظاهر کوچکی مثل خطاب قرار دادن نوجوان با کلمات تحقیر آمیز انجام میگیرد. والدین باید به نوجوان نزدیک شوند و برای او وقت گذاشته با منطق و استدلال با او سخن بگویند. اولیای خانه و مدرسه تا حد امکان باید از سخنرانی و توصیه کردن پرهیز کنند و بیشتر با عمل کردن با نوجوان سخن بگویند.»
تاجدینی نتایج تحقیقات خود را پیرامون آنچه اولیای مدرسه در برابر دانش آموزان نوجوان برعهده دارند اینگونه بیان میکند: «نیاز به داشتن روانشناس یا مشاوری ثابت در هر مدرسه از ضروریات است و حتی یک تیم روانشناسی که به شکل علمی با بچهها و والدین آنها در ارتباط باشد و این ارتباط را در حد حضور تلفنی و بعضا مددرسانیهای حضوری هم به انجام برساند. ضلع سوم ارتباط روانشناس در محیط مدرسه با معلمین است که به آنان چگونگی مواجه با نوجوانان آموزش داده شود تا با توجه به ملزومات نوجوانی انجام گیرد و از جمله اینکه از توهین و تحقیر و مسخره کردن نوجوان در کلاس و عیبجویی پرهیز کنند.»
وی میگوید: «این نیاز اساسی وجود دارد که معلمین و مدیر مدرسه به طور مداوم با روانشناس در ارتباط باشند. به این ترتیب میبینیم علیرغم کم توجهی دولت مردان نسبت به نقش مشاورین در مدرسه و حذف مشاورین از بعضی مقاطع تحصیلی و مشغول کردن سایرین به بخشنامههای روتین؛ نقش مشاوران در مدارس نقشی بسیار کلیدی و حساس و پراهمیت است.»
ضرورت مقابله با جنگ نرم
به این ترتیب در فرآیند طبیعی رشد نوجوان و ملزومات آن دو عامل کلی ایجاد اختلال میکند و روند هویت یابی نوجوان را به عنوان وظیفه اصلی این سن به سمت سرگردانی هویت، هدایت مینماید.
یکی نقش رسانهها در انواع مختلف آن و دیگری نقشی است که بزرگسالان در خانه و مدرسه و سایر مراکز و سازمانهای تصمیم گیر در ارتباط مستقیم و غیرمستقیم با نوجوان ایفا میکنند و درحالی که این دو مولفه قرار است تسهیلگر و هدایت گر تربیت و رشد کودک و نوجوان باشد، نه تنها در ایران بلکه در بسیاری دیگر از کشورهای درحال توسعه و حتی توسعه یافته با ارسال پیامهای متناقض و آشفته، مرحله نوجوانی را تبدیل به مرحلهای آسیبزا و بحرانی مینمایند.
دکتر حسن احدی استاد دانشگاه و مولف و محقق در زمینه رشد کودک و نوجوان در این زمینه میگوید: «از آنجا که یکی از صفات دوران نوجوانی طغیان بر علیه والدین و بزرگسالان است میبینیم که گروهی از نوجوانان از ما فاصله گرفته و بیگانه میشوند و در این روند همه بزرگسالان خانواده مقصراند. از سوی دیگر بسیاری از بزرگسالان ما هنوز هم در درون به یکپارچگی هویت دست نیافتند و بین شخصیت فرهنگی و سنتی جامعه خویش و هویت مدرن در تضادند که خود عامل ارسال پیامهای متناقض مسئولین بزرگسال دست اندرکار در امور نوجوانان میشود.»
نوجوانی به عنوان یکی از مراحل رشد آدمی با صفات و ویژگیهایی همراه است به گونهای که آنرا به عنوان مرحله گذار از کودکی به بزرگسالی تعریف میکنند و همین امر سبب حساسیت بیشتر این دوره نسبت به سایر دورههای رشد است. چراکه آن مرحلهایاست که شخصیت یک انسان بالغ را شکل میدهد و با توجه به صفات مخصوص به آن، میتواند منجر به شکل گیری شخصیتی سالم و یا شخصیتی آسیبزا و ناسالم در بزرگسالی گردد که پیامد آن داشتن جامعهای سلامت یا بیمار خواهد بود.
بدون شک آینده هر تمدن و ملتی، وابسته به تربیت کودکان و هدایت صحیح نوجوانان آن است.
در گزارش پیشین به بررسی ملزومات نوجوانی و آنچه بزرگسالان باید بدانند و آسیبهای پیرامون آن و نقش رسانهها پرداختیم و گزارش امروز را اختصاص خواهیم داد به مشکلات موجود در میان بزرگسالان خانه و مدرسه و اجتماع در مواجهه با نوجوان و وظایفی که باید مدنظر قرار گیرد و نهایتا ارائه راه حل نهایی آنها.
مشکلات نوجوانی از نگاه نوجوان
پیش از این به نقش رسانه در ایجاد آسیبهای دوران نوجوانی از نگاه کارشناسان پرداختیم و نشان دادیم که چگونه رسانه به عنوان ابزار دست سیاستمداران و قدرت طلبان جهانی با هدف هدایت اذهان در سنین نوجوانی به شکل برنامه ریزی شده عمل میکند و منجر به ایجاد مشکلاتی چون آسیب نقش و اختلالات هویتی و بلوغ زودرس و غیره شده است.
مریم ساداتی دانشآموز دبیرستانی که به همراه دوستان خود از مدرسه بیرون میآید و در ظاهر او نمادهای بروز هیجانات و نوگرایی و انرژی بالا که همگی از ملزومات معمول این سن است جلب نظر میکند در حالی که گوشی موبایل خود را از کیف خارج کرده و روشن میکند به گزارشگر روزنامه کیهان میگوید: «در دست داشتن این وسیله در میان تمامی دوستان و همکلاسیهایم امری ضروری به نظر میرسد. حس بدیاست اگر کسی آن را نداشته باشد یا شبکههای مختلف اجتماعی را نشناسد و قادر به استفاده از آنها نباشد. بسیاری از ارتباطات اجتماعی و دوستیهای ما در این فضا تعریف میشود و کانالها و شبکههای اجتماعی منبع اصلی تبادل اطلاعات و برقراری ارتباط است. هرچند همه ما نسبت به آسیبهای آن اطلاعات محدودی داریم و بعضا حتی آسیبی از سوی این وسایل نسبت به خودمان احساس نمیکنیم و عمدتا زمانی متوجه مشکلات آن میشویم که با آن مواجه شده و از ناحیه آنها ضربه خوردهایم.»
فاطمه مهرانفر دانشآموز دیگریاست که با اشاره به مشکلاتی که در ابتدا از دریچه دنیای مجازی ناشی از اطلاعات غیرواقعی در حوزه دوستیابی متحمل شده و در این زمینه احساسات و هیجاناتش دستخوش بازیها و آسیبهای پیامد آن شده است، میگوید: «حقیقتا اگر خانواده و مدرسه به شکلی جذاب و دلسوزانه پیش از استفاده از این ابزار و در اختیار قرار دادن آن برای ما، ما را با نقاط قوت و ضعف آن و شیوههای استفاده مفید و غیرمفید از آن آشنا میکرد شاید بسیاری از مشکلاتی که برای من و دوستانم از همین طریق به وجود آمده بود دیگر رخ نمیداد. همینطور ظواهرجذاب این ابزار در حوزه بازیهای آنلاین و شبکههای اجتماعی مثل فیس بوک و تلگرام و اینستاگرام و سرگرمیهایی مثل داب اسمش هر کدام از ما را به سمت خودش جلب میکند و از جمله تفریحات اساسی ما کار با این امکانات است که البته سرشار از کسب اطلاعات جدید و تحریک احساس کنجکاوانه ماست. از سویی دیگر هرآنچه که در محیط واقعی به دلایل مختلف از انجام آن محرومیم در این فضا قابل دسترس است!»
خانم مهرانفر البته با این مسئله که همه مشکلات موجود در مدرسه و خانه را به گوشیهای موبایل یا شبکههای مجازی ارتباط دهیم مخالف است و میگوید: «بسیاری از مشکلات ما ناشی از روابطمان با والدین است. خود من و بسیاری از دوستانم دیگر به احساس تنهاییمان عادت کرده ایم و علی رغم اینکه دوست داریم مشورت هایمان را با فردی با تجربهتر از خودمان بکنیم اما تنها دوستان همسن خودمان گوش شنوای مشکلات ما هستند و بعضا بزرگترهای غریبه! که گاه هم راهنمایی هاشان ما را متحمل آسیبهای جبران ناپذیری کرده است که طیفی از وابستگیهای عاطفی آسیبزا و هدردهنده دوران نوجوانی تا تصمیمات غلط و جبرانناپذیر را شامل میشود و همه اینها برای این است که والدین خانه و مدرسه اغلب آنجا که باید باشند نیستند و آنجا که نباید باشند حضوری آزار دهنده دارند.»
والدین غافل یا مستبد
عدم آگاهی والدین از ملزومات دوران نوجوانی سبب حضور دو دسته از والدین در کنار نوجوانان شده است. خانم دکتر منصوره کیان، روانشناس حوزه کودک و نوجوان در این زمینه به گزارشگر کیهان میگوید: «والدین غافل آنانی هستند که به تصور اینکه فرزند من خودش میداند چه کار کند و نیازی به نظارت من نیست یا به دلیل سرگرمی بیش از حد با مشکلات کاری و مسائل زندگی توجه کافی به نوجوان ندارند و وظیفه خویش را تنها در قالب دادن خرجی به فرزند خود و تامین مالی او تعریف میکنند تا از هر نظر بینیاز باشد. در این شرایط نیازهای نوجوان مغفول میماند و او که از جمله نیازهای اساسی اش سخن گفتن و استدلال کردن است و نیازمند گوش شنوایی است که او را بپذیرد و راهنمای او در تصمیمات جدیدی باشد که با آن روبروست دچار آسیبهای متعدد از این دریچه میشود. در سوی دیگر این طیف والدین مستبد و سخت گیرند که البته هرروز از تعدادشان کاسته شده و بیشتر به گروه اول افزوده میشود. این والدین با سخت گیریهای شدید و محدود کردن و گاه محبوس کردن نوجوان اجازه هرگونه تجربه فعال را از او سلب میکنند و مدام با پرسشهای متعدد و محاکمه وار و نیز محدودیتهای متعدد، آزادی و استقلال را که از جمله ملزومات نوجوانی است سرکوب کرده و به تحقیر و توهین به او میپردازند. در هردوی این موارد ما با نوجوانی بیمار و بعضا افسرده و حتی در مراحل بدتر بزهکار مواجه خواهیم بود که سلامت نسل بزرگسالان آتی اجتماع را با خطر جدی مواجه خواهد کرد. این درحالی است که سبک قاطعانه که با دوستی و نزدیکی والدین با کودک و نوجوان خود و حضور قاطعانه و به موقع در مواقع ضرور همراه است سبکی مورد تاکید و سفارش روانشناسان است.»
وظایف والدین ایدهآل در خانه و مدرسه
حمید تاجدینی روانشناس و پژوهشگر حوزه روانشناسی رشد نوجوان در این زمینه میگوید: «آنچه والدین باید در قبال کودک و نوجوان انجام دهند بسیار گسترده و البته مشکل و هنرمندانه است که نیازمند مطالعه و آموزش کافی است؛ از جمله اینکه والدین باید نسبت به صفات و نیازهای کودکی و نوجوانی اطلاعات کافی داشته باشند و متناسب با آن با نوجوان برخورد کنند تا از افراط و تفریط فاصله بگیرند. به عنوان مثال حمایت مالی از نوجوان نباید بیش از حد باشد که خود عامل وابستگی او به والدین و تداوم آن حتی تا سنین بزرگسالی خواهد شد و یا اینکه بر خلاف باور سنتی که میگوید کودک و نوجوان را در آغوش نکشید که پررو میشوند باید آنان را در آغوش کشید اما در برابر زیاده خواهیهای آنان قاطعانه ایستاد. نسبت نوجوان با اولیای خانه و مدرسه باید همراه با احترام باشد و نه ترس و تنفر! این امری است که باید به طور جدی بدان پرداخته شود. در زمینه اطلاعات پیرامون بلوغ جسمی و ذهنی، والدین باید پیش از آنکه اطلاعات با سازماندهی هدفمند رسانههای هدایت شده از خارج مرزها به نوجوانان داده شود به شکلی سازماندهی شده و منطبق با فرهنگ و سنت جامعه ایرانی اسلامی به آنها ارائه دهند، چراکه متاسفانه کانالهایی در شبکههای اجتماعی در جهت عادی سازی دوستیهای غیرهمجنس و ترویج ابتذال فعال است و مراکز تصمیم گیر قدرتمندی در خارج مرزها مشغول انجام این ماموریت علیه باورهای جوانان و نوجوانان در این حوزه هستند، و مشکل اصلیتر این است که ما در داخل برنامهای در مبارزه با این جنگ نرم دشمن نداریم.»
این پژوهشگر حوزه روانشناسی رشد نوجوان در ادامه تصریح میکند: «نکته دیگر پرهیز والدین از آزرده کردن نوجوان است که این امر به وسیله کارهای به ظاهر کوچکی مثل خطاب قرار دادن نوجوان با کلمات تحقیر آمیز انجام میگیرد. والدین باید به نوجوان نزدیک شوند و برای او وقت گذاشته با منطق و استدلال با او سخن بگویند. اولیای خانه و مدرسه تا حد امکان باید از سخنرانی و توصیه کردن پرهیز کنند و بیشتر با عمل کردن با نوجوان سخن بگویند.»
تاجدینی نتایج تحقیقات خود را پیرامون آنچه اولیای مدرسه در برابر دانش آموزان نوجوان برعهده دارند اینگونه بیان میکند: «نیاز به داشتن روانشناس یا مشاوری ثابت در هر مدرسه از ضروریات است و حتی یک تیم روانشناسی که به شکل علمی با بچهها و والدین آنها در ارتباط باشد و این ارتباط را در حد حضور تلفنی و بعضا مددرسانیهای حضوری هم به انجام برساند. ضلع سوم ارتباط روانشناس در محیط مدرسه با معلمین است که به آنان چگونگی مواجه با نوجوانان آموزش داده شود تا با توجه به ملزومات نوجوانی انجام گیرد و از جمله اینکه از توهین و تحقیر و مسخره کردن نوجوان در کلاس و عیبجویی پرهیز کنند.»
وی میگوید: «این نیاز اساسی وجود دارد که معلمین و مدیر مدرسه به طور مداوم با روانشناس در ارتباط باشند. به این ترتیب میبینیم علیرغم کم توجهی دولت مردان نسبت به نقش مشاورین در مدرسه و حذف مشاورین از بعضی مقاطع تحصیلی و مشغول کردن سایرین به بخشنامههای روتین؛ نقش مشاوران در مدارس نقشی بسیار کلیدی و حساس و پراهمیت است.»
ضرورت مقابله با جنگ نرم
به این ترتیب در فرآیند طبیعی رشد نوجوان و ملزومات آن دو عامل کلی ایجاد اختلال میکند و روند هویت یابی نوجوان را به عنوان وظیفه اصلی این سن به سمت سرگردانی هویت، هدایت مینماید.
یکی نقش رسانهها در انواع مختلف آن و دیگری نقشی است که بزرگسالان در خانه و مدرسه و سایر مراکز و سازمانهای تصمیم گیر در ارتباط مستقیم و غیرمستقیم با نوجوان ایفا میکنند و درحالی که این دو مولفه قرار است تسهیلگر و هدایت گر تربیت و رشد کودک و نوجوان باشد، نه تنها در ایران بلکه در بسیاری دیگر از کشورهای درحال توسعه و حتی توسعه یافته با ارسال پیامهای متناقض و آشفته، مرحله نوجوانی را تبدیل به مرحلهای آسیبزا و بحرانی مینمایند.
دکتر حسن احدی استاد دانشگاه و مولف و محقق در زمینه رشد کودک و نوجوان در این زمینه میگوید: «از آنجا که یکی از صفات دوران نوجوانی طغیان بر علیه والدین و بزرگسالان است میبینیم که گروهی از نوجوانان از ما فاصله گرفته و بیگانه میشوند و در این روند همه بزرگسالان خانواده مقصراند. از سوی دیگر بسیاری از بزرگسالان ما هنوز هم در درون به یکپارچگی هویت دست نیافتند و بین شخصیت فرهنگی و سنتی جامعه خویش و هویت مدرن در تضادند که خود عامل ارسال پیامهای متناقض مسئولین بزرگسال دست اندرکار در امور نوجوانان میشود.»