ای آخرین ستاره چشمانتظارها(چشم به راه سپیده)
تاوان
خورشید چشمهای تو کتمان نمیشود
این قدر آفتاب که پنهان نمیشود
در ماورای مشکل «حالا نیامدن»
انکار حکمتی است که آسان نمیشود
مویت و انتظار به تکرار خوردهاند
صدها گره که چاره به دندان نمیشود
دردی که در کشاکش دوری کشیدهام
قطعا نصیب گرگ بیابان نمیشود
چندی ست گریه میکنم و خیس و خسته از
اوضاع این سری که به سامان نمیشود
برگرد مهربان که ستونهای سینهام
یارای حجم این همه تاوان نمیشود
میرحسین نونچی
وعده
ای دوست بیا که درد خنجر نکشد
کار من و دل به دیدهی تر نکشد
برخیز و غم فراق را یکسره کن
تا وعده به جمعههای دیگر نکشد
احسان اکابری
دست کلیمانه
ای آخرین ستاره چشم انتظارها
حلقه زدند دور نگاهت، مدارها
خورشیدی و تبلور نور زلال تو
سرسبز کرده وسعت آیینهزارها
ما شبنمیم و مِهر تو، مُهر قبول ماست
یک جرعه نور ریز به گوشه کنارها
تا شعله شعله عشق تو عیوقمان کند
ما ذره ذره دور تو گردیم بارها
ما را عصای دست کلیمانهات ببین
تا بشکند طلسم همه شبه مارها
یک جمعه در طراوت باران ظهور کن
یک جمعه محو کن همه گرد و غبارها
ازاین بعد، خیمه آرام چشمتان
باشد قرارگاه دل بیقرارها
باید همه به سمت نگاهت سفر کنند
باید عوض شوند مسیر قطارها
عارفه دهقانی
کدام جمعه؟
کدام جمعه، دعا مستجاب خواهد شد!
مسیح عاطفه پا در رکاب خواهد شد
کدام جمعه ز عطر بهشتی گل یاس
بهار، غرق شمیم گلاب خواهد شد؟
کدام جمعه شود بخت عاشقان، بیدار؟
و چشم فتنه عالم به خواب خواهد شد
کدام جمعه، خدایا! ز فیض گریه شوق
بهار و باغ و چمن، کامیاب خواهد شد؟
کدام جمعه- بگو «یا محولالاحوال»!
در آسمان و زمین، انقلاب خواهد شد؟
جمال روشن آن ماه پشت پرده غیب
کدام جمعه، برون از حجاب خواهد شد؟
کدام جمعه به خورشید میخورد پیوند؟
و بعد از این همه ابر، آفتاب خواهد شد
هزار جمعه دعای فرج به لب داریم
کدام جمعه، دعا مستجاب خواهد شد!
عطر بنفشه
برای او که برایم نماد خورشیدست
ندیدمش ولی او سالها مرا دیدهست
ندیدمش ولی ازپشت پردهها حتی
دلم برای نگاهش همیشه لرزیدهست
سلام مهدی من! روز و ماه و سال به خیر
نگو که لحن سلامت! چه قدر شوریدهست
نگو که لحن سلامت چهقدر غمگینست
که در حوالی من غم همیشه خندیدهست
در این طرف که منم فصلها همه سردند
در آن طرف که شمایی... بهار روییدهست؟
در آن طرف که شمایی در این زمستانها
بگو که عطر بنفشه دوباره پیچیدهست؟
هوای سمت شما ابری است یا آرام؟
در این طرف که هوا سالهاست خشکیدهست
چه ساعتیست در آنجا؟ شب است یا روز است؟
در این طرف که «زمان» سمت کعبه چرخیدهست
برای این که هوای تو در تنش جاریست
که سالهاست «ندیده» فقط تو را «دیده»ست!
و گفتهاند: تو از سمت کعبه میآیی
ولی «چه وقتش» را هیچکس نفهمیدهست...
مطهره عباسیان