فردی در فتنه 88 شجاعانه وارد شد
محمدرضا سرشار( نویسنده)
سال 1368 عدهای از حوزه هنری رفتند و بعضی از آنها در مؤسسه کیهان مشغول به کار شدند. بعد از رحلت امام خمینی(ره) که آیتالله خامنهای به رهبری منصوب شدند آقای فردی در کیهان بچهها سرمقالهای در تجلیل از رهبری نوشت. او در آخر این سرمقاله نوشته بود: آقا ما شما را دوست داریم. به گفته خود فردی، بعد از آن، یکی از آقایانی که از حوزه رفته بود، وقتی فردی را در راهرو میدیده با حالت تمسخر به او میگفته:«آقا ما شما را دوست داریم.»
امیرحسین فردی بین خطها و تفکرات مختلف و آدم خوب و بد فرق نمیگذاشت و به همه محبت میکرد. فردی یکی از نویسندهها را که با لابیهایی در چند کشور خارجی جوایزی کسب کرده بود، به مسجد جوادالائمه دعوت کرده بود تا برای بچههای اهل ادبیات آنجا صحبت کند. بعد از تمام شدن جلسه این نویسنده از فردی خواسته بود تا به کسی نگوید او به مسجد آمده است. چون در محافل روشنفکری برایش بد میشود.
آقای فردی بسیار ناراحت شده بود حتی اگر کسی با او هم عقیده نبود، نمیتوانست او را دوست نداشته باشد، زیرا فردی نرمخو و مهربان بود. من خود در واقع به فردی بعد از فتنه 88 علاقهمند شدم. او در فتنه 88 شجاعانه وارد صحنه شد و در کیهان مطالبی مستند و محکم راجع به یکی از حماله الحطبهای فتنه 88 که در خارج به سر میبرد نوشت که انصافا خوب بود. طول زندگی فردی زیاد نبود. اما عرض زندگی شخصی او خوب بود. فردی آنگونه که دوست میداشت زندگی کرد. بسیاری از ما به زندگی شخصی خود آنگونه که باید نرسیدیم، اما همه چیز زندگی او چه در زمان جنگ و چه غیر از جنگ و در موقعیتهای مختلف سر جای خودش بود: نوشتنش، مطالعهاش، فوتبالش و... همه برنامههایش سر جای خودشان بودند.
فردی معمولا به خاطر برنامهها و اصرارهای ادارات و سازمانها برنامههای زندگی شخصی خود را به هم نمیزد. بهعنوان یک نمونه، در دهه 1360 جایی با نام دفتر ادبیات کودک و نوجوان درست کردیم. از فردی خواستیم تا روز سهشنبه به جلسه هفتگی دفتر بیاید و با اصرار او را آوردیم. اما او با ناراحتی میگفت: «من سهشنبهها فوتبال دارم و شما برنامه من را به هم زدید.»
فردی زندگی سادهای داشت و حرص مال دنیا را نداشت. شاید به همین سبب نیز فرصت کافی برای رسیدگی به علایق شخصیاش را پیدا میکرد.
خداوند عاقبت همه ما را ختم به خیر کند!