kayhan.ir

کد خبر: ۷۰۴۷۱
تاریخ انتشار : ۱۹ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۹:۰۹

مویه‌های امیر مومنان(ع) در فراق حضرت زهراء(س)


بيان نوراني حضرت امير(ع) در هنگام دفن پيكر مطهر حضرت زهرا(س) در نهج‌البلاغه در خطبه  202 آمده  که وقتي خواست دفن بكند رو كرد به قبر مطهر پيغمبر(ص) سلام عرض كرد، اين سلام، هم از طرف خودش است، هم سلام از طرف صديقه كبری، عرض كرد: «السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ‌اللَّهِ عَنِّي وَ عَنِ ابْنَتِكَ النَّازِلَةِ فِي جِوَارِكَ» عرض كرد يا رسول‌الله! سلام از طرف من و از طرف دختر شما كه الآن به جوار شما آمده. اين را بزرگان گفتند كه سلام خود حضرت مثل اين است كه ما وقتي به مزار معصوم رسيديم سلام عرض مي‌كنيم .اما اينكه گفت از طرف دخترت، اين به منزله اذن دخول است ،حالا ما نمي‌دانيم كجا دفن شده است؛ ما يك سلام داريم كه به ائمه(عليهم السلام) عرض مي‌كنيم، يك سلام هم وقتي مي‌خواهيم وارد حرم بشويم عرض مي‌كنيم آن سلام، اذن دخول است، سلامي كه خود حضرت امير نسبت به پيامبركرد، عرض ادبي است كه در حال عادي و زيارت مي‌كرد اما سلامي كه از طرف حضرت صديقه طاهره به پيغمبر كرد گفتند اين سلام اذن دخول است يعني رسول من! اين دخترت الآن مي‌خواهد وارد حرم شما بشود، اين حرمي كه «روضه من رياض الجنّه» است مي‌خواهد به آنجا بيايد. عرض كرد يا رسول‌الله! دخترت «السريعه اللحاق بك» از همه ما زودتر به شما رسيد، عرض كرد «قَلَّ يَا رَسُولَ‌اللَّهِ عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرِي» مي‌داني منِ علي در جنگ‌ها آن همه تيغ‌ها و تيرها را تحمل كردم اما در برابر اين مصيبت صبر من كم شده، نمي‌توانم صبر كنم «وَ رَقَّ عَنْهَا تَجَلُّدِي» من خيلي قدرتمندم اما اين مرا به زانو در آورده «إِلاَّ أَنَّ فِي التَّأَسِّي لِي بِعَظِيمِ فُرْقَتِكَ وَ فَادِحِ مُصِيبَتِكَ مَوْضِعَ تَعَزٍّ» عرض كرد يا رسول‌الله! ما مصيبت سنگین‌تري را تحمل كرديم و آن رحلت شما بود اين مصيبت به عظمت آن مصيبت نيست ولي خصيصه‌اي دارد كه آن خصيصه را خود دخترتان به عرضتان مي‌رساند، من عرض نمي‌كنم آن خصيصه آن حادثه تلخ را كه دختر شما به من نگفت شايد به شما هم نگويد ولي شما از او بخواهيد كه بين در و ديوار چه گذشت، «فَلَقَدْ وَسَّدْتُكَ فِي مَلْحُودَهِ قَبْرِكَ وَ فَاضَتْ بَيْنَ نَحْرِي وَ صَدْرِي نَفْسُكَ» يا رسول‌الله! من مصيبت سنگيني را تحمل كردم، سر مطهّر شما روي سينه من بود كه قبض روح شديد من اينها را تحمل كردم، بالأخره استقامت كردم اما الآن در اين مصيبت طاقتم كم شده البته خواست خدا هر چه هست ما صابريم «إِنَّا لِلّهِ وإِنّا إِلَيهِ رَاجِعُونَ»[1] اين بشارت الهي است ما مأمور به صبريم، صبر مي‌كنيم اما اين جمله‌ها را هم عرض مي‌كنم «فَلَقَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِيعَهُ وَ أُخِذَتِ الرَّهيِنَه» اين امانتي بود كه به مركز اصلي‌اش برگشت، اين گِرويي بود كه ما به مركز اصلي‌اش بايد برمي‌گردانديم و برگردانديم.
مرده‌ها؛ گروگان‌های قبرها
اينكه فرمود رهينه، آيا روح در رَهن بدن است كه هنگام مرگ برگردانده مي‌شود يا طبق تعبيري كه از وجود مبارك امام سجاد رسيده است ابدان ما «رهائن‌ القبور»[2] هستند؟ مرده‌ها را مي‌گويند «رهائن‌ القبور» مثل اينكه قبر، طلبكار است و گرو را به عنوان طلبكار مي‌گيرد تا در روز حشر ادا كند، از مرده‌ها تعبير مي‌كنند به «رهائن‌ القبور» و كسي كه مي‌ميرد رهينه قبر است كه به قبر داده مي‌شود، آيا بر اساس آ‌ن جهت است كه «أُخِذَتِ الرَّهيِنَه» گفته شد يا روح در گِرو بدن است، از بدن آزاد مي‌شود؟ به هر تقدير طبق بيان نوراني امام سجاد(ع) كه از اموات به عنوان «رهائن‌ القبور» ياد نمودند اين تعبير انسب است «أُخِذَتِ الرَّهيِنَه». بعد عرض كرد «أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ» من تا زنده‌ام محزون و غمگين هستم «وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ» خوابي در شب براي من نمانده است «إلَي أَنْ يَخْتَارَ اللَّهُ لِي دَارَكَ الَّتي أَنْتَ بِهَا مُقِيمٌ» مگر اينكه عمرم به سر آيد در جوار رحمت شما بيارامم.
يا رسول‌الله! خواسته من اين است من محرم‌ترين افراد نسبت به فاطمه(س) بودم او به من نگفت که به او چه گذشت، به شما هم نمي‌گويد.  شما اگر بخواهيد به طور عادي از او سؤال كنيد او نمي‌گويد، او را سؤال‌پيچ كنيد ، به شما گزارش مي‌دهد كه ظلمي كه بر آن حضرت شد ظلم يك نفر و ده نفر نبود، همه جمع شدند به فاطمه(س) ظلم كردند، همه تصميم گرفتند فاطمه را از بين ببرند، تنها اصحاب سقيفه نبودند که تبليغات سوء كردند و عده‌اي را شوراندند و اجماع درست كردند. فرمود همه جمع شدند تا او را از بين ببرند اين چه عظمتي بود؟ اگر يك بانوي عادي بود كه اجتماع امّت نمي‌خواست.
محدوده جغرافیایی  فدک
وقتي هارون از وجود مبارك امام كاظم(ع) سؤال مي‌كند محدوده‌ فدك چقدر است تا به شما برگردانيم ؟فرمود اگر ما محدوده فدك را بگوئيم شما به ما برنمي‌گردانيد گفت نه، شما محدوده فدك را بگویيد ما برمي‌گردانيم. حضرت محدوده جغرافيايي آن روز جهان اسلام را گفت. گفت از طرف شمال به فلان منطقه، از طرف جنوب به فلان منطقه، چهار طرف را اشاره فرمود هارون گفت ديگر چيزي براي ما نمي‌ماند[3] منظور اين بزرگواران از فدك، باغ نيست منظور از فدك، امامت است و ولايت، آنها براي اينكه امامت و ولايت را بگيرند فدك را گرفتند كه دست اهل بيت خالي بشود، اينها كه براي باغ اين همه تلاش و كوشش نكردند، يك بيان نوراني از حضرت امير(ع) در نهج‌البلاغه هست كه فرمود فدك در دست ما بود، عده‌اي طمع كردند ما هم سخاوتمندانه صرف‌نظر كرديم :«ما أصنع بفدك و غير فدك»[4] ما كاري به اين باغ نداريم .
اينجا فرمود همه اجماع كردند براي خانه‌نشين كردن و از بين بردن صديقه كبری«وَ سَتُنَبِّئُكَ ابْنَتُكَ بتَضَافُرِ أُمَّتِكَ عَلَي هَضْمِهَا فَأَحْفِهَا السُّؤَالَ»، احفاء يعني سؤال‌پيچ كردن، فراوان سؤال كردن، مكرّر سؤال كردن، از همه جوانب سؤال كردن «فَأَحْفِهَا السُّؤَالَ وَ اسْتَخْبِرْهَا الْحَالَ» با اصرار سوال کن، او را سوال پیچ کن  تا كلّ جريان را به شما بگويد، وقتي گفت، بالأخره انسان سبك‌تر مي‌شود و شما هم مي‌دانيد كه امّت چه كار كردند ولي اينكه بازگو كند شفاف‌تر مي‌شود فرمود: «هذَا وَ لَمْ يَطُلِ الْعَهْدُ» خيلي طول نكشيد حالا يا 75 روز يا 95 روز «وَ لَمْ يَخْلُ مِنْكَ الذِّكْرُ»، هم قرآن كه ذكر الهي است مطرح است هم آنچه شما با سنّت قطعي انجام داديد نزد مردم هست، هم آثار عترت هست، سنّت قطعي هست، هم آثار قرآن هست نه قرآن فراموش شده، نه سنّت قطعي شما.
حضرت موقع خداحافظی عرض مي‌كند: رسول من! من اگر اينجا هستم نه براي آن است كه به قضا و قدر الهي ـ معاذ الله ـ خوش‌بين نيستم، فرمان خدا براي ما حجّت بالغه است اما نشستن كنار قبر، حسابي دارد، اشك ريختن حسابي دارد، من اگر بمانم براي آن نيست كه به قضاي الهي راضي نيستم، عرض كرد «وَالسَّلامُ عَلَيْكُمَا» آن سلام اول، سلام عرض ادب بود (يك) و سلام اذن دخول بود براي صديقه كبری(دو) اما الآن خودش به هر دو دارد سلام مي‌كند سلام خداحافظي «وَالسَّلامُ عَلَيْكُمَا سَلامَ مُوَدِّعٍ لاَ قَالٍ وَ لاَ سَئِمٍ» نه خسته شدم نه مخالفم، ولي نشستن كنار قبر، عرض ارادت به متوفّا حدّي دارد «فَإِنْ أَنْصَرِفْ فَلاَ عَنْ مَلاَلَةٍ» اگر من مرخص بشوم براي خستگي نيست من اگر بخواهم، اينجا مي‌توانم بمانم «وَ إِنْ أُقِم فَلاَ عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِما وَعَدَ اللَّهُ الصَّابِرينَ» اگر بمانم اين‌طور نيست كه ـ معاذالله ـ من  به دستورهاي خدا درباره اجر صابران و وظيفه صابران سوء ظن داشته باشم يا عقيده نداشته باشم لكن صبر هم حسابي دارد،كنار قبر نشستن هم حسابي دارد و از طرفي هم مسائل تاريخي هم مطرح است كه ما بنايمان بر اين است كه اين قبر مجهول باشد، اين قبر معلوم نباشد من اينجا بنشينم گريه بكنم كه معلوم مي‌شود قبر فاطمه كجاست، نشستن من و گريه كردن من ممكن است عده‌اي را آگاه بكند كه قبر فاطمه كجاست، ائمه بعدي هم با اينكه قدرت داشتند تصريح نكردند كه قبر فاطمه زهرا(س) كجاست، اين سند مظلوميت عترت طاهره است كه اميدواريم با ظهور صاحب اصلي‌مان وجود مبارك وليّ‌عصر(ارواحنا فداه) براي همگان روشن بشود!
بيانات حضرت آيت‌الله جوادي آملي (دامت بركاته) در جلسه درس اخلاق در جمع طلاب و فضلاي حوزة علمية قم
۲۲ / 1 / 1392
 پایگاه اطلاع‌رسانی اسرا
ــــــــــــــــــــــــــــ
 [1] . بقره، 155
[2] . صحيفة سجادية، دعاي 3.
[3] . بحارالأنوار، ج29، صص 200 و 201.
[4] . نهج‌البلاغه، نامه 45.