kayhan.ir

کد خبر: ۵۵۲۲۱
تاریخ انتشار : ۲۲ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۹:۵۸
ارزیابی جمال شورجه از عملکرد مدیریت سینمایی

سینمای بی‌ضابطه و بحران محتوا

آغاز سومین سال فعالیت مدیریت سینمایی دولت یازدهم، بهانه‌ای است برای ارزیابی و آسیب‌شناسی عملکرد این مدیریت. آنچه می‌خوانید نظر «جمال شورجه» کارگردان فیلم‌هایی چون «33 روز» و «حماسه مجنون» و عضو شورای پروانه ساخت سازمان سینمایی در گفت و گو با کیهان درباره آسیب‌های کنونی مدیریت سینمایی است.
 تصویر روز-

بحران محتوا
سینمای امروز ما از نظر فنی و ساختاری پیشرفت قابل توجهی کرده اما دچار بحران محتوا است. البته تابش نور نبوی و نمایش فیلم «محمد رسول‌الله(ص)» کار آقای مجید مجیدی سینمای ما را تحت تأثیر قرار داده است. اما این اتفاق مبارک نباید ما را گول بزند. کلیت سینمای ما امروز دچار نوعی بیماری فکری و روحی است. بخش غالب سینمای امروز ایران از ترویج اخلاق و ارزش‌ها ناتوان است. به نظر من این یک بیماری است. مدیران فرهنگی و سینمایی ما نتوانسته‌اند کنترل لازم را داشته باشند که سینما دچار این بیماری شده است. همان طور که رهبر انقلاب، هنر را به مضر و مفید تقسیم کردند، سینما هم قابل تقسیم به مضر و مفید است. اساسا دولت و حاکمیت نباید اجازه بدهند که فیلم و هنر مضر تولید شود که بعد بخواهد به خارج از کشور و جشنواره‌های خارجی هم راه یابد. شاخصه‌های سینمای مضر هم ترویج ناامیدی و یأس، القای ناتوانی کشور از حل مشکلات یا ترویج انواع انحرافات است.
سینمای ما بی‌ضابطه است!
دلیل بحران محتوا در سینمای امروز ایران این است که ورود و فعالیت در سینمای ما «بی‌ضابطه» است. اغلب سینماگران ما بدون داشتن پایه لازم فکری و اعتقادی و عرق ملی و همچنین عدم توانمندی‌های فنی وارد سینما می‌شوند. هیچ جای دنیا مثل ایران، سینماگران این‌گونه بی ‌در و پیکر نمی‌توانند وارد سینما شوند. در هیچ کشوری، به لحاظ فکری با کسی شوخی ندارند و کوتاه نمی‌آیند. شورای عالی انقلاب فرهنگی باید برای این مسئله فکری کند. خصوصا در حوزه‌های تعیین‌کننده‌ای مثل کارگردانی، تهیه‌کنندگی و فیلمنامه‌نویسی باید ضوابطی را تعیین کنند.
انزوای فیلمسازان حزب‌اللهی
مشکل جدی سینمای ما در دو سال اخیر این بوده که مسئولین سینمایی ما خیلی درد و دأب اینکه سینما به طرف ارزش‌ها و آرمان‌های انقلاب برود نداشته‌اند. چون اگر بود، رهبر انقلاب مدام روی این مسائل تأکید نمی‌کردند. ایشان در آخرین سخنرانی خود فرمودند که افراد انقلابی و حزب‌اللهی را به بهانه افراطی بودن نرانید. مصداق بارز راندن انقلابی‌ها و حزب‌اللهی‌ها، طی دو سال اخیر در عرصه مدیریت سینمایی قابل مشاهده بوده است. در حوزه سینما افرادی که منتسب به ارزش‌ها و آرمان‌های انقلاب هستند در یک مهجوریت و مظلومیت مضاعفی قرار دارند. این درحالی است که در دولت‌های نهم و دهم خیلی تلاش شد تا همه اقشار و گرایش‌ها امکان فعالیت در عرصه سینما داشته باشند. به همین دلیل هم آمار نشان می‌دهد که در طول هشت سال دولت قبل، فیلمسازان مخالف دولت، بیش از دیگران امکان کار یافتند. اما در دولت کنونی، شرایط برعکس شده است.
هنر و تجربه باید هدایت شود
بخش حمایتی هنر و تجربه متأسفانه تبدیل به محل فیلم‌ها و فیلمسازانی که توان ارتباط با مخاطب را ندارند شده. قبول دارم که به سینمای تجربی هم نیاز داریم و سینماگران ما باید تجربه کنند. اما فیلم تجربی دیگر نمی‌تواند حرفه‌ای باشد. فیلمساز باید در دوران ساخت فیلم‌های کوتاه خود و با حمایت مرکز گسترش سینمای تجربی، تجربه کند و این تجربه در جهت ارتباط با مخاطب باشد. نتیجه سینمای هنر و تجربه این شده که بخش عمده سینمای ما دستش به سمت دولت یا به سمت انواع نهادهای مختلف دراز است. به نظرم بخش هنر و تجربه باید فیلمسازان این عرصه را به سمت مخاطب عام راهنمایی و هدایت کند. متأسفانه پاره‌ای از فیلم‌های بخش هنر و تجربه از خارج از کشور سرمایه‌گذاری می‌شوند و به جای مخاطب داخلی برای جشنواره‌های خارجی ساخته می‌شوند که این با سینمای مطلوب فاصله دارد.
راه حل
راه حل مشکلات امروز سینمای ما این است که سازمان سینمایی دولت، با سعه صدر جامع نگرانه، فعالان سه محور اصلی تعیین‌کننده در سینما، یعنی کارگردان، تهیه‌کننده و فیلمنامه‌نویس را از طریق یک مدیریت صحیح، کارآمد و دلسوز و با رویکردی همه قشر نگر و غیرجناحی دور هم جمع کند و به سمت فیلمسازی برای انقلاب راهنمایی نماید. مدیریت سینمایی صرفا حمایت مالی نیست و دولت باید کار هدایتی هم بکند. همان طور که در همه جای جهان این‌گونه است. به این معنی که همه تشویق‌ها باید هم جهت با اهداف نظام و انقلاب باشد و فیلم عقیم و مأیوس نباید الگو قرار بگیرد.