kayhan.ir

کد خبر: ۵۵۲۰۳
تاریخ انتشار : ۲۱ شهريور ۱۳۹۴ - ۲۱:۵۸

پرداخت حقوق واجب مالي سبب طهارت روح(خوان حکمت)

در سورة مباركة آل عمران آیه 70 فرمود: رژيم ارباب و رعيتي حتّي بين رهبران ديني و مردم نيست. يعني هيچ كس رعيت هيچ كس نيست، همه بندگان خدايند. هيچ پيغمبري نيامده كه بگويد من ارباب شما، شما رعيت من هستيد! مردم را به خودش دعوت بكند، اين طور نبود. همه آمدند، گفتند: ما و شما بندگان خدایيم. پس هيچ كسي مردم را به خود دعوت نمی‌كند؛ آنكه مردم را به خودش دعوت كند، اين طرفدار رژيم منحوس ارباب و رعيتي است كه رخت بر بسته است. فرمود: هيچ پيامبري نيامده، ثُمَّ يَقُولَ لِلنّاسِ كُونُوا عِباداً لِي مِنْ دُونِ الله؛ بلكه خداي سبحان به همة انبياء فرمود: رباني باشيد، نه ارباب!
عالم رباني به كسي می‌گويند كه شَديدُ الرَّبط بِالرَّب باشد تا فيض را از او دريافت كند و شَديدُ الرَّبط به مردم باشد تا مربي خوب آنها باشد؛ چنين آدمی ‌می‌شود «عالم رباني». كسي كه ارتباطش با خدا ضعيف است، عالم رباني نيست؛ كسي كه ارتباطش با خدا قوي است، ولي رابطة با مردم ندارد، راهبانه به سر می‌برد، عالم رباني نيست: وَ لَكِنْ كُونُوا رَبّانييّنَ بِمَا كُنتُمْ تُعَلِّمُونَ الكِتابَ وَ بِمَا كُنتُمْ تَدرُسُون(1). حوزة درس داريد، حوزة تأليف داريد، حوزة تدريس داريد، حوزة سخنراني داريد، معلّم جامعه‌اید، مدرّس جامعه‌اید؛ می‌توانيد عالم رباني باشيد، به شرطی كه ارتباطتان با ربّ قوي باشد. اگر كسي اين دو عنصر محوري را نداشت، عالم رباني نيست؛ يعني شَديدُ الرَّبط به ربّ خود نبود، يا شَديدُ الرَّبط بود، ولي منزوي بود، مردمی ‌نبود، مشكل جامعه را حل نكرد؛ اين عالم رباني نيست.
راهكار رسيدن به جامعه آرماني اقتصادي
مطلب ديگر آن است كه: فقر را دين برداشت. دعاي معروفي كه مرحوم كليني در جلد 5 كافي، در كتابُ المَعيشه نقل كرد، اين است: اَللّهُمَّ بارِكْ لَنَا فِي الخُبز وَ لا تُفَرِّقْ بِينَنَا وَ بِينَ الخُبزْ لُولَا الخُبزْ لَمَا صَلَّينَا وَ لَمَا صُمنَا وَ لَمَا اَدَّيْنَا فَرائِضَ رَبِّنَا (2). عرض كرد: خدايا! بين نان مسلمان‌ها و خود مسلمان‌ها فاصله نينداز! منظور از نان همان بحث‌هاي اقتصادي است، مال مردم است. عرض كرد: بين مردم و اقتصاد فاصله نينداز؛ زيرا ملّتي كه با اقتصادش فاصله داشته باشد، با مال فاصله داشته باشد، فقير باشد؛ دينداري آن ملّت مشكل است.
در روايات هم فراوان آمده است كه به اندازة نياز جامعه ذات أقدس إله مسائل مالي را تنظيم كرده است. يك بخشي به عنوان انفال است كه در اوّل سورة مباركة انفال آمده: يَسئَلُونَكَ عَنِ الاَنفالْ قُلِ الاَنفالُ لِلّهِ وَ الرَّسُول، ديگر بيش از اين دو نيست؛ يعني مال خداست و مال پيغمبر، در حقيقت مال مكتب است، مال اسلام است، بيت‌المال مسلمين همين را تأمين می‌كند؛ مال كسي نيست. آنكه والي مسلمين است، در رأس امور مسلمين است بايد اين را تحصيل كند به عنوان خدمتگزار اسلام، حفظ كند به عنوان خدمتگزار اسلام، عادلانه توزيع كند به عنوان خدمتگزار اسلام؛ پس هيچ كسي ممنون كسي نيست و سخن از ارباب و رعيتي هم نيست. بخش دوّم، بخش مسائل وجوه شرعي است كه آن هم در سورة مباركة انفال، آية 41 معروف است كه: وَ اعلَمُوا اَنَّمَا كه بايد (اَنَّ مَا)، جدا نوشته می‌شد؛ وَ اعلَمُوا اَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شِيءٍ فَاَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي القُربَي وَ اليَتامَي وَ المَساكِينْ وَ ابنِ السَّبيلْ اِنْ كُنتُمْ آمَنْتُمْ بِاللهِ وَ مَا اَنزَلْنَا. متدينين ما برابر این آية و روايات صحيحه‌ای  كه از اهل بيت (عليهم‌السَّلام) آمده است، وجوه شرعي‌شان را اداء می‌كنند، قصد قربت دارند و با قصد قربت اين وجوه را اداء می‌كنند؛ و حوزه‌هاي علميّه از اينهایي كه مؤدّيان وجوه شرعي‌اند با قصد قربت، با اخلاص می‌پذيرند، آنها متقرّباً اِلَي الله می‌دهند؛ اينها هم از اغنياء و متمكّنين می‌پذيرند، بدون اينكه ارباب و رعيتي در كار باشد، بدون اينكه خودشان را وامدار آنها بدانند؛ براي اينكه آنها ممنونند و می‌آيند دست مراجع را می‌بوسند و متقرّباً اِلَي الله حقّ اسلام را به‌ این رهبران الهي می‌دهند، نه حق خودشان را! مالي از خودشان به ‌اینها نمی‌دهند، چون اين يك پنجم مال اينها نیست؛ اينها می‌آيند مال خدا را به نمايندگان ائمه (عليهم‌السَّلام) می‌پردازند؛ پس ديگر سخن از نظام ارباب و رعيتي نيست.
مسأله فِيء هم كه مربوط به غنایم جنگي است در آية 7  سورة مباركة حشر به‌ این صورت است:‌ مَا اَفآءَ اللهُ عَلي رَسُولِهِ مِنْ اَهلِ القُري فَلِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي القُربَي وَ اليَتامی ‌وَ المَساكِينِ وَ ابنِ السَّبيلْ كِي لا يَكُونَ دُولَهً بِينَ الاَغنياءِ مِنكُم.در نظام سرمايه‌داري اين سرمايه‌ها در دست اغنياء متداول است. در نظام پوسيدة سوسيال شرق اين ثروت‌ها در دولت‌ها متداول بود، اين آيه اقتصاد را ترسيم می‌كند، كه مال مملكت به منزلة خون مملكت است، يك. بايد 360 درجه در اين مدار دائره بگردد، دو. كه همة اعضاي اين مملكت زنده باشند، نه فلج، سه. و گرنه اگر اين مال در يك منحني خاصي از دست يك سرمايه‌داري به دست سرمايه‌داري دیگر بگردد، می‌شود (دوله بِينَ الاَغنياء). در اين منحني تداول دارد و دست به دست می‌گردد؛ بقيه كارگر و عَمله‌اند، فلجند! فرمود: براي اينكه‌ این مال كه به منزلة خون است، يك مدار 360 درجه‌ای  داشته باشد، همه جا بگردد، همه را زنده كند؛ بايد مسئله فِيء و امثال فِيء عادلانه توزيع بشود: كِي لا يَكُونَ دُولَهً بِينَ الاَغنياءِ مِنكُم.
پرداخت حقوق واجب مالي سبب طهارت روح
در بخش دیگر كه مسئله زكات است، يك مقدار شفاف‌تر سخن گفت تا متدينين را به وظيفة دينداري‌شان آشناتر كند. فرمود: اين اموالي كه شما داريد می‌دهيد؛ حق مسلّم بيت‌المال است، نه مال شما! شما از كيسة خودتان نمی‌دهيد، يك. و مادامی‌ كه ‌این مال را نداديد، آلوده‌اید، دو. و اين مال به وسيلة رهبران الهي از شما گرفته می‌شود تا شما پاك بشويد، سه. نگویيد ما رفتيم، مالمان را پاك كرديم، رفتيد خودتان را پاك كرديد. اين دين ديگر اجازة ارباب و رعيتي به كسي نمی‌دهد! در سورة مباركة توبه، آية 104 به‌ این صورت فرمود: خُذْ مِنْ اَموالِهِمْ صَدَقَهً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكّيهِمْ بِهَا؛ زكات را كه مصارف 8 گانه دارد، از اينها بگير؛ كه‌ این صدقة واجبه، اينها را پاك می‌كند، قبلاً آلوده بودند. آن نکته لطيفی كه مرحوم شيخ طوسي و همفكرانشان داشتند، اين بود كه‌ این جملة تُطَهِّرُهُم در محل نصب است تا صفت باشد براي صدقه. خُذْ مِنْ اَموالِهِمْ صَدَقَهً [كه] تُطَهِّرُهُمْ، اين صدقه‌ اینها را پاك می‌كند. اگر كسي وجوهات را ندهد، از نظر دين آلوده است؛ اين می‌خواهد خودش را پاك كند. يك وقتي بدن آلوده است، می‌گويند: برو، غسل كن. يك وقتي روح آلوده است، می‌گويند: برو، وجوهاتت را بده. اينها متشرّعين‌اند، باور كردند؛ می‌آيند، دست مراجعشان را می‌بوسند، می‌دهند.
هزينه بيت‌المال در حوزه‌های علميه
 در راستاي حفظ دين
حالا اگر بيت‌المال بود، مردم يك عدّه‌ای  را خدمتگزارشان قرار دادند، آن خدمتگزارها بايد اين بيت‌المال را در بهترين جا مصرف كنند و بهترين جا حفظ دين است، دين مردم هم به وسيلة حوزه‌هاست. حوزه است كه دين مردم را به وسيلة مسجد و حسينيه و منبر و تأليف و تدريس حفظ می‌كند. وقتي مسجد و حوزه قيام كرد، انقلاب به ثمر رسيد. در جنگ جهاني اوّل اين كشور تکه‌تکه  شد، كسي به دادش نرسيد. در جنگ‌ جهاني دوّم قطعه قطعه شد، كسي به دادش نرسيد. در كودتاي ننگين 28 مرداد قطعه قطعه شد، نفت را كسي برد، گاز را كسي برد، كسي به دادش نرسيد. از جمهوري ايراني، از مكتب ايراني، از فكر ايراني منهاي اسلام كاري ساخته نيست. يا بايد گاز و نفت را داد، يا بايد 17 شهر را تقديم كرد، يا بايد بردگي را پذيرفت؛ امّا وقتي حوزه قيام كرد، مراجع قيام كردند، امام (رض) قيام كرد، مردم مسلمان به وسيلة مراجع قيام كردند؛‌ شد ايران اسلامي، شد انقلاب اسلامي؛ يك سر و گردن از همة كشورها بلندتر شد، اين معناي دين است! مردم به عشق شهادت و كربلا و حسين حسين رفتند و شهيد شدند. در خاكريزهاي اوّل و دوّم در شب‌های عمليات شعار يا حسين، يا حسين؛ كربلا، كربلا بود!
حوزه‌ها هميشه مستقلند، از خدمتگزار امينشان قبول می‌كنند كه او وظيفة خودش را انجام بدهد؛ بدون اينكه به دولت وابسته باشد، بدون اينكه به اغنياء وابسته باشد. مگر خُذْ مِنْ اَموالِهِم صَدَقَهً باعث وابستگي است! اينها می‌دانند كه مؤدّيان وجوه شرعيه قبل از تأديه آلوده‌اند و با اداي وجوه شرعي پاك می‌شوند؛ مثل اينكه بدنشان قبلَ الغُسل آلوده است، بعد از غسل پاك می‌شود. روحشان قبل از تأديه وجوه، آلوده است، بعد پاك می‌شود. بنابراين استقلال حوزه محفوظ است، ديگران هم بايد وظيفه‌شان را انجام بدهند و اگر گوشه‌ای از وظيفه را انجام دادند، براي تطهير خودشان است و گرنه حوزه نيازي به جایي نداشته و ندارد! براي اينكه خدا فرمود: فَخَراجُ رَبِّكَ خِيرٌ وَ هُوَ خِيرُ الرّازِقين(3). آن وقتي كه حوزه‌ها را تعطيل كردند، آن وقتي كه همة منابر را بستند؛ ذات أقدس إله حوزه‌ها را در كمال قدرت حفظ كرد.
انبياء آمدند، گفتند: ما از شما چيزي نمی‌خواهيم و اگر وجوه شرعي را می‌دهيد، مال شما نيست! آن خدایي كه شما را اين اموال داد و مالك اينها كرد؛ فرمود: يك پنجمش اصلاً مال شما نيست، نه‌ این كه مال خودتان را داريد می‌دهيد! تا زمانی که‌ این مال در مال شما هست، آلوده‌ايد؛ بايد مال حق را بپردازيد. در آیه: وَ شارِكهُمْ فِي الاَموالِ وَ الاُولاد(4) شيطان شريك مال می‌شود، معلوم است؛ ولي شریک فرزند می‌شود یعنی چه؟ اگر كسي مهرية زنش را از مال غير مخمّس قرار داد، آن نطفه آلوده است و اين بچه فرزند 2 پدر است، آن وقت بچه سالم در نمی‌آيد. از اين صريح‌تر و شفاف‌تر در دين بيان نشده!!
بيانات حضرت آيت‌الله جوادي آملي (دام ظلّه) در جلسة درس تفسير سورة مؤمنون در جمع طلاب و فضلاي حوزة علمية قم ـ 9/3/1390
  (1) آل عمران/ 79                (2) الكافي/ 5/ 73
  (3) مؤمنون/ 72                   (4) اسراء/ 64
  خوان ‌حکمت روزهای یک‌شنبه منتشر می‌شود.