یادداشت دانشجویی
یک فنجان «همدلی» لطفا!
حکایت میکنند که مردی، کلیدش را در خانه گم کرده بود و در کوچه میجست. پرسیدند فلانی چرا چنین میکنی؟! گفت: خانهمان چراغ ندارد!
شاید این حکایت، وصف حال این روزهای ما باشد. روزهایی که کلید حل مشکلات کشور را در لوزان و ژنو و نیویورک و اخیراً وین میجوییم و حالا کار به جایی رسیده است که به هیئتهای اروپایی ماموریت میدهیم، درون کشورهایشان را بجویند تا شاید کلید حل مشکلات ما پیدا شود(!) و ناگفته پیداست که «یافت» می«نشود»!
اینکه عدهای از مجموعه دستاندرکاران، کلید حل مشکلات کشور را در خارج از کشور بجویند، شاید مشکل اصلی نباشد. حتی اینکه با برخورد به هر شبهکلید دشمن ساختهای، آن را بالا میگیرند و به عنوان دستاورد معرفی میکنند هم شاید یک جور ضرورت سیاسی یا عادت محسوب شود؛ اما اینکه اجرای اقتصاد مقاومتی را کسی گره بزند به مذاکرات و رفع تحریم، نادان فرضکردن مخاطب است.
دقت کنید: قطعاً اداره اقتصاد کشور بدون تحریمها راحتتر و بهتر انجام میشود. اما نظام اقتصادی که ادارهاش بستگی وثیق دارد به تحریم و عدم تحریم، دیگر اقتصاد مقاومتی نیست.
شاید کسی سر در برف کند و انگشتهای روی ماشه دشمن را نبیند و بگوید: حالا که تحریمها لغو میشوند، چرا اقتصاد مقاومتی؟! حالا دیگر با خیال راحت، میتوانیم یک نسخه از آن ورژنهای بسیار شیک و مجلسی نظامهای اقتصادی غربی را با یک کلیک راست کپی کنیم و با کلیک چپ، بچسبانیم به مملکت!اما مگر همه سر در برف فرو کردهاند؟! آنکه دلش برای این انقلاب و این ملت بسوزد، میفهمد که سرهای در برف، بهترین فرصت است برای دشمن تا تیر خلاص را بزند و از این جهت، چشم بیدار و اجرای اقتصاد مقاومتی، میتواند یخ اقتصاد را بشکند و راه بسته را باز کند و کلید گمشده را پیدا نماید. اما اجرای این سیاستها همدلی میخواهد ... همدلی!
اجرای اقتصاد مقاومتی همدلی میخواهد. همدلی میخواهد از آن جهت که تسهیل و تشویق همکاریهای جمعی، یعنی تشویق مردم برای همدلی تا از این همدلی «کار» بیرون بیاید. مسئولی که خود، انتقادات منتقدین را بر نمیتابد و بسیاری را در خشم خود میسوزاند، چگونه میخواهد جوان کم صبر و کم طاقت و پرشور و حرارت را دعوت کند به همدلی برای ساختن میهن؟!
اجرای اقتصاد مقاومتی همدلی میخواهد. همدلی از آن جنس که بفهمیم، سرمایههای انسانی کشور، شامل تمامی کسانی که شاید با من مسئول نوعی، همرای و نظر نیستند نیز میشود. این بدین معنی است که هر روز گروهی را نرنجانیم تا مگر بتوانیم از تمام امکانات و منابع مالی و سرمایههای انسانی کشور به نحو شایسته استفاده کنیم. همدلی از آن جنس که هردم به گلهای این باغ برچسب نزنیم، هرچند که به زعم ما عیبی داشته باشند. همدلی آن قدر که تو را نازکی طبع لطیف باشد که کسی بتواند «آهسته دعایت کند» و تذکر نگیرد و توقیف نشود!
همدلی برای اقتصاد مقاومتی یعنی از نقشه جامع علمی کشور بگوییم و حمایت کنیم و مدام حواسمان به اجرایش باشد. همدلی یعنی بفهمیم با تحقیر تولیدات داخلی، تقویت رقابت پذیری اقتصاد هرگز اتفاق نخواهد افتاد. یعنی یادمان باشد ماجرای حرف آن غربزدهای که میگفت: ایرانی یک لولهنگ هم نمیتواند بسازد، به کجا کشید. چه معلوم! شاید او هم در آن زمان واقعیت را میگفت. اما مسئول وقت، به جای مبارزه با این واقعیت تلخ، به جای تشویق همگان به مبارزه، حقیقت منفی را بر سر ملت میکوفت تا نفع خودش را ببرد!
همدلی یعنی آن قدر گذشته پیش از خود را سیاه جلوه ندهیم که از نقاط مثبتش هم - صرفا به دلایل سیاسی! - نتوانیم به نفع ملت استفاده کنیم. یعنی اگر هزار اشتباه در هدفمندسازی یارانهها را در بوق و کرنا میکنیم، اتفاقات خوبی که افتاده را هم بگوییم. چراکه پر واضح است از یک سیاست مطلقا بد، نمیتوان در جهت افزایش تولید، اشتغال و بهرهوری، کاهش شدت انرژی و ارتقاء شاخصهای عدالت اجتماعی استفاده کرد.
همدلی یعنی اگر گل خوردیم، عصبانیتمان را سر هم تیمیها خالی نکنیم و به جای این کار، با جمع کردن هم تیمیها در هر جای زمین که هستند و به هر کاری که مشغولاند، به بستن راههای نفوذ رقیب بیندیشیم. همدلی را حضرت آقا خیلی بهتر از نگارنده توصیف میکنند. ایشان میفرمایند: همدلی مثل یک گل است، مثل یک نهال و بوته گل است، باید نهال را نشاند در زمین، بعد از آن مراقبت کرد، آن را آبیاری کرد، از لطمه زدن به آن باید جلوگیری کرد تا این همدلی رشد کند؛ بدون این، همدلی نخواهد شد.
* نجمه پرنیان
دانشجوی فیزیک