kayhan.ir

کد خبر: ۴۹۱۸۸
تاریخ انتشار : ۱۴ تير ۱۳۹۴ - ۱۹:۱۱
اظهارات متهمی که حین استفاده از بمب‌های آتش‌زا دستگیر شد

من کاری نکرده‌ام!(پاورقی)

یکی از دلایل اشتباهاتم را ضعف اطلاعاتی می‌دانم، چون من به یک جریان خاص و یک سایت خاص بیشتر توجه می‌کردم. علی‌رغم این که روزنامه‌های ایران و فارس [خبرگزاری‌] را هم می‌خواندم ولی بیشتر توجهم به یک جناح خاص و در واقع یک قشر خاص بود، ضعف اطلاعاتی پیدا کرده بودم که این باعث ضعف تحلیلی من شد.
موضع‌گیری‌های یک سری افرادی که در واقع ارکان این نظام هستند، مزید بر علت شد و در نهایت جوی که ایجاد شده بود، یعنی آن رنگ سبزی که در جامعه دیده می‌شد، ما خودمان را خیلی زیاد می‌دانستیم، بی‌رودربایستی این را باید بگویم ما وقتی در خیابان می‌رفتیم این رنگ سبز چندین برابر جلوه می‌کرد. اینها مزید علت شد و شائبه تقلب ایجاد شد و من فکر می‌کردم در یک حرکت قانونی به خیابان آمده‌ام.
رفتار نخبگان سیاسی هم بعد از انتخابات باز مزید بر علت شد. بسیاری از آنها یا تحریک به حضور می‌کردند یا حداقل تقبیح نمی‌کردند.
ما واقعاً فکر می‌کردیم حرکت درستی را داریم انجام می‌دهیم، نتیجه کار ما این شد که یک رأی 85 درصدی که در تاریخ دنیا بی‌سابقه بود، متأسفانه زایل شد. از این بابت زیان‌های ناخواسته‌ای را نظام جمهوری اسلامی ایران متحمل شد و حتی تلاش من هم- که در این 85 درصد خودم را بسیار سهیم می‌دانستم- هدر رفت منتها با شرایطی که در آن هستیم یعنی نزدیک ماه مبارک رمضان و سابقه‌ای که من در نظام دارم که امیدوارم سابقه خوبی باشد ازنظر دادگاه، و دستور خدا که به مسلمانان این‌گونه خطاب می‌کند که اشداء علی الکفار و رحماء بینهم، خواستار این هستم که مقام معظم رهبری، نظام جمهوری اسلامی ایران و دادگاه محترم بنده را مورد عفو و بخشش قرار بدهند.
قاضی: آقای فراهانی، تهیه عکس و فیلم با چه انگیزه بوده است و به کجا ارسال شده است؟
متهم: ببینید من عکس و فیلم را برای خودم گرفتم. گفتم اگر عکس و فیلم قرار بود برای جایی ارسال شود نباید با گوشی موبایلی گرفته می‌شد که عکس‌هایش 3gp است. حالا [اگر] دوستانی [آشنا به قدرت دوربین] این‌جا باشند، می‌دانند مفهوم 3gp یعنی چه. می‌دانند این عکس اگر یک مقدار بزرگ شود دیگر قابل دیدن نیست.
عکس‌ها هم عکس‌هایی است که با لنز خاک‌ گرفته، گرفته شده است. کیفیتی هم ندارد، چون درحال حرکت بوده است. این عکس‌ها با قصد شخصی گرفته شده است و به هیچ جایی ارسال نشده است. البته من یک پروفایل دارم در سایت فیس‌بوک، من در آن قرار دادم و آن را در اعترافاتم گفتم، منتها این پروفایل طوری است که فقط 53 نفر می‌توانند ببینند که اکثر آنها خانواده و دوستان بسیار نزدیکم هستند.
تنظیماتش هم‌ طوری است که شما می‌توانید ببینید هیچ‌کس نمی‌تواند غیر این 53 نفر این عکس‌ها را ببیند. مثل این‌که من آلبوم شخصی خودم را به اینها نشان بدهم. من این را به جایی نفرستادم و جوری قرار ندادم که عده زیادی بتوانند به آن دست پیدا کنند که این شائبه تحریک مردم در آن ایجاد شود.
قاضی: گفتند که... مأمورین گزارش را که ارائه کردند شعارها را شما تهیه می‌کردی، سر می‌دادی؟
متهم: نخیر، این‌طور نبوده است. ببینید، بنده فقط و فقط یک شعار را، آن هم در راهپیمایی روز هجدهم قبل از انتخابات، ارائه دادم و آن‌جا هم گفتم که همان را هم به نظرم آقای نماینده دادستان متأسفانه اشتباه گرفتند با توهین به مقام معظم رهبری، آن هم به دلیل فضایی بود که آن‌جا بود. کسانی که شعار می‌دادند بسیار مورد توجه بودند. همه ما آدم‌ها نیاز به توجه داریم. کم و بیش در آن فضا ماهایی که بودیم می‌دانیم. شرایط به‌گونه‌ای است که بسیار تأثیرگذار است. یعنی نیروی جمعی همه ما را با خودش می‌برد. متأسفانه همه ما سعی می‌کنیم که با جمع باشیم، که خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو! من یک شعاری را دادم، به هیچ‌وجه برداشتم از آن توهین به شخص آقای رئیس‌جمهوری هم نیست. کما این‌که من جاهایی که در راهپیمایی بودم اگر چیزی گفته می‌شد که شائبه توهین داشت، شخصاً برای خاموش شدنش اقدام می‌کردم. همان‌طور که به شما گفتم من در راهپیمایی روز یک‌شنبه بیست‌وپنجم که یک آقایی یک عروسک میمون دستش گرفته بود، من بلافاصله از دستش گرفتم و در سطل آشغال انداختم، یا جاهای دیگر که شعارهایی [موهن] داده می‌شد، با این لفظ از آقای موسوی که: «ادب مرد به ز دولت اوست» سعی می‌کردم آرام کنم. من به این قضیه واقعاً اعتقاد دارم و شعارسازی نکردم و آن یک دانه [مورد تنها] بود که با استقبال جمعی هم الحمدلله مواجه
نشد.
متهم پیام‌ ده‌پناه
قاضی: آقای ده‌پناه، در جایگاه قرار بگیرند. معاون محترم دادستان کیفرخواست انفرادی متهم را قرائت کنند!
الف: هویت متهم:
آقای پیام ده‌پناه، فرزند امان، اهل بجنورد، ساکن بجنورد، متولد 1368، بازداشت با قرار تامین بازداشت موقت، فاقد سابقه محکومیت کیفری، شغل دانشجو و مجرد.
ب: اتهام متهم: 1- حضور در اغتشاشات خیابانی حین حمل و استفاده بمب آتش‌زا و کوکتل مولوتف 2- اقدام علیه امنیت کشور از طریق اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت عمومی 3- فعالیت تبلیغی علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران از طریق شرکت در تجمعات غیرقانونی و ایجاد شبهه جعل و تقلب در نتیجه انتخابات و سلب اعتماد عمومی نسبت به حاکمیت و مراجع رسمی کشور 4- اخلال در نظم عمومی از طریق بلوا و آشوب و حرکات غیرمتعارف و ایجاد ترس و وحشت در جامعه 5- مشارکت در تخریب و احراق اموال دولتی، عمومی و خصوصی.
ج: زمان و مکان دستگیری متهم: زمان 23 تیر ماه 88 مکان میدان هفت تیر تهران.
د: دلایل و مستندات اتهام: 1- گزارش ضابطین و مامورین انتظامی و امنیتی 2- کشف 4 عدد کوکتل مولوتف از متهم حین دستگیری در صحنه اغتشاش 3- اقرار صریح و مقرون به صحت متهم مبنی بر شرکت در تجمعات غیرقانونی و پرتاب دو عدد کوکتل مولوتف 4- سایر قرائن و امارات مضبوط در پرونده و تحقیقات صورت گرفته از متهم 5- اخذ تصاویر اماکن و بالاخص بانک‌های تخریب و سوخته شده توسط متهم و کشف تصاویر مورد اشاره از مشارالیه در صحنه آشوب.
هـ - دلایل قانونی درخواست‌ کیفر و مجازات: اتهامات نامبرده با توجه به مجموع محتویات پرونده و دلایل موجود منطبق است با مواد 687، 677، 618، 610، 607، 514، 500، و 689 قانون مجازات اسلامی مصوب سال 1370 با رعایت مواد 47 و 46 و 42 قانون مذکور. بناء علی‌ هذا با توجه به مطالب صدرالذکر و مجموع محتویات پرونده به لحاظ اهمیت موضوع و میزان خسارت وارده به کشور و اعتماد عمومی جامعه و هم‌سویی با رسانه‌های معاند و گروه‌های مخالف نظام و اخلال شدید در نظم و امنیت جامعه، محاکمه و اشد مجازات برای متهم مذکور را درخواست دارم.
قاضی: آقای ده‌پناه ابتدا خودت را کامل معرفی کن!
دفاعیات متهم
به نام خدا، پیام ده‌پناه هستم متولد 1368 دانشجوی هوافضا دانشگاه خواجه نصیر
قاضی: براساس کیفرخواست صادره از دادسرای عموم انقلاب تهران اتهامات شما دایر بر: [متن کیفرخواست قرائت شده]، دفاعیات خود را بیان کنید!
متهم: من در تخریب اموال عمومی شرکت نکردم؛ در درگیری‌ها شرکت نکردم؛ هیچ‌گاه دست روی کسی بلند نکردم؛ هیچ‌جا را تخریب نکردم؛ من را در میدان هفت تیر نگرفتند، من را کنار خیابان گرفتند، میدان ونک روبروی خیابان خدامی، وقتی که منتظر یکی از دوستانم بودم. اصلا هفت تیر نبود، هفت تیر چرا رفتم شب آن روز، آن هم ساعت 8- 7:30 بود فقط برای این که بروم ببینم چه خبر است؟ بعد از آن رفتم میدان ونک، اول رفتم سیدخندان یکی از دوستان قرار بود بیاید دنبالم، نیامد، بعد رفتم میدان ونک روبروی خیابان خدامی قرار گذاشتیم تا 11:30- 11 که بیاید دنبالم که بین 11:30- 11 آمدند گفتند: این جا جلوی خیابان خدامی نایست! من هم گفتم: منتظر یکی از دوستانم هستم. گفتند: می‌ریزند این‌جا می‌زنند. گفتم: شما با این همه ماموری که این جا گذاشتید کسی در خیابان مطمئنا نمی‌ریزد. گفت: دیشب این‌جا نبودی ببینی چه خبره؟ گفتم: اتفاقا دیشب این‌جا بودم چه خبره [بود]، یکی از آنها گفت: کیفت را باز کن، کیفت را ببینم. من هم کیفم را باز کردم و بعد از آن من بازداشت شدم.
در مورد این که گفتید من در مردم انداختم، که در انتخابات تقلب شده است، اصلا چنین چیزی نبوده است. حتی من خودم از هفت ‌تیر اولین بار بود که شنیدم هم‌چنین حرفی را دارند می‌زنند. آن هم یک عده بودند بالای میدان هفت تیر جمع شده بودند این را هم در بازجویی‌هایم گفته‌ام روی دوش همدیگر سوار شده بودند، یک اطلاعیه دستشان گرفته بودند و می‌گفتند اطلاعیه وزارت کشور است.
پایین آن را مهر و امضا کرده بودند. گفتند: وزارت کشور اعلام کرده که آرایی که از سوی رسانه ملی اعلام شده اشتباه است و آرای واقعی این است که از وزارت کشور بیرون آمده. من آنجا اولین بار این را دیدم من هم چنین چیزی را نه برای کسی فرستادم و نه به کسی گفتم. پس من افشای تقلب در انتخابات نکردم. من خودم از کسانی بودم که از این دیدگاه آسیب دیدم.
بعد در مورد ایجاد حرکات غیرمتعارف، بلوا و آشوب، من حرکت غیرمتعارف و بلوا و آشوب نکردم.
در مورد کوکتل مولوتف هم برای شما کامل یک متن نوشتم، توضیح می‌دهم قضیه کوکتل مولوتف‌ها چیست؟ آن دو تا که گفتم چیست؟ این متن را از روی آن می‌خوانم اگر اجازه بدهید. هیچ‌گاه جدی به انتخابات نگاه نکرده بودم حرف‌های هفته‌های از قبل انتخابات را می‌شنیدم و به طور اتفاقی مناظره‌ها را نگاه می‌کردم، اولین باری بود که جذب این گفت‌وگو‌ها شدم و از آن به بعد ماجرا را دنبال کردم فقط در حد شنیدن و گوش دادن بود. بیشتر به انتخابات به چشم یک سرگرمی نگاه می‌کردم یک اتفاق جالب که برای اولین‌بار نظرم را به خود جلب کرده بود. بیشتر هم با دوستانم شوخی می‌کردیم و می‌خندیدیم. جو قوی و غالبی بر فضای انتخابات حاکم بود، چنان‌که بعد از برگزاری انتخابات گمان می‌کردم به احتمال زیاد آقای موسوی انتخابات را خواهد برد. حرف‌های جالبی که آقای موسوی می‌گفتند، در مورد کشورم، استقلالش، پایداری‌اش و ... همگی مورد توجه و خواست همه ملت بوده و هست.
 بعد از انتخابات و اعلام نتایج اولیه از این که آقای موسوی انتخابات را واگذار کرده بود، توجه کردم، ولی واقعا برایم مهم نبود. با شلوغ شدن خیابان‌ها و با خبردار شدن از بیانیه‌هایی که آقای موسوی منتشر کرده بود و شایعه کردن تقلب در انتخابات و شنیدن حرف‌های مختلفی از گوشه و کنار کنجکاوتر شدم.
تمامی اتفاقات مصادف بود با امتحانات پایان ترم دانشگاه و بیشتر وقت را در خوابگاه برای خواندن درس‌ها صرف می‌کردم. شرح کامل اتفاقات و وقایع در بازجویی‌هایم آمده. اولین بار که بیرون رفتیم واقعا باور نمی‌کردم واقعیت اتفاقات افتاده با آن که شنیده بودم یکی باشد.
در طول تمام زندگی‌ام ندیده بودم که این قدر مردم نسبت به شکست نامزد مورد نظرشان در انتخابات به این شدت عکس‌العمل نشان دهند، برای من تعجب‌آور بود. بعد از شایع شدن تقلب در انتخابات و پخش اطلاعیه جعلی وزارت کشور با مهر و امضا، احساسات و هیجانات بیشتر تحریک شد.
هیچ‌گاه اعتراضات را جدی نگرفتم. از نظر من اعتراضات وابسته به احساسات و عدم داشتن ظرفیت پذیرفتن شکست بعد از تبلیغات صورت گرفته بود که بعد از مدتی آرام می‌شود. بیشتر به چشم اعتراض غیرمنتظره و تعجب‌آور به آن نگاه می‌کردم. نه از اوضاع سیاسی کشور مطلع بودم نه از خطری که امنیت کشور را تهدید می‌کرد. تا به حال تهران را در شلوغی ندیده بودم به چشم یک شلوغی مانند چهارشنبه سوری از آن برداشت می‌کردم.
اولین بار هم که اسم کوکتل مولوتف را شنیدم کنجکاو شدم تا ببینم چیست و کاملا از روی کنجکاوی آن را درست کردم. حتی طرز ساخت آن را هم بلد نبودم و از روی اینترنت سایت «ویکی‌پدیا wikipedia» یک مطلب راجع به آن خواندم خیلی سر در نیاوردم. هیچ کوکتل مولوتف را به قصد آشوب، شورش و اغتشاش درست نکردم اصلا فکر نمی‌کردم وسیله خطرناکی باشد، به گونه‌ای که مامورین امنیتی به آن به چشم یک سلاح نگاه کنند. گمان می‌کردم مانند ترقه‌های ساخته شده در چهارشنبه سوری است. همیشه عادت داشتم وقتی چیزی را می‌شنیدم یا می‌دیدم باید از آن سر در‌می‌آوردم.
آن روز هم همان طور شد کنجکاو شدم و با بنزینی که برای نقاشی رنگ روغن در اتاق داشتم و شیشه‌هایی که برای ساخت گلدان نگه داشته بودم کوکتل مولوتف درست کردم. در اتاقم همیشه با ابزار و وسایلی که داشتم چیزهای مختلفی درست می‌کردم. مثل موشکی که با بطری پلاستیکی نوشابه خانواده درست شده است  با آب کار می‌کند.  مثل گلدانی که نیاز به آبیاری ندارد و ... به این قضیه هم مثل دفعات قبل نگاه می‌کردم. بزرگ‌ترین اشتباه من نداشتن برداشت و اطلاع درست از اوضاع جامعه و کشورم و دست به کار نامناسب در وقت نامناسب زدن بوده است که می‌توانست عواقب ناخوشایندی را داشته باشد. هیچ‌گاه آنها را برای آتش زدن و ضدگروه هموطنان استفاده نکردم و نمی‌کردم.