درآمدی بر مفهوم شعر و شاعر انقلاب اسلامی
میلاد عرفان پور
به جرأت میتوان پویاترین و تاثیرگذارترین حوزه ادبیات انقلاب اسلامی را شعر انقلاب اسلامی دانست. هم از نظر نفوذ و تاثیرگذاری در مردم و هم از حیث کیفیت و کمیت، شعر انقلاب اسلامی شاخصتر از سایر زمینههای ادبی بوده است. شاید یکی از دلایل این برجستگی قدمت بسیار این گونه ادبی در کشور ما بوده چرا که از دیرباز شعر یکی از رسانههای جدی پارسیزبانان بوده است. اما بنظر میرسد در گونههای داستانی با شیوه رایج امروزین آنسابقه ما بالنسبه کمتر بوده و از این روی، مسیر دشوارتری برای برجستهسازی داستانها و داستان نویسان انقلاب اسلامی وجود داشته است.
در این مجال، تعریف شعر انقلاب اسلامی که خود مقدمهای بر تعریف شاعر انقلاب اسلامی است لازم مینمایاند.
دکتر محمدرضا سنگری در کتاب "از نتایج سحر” چنین نوشته است:
«شعر باید دو مولفه و عنصر کلیدی داشته باشد تا بتوان آن را شعر انقلاب اسلامی نامید:
1 حضور ارزشها و هنجارهای انقلاب اسلامی مانند شهید و شهادت، عدالت خواهی، ستم ستیزی، انسان دوستی، معنویتگرایی و ستایش ارزشها و چهرههای ارزش آفرین و ارزشگرای الهیانسانی.
2 در عصر انقلاب اسلامی یعنی از سال 1342 به بعد( همسو و همراه با نهضت امام خمینی(ره) و پیوستارهای آن) بطور عام یا بطور خاص در عصر وقوع انقلاب اسلامی از سال 1357 به بعد سروده شده باشد.» (سنگری،26:1393)
اینک پس از گذشت بیش از سه دهه از شعر انقلاب اسلامی، با مجموعه و جریان منسجم و متمایزی روبروییم که به راحتی از سایر جریانها قابل تفکیک است.
ویژگیهای شعر انقلاب
اگر بنا باشد مهمترین ویژگیهای شعر انقلاب اسلامی را نام ببریم میتوانیم به این موارد اشاره کنیم:
احیای مجدد قالبهای کلاسیک و رویکرد متعادل به قالبهای نو
انقلاب اسلامی در حالی رخ داد که حدود نیم قرن از ظهور شعر نو میگذشت و نسل اول و دوم شاعران مطرح این شیوه، به شهرت رسیده بودند. بعد از هجمه گستردهای که در سالهای آغازین ظهور شعر نیمایی به نیما و پیروانش بود هنگام پیروزی انقلاب دیگر آن جنجالها تا حدی فروکش کرده بود و جریان شعر نو و حتی سپید تثبیت شده بود تا آنجا که گروهی از نوگرایان دیگر شعر کلاسیک را برنمیتابیدند و قالبهای سنتی را شعر زمان خود نمیدانستند. (کافی،85:1389)
نوگرایی افراطی در شعر پیش از انقلاب موجب شد حجم زیادی از شعرهای سپید بیمحتوا و ضعیف وارد بازار شود و این جریان، جریان غالب تلقی شود این در حالی بود که شعر کلاسیک همچنان طلایهدارانی چون شهریار و ابتهاج داشت اما ضعف غالب شاعران سنتی که تکرار، نوآوری و پرداختن به نفسانیات در شعر آنها پررنگ شده بود جو منفی علیه شعر کلاسیک را تقویت میکرد.
«پدیدهی شورانگیز انقلاب اسلامی، زبانی سترگ و حماسی میخواست و این از قالب نوپا و گسیختهی شعر روز برنمی آمد. ضمن اینکه انقلاب ریشه در سنت داشت پس طبیعیتر این بود که شاعر آن گرایش به سنت داشته باشد. نکته دیگر اینکه شعر انقلاب حداقل در آغاز با جریان نوگرایی همراه نشد چون پیشگامان آن غالبا روشنفکران غیردینی بودند.» (کافی،85:1389)
با این شرایط بود که شعر سنتی بعد از انقلاب جانی دوباره یافت و بسیاری از گرایشها را به سمت خود جلب کرد. در این میان پرکاربردترین قالبهای کلاسیک بعد از انقلاب، غزل، مثنوی، رباعی و دوبیتی بودند.
از این میان رباعی، دوبیتی و مثنوی پس از افول طولانی مدتی، با همت شاعران انقلاب اسلامی احیا شدند. (سنگری،155:1393)
سنتگرایی شاعران انقلاب اسلامی به معنای محوشدن شعر نو و تقابل با آن نبود اما دست کم در آغاز به دلیل تاثیرگذاری وزن و طنطنهی شعر سنتی که در انتقال حماسهی پیروزی انقلاب تأثیرگذار بود، کمتر شاعران انقلاب سراغ قالب نو میرفتند. پس از گذشت زماناندکی برخی از همین شاعران با تثبیت فضای انقلاب اسلامی رفته رفته مضامین امروزی را در قالبهای نو و سپید به کار گرفتند. (کافی،85:1389)
اتفاقا شعر نو با انقلاب اسلامی وارد مرحله تازهای شد چراکه جذابیتها و خلاقیتهای مضمونی بسیاری به آن راه یافت درحالی که قبل از انقلاب در انحصار مفاهیم انتزاعی و نفسانیات شاعران درآمده بود.
حضور جدی مضامین اجتماعی، مذهبی و حماسی یکی از بارزترین اتفاقات در شعر نیمایی و سپید بود. از نظر ساختار نیز شعرهای نوی متعددی پس از انقلاب بخصوص در دهه نخست سروده شد که از بهترین آثار نیمایی پیش از انقلاب چیزی کم نداشت.
2-3-1-2. نوآوریهای گسترده
برغم بعضی، که شعر انقلاب اسلامی را به دلیل ریشه در سنت داشتن، شعری واپسگرا و خالی از نوآوری تلقی میکنند، این جریان شعری، سرشار از نوآوری و خلاقیت بوده است.
برخی از زمینهها و دلایلی که گرایش به نوآوری را در شعر انقلاب اسلامی تقویت کرد از این قرار است:
1- جوان بودن نسل شاعران انقلاب اسلامی ایجاب میکرد تا نوجویی و جرأت خلاقیت از خصیصههای این نسل از شاعران باشد. طلایه داران شعر انقلاب اسلامی غالبان جوانانی نوآور و خط شکن بودند.
2- شعر انقلاب اسلامی سرچشمههای دینی دارد و باورهای دینی دعوت به نوآوری میکنند. دین برخلاف زعم برخی، ایستا نیست بلکه منشا پویایی و خلاقیت است و در قرآن نیز میخوانیم:«کل یوم هو فی شأن» خداوند متعال هرروز در حال آفرینش و خلق شأن نو و تازه است.(الرحمن/29)
3- تجارب موفق نوآوری و استفاده از نوآوریهای پیش از انقلاب نیز از زمینههای نوآوری در شعر انقلاب است. بسیاری از شاعران برجستهای که به این جرگه پیوستند خود از صاحبان سبک و بانیان خلاقیت در شعر پیش از انقلاب بودند و پس از انقلاب این جریان خلاق را ادامه دادند. همچنین تجارب بزرگ نوآورانه چون تجربه نیما در اختیار شعر انقلاب قرار گرفت و دستمایه نوآوریهای تازه شد.
4- افزایش محافل و جشنوارههای شعری پس از انقلاب یکی از زمینههای گسترش نوآوری در شعر بود چراکه معمولا شعرهای خلاق در این محافل مقبولتر بودند.( سنگری،143:1393)
5- انقلاب یک پدیده نوآورانه در روال معمول تاریخ است و این پدیده نوآورانه هنر و ادبیات را هم خواه ناخواه به سمت نوآوری میبرد.
از جمله نوآوریها در شعر پس از انقلاب بطور خلاصه برخی را اشاره میکنیم:
1- بازآفرینی خلاقانه و متمایز قوالبی چون رباعی، دوبیتی و مثنوی
2- آفرینش سبکها و شیوههای گونه گون در غزل سرایی مثل(غزل فرم، فراغزل و...)
3- گسترش ساحتهای معنایی و مضمونی
4- خلاقیتها و کشفهای تازه مضمونی در بسیاری از شعرهای انقلاب الاسلامی
5- احیای مجدد ژانر شعر حماسی
6- آفرینش گونههای خلاق و متفاوت در شعر دینی و آیینی
2-3-1-3. توجه به حماسه، پایداری و بیگانه ستیزی
گریز جامعه هنری از فرمگرایی افراطی در دهههای چهل و پنجاه هجری شمسی، شعر پس از انقلاب را به سمت محتوامداری و پرهیز از تفکر «هنر برای هنر» پیش برد. (ضیایی،صفایی و سنگری،125:1389) این شعر از حوزه درونیات و انتزاعات خارج شد و به صحنه مواضع ایدئولوژیک و مردمی وارد شد.
دهه نخست انقلاب مجموعهای شگفت از مقاومت ملت ایران بود برابر انواع دسیسهها و شاعران متعهد به انقلاب اسلامی نیز کوشیدند تا به سهم خود در این پایداری سهیم باشند و حاصل این روحیه ادبی، مجموعهی سترگی از شعرهای حماسی و دادخواهانه را رقم زد که به نظر میرسد با این کمیت و کیفیت سابقهی مشابهی در تاریخ ادبیات فارسی نداشته باشد.
گره خوردگی بسیار مناظر و رویدادهای تغزلی و معنوی با حماسه و دفاع در دوران دفاع مقدس موجب میشد کمتر شاعری در مورد این تلفیق شگفت لب به سخن نگشاید و در دفاع از رزمندگان یا هجو دشمنان شعری نسراید.
پس از جنگ تحمیلی نیز، شعر دفاع مقدس و پایداری متوقف نشد. چاپ مجموعه شعرهای متعدد از شاعران انقلاب اسلامی تا هنوز ادامه دارد و همچنین تعدد همایشهای ادبی دفاع مقدس و تکثر آثار پژوهشی و تالیفی در این حوزه به زنده ماندن آن کمک کرده است.
از دلایل تداوم پایداری، مقاومت و ستمستیزی در شعر این سالها میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
1- مفهوم پایداری در فرهنگ انقلاب اسلامی زمانمند و پایان پذیر نیست چراکه رویارویی حق و باطل تداوم دارد و به یک جنگ نظامی محدود نمیشود.
2- دفاع از ملل مظلوم جهان و ظلمستیزی جهانی که از ابتدا در دستور کار شاعران انقلاب اسلامی بود و بطور خاص در جریان شعر فلسطین نمایان میشد همچنان ادامه دارد و بخشی از شعر پایداری انقلاب اسلامی به آن تعلق دارد.
3- آثار دفاع مقدس هنوز در جامعه ما وجود دارد. حضور جانبازان، ایثارگران و خانوادههای شهدا در جامعه؛ فعالیتهای فرهنگی در مناطق عملیاتی و همچنین انعکاس گسترده تاریخ شفاهی و خاطرات دفاع مقدس موجب شده است حتی نسل جدید شاعران انقلاب که جنگ را از نزدیک درک نکردهاند با فرهنگ دفاع مقدس و سرودن از آن بیگانه نباشند.
2-3-1-4. رویکرد دینی
«از آنجا که انقلاب اسلامی خاستگاهی دینی. الهی داشت ادبیات این انقلاب نیز با رویکردی دوباره به دین، معنویت، اخلاق، تعالی جویی و حقیقت طلبی غنایی تازه یافت.» (بیات و حسینی،410:1387)دکتر علی شریعتی در تعبیری مذهب را مادر هنر میداند و نکتهای را در باب هنر و ادبیات زمان خود گوشزد میکند:« من بر خلاف روشنفکران متداول، بزرگترین فاجعه را جدایی هنر از مادرش و به تعبیری خواهر بزرگش، مذهب میدانم»(شریعتی،412:1364)
این فاصله و جدایی پس از سال 1357 از میان رفت. شعر انقلاب اسلامی شعری است سرشار از نمادها، مضامین و رویکردهای دینی. در تاریخ ادبیات فارسی نمیتوان در یک بازهی زمانی سی و چند ساله این میزان از آثار مذهبی و رویکردهای دینی را در شعر مشاهده کرد(کافی،144:1389). بیگمان در این رشد و تحول، برگزاری محافل، نشستها و جشنوارههای متعدد در این حوزه نیز بیتأثیر نبوده است.
شعر دینی که در دهه اخیر با اصلاح شعر "آیینی” نیز خوانده میشود با تغییراتی نیز در شعر انقلاب اسلامی همراه شد (سنگری،248:1393)؛ از جمله اینکه برخلاف گذشته که قالبهای قصیده، مثنوی، ترجیع بند و ترکیب بند بیشترین سرودههای آیینی را به خود اختصاص میدادند در شعر انقلاب اسلامی بیشترین آثار مذهبی در قالب غزل خلق شد و همچنین در قالبهایی مثل رباعی، دوبیتی و چهارپاره نیز بیش از پیش به مضامین مذهبی پرداخته شد. شعرهای متعددی نیز با موضوعات مذهبی در قالبهای نو سروده شد برغم اینکه پیش از انقلاب قوالب نو بیشتر در تصرف روشنفکران غیردینی بود.
علاوه بر شعرهایی که به گونه مستقیم به موضوعات و شخصیتهای مذهبی اشاره دارند میتوان حجم بسیار بالایی از شعرهای معنوی و عرفانی را نیز در حوزهی شعر دینی دستهبندی کرد. شعر انقلاب اسلامی به تبع فرهنگ انقلاب اسلامی که داعیهدار رجوع به باطن و فطرت بود، چنین رویکردی پیداکرد و بخصوص سلوک و عرفان در این جریان جلوه کم نظیری یافت.
شاعر انقلاب اسلامی
کیستی شاعر انقلاب اسلامی و اینکه بر پایهی چه معیارهایی میتوان شاعری را با این عنوان خطاب کرد در میان اندیشمندان ادبی عصر حاضر و شاعران، محل بحث و تأمل بوده است.
در این سه دهه هرچه پیش آمدهایم کاربرد عنوان «شاعر انقلاب اسلامی» در کتابها، مقالات، پایان نامهها و بخصوص محافل و سمینارها رو به فزونی داشته است و این جریانِ رو به رشد، موجب میشود تعریف دقیق و منطقی این عنوان، اهمیت بیشتری یابد.
برخی همهی شاعران عصر انقلاب اسلامی را شاعر انقلاب اسلامی میدانند و معیار اعطای این عنوان را صرفا زمان ظهور و بروز شاعر میدانند. براساس نظر این گروه هر شاعری که از سال 1357 به این طرف در چارچوب جغرافیایی و زمانی این انقلاب، به سرودن پرداخته، شاعر انقلاب اسلامی است.
در نقد این نظر باید گفت این تعریف شاید جامع باشد اما مانع نیست. با توجه به اینکه پسوند انقلاب اسلامی بار ارزشی، محتوایی و ایدئولوژیک دارد نمیتوان این عنوان را به همه شاعران عصر انقلاب اسلامی اعم از موافق و مخالف نسبت داد و منطقی نیست که برخی شاعران ناهمراه و حتی معاند و مخالف با اصل و رویکرد انقلاب اسلامی با عنوان «شاعر انقلاب اسلامی» شناخته شوند. کما اینکه اگر شاعری مبارز و مخالف حکومت، در زمان ناصرالدین شاه را «شاعر قاجاری» بخوانیم این عنوان بیمنطق و مضحک مینمایاند.
گروهی دیگر شاعر انقلاب اسلامی را صرفا به سرایندگان آثاری با محور واقعه انقلاب اسلامی سال 1357 و حواشی آن محدود میکنند. یعنی شاعری که در راستای به تحقق پیوستن یا در جهت توصیف وقایع انقلاب اسلامی با موضوعاتی مثل امام خمینی(ره)، شهدای انقلاب، فرار شاه و... شعر گفتهاست شاعر انقلاب اسلامی است. این تعریف که رویکردی صرفا تاریخی دارد، از جهتی جامع است چون بخشی از شاعران انقلاب اسلامی که در واقعه انقلاب شعر سرودهاند را شامل میشود ولی مانع نیست چرا که دایره شاعران انقلاب اسلامی را به سرایندگان شعر درباره وقایع ملموس انقلاب محدود کرده است. در این تعریف شاعری که هم اکنون برای دفاع از ارزشها و مفاهیم مقدس انقلاب اسلامی شعر میگوید و انقلاب را تجربه نکرده یا شاعری که از 1357 تاکنون همراه و همدل با انقلاب اسلامی بوده و در شعرهایش مفاهیم اخلاقی انقلاب اسلامی مثل دوستی و برادری و مفاهیم مذهبی را ترویج کرده است به جهت نداشتن شعرهای قابل اعتنا درباره وقایع ملموس انقلاب، نمیتواند شاعر انقلاب اسلامی لقب گیرد. در تعریف فوق این عنوان دچار تحدید و تنزل، شده است بعید است که این تنزل مفهومی از اغراض سیاسی و فکری بهدور باشد. چون با این تعریف تاریخگرا، جریان شاعران انقلاب اسلامی، جریانی محدود و گذرا بوده است که حول هر واقعه تاریخی مثل کودتای 42 نیز شکل گرفته و تمام شده است.
اما گروهی دیگر از صاحبنظران، که کمتعداد هم نیستند توصیف پذیرفتنیتری برای شاعر انقلاب اسلامی دارند. اینان در تعریف خود به هویت پسوند «انقلاب اسلامی» به عنوان یک رویکرد ایدئولوژیک نگریستهاند.
به نظر میرسد یکی از بهترین و منطقپسندترین تعاریف «شاعر انقلاب اسلامی» را، دکتر محمدرضا سنگری در کتاب «از نتایج سحر» بیان کرده است. براساس نظر ایشان، با دو معیار میتوانیم شاعری را «شاعر انقلاب اسلامی» بخوانیم. نخست آنکه مجموعه و جریان کلی شعر او همخوان با هویت و ارزشها و هنجارهای انقلاب باشد و به این ویژگی شناخته شده باشد و دوم آنکه سرودههای او هرچند در ساحتها گونههای مختلف موضوعی باشد، با گفتمان انقلاب مغایرت و تضاد نداشته باشد. توضیح آنکه شعر انقلاب محدود به شعر انقلابی و پایداری نیست و هر شعری که شاعر با وفاداری به انقلاب اسلامی و تبعیت از چارچوبهای محتوایی آن سروده باشد شعر انقلاب اسلامی محسوب میشود.(سنگری،27:1393)
در پذیرش این تعریف چند مقدمه منطقی، به نظر میرسد:
بدون توجه به پسوند «انقلاب اسلامی» و هویت مفهومی آن هر تعریفی ناقص غیرعلمی خواهد بود و تعریف فوق این توجه را در بردارد.
2- انقلاب اسلامی یک جریان است نه یک اتفاق. لذا لقب دادن شخصی با عنوان «شاعر انقلاب اسلامی» به معنای انتساب آن شاعر به این جریان است و اعطای این عنوان لزوم تداوم همراهی و دلبستگی ایدئولوژیکی شاعر را به انقلاب اسلامی میطلبد. تعریف مذکور تنها گروهی را دربرمیگیرد که دلبستگی به جریان انقلاب اسلامی داشته باشند نه فقط واقعه انقلاب اسلامی.
در تعریف شاعر نمیتوان با توجه به یکی دو شعر از او یا صرفا زیستن او در یک شرایط حکومتی، نسبتی را بر او حکم کرد. مثلا نمیتوان بدون اینکه شاعری دلبستگی و همراهی با حکومت قاجار داشته باشد او را «شاعر قاجاری» نامید. شاعر شخصیتی سراینده در همه ساحات زندگی است و شاعری را میتوان«شاعر انقلاب اسلامی» دانست که به رغم سرودن در ساحات و موضوعات متنوع، دلبستگی کلی و همراهی او با جریان انقلاب اسلامی، اثباتپذیر باشد. به بیان دیگر تعریفی صحیحتر است که درک دقیقتری از معنای شاعر داشته باشد. تعریف دکتر سنگری این درک را داراست.
منابع:
بیات، حسین، حسینی،سید محسن(1387). چشمانداز ادبیات انقلاب اسلامی، تهران: مرکز تحقیقات صدا و سیما.
سنگری، محمدرضا(1393). ازنتایج سحر(شعر انقلاب، تعریف،چیستی،ویژگیها و ابعاد)، تهران: سوره مهر.
سنگری، محمدرضا(1380). نقد و بررسی ادبیات منظوم دفاع مقدس، جلد اول، تهران: پاییزان.
بیات، حسین، حسینی،سید محسن(1387). چشمانداز ادبیات انقلاب اسلامی، تهران: مرکز تحقیقات صدا و سیما.
سنگری، محمدرضا(1393). ازنتایج سحر(شعر انقلاب، تعریف،چیستی،ویژگیها و ابعاد)، تهران: سوره مهر.
سنگری، محمدرضا(1380). نقد و بررسی ادبیات منظوم دفاع مقدس، جلد اول، تهران: پاییزان.
ضیایی،حسام وصفایی سنگری، علی(1389). «بررسی جامعه شناختی گفتمانهای شعری دهه دوم پس از انقلاب اسلامی»مطالعات ملی، شماره چهار،دیماه.صص41-45
قزوه، علیرضا(1392). حتی شعر خود شما هم شعر انقلاب اسلامی است،نشریه تخصصی شعر، شماره 1+69،پاییز.صص 14-16
کافی، غلامرضا(1389). شناخت ادبیات انقلاب اسلامی،تهران: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس.
کافی، غلامرضا(1381). دستی برآتش، شیراز: نوید شیراز.
به جرأت میتوان پویاترین و تاثیرگذارترین حوزه ادبیات انقلاب اسلامی را شعر انقلاب اسلامی دانست. هم از نظر نفوذ و تاثیرگذاری در مردم و هم از حیث کیفیت و کمیت، شعر انقلاب اسلامی شاخصتر از سایر زمینههای ادبی بوده است. شاید یکی از دلایل این برجستگی قدمت بسیار این گونه ادبی در کشور ما بوده چرا که از دیرباز شعر یکی از رسانههای جدی پارسیزبانان بوده است. اما بنظر میرسد در گونههای داستانی با شیوه رایج امروزین آنسابقه ما بالنسبه کمتر بوده و از این روی، مسیر دشوارتری برای برجستهسازی داستانها و داستان نویسان انقلاب اسلامی وجود داشته است.
در این مجال، تعریف شعر انقلاب اسلامی که خود مقدمهای بر تعریف شاعر انقلاب اسلامی است لازم مینمایاند.
دکتر محمدرضا سنگری در کتاب "از نتایج سحر” چنین نوشته است:
«شعر باید دو مولفه و عنصر کلیدی داشته باشد تا بتوان آن را شعر انقلاب اسلامی نامید:
1 حضور ارزشها و هنجارهای انقلاب اسلامی مانند شهید و شهادت، عدالت خواهی، ستم ستیزی، انسان دوستی، معنویتگرایی و ستایش ارزشها و چهرههای ارزش آفرین و ارزشگرای الهیانسانی.
2 در عصر انقلاب اسلامی یعنی از سال 1342 به بعد( همسو و همراه با نهضت امام خمینی(ره) و پیوستارهای آن) بطور عام یا بطور خاص در عصر وقوع انقلاب اسلامی از سال 1357 به بعد سروده شده باشد.» (سنگری،26:1393)
اینک پس از گذشت بیش از سه دهه از شعر انقلاب اسلامی، با مجموعه و جریان منسجم و متمایزی روبروییم که به راحتی از سایر جریانها قابل تفکیک است.
ویژگیهای شعر انقلاب
اگر بنا باشد مهمترین ویژگیهای شعر انقلاب اسلامی را نام ببریم میتوانیم به این موارد اشاره کنیم:
احیای مجدد قالبهای کلاسیک و رویکرد متعادل به قالبهای نو
انقلاب اسلامی در حالی رخ داد که حدود نیم قرن از ظهور شعر نو میگذشت و نسل اول و دوم شاعران مطرح این شیوه، به شهرت رسیده بودند. بعد از هجمه گستردهای که در سالهای آغازین ظهور شعر نیمایی به نیما و پیروانش بود هنگام پیروزی انقلاب دیگر آن جنجالها تا حدی فروکش کرده بود و جریان شعر نو و حتی سپید تثبیت شده بود تا آنجا که گروهی از نوگرایان دیگر شعر کلاسیک را برنمیتابیدند و قالبهای سنتی را شعر زمان خود نمیدانستند. (کافی،85:1389)
نوگرایی افراطی در شعر پیش از انقلاب موجب شد حجم زیادی از شعرهای سپید بیمحتوا و ضعیف وارد بازار شود و این جریان، جریان غالب تلقی شود این در حالی بود که شعر کلاسیک همچنان طلایهدارانی چون شهریار و ابتهاج داشت اما ضعف غالب شاعران سنتی که تکرار، نوآوری و پرداختن به نفسانیات در شعر آنها پررنگ شده بود جو منفی علیه شعر کلاسیک را تقویت میکرد.
«پدیدهی شورانگیز انقلاب اسلامی، زبانی سترگ و حماسی میخواست و این از قالب نوپا و گسیختهی شعر روز برنمی آمد. ضمن اینکه انقلاب ریشه در سنت داشت پس طبیعیتر این بود که شاعر آن گرایش به سنت داشته باشد. نکته دیگر اینکه شعر انقلاب حداقل در آغاز با جریان نوگرایی همراه نشد چون پیشگامان آن غالبا روشنفکران غیردینی بودند.» (کافی،85:1389)
با این شرایط بود که شعر سنتی بعد از انقلاب جانی دوباره یافت و بسیاری از گرایشها را به سمت خود جلب کرد. در این میان پرکاربردترین قالبهای کلاسیک بعد از انقلاب، غزل، مثنوی، رباعی و دوبیتی بودند.
از این میان رباعی، دوبیتی و مثنوی پس از افول طولانی مدتی، با همت شاعران انقلاب اسلامی احیا شدند. (سنگری،155:1393)
سنتگرایی شاعران انقلاب اسلامی به معنای محوشدن شعر نو و تقابل با آن نبود اما دست کم در آغاز به دلیل تاثیرگذاری وزن و طنطنهی شعر سنتی که در انتقال حماسهی پیروزی انقلاب تأثیرگذار بود، کمتر شاعران انقلاب سراغ قالب نو میرفتند. پس از گذشت زماناندکی برخی از همین شاعران با تثبیت فضای انقلاب اسلامی رفته رفته مضامین امروزی را در قالبهای نو و سپید به کار گرفتند. (کافی،85:1389)
اتفاقا شعر نو با انقلاب اسلامی وارد مرحله تازهای شد چراکه جذابیتها و خلاقیتهای مضمونی بسیاری به آن راه یافت درحالی که قبل از انقلاب در انحصار مفاهیم انتزاعی و نفسانیات شاعران درآمده بود.
حضور جدی مضامین اجتماعی، مذهبی و حماسی یکی از بارزترین اتفاقات در شعر نیمایی و سپید بود. از نظر ساختار نیز شعرهای نوی متعددی پس از انقلاب بخصوص در دهه نخست سروده شد که از بهترین آثار نیمایی پیش از انقلاب چیزی کم نداشت.
2-3-1-2. نوآوریهای گسترده
برغم بعضی، که شعر انقلاب اسلامی را به دلیل ریشه در سنت داشتن، شعری واپسگرا و خالی از نوآوری تلقی میکنند، این جریان شعری، سرشار از نوآوری و خلاقیت بوده است.
برخی از زمینهها و دلایلی که گرایش به نوآوری را در شعر انقلاب اسلامی تقویت کرد از این قرار است:
1- جوان بودن نسل شاعران انقلاب اسلامی ایجاب میکرد تا نوجویی و جرأت خلاقیت از خصیصههای این نسل از شاعران باشد. طلایه داران شعر انقلاب اسلامی غالبان جوانانی نوآور و خط شکن بودند.
2- شعر انقلاب اسلامی سرچشمههای دینی دارد و باورهای دینی دعوت به نوآوری میکنند. دین برخلاف زعم برخی، ایستا نیست بلکه منشا پویایی و خلاقیت است و در قرآن نیز میخوانیم:«کل یوم هو فی شأن» خداوند متعال هرروز در حال آفرینش و خلق شأن نو و تازه است.(الرحمن/29)
3- تجارب موفق نوآوری و استفاده از نوآوریهای پیش از انقلاب نیز از زمینههای نوآوری در شعر انقلاب است. بسیاری از شاعران برجستهای که به این جرگه پیوستند خود از صاحبان سبک و بانیان خلاقیت در شعر پیش از انقلاب بودند و پس از انقلاب این جریان خلاق را ادامه دادند. همچنین تجارب بزرگ نوآورانه چون تجربه نیما در اختیار شعر انقلاب قرار گرفت و دستمایه نوآوریهای تازه شد.
4- افزایش محافل و جشنوارههای شعری پس از انقلاب یکی از زمینههای گسترش نوآوری در شعر بود چراکه معمولا شعرهای خلاق در این محافل مقبولتر بودند.( سنگری،143:1393)
5- انقلاب یک پدیده نوآورانه در روال معمول تاریخ است و این پدیده نوآورانه هنر و ادبیات را هم خواه ناخواه به سمت نوآوری میبرد.
از جمله نوآوریها در شعر پس از انقلاب بطور خلاصه برخی را اشاره میکنیم:
1- بازآفرینی خلاقانه و متمایز قوالبی چون رباعی، دوبیتی و مثنوی
2- آفرینش سبکها و شیوههای گونه گون در غزل سرایی مثل(غزل فرم، فراغزل و...)
3- گسترش ساحتهای معنایی و مضمونی
4- خلاقیتها و کشفهای تازه مضمونی در بسیاری از شعرهای انقلاب الاسلامی
5- احیای مجدد ژانر شعر حماسی
6- آفرینش گونههای خلاق و متفاوت در شعر دینی و آیینی
2-3-1-3. توجه به حماسه، پایداری و بیگانه ستیزی
گریز جامعه هنری از فرمگرایی افراطی در دهههای چهل و پنجاه هجری شمسی، شعر پس از انقلاب را به سمت محتوامداری و پرهیز از تفکر «هنر برای هنر» پیش برد. (ضیایی،صفایی و سنگری،125:1389) این شعر از حوزه درونیات و انتزاعات خارج شد و به صحنه مواضع ایدئولوژیک و مردمی وارد شد.
دهه نخست انقلاب مجموعهای شگفت از مقاومت ملت ایران بود برابر انواع دسیسهها و شاعران متعهد به انقلاب اسلامی نیز کوشیدند تا به سهم خود در این پایداری سهیم باشند و حاصل این روحیه ادبی، مجموعهی سترگی از شعرهای حماسی و دادخواهانه را رقم زد که به نظر میرسد با این کمیت و کیفیت سابقهی مشابهی در تاریخ ادبیات فارسی نداشته باشد.
گره خوردگی بسیار مناظر و رویدادهای تغزلی و معنوی با حماسه و دفاع در دوران دفاع مقدس موجب میشد کمتر شاعری در مورد این تلفیق شگفت لب به سخن نگشاید و در دفاع از رزمندگان یا هجو دشمنان شعری نسراید.
پس از جنگ تحمیلی نیز، شعر دفاع مقدس و پایداری متوقف نشد. چاپ مجموعه شعرهای متعدد از شاعران انقلاب اسلامی تا هنوز ادامه دارد و همچنین تعدد همایشهای ادبی دفاع مقدس و تکثر آثار پژوهشی و تالیفی در این حوزه به زنده ماندن آن کمک کرده است.
از دلایل تداوم پایداری، مقاومت و ستمستیزی در شعر این سالها میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
1- مفهوم پایداری در فرهنگ انقلاب اسلامی زمانمند و پایان پذیر نیست چراکه رویارویی حق و باطل تداوم دارد و به یک جنگ نظامی محدود نمیشود.
2- دفاع از ملل مظلوم جهان و ظلمستیزی جهانی که از ابتدا در دستور کار شاعران انقلاب اسلامی بود و بطور خاص در جریان شعر فلسطین نمایان میشد همچنان ادامه دارد و بخشی از شعر پایداری انقلاب اسلامی به آن تعلق دارد.
3- آثار دفاع مقدس هنوز در جامعه ما وجود دارد. حضور جانبازان، ایثارگران و خانوادههای شهدا در جامعه؛ فعالیتهای فرهنگی در مناطق عملیاتی و همچنین انعکاس گسترده تاریخ شفاهی و خاطرات دفاع مقدس موجب شده است حتی نسل جدید شاعران انقلاب که جنگ را از نزدیک درک نکردهاند با فرهنگ دفاع مقدس و سرودن از آن بیگانه نباشند.
2-3-1-4. رویکرد دینی
«از آنجا که انقلاب اسلامی خاستگاهی دینی. الهی داشت ادبیات این انقلاب نیز با رویکردی دوباره به دین، معنویت، اخلاق، تعالی جویی و حقیقت طلبی غنایی تازه یافت.» (بیات و حسینی،410:1387)دکتر علی شریعتی در تعبیری مذهب را مادر هنر میداند و نکتهای را در باب هنر و ادبیات زمان خود گوشزد میکند:« من بر خلاف روشنفکران متداول، بزرگترین فاجعه را جدایی هنر از مادرش و به تعبیری خواهر بزرگش، مذهب میدانم»(شریعتی،412:1364)
این فاصله و جدایی پس از سال 1357 از میان رفت. شعر انقلاب اسلامی شعری است سرشار از نمادها، مضامین و رویکردهای دینی. در تاریخ ادبیات فارسی نمیتوان در یک بازهی زمانی سی و چند ساله این میزان از آثار مذهبی و رویکردهای دینی را در شعر مشاهده کرد(کافی،144:1389). بیگمان در این رشد و تحول، برگزاری محافل، نشستها و جشنوارههای متعدد در این حوزه نیز بیتأثیر نبوده است.
شعر دینی که در دهه اخیر با اصلاح شعر "آیینی” نیز خوانده میشود با تغییراتی نیز در شعر انقلاب اسلامی همراه شد (سنگری،248:1393)؛ از جمله اینکه برخلاف گذشته که قالبهای قصیده، مثنوی، ترجیع بند و ترکیب بند بیشترین سرودههای آیینی را به خود اختصاص میدادند در شعر انقلاب اسلامی بیشترین آثار مذهبی در قالب غزل خلق شد و همچنین در قالبهایی مثل رباعی، دوبیتی و چهارپاره نیز بیش از پیش به مضامین مذهبی پرداخته شد. شعرهای متعددی نیز با موضوعات مذهبی در قالبهای نو سروده شد برغم اینکه پیش از انقلاب قوالب نو بیشتر در تصرف روشنفکران غیردینی بود.
علاوه بر شعرهایی که به گونه مستقیم به موضوعات و شخصیتهای مذهبی اشاره دارند میتوان حجم بسیار بالایی از شعرهای معنوی و عرفانی را نیز در حوزهی شعر دینی دستهبندی کرد. شعر انقلاب اسلامی به تبع فرهنگ انقلاب اسلامی که داعیهدار رجوع به باطن و فطرت بود، چنین رویکردی پیداکرد و بخصوص سلوک و عرفان در این جریان جلوه کم نظیری یافت.
شاعر انقلاب اسلامی
کیستی شاعر انقلاب اسلامی و اینکه بر پایهی چه معیارهایی میتوان شاعری را با این عنوان خطاب کرد در میان اندیشمندان ادبی عصر حاضر و شاعران، محل بحث و تأمل بوده است.
در این سه دهه هرچه پیش آمدهایم کاربرد عنوان «شاعر انقلاب اسلامی» در کتابها، مقالات، پایان نامهها و بخصوص محافل و سمینارها رو به فزونی داشته است و این جریانِ رو به رشد، موجب میشود تعریف دقیق و منطقی این عنوان، اهمیت بیشتری یابد.
برخی همهی شاعران عصر انقلاب اسلامی را شاعر انقلاب اسلامی میدانند و معیار اعطای این عنوان را صرفا زمان ظهور و بروز شاعر میدانند. براساس نظر این گروه هر شاعری که از سال 1357 به این طرف در چارچوب جغرافیایی و زمانی این انقلاب، به سرودن پرداخته، شاعر انقلاب اسلامی است.
در نقد این نظر باید گفت این تعریف شاید جامع باشد اما مانع نیست. با توجه به اینکه پسوند انقلاب اسلامی بار ارزشی، محتوایی و ایدئولوژیک دارد نمیتوان این عنوان را به همه شاعران عصر انقلاب اسلامی اعم از موافق و مخالف نسبت داد و منطقی نیست که برخی شاعران ناهمراه و حتی معاند و مخالف با اصل و رویکرد انقلاب اسلامی با عنوان «شاعر انقلاب اسلامی» شناخته شوند. کما اینکه اگر شاعری مبارز و مخالف حکومت، در زمان ناصرالدین شاه را «شاعر قاجاری» بخوانیم این عنوان بیمنطق و مضحک مینمایاند.
گروهی دیگر شاعر انقلاب اسلامی را صرفا به سرایندگان آثاری با محور واقعه انقلاب اسلامی سال 1357 و حواشی آن محدود میکنند. یعنی شاعری که در راستای به تحقق پیوستن یا در جهت توصیف وقایع انقلاب اسلامی با موضوعاتی مثل امام خمینی(ره)، شهدای انقلاب، فرار شاه و... شعر گفتهاست شاعر انقلاب اسلامی است. این تعریف که رویکردی صرفا تاریخی دارد، از جهتی جامع است چون بخشی از شاعران انقلاب اسلامی که در واقعه انقلاب شعر سرودهاند را شامل میشود ولی مانع نیست چرا که دایره شاعران انقلاب اسلامی را به سرایندگان شعر درباره وقایع ملموس انقلاب محدود کرده است. در این تعریف شاعری که هم اکنون برای دفاع از ارزشها و مفاهیم مقدس انقلاب اسلامی شعر میگوید و انقلاب را تجربه نکرده یا شاعری که از 1357 تاکنون همراه و همدل با انقلاب اسلامی بوده و در شعرهایش مفاهیم اخلاقی انقلاب اسلامی مثل دوستی و برادری و مفاهیم مذهبی را ترویج کرده است به جهت نداشتن شعرهای قابل اعتنا درباره وقایع ملموس انقلاب، نمیتواند شاعر انقلاب اسلامی لقب گیرد. در تعریف فوق این عنوان دچار تحدید و تنزل، شده است بعید است که این تنزل مفهومی از اغراض سیاسی و فکری بهدور باشد. چون با این تعریف تاریخگرا، جریان شاعران انقلاب اسلامی، جریانی محدود و گذرا بوده است که حول هر واقعه تاریخی مثل کودتای 42 نیز شکل گرفته و تمام شده است.
اما گروهی دیگر از صاحبنظران، که کمتعداد هم نیستند توصیف پذیرفتنیتری برای شاعر انقلاب اسلامی دارند. اینان در تعریف خود به هویت پسوند «انقلاب اسلامی» به عنوان یک رویکرد ایدئولوژیک نگریستهاند.
به نظر میرسد یکی از بهترین و منطقپسندترین تعاریف «شاعر انقلاب اسلامی» را، دکتر محمدرضا سنگری در کتاب «از نتایج سحر» بیان کرده است. براساس نظر ایشان، با دو معیار میتوانیم شاعری را «شاعر انقلاب اسلامی» بخوانیم. نخست آنکه مجموعه و جریان کلی شعر او همخوان با هویت و ارزشها و هنجارهای انقلاب باشد و به این ویژگی شناخته شده باشد و دوم آنکه سرودههای او هرچند در ساحتها گونههای مختلف موضوعی باشد، با گفتمان انقلاب مغایرت و تضاد نداشته باشد. توضیح آنکه شعر انقلاب محدود به شعر انقلابی و پایداری نیست و هر شعری که شاعر با وفاداری به انقلاب اسلامی و تبعیت از چارچوبهای محتوایی آن سروده باشد شعر انقلاب اسلامی محسوب میشود.(سنگری،27:1393)
در پذیرش این تعریف چند مقدمه منطقی، به نظر میرسد:
بدون توجه به پسوند «انقلاب اسلامی» و هویت مفهومی آن هر تعریفی ناقص غیرعلمی خواهد بود و تعریف فوق این توجه را در بردارد.
2- انقلاب اسلامی یک جریان است نه یک اتفاق. لذا لقب دادن شخصی با عنوان «شاعر انقلاب اسلامی» به معنای انتساب آن شاعر به این جریان است و اعطای این عنوان لزوم تداوم همراهی و دلبستگی ایدئولوژیکی شاعر را به انقلاب اسلامی میطلبد. تعریف مذکور تنها گروهی را دربرمیگیرد که دلبستگی به جریان انقلاب اسلامی داشته باشند نه فقط واقعه انقلاب اسلامی.
در تعریف شاعر نمیتوان با توجه به یکی دو شعر از او یا صرفا زیستن او در یک شرایط حکومتی، نسبتی را بر او حکم کرد. مثلا نمیتوان بدون اینکه شاعری دلبستگی و همراهی با حکومت قاجار داشته باشد او را «شاعر قاجاری» نامید. شاعر شخصیتی سراینده در همه ساحات زندگی است و شاعری را میتوان«شاعر انقلاب اسلامی» دانست که به رغم سرودن در ساحات و موضوعات متنوع، دلبستگی کلی و همراهی او با جریان انقلاب اسلامی، اثباتپذیر باشد. به بیان دیگر تعریفی صحیحتر است که درک دقیقتری از معنای شاعر داشته باشد. تعریف دکتر سنگری این درک را داراست.
منابع:
بیات، حسین، حسینی،سید محسن(1387). چشمانداز ادبیات انقلاب اسلامی، تهران: مرکز تحقیقات صدا و سیما.
سنگری، محمدرضا(1393). ازنتایج سحر(شعر انقلاب، تعریف،چیستی،ویژگیها و ابعاد)، تهران: سوره مهر.
سنگری، محمدرضا(1380). نقد و بررسی ادبیات منظوم دفاع مقدس، جلد اول، تهران: پاییزان.
بیات، حسین، حسینی،سید محسن(1387). چشمانداز ادبیات انقلاب اسلامی، تهران: مرکز تحقیقات صدا و سیما.
سنگری، محمدرضا(1393). ازنتایج سحر(شعر انقلاب، تعریف،چیستی،ویژگیها و ابعاد)، تهران: سوره مهر.
سنگری، محمدرضا(1380). نقد و بررسی ادبیات منظوم دفاع مقدس، جلد اول، تهران: پاییزان.
ضیایی،حسام وصفایی سنگری، علی(1389). «بررسی جامعه شناختی گفتمانهای شعری دهه دوم پس از انقلاب اسلامی»مطالعات ملی، شماره چهار،دیماه.صص41-45
قزوه، علیرضا(1392). حتی شعر خود شما هم شعر انقلاب اسلامی است،نشریه تخصصی شعر، شماره 1+69،پاییز.صص 14-16
کافی، غلامرضا(1389). شناخت ادبیات انقلاب اسلامی،تهران: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس.
کافی، غلامرضا(1381). دستی برآتش، شیراز: نوید شیراز.